آموزش فیبوناچی در تحلیل تکنیکال رمز ارزها: اصلاح فیبوناچی چیست؟
در ادامهی بحث ابزارها و شاخصهای تحلیل تکنیکال (technical analysis)، به اصلاح فیبوناچی (Fibonacci retracement) میرسیم. اصلاح فیبوناچی اندیکاتور محبوبی است که هزاران تریدر در بازارهای بورس، فارکس و رمزارز از آن استفاده میکنند. این ابزار بر دنباله فیبوناچی که 700 سال پیش کشف شد مبتنی است.
اگر در کوین ایران جستجو کرده و مقالات را خوانده باشید، با مطالب پیشین ما درباره ابزارها و اندیکاتورهای تحلیل تکنیکال (technical analysis) که تریدرها از آنها برای پیشبینی تحرکات قیمت استفاده میکنند آشنایی دارید. این ابزارها شامل چارچوبهای تحلیل کامل بازار مانند متد وایکوف (Wyckoff Method)، تئوری موج الیوت (Elliott Wave Theory) یا نظریه داو (Dow Theory) هستند. میانگین متحرک (Moving Averages)، شاخص قدرت نسبی (RSI)، RSI استوکاستیک، باندهای بولینگر (Bollinger Bands)، نمودار ابری ایچیموکو (Ichimoku Clouds)، SAR پارابولیک یا توقف و بازگشت سهموی (Parabolic Sar) نیز ازجمله اندیکاتورهای تحلیلی هستند.
در این مقاله قصد داریم ابزار اصلاح فیبوناچی و نحوه استفاده از آن را برای یافتن سطوح مهم در یک نمودار برایتان بازگو کنیم.
اصلاح فیبوناچی چیست؟
اصلاح فیبوناچی (Fibonacci Retracement) ابزاری است که تحلیلگران تکنیکال و تریدرها از آن برای پیشبینی بخشهای موردنظر خود در یک نمودار استفاده میکنند. در این پیشبینی، نسبتهای فیبوناچی به عنوان «درصد» مورد استفادهی تریدرها قرار میگیرند. ابزار اصلاح فیبوناچی از رشته اعداد کشفشده توسط لئوناردو فیبوناچی، ریاضیدان قرن 13 میلادی گرفته شده است. این رشته اعداد بهنام دنباله فیبوناچی شناخته شده است. روابط ریاضی خاص بین اعداد در این دنباله، نسبتهایی ایجاد میکند که بعداً برای یک نمودار ترسیم و طرحریزی میشوند. نسبتها اینها هستند:
درصدِ 50 اگرچه جزو نسبتهای فیبوناچی نیست، اما بعضی از تریدرها به آن اهمیت میدهند چون وسط بازهی قیمتی است. اصلاح قیمت چیست؟ نسبتهای فیبوناچی خارج از بازه 0 تا 100، مانند 161.8%، 261.8% یا 423.6 % نیز گاهی مورد استفاده قرار میگیرند.
نحوه استفادهی تریدرها از این درصدها را در ادامه توضیح میدهیم، ولی نکته اصلی این است که سطوح ترسیمشده توسط این درصدها میتواند با سطوح چشمگیر بازار همخوانی و همبستگی داشته باشند. وقتی سطوح فیبوناچی را به یک نمودار وارد میکنیم، میتواند برای بخشهایی ازجمله حمایت، مقاومت، اصلاح، نقطه ورود، تارگت خروج یا سطوح توقف ضرر بهکار گرفته شوند.
نحوه محاسبه اصلاح فیبوناچی
از آنجاییکه درصدها در همه ابزارهای اصلاح فیبوناچی یکسان هستند، نیازی نیست همهچیز را دستی محاسبه کنید. اما بد نیست برای شروع با اعداد فیبوناچی آشنا شوید.
بیایید یک دنباله از اعداد بسازیم که با صفر و یک شروع اصلاح قیمت چیست؟ میشود و با اضافهکردن مجموع دو عدد قبلی به عدد فعلی، دنباله را ادامه دهیم. اگر این توالی را بهشکل نامحدود ادامه دهیم، رشتهای از اعداد بهدست میآید که دنباله فیبوناچی (Fibonacci sequence) نام دارد.
0، 1، 1، 2، 3، 5، 8، 13، 21، 34، 55، 89، 144، 233، 377، 610، 987 و …
البته این اعداد بهصورت مستقیم وارد نمودار قیمت نمیشوند؛ درعوض، سطوح مورد استفاده در ابزار اصلاح فیبوناچی از این عددها گرفته میشوند.
غیر از چند عدد اول، اگر عددی را بر عدد بعدی آن تقسیم کنید، نسبتی نزدیک به 0.618 بهدست میآید. مثلاً اگر 21 را بر 34 تقسیم کنید، حاصل آن 0.6176 میشود. اگر هم عددی را بر عدد دومِ بعد از خود تقسیم کنید، تقریباً 0.382 بهدست میآید. برای مثال، اگر 21 را بر 55 تقسیم کنیم، حاصل 0.3818 خواهد بود. همه این نسبتها (غیر از نسبت 50%) در ابزار اصلاح فیبوناچی بر محاسبات مربوط به این روش مبتنی هستند.
دنباله فیبوناچی و نسبت طلایی
در بالا گفتیم که لئوناردو فیبوناچی ریاضیدان، در قرن 13 دنباله فیبوناچی را کشف کرد. نسبت طلایی (0.618 % یا 1.618 %) یک نسبت ریاضیست که از این اعداد گرفته شده است. اما اهمیت این عدد در چیست؟
نسبت طلایی (Golden ratio) بیانگر فهرست بلندبالایی از رویدادها در جهان هستی است و میتوان آن را همهجا در طبیعت پیدا کرد. اتمها، ستارهها، کهکشانها، صدفها و حتی زنبورهای عسل را در نظر بگیرید؛ همهچیز از کوچکترین گرفته تا بزرگترین، نمونههایی از این نسبت را دارند.
هنرمندان، مهندسان و طراحان، قرنها از این نسبت طلایی برای خلق آثار زیباییشناسانه استفاده کردهاند. از اهرام مصر گرفته تا مونالیزا و لوگوی توییتر، بسیاری از آثار هنری و طراحیهای مشهور بهنحوی از نسبت طلایی استفاده کردهاند. از قرار معلوم، این نسبت در بازارهای مالی هم اهمیت پیدا کرده است.
چگونه از اصلاح فیبوناچی استفاده کنیم؟
حالا که ابزار اصلاح فیبوناچی و نحوه کار آن را فهمیدیم، بیایید کارکرد آن را در بازارهای مالی هم بشناسیم.
این ابزار بین دو نقطه قیمتی چشمگیر، مانند یک سقف و یک کف قیمتی به کار میآید. سپس از این بازه بهعنوان مبنای تحلیل بیشتر استفاده میشود. عموماً این ابزار در ترسیم سطوح مابین این بازه کاربرد دارد، اما میتواند اطلاعات مهمی درباره سطوح قیمتی چشمگیر خارج از این بازه هم به تریدر بدهد.
این بازه قیمتی بر اساس روند مبنا شکل میگیرد. پس در روند نزولی، نقطه پایین 1 (یا 100درصد)، و نقطه بالا 0 (0درصد) است. تریدرها با کشیدن خطوط اصلاح فیبوناچی بر روی روند نزولی، میتوانند سطوح حمایتی که احتمال دارد درصورت ورود بازار به دوره اصلاح اتفاق بیفتند را پیشبینی کنند.
بالعکس، در روند نزولی، نقطه پایین 0 (0درصد) و نقطه بالا 1 (100درصد) خواهد بود. دقت داشته باشید که قیمت در روند نزولی قرار دارد. پس در این مورد، اصلا به حرکت از پایین (جهش پس از سقوط) اشاره دارد. ابزار اصلاح فیبوناچی در این مورد اطلاعاتی درباره سطوح مقاومتی احتمالی در صورت شروع روند نزولی بازار ارائه میکند.
سطوح فیبوناچی برای تریدرها چه معنایی دارد؟
تریدرها گاهی از سطوح فیبوناچی برای تعیین نواحی ورود بالقوه، تارگت قیمت یا نقاط توقف ضرر استفاده میکنند. این بهکارگیری به ترجیحات شخصی، راهبرد و سبک معاملاتی، بستگی زیادی دارد.
بعضی از راهبردها بر کسب سود در بازهی بین دو سطح فیبوناچی تمرکز دارند. مثلاً یک روند صعودی و اصلاحِ پس از آن را درنظر بگیرید. خرید در سطح اصلاح 38.2درصد و فروش در سطح 23.6درصد میتواند راهبرد جالبی باشد. البته این راهبرد و استفاده از آن به راهبرد شخصی فرد و عوامل تکنیکال دیگر بستگی دارد.
سطوح فیبوناچی برای یافتن همبستگی بین ساختارهای موج و نواحی بالقوه مطلوب، اغلب با نظریه موج الیوت ترکیب میشوند. این میتواند راهبردی قوی در پیشبینی محدوده اصلاح در موجهای مختلف ساختار یک بازار خاص باشد.
ابزار اصلاح فیبوناچی، مانند تکنیکهای دیگر، درصورت ترکیب با اندیکاتورهای تحلیل تکنیکال، بهشدت قوی و توانمند میشود. اگر اندیکاتورهای دیگر نشانهای را در بازار تایید کنند، میتواند به یک سیگنال خرید یا فروش تبدیل شود. پس اگر قیمت به یکی از سطوح قیمت فیبوناچی برسد، شاید این قضیه عکس شود. پس همزمان هم ریسک را مدیریت کنید و هم محیط بازار و عوامل دیگر را درنظر بگیرید.
افزونههای فیبوناچی (Fibonacci Extensions)
در بالا گفتیم که سطوح فیبوناچی میتوانند برای ارزیابی نواحی اصلاح یا برگشت از سقوط (شماره 1 در تصویر زیر) بهکار گرفته شوند. اما دنباله فیبوناچی میتواند راهی برای سنجش سطوح مهم بالقوه خارج از بازه کنونی باشند. اینها سطوح افزونه (شماره 2 در تصویر زیر) نام دارند.
سطوح افزونه فیبوناچی از اهداف معاملاتی هستند و هر تریدر میتواند یک یا چند سطح افزونه بهعنوان تارگت انتخاب کند. اولین سطوح افزونه 138.6درصد، 150درصد و 161.8درصد هستند که پس از آن 261.8 و 423.6 میآیند. پس سطوح افزونه فیبوناچی میتوانند قسمتهایی که تحرک بعدی قیمت در آنها توقف میکند را شناسایی نماید.
در پایان
پس آموختیم که اعداد فیبوناچی همهجا در طبیعت وجود دارند و به باور بسیاری از تریدرها، در بازارهای مالی نیز کاربردی هستند. اما نباید فراموش کرد که رابطه بین حرکت قیمت، الگوهای نمودار و اندیکاتورها، درست مثل اندیکاتورهای تکنیکال، بر هیچ اصل علمی یا قانون فیزیکی مبتنی نیست. پس کاربردی بودن ابزار اصلاح فیبوناچی به تعداد شرکتکنندگان در بازار که به این ابزار توجه دارند وابسته است. حتی اگر سطوح اصلاح فیبوناچی با هیچچیز محسوسی همبستگی نداشته باشند، میتوانند بهعنوان ابزاری برای پیشبینی بخشهای موردنظر به خدمت گرفته شوند.
این مقاله صرفا برای اهداف آموزشی ارائه شده است و نباید بهعنوان مشاورهٔ تجاری و سرمایهگذاری از طرف کوین ایران و نویسندگانش قلمداد شود.
پولبک (Pull Back) چیست؟ انواع آن و تفاوتش با اصلاح قیمتی
تقریبا همه ی ما در طول دوران فعالیت مان در بازار سرمایه واژه ی پولبک سهام را شنیده ایم و میدانیم که یکی از اصطلاحات مورد استفاده ی تکنیکالیست های بازار است، اما آیا واقعا می دانیم پولبک(Pull Back) چیست؟ دلیل پولبک چیست؟ اندیکاتور تشخیص پولبک کدام است؟
واقعیت این است که پاسخ اکثریت ما به این سوال ها منفی است و ما به طور کامل با مفهوم پولبک در بورس آشنا نیستیم. امروز تمام تلاش خودمان را می کنم تا شما را با این مفهوم پرکاربرد بیشتر آشنا سازمیم و نحوه استفاده از آن در خرید و فروش سهام را مورد برسی قرار دهیم.
پولبک(Pull Back) یعنی چه؟
پولبک (Pull Back) در معنای لغوی آن به معنی عقب برگشتن یا قلاب است؛ اما پولبک در بورس و بر روی نمودار ها به حرکت بازگشتی ناگهانی قیمت به سطوح حمایتی و مقاومتی ( استاتیک یا دینامیک ) شکسته شده اطلاق می شود.
همچنین در تحلیل تکنیکال پولبک به عنوان بوسه خداحافظی قیمت به سطوح یاد شده در نظر گرفته می شود؛ چرا که اگر روند ها دارای قدرت کافی باشند برخورد پولبک ها به سطوح حمایتی و مقاومتی آخرین طلاقی قیمت با این نواحی خواهد بود و درست در این نقاط است که حمایت سهم ها به مقاومت و بلعکس تبدیل می شوند و بعد از آن سهم ها به سمت اهداف بالاتر یا پایین تر حرکت خواهند کرد.
بنابراین قانون تبدیل شدن سطوح حمایت ها و مقاومت ها به همدیگر با مفهوم پولبک مکمل هستند و بطور مرتب توسط تحلیل گران تکنیکالی بازار مورد استفاده قرار می گیرند و اگر شما به کارایی قانون تبدیل سطوح به یکدیگر اعتقادی نداشته باشید، عملا یادگیری مفهوم پولبک و معامله گری بر اساس آن بی معنا خواهد بود.
خواندن این مطلب می تواند در درک بهتر این درس مفید باشد: خط روند چیست و چگونه رسم می شود؟
برای درک بهتر موضوع به نمودار زیر که مربوط به شرکت ملی مس ایران (فملی) است توجه کنید:
همانطور که مشاهده می کنید در نمودار بالا نمواد فملی یک روند صعودی را طی کرده و دقیقا در محدوده مشخص شده (نقطه شماره ۱)، سهم با قدرت خط روند صعودی خود را شکسته است. بعد از شکسته شدن خط روند قیمت سهم در حدود ۶ درصد ریزش را تجربه کرده و در محدوده مشخص شده (نقطه شماره ۲) به مدار صعود باز می گردد و درست در نقطه شماره ۳ سهم دوباره با خط روند برخورد می کند. در این نقطه پولبک سهم کامل می شود و خط روند ما که نقش حمایتی ای را داشت حالا به عنوان سطح مقاومت عمل می کند و سهم مورد نظر از نقطه ۳ ریزش سنگینی را تجربه می کند.
دلیل پولبک چیست؟
پولبک ها یا بازگشت های قیمتی به دلیل عرضه و تقاضای موجود در بازار اتفاق می افتند. برای مثال در نمودار مربوط به سهم فملی درست در نقطه شماره ۱ بسیاری از معامله گران به امید واکنش سهم به خط روند و صعود آن به قله های بالاتر اقدام به خرید می کنند؛ ولی زمانی که شکست اتفاق می افتد نوسانگیران اقدام به فروش سهم می کنند و سایرین نیز حاضر به خرید نمی شوند بنابراین سهم یک افتی را تجربه می کند.
بعد از این افت معامله گران جدید آماده ورود به سهم می شوند؛ اما بعد از یک بازگشت قیمتی کوچک و کوتاه مدت در محدوده خط روند که تبدیل به یک سطح مقاوتی شده دوباره فروشندگان قدرت می گیرند و سهم به روند ریزشی خودش باز می گردد.
انواع پولبک در بورس
پولبک عادی یا نرمال:
این نوع پولبک همان نوع عادی است که بیشتر اوقات در بازار مشاهده می شود و به صورت ساده همان طور که در تصویر می بینید سهم دقیقا در نقطه برخورد به سطوح مقاومتی یا حمایتی واکنش نشان می هد و شروع به حرکت می کند.
پولبک خارجی:
در این حالت سهم قبل از رسیدن به سطوح حمایتی یا مقاومتی به مسیر اصلی خودش باز می گردد. این نوع پولبک(pull back) نشان دهنده بالا بودن تقاضا برای سهم در حالت های صعودی ( و بالعکس در حالت های نزولی) است و در صورت مشاهده این حالت به احتمال زیاد روند حرکتی سهم با قدرت بالایی خواهد بود.
خواندن این مطلب می تواند در درک بهتر این درس مفید باشد: سطوح حمایتی یا مقاومتی
پولبک داخلی:
این نوع از پولبک خطر ناک است چرا که نشان دهنده سردرگمی معامله گران در جهت نمودار است. برای مثال همانگونه که در تصویر بالا می بینید قیمت مقاومت خود را شکسته است و به سمت پایین حرکت کرده اما بعداً دوباره روند رو به رشدی را در پیش گرفته است، در این حالت اگر قدرت و تصمیم خریداران قاطعانه تر بود این اتفاق رخ نمی داد و قیمت سهم بعد از برخورد به مقاومت رشد می کرد.
تفاوت اصلاح قیمت و پولبک در سهام چیست؟
بازارهای سهام دارای روند های صعودی و نزولی هستند اما این روند هیچگاه به صورت یک خط راست با شیب ۴۵ درجه حرکت نمی کنند؛ یعنی سهم ها همیشه در حال صعود و یا نزول نیستند و در بین راه اصلاحاتی انجام می دهند و عمدتاّ حرکت های پلکانی دارند. بنابراین سهم ها پس از مدتی که روند صعودی یا نزولی داشتنده اند تغییر روند می هند و اصطلاحاً اصلاح می کنند.
اصلاح قیمتی یک سهم و پولبک هر دو به معنای تغییر روند در آن سهم هستند با این تفاوت که پولبک ها موقت و کوتاه مدت خواهند بود اما اصلاح قیمتی می تواند بلند مدت باشد، همچنین همانطور که اشاره شد در پولبک سطوح شکسته شده ی حمایتی به مقاومت و بلعکس تبدیل می شوند ولی در اصلاح این سطوح حمایت و مقاومت می توانند از دست برند؛ بنابراین اصلاح نشانه ای از ادامه روند صعودی یا نزولی سهم در جهت ایجاد الگوی پلکانی قیمت است.
استراتژی معاملاتی بر اساس پولبک
فعالان بازار سرمایه همواره به دنبال معامله بر اساس اصول دقیقی هستند اما واقعیت این است که پولبک بر اساس عرضه و تقاضا در بازار ایجاد می شود و یک مفهوم و رفتار کلی در تحلیل تکنیکال است و معامله گران بر اساس تجربیات خودشان از این روش استفاده می کنند.
اصول و ماهیت معامله گری بر اساس پولبک در ابزار های مختلف تحلیل تکنیکال یکسان است؛ چرا که در این روش خریداران صرفاً به دنبال ورود در حرکت بازگشتی سهم بر روی سطوح شکسته شده هستند. در این قسمت با ارائه مثال هایی از بازار سرمایه معامله با استفاده از ابزار های مختلف تحلیل تکنیکال بر اساس استراتژی پولبک را به شما نشان خواهیم داد.
۱.پولبک به سطح مقاومت استاتیک
همانطور که در نمودار بالا مشاهده می کنید شرکت ملی مس ایران بعد از شکستن سطح مقاومت استاتیک خودش بر روی قیمت ۷۳۰ تومان یک پولبک عادی بر روی سطح شکسته شده را داشته است و در این مرحله با ورود خریداران به سهم یک رشد بسیار عالی ای را تجربه کرده است و قله های بالاتری را فتح کرده.
۲.پولبک به سطح مقاومت داینامیک
در نمودار بالا که نمونه از یک پولبک خارجی را مشاهده می کنید، شرکت ملی مس ایران بعد از طی یک روند نزولی تقریبا یک ساله و کاهش ۳۵ درصدی قیمت با حضور خریداران موفق به شکستن خط روند نزولی خود شده است. سپس به دلیل بالا بودن قدرت خریداران سهم در حرکت بازگشتی خود خط روند رسم شده را لمس نکرده و با تشکیل یک پولبک خارجی به روند صعودی خود ادامه داده است.
در پایان این را هم در نظر داشته باشید پولبک در بورس زمانی اعتبار بیشتری خواهد داشت که سطوح حمایت و مقاوت با حجم معاملاتی بالایی شکسته شوند. معمولا سهم ها برای شکستن پر قدرت سطوح مورد نظر باید دو الی سه برابر میانگین حجم اصلاح قیمت چیست؟ ماهشان مورد معامله قرار گیرند و بعد از این شکست هم برای چند روز متوالی شاهد آن باشیم که قیمت پایانی روز جاری از قیمت پایانی روز قبل بالاتر باشد در غیر این صورت احتمال پولبک ضعیف خواهد بود چرا که فروشندگان قدرت خواهند داشت و تقاضای کافی برای سهم شکل نخواهد گرفت.
فیلم آموزش تحلیل زمانی توسط نیما آزادی
تحلیل های زمانی نیز تقریبا مانند تحلیل های قیمتی بوده و تنها فرقی که میان این دو وجود داشته این است که در تحلیل زمانی واحدهای زمان جایگزین واحدهای قیمت می گردند. در تحلیل زمانی یک چارت، به منظور تعیین زمان های حمایت و مقاومت آینده چارت به صورت دقیق، از نسبت های فیبونانچی و اندازه گیری مدت زمان روندهای صورت گرفته در چارت استفاده می شود. در واقع در تحلیل زمانی نیز همچون تحلیل های قیمتی نسبت های فیبونانچی به کار برده می شوند.
در تحلیل قیمت در زمان رشد و یا کاهش قیمت از A به B و نیز شروع اصلاح قیمتی به منظور یافتن سطوح قیمتی، ابزارهای فیبوناچی مورد استفاده قرار خواهد گرفت و به طور معمول در مقایسه با دیگر سطوح قیمتی از احتمال پایان اصلاح بیشتری برخوردار می باشد.
در رابطه با تحلیل زمانی نیز در واقع همین عملیات انجام شده و تنها تفاوتی که در این مورد وجود داشته آن است که نسبت های فیبوناچی در واحد زمان مورد استفاده قرار گرفته و از این طریق می توان زمان هایی که در مقایسه با دیگر زمان ها دارای احتمال پایان اصلاح بیشتری بوده را تعیین نمود. در واقع نسبت های زمانی نیز همچون نسبت های قیمتی مشخص کننده سطوح حمایت و مقاومت برای سهم می باشند.
در ادامه بیشتر با ابزارهای تحلیل زمانی آشنا خواهیم شد:
در این ریتریس 2 پیووت (2 زمان) مورد استفاده قرار گرفته و نسبت های ۳۸٫۲ ، ۵۰ ، ۶۱٫۸ و ۱۰۰ درصد در آن بسیار رایج می باشد.
این ابزار دارای دو نقطه بوده و در واقع در حالت بین سقف و کف و نیز در حالت بین کف و سقف کاربرد خواهد داشت. نسبت های ۱۰۰ و ۱۶۱٫۸ درصد در این ابزار بسیار حائز اهمیت می باشند. این ابزار با ابزار داخلی اگر چه در نرم افزار داینامیک تریدر مانند هم هستند اما از لحاظ کاربرد با هم تفاوت هایی دارند.
این ابزار اگر چه در ریتریس زمانی به کار برده خواهد شد اما از نظر نوع استفاده متفاوت می باشد. این ابزار از دو نقطه برخوردار بوده و رسم آن از دو پیووت انجام خواهد شد. TCR در واقع به منظور یافتن کف و سقف سوم به کمک 2 کف و یا 2 سقف کاربردی می باشد. به منظورر رسم این ابزار نیاز بوده که حتما هر دو پیووت مورد استفاده یا جهت تعیین زمان تقریبی سقف سوم، سقف بوده و یا به منظور تعیین زمان تقریبی کف سوم بایستی هر دو کف باشند.
این ابزار به نوعی نشان دهنده زمان یک روند در گذشته به آینده می باشد و در واقع تعیین نموده که روند مربوطه در چه زمان هایی قابل تکمیل می باشد. این ابزار دارای 3 پیووت بوده و سه نقطه ای می باشد. نسبت های ۶۱٫۸ ، ۱۰۰ و ۱۶۱٫۸ درصد را نیز می توان در این ابزار اصلی ترین نسبت های فیبوناچی دانست.
یک تریدر موفق بایستی به خوبی از زمان ورود و خروج خود در معاملات آگاهی داشته باشد و این درست چیزی است که شما به عنوان یک تحلیل گر پس از تماشای ویدئوهای آموزشی نیما آزادی به آن دست پیدا خواهید نمود. توصیه می کنیم حتما از طریق لینک های زیر این ویدئوهای آموزشی را دانلود و تماشا کنید.
پولبک و اصلاح قیمت در بورس چیست؟
پولبک در یک جمله به بوسه خداحافظی معروف است یعنی سهم برای آماده شدن جهت صعود و یا نزول پرقدرت به خط روندی که براش ترسیم شده برخورد میکند و به روندی که در پیش گرفته برمیگردد .
به عبارت دیگر پولبک ( pullback ) حالتی است که قیمت برای آخرین بار به محدودهای که قبلا در آن بوده برمیگردد و آن را لمس میکند.
برای توضیح بیشتر فرض کنید که قیمت همواره در بالای خط روند در حال نوسان بوده و پس از مدتها خط روند را میشکند و حرکتی خلاف جهت روند را آغاز میکند.
در این حالت برخی از سهامداران موفق به بستن پوزیشن خود نمیگردند و زیان های زیادی را متحمل میشوند. اما بازار همواره این گونه بیرحم نبوده و در برخی موارد فرصتی دوباره به سهامداران میدهد تا موفق به بستن موقعیت معاملاتی خود شوند.
توضیح فوق را با ذکر یک مثال ادامه میدهیم.
در شکل زیر نمودار سهام فملی را مشاهده میکنیم که پس از مدتها خط روند صعودی رو به پایین شکسته شده است. در این حالت سهم وارد روند اصلاح میشود.
پس از چند روز سهم تلاش میکند تا دوباره خود را به بالای خط روند برساند و به آن حمله میکند. در این حالت قیمت در اکثر مواقع موفق به لمس خط روند میگردد اما در شکستن آن ناموفق است و دوباره وارد روند ریزشی میگردد که این روند ریزشی قویتر از قبل است.
به این اتفاق پولبک به خط روند صعودی میگوییم و در این مورد فرصت دوبارهای برای فروش سهام به سهامداران داده میشود.
در مثال دیگری شاهد شکست خط روند نزولی در نماد واتی و پولبک به آن هستیم.
پولبک منحصر به خطوط روند نیست و در تمام خطوط حمایت، سر و شانهها و کفهای دو قلو نیز امکان اتفاق آن وجود دارد.
در مثال زیر شاهد تشکیل الگوی سر و شانه سقف در نماد خودرو و پولبک موفق به خط گردن هستیم که فرصت مجددی به فروشندگان برای خروج از سهم داده است.
نتایج تحقیقات توماس بولکوفسکی ( معامله گر موفق ) درباره پولبک
۱- بیش از ۵۸ درصد روندها بعد از شکست حمایتها یا مقاومتهای معتبرشان به نقاط شکست پولبک میکنند.
۲- پولبکهای معتبر به صورت معمول در زمانی کمتر از ۳۰ روز شکل گرفته و تکمیل میشوند.
۳- در بیش از ۶۶ درصد موارد، روندهایی که با حجم معاملات چشم گیری نسبت به میانگین سی روز گذشته حمایتها یا مقاومتهای خود را شکسته بودند پولبکهای قدرتمندی را تشکیل میدهند.
لذا میتوان ادعا کرد که روندها زمانی که حمایتها و یا مقاومتها را با حجم چشم گیری میشکنند علاقه زیادی به پول بک دارند.
۴- اگر روند قبل از شکست مقاومت خود سه روز متوالی قیمت پایانی کمتر از قیمت پایانی روز قبل داشته باشد احتمال شکلگیری پول بک بعد از شکست (منطقه حمایتی) به طور چشمگیری کاهش مییابد.
همچنین در صورتی که قبل از عبور از مقاومتها سه روز متوالی قیمت پایانی بالاتر از قیمت روز گذشته باشد احتمال شکل گیری پولبک کاهش میابد.
۵- برخلاف تصور عموم پولبک نباید حتما بازگشت به نقطه شکست باشد بلکه نفوذ حداکثر دو روزه در محدوده نقطه شکست قابل پذیرش هست.
۶- روندها علاقه دارند شش روز بعد از شکست مرحله اول پولبک رو به اتمام برسانند و مرحله دوم پولبک را در طی یازده روز به پایان ببرند.
نکته مهم :شکست یک حمایت یا مقاومت و تکمیل پول بک لزوما به معنی ادامه روند قبلی نیست.
بررسی هزاران نمودار توسط استاد بولکوفسکی نشان میدهد ۴۷ درصد (کمتر از نیمی) از روندها بعد از تکمیل پولبک روند قبلی خود را پیگیری میکنند در حالی که ۵۳ درصد روندها بعد از پولبک، با قدرت روند قبلی را از دست داده یا رفتارهایی خلاف انتظار انجام میدهند.
آقای بولکوفسکی پیشنهاد میکند بعد از پولبک به نقطه شکست برای نظر دادن در مورد این که آیا روند قبل از شکست پیگیری میشود یا نه. اجازه بدهید روند از محدوده پولبک در جهت روند قبل از شکست به طور کامل خارج بشود و بعد نظر بدهید.
اصلاح قیمت چیست؟
اصلاح یعنی اینکه سهمی در حال صعود یا نزول است ولی این سهم همیشه نزول یا صعود نمیکند بلکه وسط کار یک اصلاح انجام میدهد.
مثلا سهم از قیمت ۲۰۰ تومان به ۱۵۰ تومان رسیده و بعد یک موج مثبت در نمودار آن شکل میگیرد و تا ۱۷۰ رشد میکند، بعد دوباره نزول کرده و افت سهم از ۱۵۰ به ۱۷۰ اصلاح سهم در روند نزولی نام دارد.
از طرف دیگر سهمی در حال رشد است، مثلا از ۲۰۰ تومان به ۳۰۰ تومان رسیده و به خاطر جو روانی بازار و مقاومتها و اینکه معمولا هیچ موقع صعودها شارپ نخواهند بود استراحتی میکند و مثلا تا قیمت ۲۵۰ تومان پایین میآید که به این حالت اصلاح در صعود گفته میشود.
در حالت کلی سهم به صورت شارپ صعود و یا نزول نمیکند و معمولا بصورت پلکانی بالا یا پایین میرود.
مارتینگل (Martingale ) استراتژی کاهش ضرر
تحلیلگران در بازار سرمایه و سهام، از روشها و استراتژیهای معاملاتی متعددی استفاده میکنند. هدف از به کار بردن این روشها، مدیریت سرمایه، کنترل ریسکهای سرمایهگذاری و کسب سود بیشتر است. یکی از تکنیکهایی که برخی از سرمایهگذاران در بازار سهام به کار میبرند، روش مارتینگل (Martingale ) است. این روش ابتدا در شرطبندیها استفاده میشد اما به تدریج کاربرد آن گسترش یافت و در بازار سهام نیز مورد توجه قرار گرفت. در این مقاله به تعریف روش مارتینگل و سازوکار آن میپردازیم.
این استراتژی برای اولین بار در قرن 18 میلادی توسط یک ریاضیدان فرانسوی ابداع شد، که در اصل نوعی اصلاح قیمت چیست؟ روش برای شرط بندی با فرض دو برابر شدن مبلغ شرط است و در طول زمان به واسطه ی محققان زیادی بهینه سازی شده است. امروزه نیز تحلیل گران و اقتصاددانان بسیاری برای انجام معاملات خود در بازار بورس، ارزهای دیجیتال و فارکس از این روش استفاده می کنند.
روش مارتینگل (Martingale ) چیست؟
روش مارتینگل یک استراتژی برای کسب سود محسوب میشود که بر تئوری احتمال و فرضیه بازگشت به میانگین استوار است. این تکنیک به میزان زیادی سرمایه نیاز دارد؛ به عبارت دیگر، اگر سرمایه شما بینهایت باشد، استفاده از این روش میتواند سود بسیاری را نصیبتان کند؛ در غیر این صورت باید آمادگی پذیرش زیان را داشته باشید. قبل از هر چیز، مختصری درباره تاریخچه این روش صحبت میکنیم.
تاریخچه روش مارتینگل (Martingale )اصلاح قیمت چیست؟
مارتینگل (Martingale ) یک نوع استراتژی معاملاتی است که سرمایهگذاران با استفاده از آن میتوانند به سودهای قابل توجهی دست پیدا کنند. به عبارت دیگر مارتینگل به روشی گفته میشود که در آن، با وارد شدن یک معامله به زیان، حجم معامله بعدی باید دو برابر شود.
در ابتدا این روش بیشتر در شرط بندیها کاربرد داشت و این استراتژی برای اولین بار توسط یکی از ریاضیدانهای فرانسوی به نام پاول پیر لوی در قرن ۱۸ میلادی مطرح شد.
در مقابل این استراتژی یک استراتژی به نام ضد مارتینگل وجود داشت که معتقد بود با هر شکستی که در معاملات تجربه میکنید، باید مقدار پولی که در معامله تزریق کردهاید را نصف کنید و هر دفعه که سود کسب کردید، مقدار سرمایه را دو برابر کنید.
این روش دقیقا برعکس روش مارتینگل بود. باید در نظر داشته باشید که روش مارتینگل در معاملات بازار بورس، نیاز به ریسکپذیری بالایی دارد.
تکنیک مارتینگل توسط یک ریاضیدان فرانسوی به نام پل پیر لوی در قرن ۱۸ میلادی معرفی شد اما محققان دیگر نیز در گذر زمان به بهینهسازی این روش پرداختند.
روش مارتینگل در اصل نوعی روش شرطبندی بوده که با فرضیه دو برابر شدن کاربرد داشته است.
پس از سالها، یک ریاضیدان آمریکایی به نام جوزف لئو دوب، با فرض اینکه با این روش نمیتوان به بازدهی 100% رسید، تحقیقاتی انجام داد. هماکنون بسیاری از تحلیلگران و فعالان بازار سهام، از این روش برای معاملات خود استفاده میکنند.
نحوه استفاده از روش مارتینگل
توجه به این نکته ضروری است که میزان ریسک بر معاملات با این روش بسیار بیشتر از سود بالقوه است. بااینحال، با بهبود تکنیک مارتینگل و استفاده هوشمندانه از آن، میتوان شانس موفقیت خود را افزایش داد.
در شرطبندی با روش مارتینگل (Martingale )، میزان شرطبندی در هر مرحله باید دو برابر مرحله قبل باشد و در صورت باخت در هر مرحله، بازی آن قدر ادامه پیدا میکند تا سرانجام شرط را ببرید و از بازی خارج شوید.
برای درک نحوه استفاده از روش مارتینگل، این مثال را در نظر بگیرید: فرض کنید فردی با ۱۰ دلار یک شرطبندی را آغاز کند. او در صورت باخت در مرحله اول، ۱۰ دلار از دست میدهد و علاوه بر آن، باید در مرحله بعد ۲۰ دلار شرط ببندد.
در صورت باخت در این مرحله نیز، ۴۰ دلار شرط خواهد بست. اگر در مرحله بعد، دوباره شرط را ببازد، باید دو برابر ۴۰ دلار، یعنی ۸۰ دلار وسط بگذارد اما اگر شرط را ببرد، ۷۰ دلار نصیبش خواهد شد و بازی به همین صورت ادامه خواهد داشت.
براساس روش مارتینگل و فرضیه دو برابر شدن، معاملات و خرید سهام باید در چند مرحله اتفاق بیفتد و سرمایه اختصاصیافته، هر بار باید دو برابر بار قبل باشد.
برای استفاده از روش مارتینگل باید سرمایه اختصاصیافته به یک سهم را به قسمتهای نامساوی تقسیم و در هر مرحله بخشی از سرمایه را وارد معامله کرد.
استراتژی خرید و فروش پلهای
با توجه به توضیح و تعریف روش مارتینگل، بهتر است با یکی از استراتژیهای معاملاتی به نام خرید و فروش پلهای نیز آشنا شویم. یکی از روشهایی که برای مدیریت سرمایه و کنترل ریسک و زیان در بازار سرمایه و سهام استفاده میشود، خرید و فروش پلهای است.
بسیاری از معاملهگران حرفهای و تحلیلگران بازار سهام، پس از بررسی و تحلیل سهم و قبل از اقدام به خرید، حد سود و زیان خود را تعیین میکنند.
تعیین حد سود و ضرر میتواند در قیمتهای مختلف انجام شود. معاملهگران اصلاح قیمت چیست؟ با در نظر گرفتن حد سود و ضررهای مختلف، در قیمتهای متفاوتی خرید و فروش میکنند.
به خرید یا فروش یک سهم در قیمتهای مختلف که میتواند با حجمهای مختلف باشد، خرید یا فروش پلهای میگویند.
تعیین حد سود و ضرر و معاملات پلهای، برای هر فرد براساس میزان ریسکپذیری و بازدهی مورد انتظار، میتواند متفاوت باشد.
در روش مارتینگل، استراتژی خرید و فروش پلهای نیز در نظر گرفته میشود و افراد برای کاهش میانگین قیمت خرید و افزایش سود خود، در قیمتهای مختلف خرید سهم را انجام میدهند.
مدیریت ریسک و سرمایه با مارتینگل
روش مارتینگل به سبک معاملاتی سرمایهگذاران توجه چندانی ندارد و تنها رکن آن، این است که با ورود معامله به زیان در فواصل مشخص، باید به حجم معامله مورد نظر افزوده شود تا با برگشتن به اصلاح قیمت در بازار، اول زیان به وجود آمده جبران شود و دوم این که مجموع معاملات انجام شده وارد سود شود.
شاید بگویید که این استراتژی همیشه کارساز بوده و بهتر است همیشه از این روش برای جبران ضرر و کسب سود استفاده کنیم اما اینطور نیست.
دقت داشته باشید که افزایش حجم معامله در فواصل تعیین شدهای امکانپذیر است و کافی است بین این فاصلههای مشخص شده، بازار هیچ اصلاح قیمتی را به وجود نیاورد، با این روال، آنقدر سرمایه خود را در معامله تزریق خواهید کرد که در نهایت معامله شما به ضرر شناور تبدیل شده و آرام آرام تمام سرمایه خود را از دست بدهید.
مزیت روش مارتینگل (Martingale )
روش مارتینگل بیشتر در زمانی کاربرد دارد که از افزایش قیمت سهم در روزهای آینده اطمینان نداریم و ممکن است قیمت سهم در روزهای بعد، از قیمت خرید اولیه کمتر شود. همچنین باید قبل از اجرای این روش، شرکت مورد نظر را به طور کامل تحلیل کنیم.
تحلیل بنیادی شرکت در این مرحله بسیار اهمیت دارد و وضعیت سودآوری آن مهم است.
با استفاده از این روش، به جای اینکه صبر کنیم تا قیمت سهم به قیمت اولیه برسد تا به سود برسیم، میتوانیم از منفی سهم نیز استفاده کنیم و با کاهش دادن میانگین قیمت خرید، زودتر سود به دست آوریم.
بسیاری از معاملهگران حرفهای، در کنار سایر تکنیکها و به خصوص تحلیل تکنیکال، از این روش برای خریدهای خود استفاده میکنند تا حد سود و ضرر خود را تعیین و هوشمندانه معامله کنند.
معایب روش مارتینگل
مشکل بزرگ این روش، این است که فرض بر بینهایت بودن سرمایه دارد. باید این موضوع را در نظر بگیریم که سرمایه ما بینهایت نیست و ممکن است با اجرای چند باره این روش، تمام شود. با وجود فرضیه دو برابر، پس از چند مرحله حجم خرید و سرمایه مورد نیاز به شدت افزایش اصلاح قیمت چیست؟ مییابد.
عیب دیگر روش مارتینگل (Martingale ) این است که تضمینی برای بالا رفتن قیمت پس از کاهش آن وجود ندارد. شاید قیمت به مدت طولانی دچار افت شود و از قیمت اولیه خرید ما فاصله زیادی بگیرد؛ بنابراین باید زمان زیادی صبر کنیم و سرمایه فراوانی را نیز اختصاص دهیم تا قیمت سهم به قیمت اولیه خرید ما برسد و بتوانیم سود به دست آوریم.
یکی از بهبودهایی که برای روش مارتینگل اجرا شده تا این عیب را برطرف کند، این است که تعداد مراحل روش را کم کنیم. برای نمونه میتوانیم مراحل انجام روش مارتینگل را به سه مرحله کاهش داده و سرمایه خود را به چهار قسمت نامساوی تقسیم کنیم.
در این روش، ضرایب مارتینگل برابر خواهد بود با ۱، ۲، ۴ و ۸ که همان توانهای 2 هستند. به صورت کلی، همه سرمایه به 15 قسمت تقسیم میشود و در هر مرحله از خرید، از یکی از این ضرایب برای خرید سهم استفاده خواهد شد.
برای مثال در صورتی که بخواهیم 150میلیون تومان را به سهمی اختصاص دهیم، در ابتدا 10 میلیون تومان از سهم را خریداری میکنیم. در مرحله بعد، خرید ما 20 میلیون تومان میشود. سپس 40 میلیون تومان از سهم را میخریم و در آخر، 80 میلیون از سهم را خریداری میکنیم.
به این ترتیب، با کاهش قیمت، بازه ضرر به 3 مرحله تقسیم میشود و هر بار که قیمت به یکی از این 3 بخش میرسد، خرید بعدی انجام میگیرد.
چگونگی استفاده از مارتینگل (Martingale )
همانطور که مستحضر هستید هرچیزی در دنیای امروز دارای مزیتها و معایبی است که ما با دانستن شیوه استفاده درست از آن میتوانیم از خوبی های آن بهرهمند شویم.
استراتژی مدیریت مالی مارتینگل نیز از این قاعده مستثنی نیست و برای استفاده اصولی از آن باید به چند نکته حائز اهمیت که در ذیل بطور خلاصه به آن پرداختهام توجه داشت:
علم و دانش معاملهگری
همانطور که اشاره شد مارتینگل یک استراتژی خرید یا فروش نیست بلکه تنها یک راهکار مدیریت سرمایه است. پس در ابتدایی ترین مرحله شما برای بهرهمندی از این روش باید با اصول تکنیکال و فاندامنتال حداقل آشنایی نسبی را داشت باشین.
تا بتوانید از طریق تکنیکال سطوح حمایت مهم و روند قیمت سهم را تشخیص دهید و همچنین با علم فاندامنتال ارزندگی سهم را مورد ارزیابی قرار دهید.
روانشناسی
گفتن این حرف سادس که با پایین آمدن قیمت دوباره با مبلغ بیشتری خرید داشت باشیم اما در واقعیت داستان جور دیگریست چون علاوه براینک معاملهگر در ضرر است و فشار روانی را تحمل میکند درعین حال باید به خود مسلط باشد و شرایط را منطقی بررسی کند نه با این دید که من درست میگم و بازار اشتباه کرده است و حال درصدد این باشد که بخواهد از بازار انتقام بگیرد و خلاف روند معامله کند.
ازطرفی هم باید آنقدر به خود اعتماد به نفس داشت باشد که میتواند درست ترین انتخاب را درهر شرایط اتخاذ کند. پس یک معاملهگر پس از داشتن علم برای استقاده از استراتژی مارتینگل باید حالت روحی خود نیز مسلط باشد.
خرید پلهای
ما داری سرمایه بینهایت نیستیم که بتوانیم هرچقدر قیمت سهم پایین آمد دوبرابر خرید قبلی خودمان خرید داشت باشیم به این امید که بالاخره قیمت سهم شروع به صعودی شدن کند و ضررهای ما تبدیل به سود شود.
پس قبل از ورود به سهم باید سرمایهای را که میخواهیم با آن سهم را خریداری کنیم در نظر بگیریم و آن را به 3 قسمت غیر مساوی که هرکدام حداقل دو برابر دیگریست تقسیم کنیم.
نتیجه گیری
با توجه به مطالبی که گفته شد، میتوانیم روش مارتینگل (Martingale )را یکی از روشهای مؤثر در خرید سهام در نظر بگیریم. روش مارتینگل با خرید پلهای و دو برابر کردن خرید در هر مرحله، کمک میکند میانگین خرید خود را کاهش دهیم و زودتر به سود برسیم.
این روش ابتدا در بازیهای شرطبندی مورد استفاده قرار میگرفت اما اکنون در همه بازارها به خصوص در بازار سهام کاربرد دارد. با وجود این، مارتینگل معایبی نیز دارد. اساس این روش بر بینهایت بودن سرمایه است و احتمال برنگشتن قیمت به قیمت اولیه در بازار سهام نیز وجود دارد.
برای رفع این معایب، میتوانیم مراحل روش مارتینگل را کاهش دهیم و با تقسیم کردن سرمایه به بخشهای مختلف، ریسک را کمتر کنیم.
افراد در فرایند سرمایهگذاری خود در بازار سرمایه، ممکن است بر خلاف تصورات و پیشبینیهایی که داشتهاند با ضرر و زیان مواجه شوند یعنی سهم را در روز اول با یک قیمت مشخصی خریداری کردهاند و با مرور زمان ارزش قیمت سهم کاهش پیدا کرده است.
در این موارد شخص سرمایهگذار سه راهکار در پیش دارد، در ابتداییترین حالت، ممکن است شخص تصمیم به فروش سهام بگیرد و با ضرری که متحمل شده است از سهم خارج شود. در حالت دوم ممکن است شخص تصمیم به صبر گرفته باشد و به امید برگشت قیمت سهم دست روی دست گذاشته باشد.
حالت آخر ممکن است شخص سرمایهگذار با استفاده از برخی از راهکارها برای به حداقل رساندن این ضرر و گاهی کسب سود در این موقعیت از سهم خارج شود. استراتژی مارتینگل یکی از بهترین استراتژی برای جلوگیری از متحمل شدن زیان بیشتر و شاید کسب سود در این شرایط باشد.
طبق توضیحات کاملی که در این مقاله ارائه شد شما با استفاده از نظریه مارتینگل میتوانید در شرایط ریزش قیمت، ضرر کمتری را متحمل شوید. این امر به شرطی دارای اعتبار است که شما نسبت به تحلیل تکنیکال و تحلیل بنیادی در بازار سرمایه آشنایی داشته باشید.
چنانچه قصد ورود به بازار ارزهای دیجیتال و خرید و فروش ارز دیجیتال را دارید، اما فرصت کافی یا تخصص لازم برای تحلیل بازار را ندارید، برای سرمایه گذاری موفق در ارزهای دیجیتال و در امان ماندن از کلاهبرداران و شکارچیان ارز دیجیتال میتوانید از دورههای آموزشی ارز دیجیتال همیار کریپتو استفاده کنید.
این دورهها بر اساس تحلیل بازار و متناسب با نیاز مخاطبان از پایه تا پیشرفته طراحی و بروز میشوند. تیم همیار کریپتو برای کمک به علاقهمندانی که قصد ورود به این بازار رادارند دوره های آموزش ارز دیجیتال در مشهد را بهصورت حضوری در مشهد و غیرحضوری برای علاقهمندان در نقاط مختلف کشور در فضای اسکای روم برگزار میکند.
دیدگاه شما