یک ایده پولساز واقعی


6 ایده های طلایی ساخت اپلیکیشن پولساز در سال 2022

کسب درآمد با طراحی اپلیکیشن

6 ایده ساده اپلیکیشن موبایل برای کسب و کار شما برای کسب درآمد

ما به لیست ایده های اپلیکیشن تجاری می رویم. یک تکه کاغذ بردارید، به کسب و کار و مشتریان خود فکر کنید. هنگام مطالعه در مورد هر یک از روندها، سعی کنید یک یا دو ایده برای برنامه تلفن همراه ایجاد کنید که می تواند برای تجارت شما مفید باشد و زندگی مشتریان شما را آسان تر کند.

1. همه به یکباره

فقط تصور کنید که با دوستان خود در اتاقی نشسته اید و یک قطعه موسیقی روی هر تلفن موجود در اتاق پخش می شود، صدای فراگیر باید عالی باشد! برنامه ای که اتصال چند گوشی هوشمند را برای پخش همزمان یک فایل صوتی یا تصویری روی هر یک از گوشی های هوشمند امکان پذیر می کند. می توان آن را از یکی از دستگاه های متصل کار کرد.

2. دگرگونی

تصور کنید یک دوچرخه دارید. زمانی بود که با سرعت در محله می چرخید. اکنون در یک انباری می‌کوبد – متروک و تنها. Changeholic به کاربران امکان مبادله کالاهای مختلف را می دهد. کاربر پیشنهادات کسانی را که می خواهند اقلام مختلف مانند لباس، وسایل الکترونیکی، اسباب بازی، تلفن همراه و غیره را مبادله کنند، جستجو می کند.

3. عامل امنیتی

یکی که هر وقت کسی کد باز کردن قفل اشتباهی را روی گوشی شما تایپ می کند عکس می گیرد و عکس شکن را به ایمیل شما می فرستد.

4. داخل فروشگاه

Inside-out Shop به مشتریان این امکان را می دهد که تصاویر یا عکس هایی از آنچه که نیاز دارند ارسال کنند. فروشندگان این اطلاعات را دریافت کرده و کالاهایی را (سفارشی یا آماده) پیشنهاد می کنند. برنامه های کاربردی تجارت الکترونیک زیادی با استفاده از مدل مشابه وجود دارد: مشتریان اقلام ضروری را جستجو می کنند و آنچه را که نیاز دارند از پیشنهادات فروشندگان انتخاب می کنند.

5. Travelgram

با ایده های اپلیکیشن موبایل، مسیر را از طریق GPS ردیابی می کند، عکس اضافه می کند و یک کاتالوگ سفر فراموش نشدنی ایجاد می کند. مانند ترکیبی از اینستاگرام و Strava برای مسافران یک ایده پولساز واقعی است. علاوه بر این، ممکن است حاوی نظرات، بازخوردها، مکان‌هایی برای بازدید و غیره باشد.

موارد بالا ایده های برتر برنامه ما برای شما هستند. با این حال، مهم نیست ایده شما چیست، بیایید با اطمینان از مفید بودن ایده شما، انجام تحقیقات عمیق، و در آخر، یافتن یک تیم توسعه قابل اعتماد، آن را به درستی انجام دهیم.

اما اگر در حال حاضر یک ایده برنامه دارید چه؟ از آنجایی که افراد Designveloper اینجا هستند، دیگر به دنبال آن نباشید، و ما به شما کمک می‌کنیم تا ایده‌های توسعه اپلیکیشن موبایل خود را درک یک ایده پولساز واقعی کنید! اکنون با ما صحبت کنید تا آنها را محقق کنیم! یا می توانید 9 مرحله زیر را دنبال کنید تا ایده های خود را به واقعیت تبدیل کنید!

6. داخل یک ایده پولساز واقعی فروشگاه

Inside-out Shop به مشتریان این امکان را می دهد که تصاویر یا عکس هایی از آنچه که نیاز دارند ارسال کنند. فروشندگان این اطلاعات را دریافت کرده و کالاهایی را (سفارشی یا آماده) پیشنهاد می کنند. برنامه های کاربردی تجارت الکترونیک زیادی با استفاده از مدل مشابه وجود دارد: مشتریان اقلام ضروری را جستجو می کنند و آنچه را که نیاز دارند از پیشنهادات فروشندگان انتخاب می کنند.

تیم وب نگاه در توسعه بیش از 3500 طراحی اپلیکیشن موبایل iOS و اندروید تجربه دارد. بنابراین، اگر به دنبال طراحی اپلیکیشن موبایلی هستید که به کسب درآمد کمک می کند، با ایده اپلیکیشن خود با ما تماس بگیرید. دریافت مشاوره رایگان از کارشناسان ما را از دست ندهید.

09339017809

چگونه ایده اپلیکیشن خود را به واقعیت تبدیل کنیم

بسيار خوب! اکنون با 33 ایده بالقوه برنامه تلفن همراه برای شروع در سال 2021 آشنا شده اید. برای تحقیق در مورد آنها وقت بگذارید و تصمیم بگیرید که روی کدام یک تمرکز کنید. در نهایت، باید ایده اپلیکیشن خود را به واقعیت تبدیل کنید.

1. لیست ویژگی ها را یادداشت کنید

پس از ایجاد ایده های وب یا اپلیکیشن خود، باید آنها را در لیستی یادداشت کنید، به این ترتیب می توانید روی ایده ها تمرکز کرده و آن را توسعه دهید. علاوه بر این، هنگام بحث با هر کسی از جمله طراحان و توسعه دهندگان نیز برای شما مفید خواهد بود. شایان ذکر است که لیست شما باید به راحتی قابل درک باشد.

2. تحقیقات بازار انجام دهید

انجام تحقیقات بازار برای تعیین رقابت، روندهای یک ایده پولساز واقعی فعلی و تقاضای بازار ضروری است. پس از آن، می توانید ویژگی های خاص خود را در وب / برنامه خود اضافه کنید که آن را برای مخاطبان خود جذاب تر و منحصر به فرد می کند.

3. مخاطبان هدف را بیابید

کاملاً مهم است که تعیین کنید چه کسی به وب شما دسترسی دارد یا از برنامه شما استفاده می کند. مخاطبان شما احتمالاً از یک صنعت خاص، منطقه، مشتریان فعلی، گروه سنی، جنسیت، حرفه، گروه درآمد و دیگران هستند. شناخت کاربرانتان به شما کمک می‌کند تا وب/برنامه و ویژگی‌های آن را دوباره مهندسی کنید.

4. استراتژی کسب درآمد را تعیین کنید

کسب درآمد بزرگترین انرژی بخش و پاداش برای ایده های وب/اپلیکیشن شماست. می‌توانید از راه‌های مختلفی مانند هزینه اشتراک، تبلیغات، حمایت مالی و داده‌های کاربر، از ایده وب یا برنامه‌تان درآمد کسب کنید.

5. به دنبال توسعه دهنده وب/برنامه محلی باشید و تخمین بزنید

پس از مراحل بالا، باید به دنبال فروشنده ای باشید که بتواند وب/برنامه شما را با کارایی بالا و روشی کم هزینه توسعه دهد، می توانید فروشندگان محلی را با ارزیابی عملکرد گذشته، قیمت، زمان، فرآیند و اشتیاق به کار برای آنها جستجو کنید. شما. یک فروشنده ایده آل باید جزئیات شما را ارزیابی کند و سوالات کافی بپرسد. علاوه بر این، آن فروشنده می‌تواند پیشنهادهایی برای بهبود ایده وب یا برنامه شما ارائه دهد.

اگر به یک ایده پولساز واقعی یک ایده پولساز واقعی دنبال یک فروشنده نرم افزار هستید، به دنبال Designveloper نباشید.

6. UI/UX را تمام کنید

پس از یافتن فروشنده مناسب، باید با آنها در مورد برنامه ریزی UI/UX وب/برنامه خود صحبت کنید. شما باید آنها را وادار کنید تا چارچوب وب/برنامه را بسازند تا هر عملکرد، صفحه و جریان برنامه را تجسم کنند. سپس، می توانید انتخاب کنید که ویژگی ها را اضافه یا حذف کنید. پس از تکمیل وایرفریم، آنها باید طراحی بصری برنامه را ایجاد کنند، که به شما اولین نگاهی به ظاهر وب/برنامه شما می دهد.

7. وب/برنامه را توسعه و آزمایش کنید

باید از توسعه دهندگان وب/برنامه خود بخواهید که شروع به ساخت وب/برنامه برای شما کنند. آنها باید محصول را به صورت هفتگی برای شما ارسال کنند تا بتوانید آن را تست کنید و نظر دهید. QA وب/برنامه بسیار مهم است زیرا به شما کمک می کند تا جدول زمانی، کیفیت و هزینه را کنترل کنید. همچنین، می توانید از افراد دیگری نیز دعوت کنید که به آن نگاه کنند.

8. وب/برنامه را معرفی کنید و آن را به بازار عرضه کنید

در لحظه ای که از وب/برنامه راضی هستید، باید آن را در بازار معرفی کنید. شما همچنین باید بازاریابی را خودتان پیاده سازی کنید یا یک شرکت روابط عمومی یا بازاریابی استخدام کنید.

9. بازخورد بازار را جمع آوری کنید و برای فاز بعدی آماده شوید

پس از اولین انتشار و بازاریابی، می توانید بازخورد بازار، تقاضا و داده های کاربر را جمع آوری کنید. اگر بازخوردهای خوبی دارید، می توانید برای مرحله بعدی وب/برنامه خود برنامه ریزی کنید. در یک ایده پولساز واقعی غیر این صورت، باید دریابید که چه چیزی مانع وب/برنامه شما شده است و یک برنامه اقدام داشته باشید.

فکر نهایی

امیدواریم این مقاله به شما درک واضح‌تری از راه‌های ارائه یک ایده وب/اپلیکیشن داده باشد و بدانید که چگونه در مورد شکل دادن به این ایده اقدام کنید. هیچ راه منحصر به فردی برای ایجاد ایده های اپلیکیشن موبایل وجود ندارد. در عوض، فرآیندی وجود دارد که در کنار هم قرار می‌گیرد و می‌تواند در هر جنبه‌ای از شرکت شما به دقت بررسی شود. و تبدیل ایده اپلیکیشن وب شما به واقعیت بدیهی است که یک تجارت دلهره آور است، اما هنوز هم سودمند است. راه اندازی وب/برنامه تفاوتی با معرفی هر محصول دیگری ندارد. نه تنها باید مخاطبان، بازار خود را بشناسید، بلکه باید استراتژی کسب درآمد، تیم توسعه دهنده و پشتیبانی باکیفیت نیز داشته باشید.

راه‌هایی که مقصدند/وقتی رفتن رسیدن است

راه‌هایی که مقصدند/وقتی رفتن رسیدن است

بعضی راهها هستند باید بروی‌شان نه اینکه به مقصد برسی، چون خودشان مقصدند. چه چیز بهتر از این؟ در این مطلب میثم امیری از این راه‌ها نوشته. از آن‌هایی که رفته و آن‌هایی که نرفته!

ایسناپلاس- میثم امیری: در این نوشته از چند تجربه شخصی در چند پیاده‌روی حرف زده و بعد از چند گردهمایی یا پیاده‌روی مهم در جهان سخن گفته شده است.

رفته‌ها

سوادکوه – راه‌های محلی

خاطره هیچ راهپیمایی از ذهن آدم محور نمی‌شود. حتی مسیرهایی که آدم تنهایی رفته، حتی مسیرهایی را که با خانواده‌اش یا با یک دوست پیموده است. من چندین بار مسیرهای بین کوه‌ها را در سوادکوه مازندران رفته‌ام. خاطره همه آنها با من ست. خاطره گم‌شدن‌ها، راه‌گم‌کردن‌ها، فریب مه و تهدید سگ‌های گله و جنگلی که توهّم دانایی برایت درست می‌کند. جنگل هیچ وقت غریبه نمی‌شود و همه درخت‌هایش آشنا به نظر می‌آیند. مدام به این فکر می‌کنی این درخت و این مسیر را می‌شناسی و این آغاز گم شدن در جنگل است. در مسیری ظاهرا آشنا ساعت‌ها می‌روی و از هدف دور می‌شوی.

راه‌هایی که مقصدند/وقتی رفتن رسیدن است

لواسان و نور – گرمابدر به یالرود

سی نفر می‌شدیم. همه نویسنده. سه روز توی کوه بودیم. از خاتون رودبارِ دشت لار زدیم به طبیعت. رودخانه لار را چند بار رد کردیم. هر بار که ازش رد می‌شدیم، جلوتر جلوی پایمان با پیچ‌وتابی تازه پیدایش می‌شد. شب را زیر کوهی با چشم‌انداز دماوند خوابیدیم. آخر خردادماه چند نفری می‌ترسیدند قالب تهی کنند. فکرش را نمی‌کردند صبحی که از کنار میدان هفت تیر شروع شده بود به چنین شبی برسد؛ در ارتفاع ۳۴۰۰ متری و یخ‌زنان. هر یک ساعت، یک درجه سردتر می‌شد. نزدیک صبح همدیگر را صدا می‌کردند تا مطمئن شوند قندیل نشده‌اند. وقتی رسیدیم به یالرود انگار رسیده‌ام به چهار راه ولی عصر؛ انگار رسیده‌ایم به قلب زندگی. بهترین نقطه جهان. هیچ کس در انتهای آن مسیر سنگی تهران به مازندران خاطره و تصویری بدی از یالرود بلده و خانه باغ‌هایش ندارد. نوشابه زمزمی که آنجا بالا انداختیم مثل خود زمزم بود برایمان.

بوسنی و هرزگوین – نزوک به سربرنیتسا

راهپیمایی مارش میرا یا صلح اسمی است که لابد با گرایش‌های غربی آمریکایی روی آن گذاشته شده است. اما در واقع باید راهپیمایی یادآوری باشد. یادآوری نسل‌کشی وحشتناک صرب‌ها در منطقه سربرنیتسا. جایی که بیش از هشت هزار مرد را تنها به جرم مرد و مسلمان بودن کشتند. سربرنتیسا شهر کوچکی است در گوشه بوسنی. قبرستان این شهر به بزرگی خود شهر ترسناک است؛ این سنگ‌ها یادآور شهری است جمع‌وجور که در آن کمتر مردی پیدا می‌شد که چهل سال به بالا باشد. همه را تا می‌توانستند سربه‌نیست کرده‌اند. حالا راه صد کیلومتری را می‌روند تا به یاد صلح باشند؛ کدام صلح؟ صلح فقط وقتی معنا دارد که شما در موضع قدرت باشی. صلح وقتی صلح است که انتخابش کنی نه این که چاره‌ای جز آن نداشته باشی. من در این راهپیمایی مریض شدم. قزلیِ نویسنده نگرانم شد. وقتی حالم بهتر شد هنوز دلم آشوب بود. جنایت را نمی‌شود با صلح ماست‌مالی کرد.

راه‌هایی که مقصدند/وقتی رفتن رسیدن است

حضور هیئت ایرانی در راهپیمایی مارش‌میرا بوسنی و هرزگوبین

کرمان – میدان آزادی به گلزار شهدا

توی زریسف کرمان ایستادیم. منتظر بودیم از راه برسد. اما کرمانی‌ها نفس در خیابان بودن را هدف می‌دانستند. همین جمع شدن را مقصود می‌دانستند. آن اندازه بی‌تاب نبودند پیکر سردار از بین‌شان رد شود. ما غریبه‌ بودیم با این شهر و به همین خاطر هی سرک می‌کشیدیم تا نشانه‌ای ببینیم از این که پیکر از راه خواهد رسید. بی‌خبر از آنکه در پی فاجعه صبح پیکر را با بالگرد به مقر برده‌ بودند. اما مردم برای توی خیابان بودن نیازی به پیکر حس نمی‌کردند. نیاز نمی‌دیدند خودشان را به تابوت بچسابنند تا توی تراکم بی‌تدبیری آقایان نفسشان بریده شود. کناری می‌ایستادند. آب‌لبویی را سر می‌کشیدند که همشهری‌شان آورده و پاک پاک بود؛ ذره‌ای از پول نفت به آن آغشته نبود. سه چهار نفری توی چادر نشسته‌ بودند و داشتند سینه می‌زدند؛ بی‌خیال میکرفون و بلندگو و کوتاه‌گو و مداح و میان‌دار. حسین. آرام جانم. آنها به مقصد رسیده‌ بودند تا فقط بگویند: ما با کشتن مرد شهرمان مخالفیم و هیچگاه ترامپ را نخواهیم بخشید.

نرفته‌ها

(در این گردهمایی‌ها شرکت نکرده‌ام. از شنیده‌ها می‌گویم.)

راهپیمایی اشترناخ

یک پیاده‌روی کاتولیک در لوکزامبورگ است که سرشار از دعا و نیایش و رقص مذهبی است. اول مراسم، کشیش موعظه می‌کند و بعد حرکت نوازندگان و زائران و راهبان شروع می‌شود. قبل‌ترها راهبان سه قدم به جلو و دو قدم به عقب برمی‌داشتند و این طور نرم‌نرمک خودشان را به صومعه اشترناخ می‌رساندند. الان هم به شکلی موزون در دسته‌های کوچک حرکت می‌کنند.

این تنها یکی از ده‌ها پیاده‌روی و جشن مسیحیان است که پشتش فلسفه دینی محکمی خوابیده. اما تا چه اندازه این سنت‌ها به روز است؟ تا چه اندازه به کار ما می‌آیند؟ چه گرهی از کار مسیحیان باز می‌کنند؟ حفظ سنت فقط به خاطر این که سنت است زیادی فروتنانه نیست؟

راه‌هایی که مقصدند/وقتی رفتن رسیدن است

کارناوال سیاه و سفیدها

این جشنواره توی کلمبیا برگزار می‌شود و برگزاری‌اش یک هفته طول می‌کشد. این کارناوال با بچه‌ها افتتاح می‌شود. این کارناوال هم‌زمان با جشن سال نوی مسیحی برگزار می‌شود. آنها در این مراسم به حضرت مریم هم ادای احترام می‌کنند. کارهای غیر منطقی مثل سوزاندن عروسک‌ها هم از این جماعت کارناوالی سر می‌زند. انواع موسیقی‌های جدید هم لابه‌لای کارناوال نواخته می‌شود. به طور کلی این راهپیمایی سرشار از خرافات و مذهب و سنت‌های محلی است.

کارناوال‌ها در جهان زیادی شخصی و محلی و الکی‌خوش است. همه چیز بر پایه «بیاید خوش‌ باشیم» است. البته من یکی عاشق خوشی یک ایده پولساز واقعی و دورهمی هستم؛ ولی «تبلیغ مطلق خوشی» از سوی تصمیم‌سازان سیاسی فقط یک معنی می‌دهد: لطفا خوش باشید تا ما به کارمان برسیم.

ژاپن - کومانو کودو

مسیرهای زیارتی که در کوهستان کیی ژاپن قرار دارد. مسیرهای سخت و صعب‌العبور که محبوب ژاپنی‌های معتقد است. طی طریق زمان خاصی ندارد؛ همیشگی و حدودا ده مایل است. مجموعه معابد کومانو در مذهب شینتو مهم و مقدس هستند. این معابد گاه در دل کوه و کنار آبشار و طبیعتی وحشی و جذاب ساخته شده‌اند.

این سنت‌ها دوباره دارد در ژاپن خودش را نشان می‌دهد. گرایش‌هایی در ژاپن پیدا شده است که می‌خواهد شکوه از دست‌رفته فرهنگ ستیزه‌جو و ضدظلم ژاپن قدیم را زنده کند. شینزو آبه که دوست صمیمی قدرت‌های استیلاطلب بود بدش نمی‌آمد نماینده این بازگشت مهم ژاپنی باشد.

سریلانکا – قله آدام

گفته می‌شود روی صخره‌ای در بالای این قله قدم‌گاه بوداست. گفته می‌شود تصویر طلوع خورشید بر بالای این قله گیراست. مسیر پیاده حدود هفت کیلومتر و توریستی ساخته شده است. این مسیر برای همه جور آدمی با هر رده سنی پیمودنی است.

سنت‌های شرقی با پیاده‌روی عجین است. در تبت هم مراسم‌هایی شبیه این مراسم برگزار می‌شود. اما هنوز هم ورِ توریستی و آرامش‌خواهانه‌اش قالب است. مراسم انجام می‌شود تا تمدد اعصاب کنیم. نوعی تخلیه روانی بین‌راهی.

نروژ – راه‌های سنت اولاو

طولانی‌ترین مسیرش ۶۴۳ کیلومتر از اسلو تا نیداروس است که حداقل یک ماه به طول می‌انجامد. گفته می‌شود طبیعت بین راه دست‌نخورده و از هزار سال پیش تا الان آنچنان تغییر نکرده است. همین مدرن نشدن حس زیارت قرون وسطایی را به پیاده‌ها القا می‌کند. مسیحیان این مسیر را برای شفای بیماری‌ها مفید می‌دانند. برخی از زائران به هدف تمدد اعصاب در این مسیر یا بخشی از این مسیر پیاده می‌روند. به طور کلی ۹ مسیر در این زیارت طولانی پیش‌بینی شده است که همه‌شان به کلیسای جامع نیداروس ختم می‌شود. ساختمان خود کلیسا هم شاهکار معماری است.

راه‌هایی که مقصدند/وقتی رفتن رسیدن است

اما این مسیر و این راه نیز شخصی و مطابق روحیات شخصی هر کسی اجرا می‌شود. این مسیرها با ایده «بیاید دمی از جهان فارغ شویم» اجرا می‌شود.

هند – کومبه میلا

یک جشن شگفت‌انگیز که توسط هندوها هر سه سال یک بار برگزار می‌شود و احتمالا شلوغ‌ترین گردهمایی عالم است. ممکن است بیش از صد میلیون نفر در این گردهمایی شرکت کنند. هندی‌ها در این مراسم خودشان را در رودخانه گنگ می‌شورند تا گناهانشان را شسته باشند. در تاریخچه این آیین آمده که گاهی تا هزاران نفر کشته می‌شوند. برگزاری این برنامه ممکن است بیش از یک ماه طول بکشد. در این مدت سخنرانی‌های مذهبی در جریان است. برنامه‌های نیایش هم سر جایش هست. بیننده‌ها قیافه‌های عجیب مرتاض‌ها را هم زیارت می‌کنند.

راه‌هایی که مقصدند/وقتی رفتن رسیدن است

عراق – اربعین (کربلا به نجف)

دوستی داشتم که به پیاده‌روی اربعین رفته بود. بار اولش بود. گفتمش: چطور بود؟

گفت: سرِ مرز بی‌نظمی بیداد می‌کرد. هر کی هر کی بود. اصلا معلوم نبود راه کدام طرف است. توی عراق هم قیمت‌های عجیب و غریب بالا رفته بود. یا ماشین پیدا نمی‌شد یا اگر هم پیدا می‌شد اندازه دو برابر پولی که تا مرز داده بودیم از ما کرایه می‌خواست. وقتی رسیدیم نجف، صحرای محشری بود. توی راه مسموم شدم. بعد سرما خوردم. جوری شده بود که مرگ به چشم دیده بودم. آنجا مگر دکتر پیدا می‌شد؟ با زاری رسیدم کربلا. وقتی رسیدم کربلا دم در جایی که اسکان پیدا کردم، یک تویوتای دو کابین لندکروز پارک بود. روز بعد زباله‌ها رسید تا بالای چرخ‌های لندکروز. روز آخر که داشتم برمی‌گشتم دیگر لندکروز پیدا نبود. عملا توی زباله دفن شده بود. حتی سقفش هم معلوم نبود. وقتی برگشتم ایران دوباره یک هفته مرخصی استعلاجی گرفتم. دو هفته طول کشید تا سرفه‌هایم قطع یک ایده پولساز واقعی شود.

راه‌هایی که مقصدند/وقتی رفتن رسیدن است

تازه بدترین چیز پیاده‌روی اینها نبود. بدترینش این تلاش ارگان‌های مختلف بود برای اینکه این حرکت را به نفع خودشان بدزدند. وقتی مردم عراق در این راه‌پیمایی شرکت می‌کنند، از آن سو هم مردم ایران با مدیریت خودجوش خودشان باید در صحنه باشند. زشت است که کسی بخواهد کارهای مردم و عشق مردم را مصادره کند و خودش را بیاندازد وسط.

گفت: دنبالش هستم که امسال هم بروم.

گفتم: چطور؟ ایده‌ات چیست؟ آشغال‌های دوست‌داشتنی؟

گفت: نه. اینها را گفتم تا بگویم کسی که به این پیاده‌روی می‌رود نسبت مشکلات کور نیست. من هم این صحنه‌ها را دیدم.

گفتم: مریض هم شده‌ای.

گفت: بدون استثنا..

گفت: ولی حس زنده بودن می‌کنم. حس می‌کنم این جمعیت فقط به دنبال این نیست که تفریح کند و خوش باشد. دیدی که هزار تا زخم سر راه زائران است. ولی این زائر دارد توی تاریخ نقش ایفا می‌کند. این حس را دوست دارم. حس این که من هم توی تاریخ مهم هستم. ممکن است مراسم هندی‌ها شلوغ‌تر باشد. حتما هست. مسئله فقط عدد نیست. هندی‌ها چقدر حس می‌کنند که دارند توی جهان نقشی ایفا می‌کنند.

گفت: ببین. کی هند را غارت کرد؟ کی جلوی هند را گرفت؟ کی توی هند دسیسه کرد؟ کی توی ژاپن دسیسه کرد؟ کی بمب ریخت روی مردم ژاپن؟ الان آنهایی که این کار را کردند چقدر از این که این سنت‌ها دارد اجرا می‌شود ناراحت هستند؟

گفتم: هیچ. تبلیغش هم می‌کنند. تازه این که چیزی نیست. یکی از کشورهایی که راه‌پیمایی مارش میرا توی بوسنی را تبلیغ می‌کند خود آمریکاست.

گفت: خدا پدرت را بیامرزد. ولی اینجا داریم همان‌ها را هدف می‌گیریم. با راه‌رفتن‌مان. با بودنمان. به همین سادگی. کاش دولت‌ها و حکومت‌ها و شهرداری‌ها و ارگان‌ها دست از سر ما بردارند. به خدا آنها حجاب می‌شوند جلوی اسم حسین. بگذارند تجلی اسم حسین و این آرامش واقعی ما حرف بزند. به حضرت عباس قسم هیچ حرکت میلیونی در جهان تا این حد سیاسی و موثر نیست.



اشتراک گذاری

دیدگاه شما

اولین دیدگاه را شما ارسال نمایید.