نرخ تبدیل ارز ثابت چیست؟


افزایش چند برابری ذخایر طلا در امریکا بین دو جنگ جهانی.

نرخ تبدیل ارز ثابت چیست؟

میتوانید با فشردن 2 بار SHIFT به تنظیمات دسترسی پیدا کنید

روش‌های تبدیل سیم‌کارت اعتباری به دائمی

با شرکت در نظرسنجی ما را در بهبود سرویس های ایرانسلی یاری نمایید

1. روش معمول شما برای فعال‌سازی آهنگ پیشواز کدام‌ است؟

2. پیدا کردن آهنگ موردنظرتان چقدر ساده یا دشوار بوده است؟

شما می­توانید بدون نیاز به خرید سیم‌کارت جدید و تنها با یک کد ساده، سیم‌کارت اعتباری خود به را دائمی تبدیل کنید و از مزایا و هدایای تبدیل سیم‌کارت اعتباری به دائمی ایرانسل برخوردار شوید.

  • بجای شارژ سیم‌کارت خود، هر ۲ ماه یکبار صورت‌حساب دریافت می­کنید.
  • می­توانید از هدایای ویژه و پیشنهاد­های تشویقی مربوط به سیم‌کارت دائمی استفاده کنید.

۱. سوپراپلیکیشن ایرانسل‌من و نسخه وب ایرانسل‌من (آنلاین):

۲. کددستوری تبدیل سیم‌کارت اعتباری به دائمی (آفلاین)

  • شماره‌گیری کد *۷۰#

۳. مراجعه به مراکز فروش و خدمات و نمایندگی‌ها (حضوری)

هزینه تبدیل سیم‌کارت اعتباری به دائمی بر اساس قیمت سیم‌کارت دائمی تعیین نرخ تبدیل ارز ثابت چیست؟ می‌گردد و شما می‌توانید با شماره‌گیری کد *۷۰# از قیمت اختصاصی خود مطلع شوید.

برای پرداخت هزینه تبدیل سیم‌کارت اعتباری به دائمی:

اگر به اندازه مبلغ مورد نیاز شارژ داشته باشید، پس از شماره‌گیری کد یا ثبت درخواست از طریق ایرانسل‌من، هزینه تبدیل سیم‌کارت اعتباری به دائمی از اعتبار سیم‌کارت شما کم می‌شود. در غیر اینصورت، اگر مبلغ اعتبارتان کافی نباشد، می‌توانید هزینه تبدیل را از حساب بانکی خود پرداخت کنید.

اگر سیم‌کارت اعتباری شما، بیشتر از مقدار مورد نیاز برای تبدیل شارژ داشته باشد؛ باقیمانده اعتبار شارژ شده و شارژ شگفت‌انگیز (به‌غیر از هدیه شارژ شگفت انگیز) به حساب سیم‌کارت دائمی شما منتقل می‌شود و می­توانید از آن برای پرداخت قبض، خرید بسته و موارد دیگر استفاده کنید.

با تبدیل سیم‌کارت اعتباری خود به سیم‌کارت دائمی، شارژ شگفت‌انگیز و بسته‌های اصلی مثل بسته‌های اینترنت به حساب دائمی شما منتقل می­شوند.

بسته‌های رومینگ، بسته‌های هدیه طرح‌های تشویقی، بوم و بوم+، بسته‌های ونتوس، اعتبار موجود در کیف پول دیجیتال و بسته‌های چندکاربره اینترنت همراه به حساب دائمی شما منتقل نمی­شوند.

تمامی بسته‌های فعال در سیم‌کارت اعتباری شما (بجز بسته‌های هدیه)، پس از تبدیل، به سیم‌کارت دائمی شما منتقل می‌شوند.

پس از درخواست تبدیل سیم‌کارت، خط اعتباری شما تا ۲۴ ساعت بعد به دائمی تبدیل می‌شود.

مطمئن شوید که ثبت‌نام سیم‌کارت اعتباری شما تکمیل شده باشد و کدپستی واردشده درست باشد؛ زیرا در غیر این صورت، سیم‌کارت شما به دائمی تبدیل نخواهد شد.

برای اطلاعات بیشتر در خصوص شرایط و ضوابط مربوطه به صفحه ضوابط و شرایط تبدیل سیم‌کارت اعتباری به دائمی مراجعه کنید.

برای مطالعه متن کامل «قرارداد اشتراک تلفن همراه دائمی ایرانسل» به این صفحه مراجعه کنید.

پول یا ارز؟

در اوایل انسان‌‌ها از نوع تبادله‌ی سنتی و ابتدایی به‌ نام تجارت بارتر (تبادله‌ی جنس در مقابل جنس) استفاده می‌کردند. منطق استفاده از این نوع تبادله ارزش ذاتی متاعی بود که در بدل متاع دیگر حاصل می‌شد، در آن زمان انسان‌ها جز این، راه دیگری برای تبادله‌ی اجناس مورد نیاز‌شان نداشتند. چالش اصلی تجارت بارتر، نبود معیار قبول‌شده در تبادله‌ی نرخ تبدیل ارز ثابت چیست؟ اجناس بود، به عبارت دیگر ارزش‌گذاری یک جنس در مقابل جنس دیگر همواره این سیستم را به چالش می‌کشید.

تلاش انسان‌ها برای یافتن معیار قبول‌شده در تبادله و تجارت به استفاده‌ی‌ فلزات با ارزش مثل طلا و نقره انجامید. این زمانی بود که انسان پول را کشف کرد، پولی که بعد‌ها از آن به عنوان وسیله‌ی تبادله استفاده شد. چرا انسان به این فلزات ارزش قایل بود و چرا آن را وسیله‌ی تبادله قرار داد؟

برای پاسخ به این سوال در قدم اول باید تعریف جامع از پول داشته باشیم، این مشخصات می‌تواند پول را بهتر تعریف کند: پول باید وسیله‌ی تبادله، واحد محاسبه، قابل حمل، با دوام، قابل تقسیم (بخش‌پذیر)، قابل تعویض و مهم‌‌تر از همه ذخیره‌‌ی ارزش باشد. این مشخصه‌ی پول بیشتر به ‌نام ارزش ذاتی پول یا قدرت خرید پول یاد می‌شود. بر اساس این تعریف، طلا و نقره به صورت کامل شرایط پول بودن را دارا است، به لحاظ داشتن خصوصیات بالا، انسان در معاملات تجارتی و تبادلوی از آن‌ها کار گرفت.

سوال دیگر این است که تفاوت میان طلا و نقره و پول کاغذی ساخته‌ی دست انسان (ارز)، چیست؟ جواب این سوال به دوره‌ی استاندارد طلا برمی‌گردد.

سیستمی است که در آن طلا، معیار تبادله قرار داده ‌شد. استاندارد طلا به ‌دلیل پذیرش گسترده‌ی طلا به عنوان پول به وجود آمد. استاندارد طلا در حقیقت یک سیستم پولی بود و به‌ گونه‌ای طراحی شد که ادعای مالکیت مقدار مشخص طلا بر روی کاغذی به ‌مثابه‌ی سند با‌ اعتبار چاپ شد، تا دارنده‌ی این سند اگر خواسته باشد می‌تواند آن را با ارزش تعیین شده‌ی طلا که بر روی سند درج است تبادله کند، به طور مثال در ایالات متحده امریکا برای یک اوز طلا سندی به ارزش ۲۰ دالر امریکایی چاپ شد و آنرا به‌عنوان ارز (واحد پول) امریکا تعیین کردند، این زمانی بود که پول کاغذی به وجود آمد. افراد می‌توانستند طلای دست‌داشته‌ی خود را به بانک‌‌ها سپرده و در بدل آن چکی را به همان ارزش به دست بیاورند، که بعد از این چک‌ها در خرید و فروش استفاده می‌شد (انتقال مالکیت طلا از یک شخص به شخص دیگر). سهولت در پرداخت‌ها و سرعت رشد اقتصادی که به اثر این سیستم ایجاد شد، توجه بیشتر افراد را به‌خود جلب کرد. دولت‌ها تلاش داشتند طلا را از دوران پولی خارج کرده و در بدل آن از ارز که با طلا حمایت می‌شد، استفاده کنند. استاندارد طلا تا آغاز جنگ جهانی اول ادامه داشت.

بین جنگ‌های اول و دوم جهانی سیستم بین‌المللی پول وارد مرحله‌ی جدید شد (کم ارزش سازی اسعار). به این معنا که اسعار نه به صورت کامل، که قسماً با طلا حمایت می‌شد، این کار باعث افزایش در ارقام پول کاغذی شد. به طور مثال یک اوز طلا که در گذشته ۲۰ دالر ارزش داشت، حال سند دیگری با رقم بالاتری (۵۰ دالر) برای همین مقدار طلا به وجود آمد. یعنی طلا تنها ۴۰ فیصد پشتوانه‌ی این رقم جدید بود و متباقی ارزش ‌آن از [هیچ] خلق شد. افزایش در ارقام اسعار به دلیل افزایش در مصارف (جنگی و اقتصادی) و تقاضای بیشتر به پول صورت گرفت.

در اروپا اما شرایط به‌گونه‌ای دیگری بود، در جریان جنگ‌های اول و دوم جهانی که از اروپا آغاز شد، کشورهای اروپایی به دلیل مصارف روزافزون جنگی به پول بیشتر نیاز داشتند و برای تمویل چنین مصارف به چاپ بی‌سابقه‌ی اسعار اقدام کردند، آن‌‌هم بدون هیچ پشتوانه‌‌ای. به ‌دلیل جنگ و ناامنی مطالبه‌ی طلا در بدل ارزهایی موجود ناممکن شد. افزایش عرضه‌ی اسعار سبب افزایش نرخ تورم یا انفلاسیون۱ شد، آلمان از جمله‌ کشورهایی بود که تورم نجومی بی‌سابقه‌ای را درین دوره تجربه کرد. افزایش نرخ تورم به اندازه‌ای بود که قیمت‌ها در هر ۲۴ ساعت دو برابر می‌شد، به نرخ تبدیل ارز ثابت چیست؟ پیمانه‌ای پول چاپ شد که چاپ‌خانه‌های آلمان با کمبود کاغذ مواجه شدند. بر علاوه، واحد‌های پولی با ارقام غیر قابل باور مثل میلیون، میلیارد و حتا تریلیون چاپ شدند. ارزش پول در آلمان به صفر تقرب کرد. وضعیت مشابه در جنگ‌های داخلی افغانستان وجود داشت. بعد از خروج اتحاد شوروی از افغانستان، زمانی‌که طالبان و رهبران جهادی هر کدام به نام خود ارز چاپ کردند و خواستند مصارف جنگ را تمویل کنند.

نقش ایالات متحده‌ی امریکا در سیستم بین‌المللی پول

حضور امریکا در اقتصاد جهانی و سیستم بین‌المللی پول تا اواخر جنگ دوم جهانی آشکار نبود. امریکا بنابر دلایل خوبی که داشت، بعد از ختم جنگ دوم جهانی نفوذ خود را بر مسایل بین‌المللی اقتصادی و پولی گسترده‌تر ساخت و با دخالت در مسایل اقتصاد جهانی به یک غول اقتصادی تبدیل شد. دلایل حضور آن قرار ذیل است:

در قدم نخست دوری امریکا از مرکز جنگ (اروپا) امتیاز خوبی بود که این کشور را تا اواخر جنگ بی‌طرف نگه‌داشت، دو جنگ مخرب در انتروال‌ زمانی کوچک اقتصاد اروپا را به شدت آسیب‌پذیرساخت، در حالی که امریکا در این مدت به صورت نورمال به فعالیت‌های اقتصادی خود ادامه می‌داد. اقتصاد اروپا به اقتصاد جنگ تبدیل شد، تمرکز بیشتر دولت‌‌ها درآن زمان روی افزایش مصارف نظامی‌، تولید سلاح‌ و استخدام و آموزش‌ ارتش بود. دلیل تورم نجومی در آلمان همین مصارف جنگی بود که با چاپ پول کاغذی تمویل می‌شد.

تغییر اقتصاد تولیدی اروپا به اقتصاد جنگی، دلیل دیگری برای موفقیت امریکا محسوب می‌شد. کارخانه‌های صنعتی اروپا که موتر و لوازم برقی تولید می‌کردند،‌ حال سلاح، تانک و طیاره‌‌ی جنگی می‌سازند. افرادی که در سکتور زراعت کار می‌کردند، حال در ارتش می‌جنگند. اقتصاد اروپا به ‌صورت کامل به اقتصاد تمویل‌کننده‌ی جنگ تبدیل شد. اروپا درآن زمان قادر به تولید اجناس مصرفی از قبیل خوراک و پوشاک نبود و نیاز شدید به صادرات ایالات متحده داشت. سیستم پولی اروپا کامل از هم پاشیده بود، بنا بر این کشور‌های اروپایی مجبور به خرید اجناس مصرفی در بدل طلا شدند. این‌کار سبب افزایش بی‌سابقه‌ی ذخایر طلا در امریکا شد، طوری که در پایان جنگ، دو سوم ذخایر طلای جهان در اختیار امریکا قرار داشت. عواید ملی امریکا در اواخر جنگ جهانی دوم، سه برابر شد. به همین دلیل نقل قول مشهور «جنگ برای اقتصاد خوب است» دراین کشور وجود داشت. آن‌ها می‌گفتند جنگ در صورتی به نفع اقتصاد است که خود در آن نباشی و کالای تجارتی را در اختیار آن‌ها قرار دهی.

افزایش چند برابری ذخایر طلا در امریکا بین دو جنگ جهانی.

بعد از حمله‌ی اتمی امریکا بر جاپان و شکست آلمان، جنگ به پایان رسید. در این زمان امریکا با داشتن ذخایر عظیم طلا و اقتصاد توسعه یافته، فرصت خوبی برای گسترش سیاست‌های خارجی خود یافت. امریکا تلاش کرد حضورش را در مسایل اقتصادی جهان گسترده‌تر کرده و به یک امپراتور بزرگ جهانی تبدیل شود. حاصل این تلاش‌‌ها به تأسیس بانک جهانی و صندوق بین‌المللی پول انجامید. بانک جهانی در ابتدا به نام بانک جهانی برای بازسازی و توسعه یاد می‌شد، هدف از ایجاد بانک جهانی فراهم کردن قرضه‌های دراز مدت برای بازسازی اروپا و هدف از ایجاد صندوق بین‌المللی پول، نظارت و کنترول بر سیستم بین‌المللی پول، نرخ تبادله‌ی اسعار و تأمین سیالیت در سطح جهان بود. این‌ها از جمله اهداف ابتدایی بودند و امروز فعالیت‌های این نهاد‌‌ها در بخش‌های مختلف پیشرفت چشم‌گیر داشته است.

نشست (Bretton Woods)

اجلاسی که نفوذ اقتصادی و سیاسی امریکا را رقم زد. امریکا بعد از جنگ جهانی دوم به‌عنوان قدرت برتر نظامی، اقتصادی و سیاسی مطرح شد و سیستم اقتصادی جهان براساس اندیشه‌های جان مینارد کینز شکل گرفت. بعد از ختم جنگ دوم جهانی نماینده‌های ۴۴ کشور در نشست بریتن وودز در ایالات متحده شرکت کردند. هدف از برگزاری این نشست یافتن راه‌هایی بیرون‌رفت از بحران اقتصادی جهان بود. کشورهای شرکت کننده روی یک سیستم منظم اقتصادی، تجارت آزاد، سیستم پولی با ثبات و همکاری بین‌المللی توافق کردند. در این نشست، بانک جهانی و صندوق بین‌المللی پول نیز به همین اهداف ایجاد شد. تصمیم بزرگی که در این نشست گرفته شد و سیستم پولی جهان را تا امروز متأثر کرده، تعیین دالر امریکایی به‌عنوان پشتوانه‌ی اسعار بین‌المللی بود. امریکا چون برنده‌ی جنگ بود، شرایط صلح را نیز خودش طرح می‌کرد. به‌دلیل داشتن ذخایر عظیم طلا، ارزش پول این کشور افزایش یافت. امریکا شرایط را به نفع خود تغییر داد و از این طریق دالر امریکایی را تقریباً پشتوانه‌ی اسعار تمام کشور‌‌های جهان کرد. بر اساس همین تصمیم، ارزش دالر امریکایی در سطح جهان افزایش یافت. به این معنا که ارزهای بین‌المللی توسط دالر و دالر توسط خزانه‌ی طلای امریکا حمایت می‌شد.

تصمیمی که در نشست بریتن وودز در قبال سیستم بین المللی پول گرفته شد.

اما شرایط به این‌گونه باقی نماند. اشتباه بزرگی را که کشورهای شرکت کننده در نشست بریتن وودز مرتکب شدند، تعیین نکردن نسبت ذخیره‌ی طلا برای امریکا بود. به عبارت دیگر، نبود محدودیت برای امریکا در چاپ ارز. چون طلا پشتوانه‌ی دالر امریکایی بود، فید (بانک مرکزی امریکا) مکلف به چاپ ارز در مطابقت با ذخایر طلای آن کشور بود، که چنین نشد. امریکا در این مقطع تاریخ مرتکب فساد مالی بزرگی شد، برعلاوه‌ی تمویل جنگ سرد و رقابت‌‌های تسلیحاتی با اتحاد شوروی (امریکا و اتحاد شوروی همواره متحدان خود را در آسیا بر ضد یکدیگر حمایت نظامی و مالی می‌کردند)، کمک‌های بزرگ مالی از طریق برنامه‌ی مارشال برای بازیابی اروپا بعد از جنگ و در نهایت تمویل تمام این مصارف ۲۰ برابر ذخایر طلا برای امریکا هزینه برداشت. به این معنا که ایالات متحده به ارزش ۲۰ چند ذخایر طلای خود اسعار (دالر) چاپ کرد. این اتفاقات به جهان ثابت ساخت که عرضه‌ی اسعار امریکا بیشتر از ذخایر طلای آن است، و چون پول تمام کشور‌های جهان در گرو دالر امریکایی بود، این مساله برای آینده‌‌ی سیستم بین‌المللی پول و درکل برای اقتصاد جهان بحث‌برانگیز شد.

این مسئله سبب شد تا کشورهای اروپایی تقاضای بازپس‌گیری طلای‌شان ‌را مطرح کنند، فرانسه اولین کشوری بود که در مقابل اسعار امریکایی طلای خود را به دست ‌آورد و به تعقیب آن بین سال‌های ۱۹۵۹-۱۹۷۱م تقریباً تمام کشورهای اروپایی این کار را انجام دادند، که سبب کاهش ۵۰ درصدی ذخایر طلا در امریکا شد. برای جلوگیری از این روند، نیکسون، رییس جمهور امریکا در سال ۱۹۷۱م مجبور شد تبادله‌ی طلا با دالر را به‌تعلیق درآورد.

اگر چنین نمی‌کرد، ذخایر طلا در امریکا صفر می‌شد و مقدار ارز بدون حمایت در داخل این کشور افزایش می‌یافت، چون ۲۰ نرخ تبدیل ارز ثابت چیست؟ برابر ارزش طلا، اسعار (پول کاغذی) وجود داشت. به عبارت دیگر، موجود نبودن ذخایر طلا به‌عنوان پشتوانه‌‌ی دالر از یک‌طرف و سرازیر شدن دالر از کشور‌های اروپایی از طرف دیگر مقدمات یک بحران بزرگ مالی را در سطح جهان فراهم می‌کرد. از آن جا که اسعار بین‌المللی به دالر امریکایی وابسته بود، این کار شاید سبب فروپاشی سیستم بین‌المللی پول می‌شد. بعد از ۱۹۷۱م اسعار تمام کشور‌های جهان به شمول دالر امریکایی به دور از هر پشتوانه‌ای با ارزش ذاتی، باقی‌‌ماند. سیستم بین‌المللی اسعار وارد مرحله‌ی جدیدی به نام استاندارد دالر شد. یعنی اسعار کشورهای دیگر توسط دالر امریکایی حمایت می‌شد، در حالی که دالر هیچ پشتوانه‌ای نداشت. نکته‌ی جالب این است که چرا اعضای نشست بریتن وودز اعتراض نکردند و با این شرایط کنار آمده، دالر امریکایی را به‌عنوان پشتوانه‌ای اسعارشان قبول کردند.

در عصر اقتصاد مدرن، ارزش و قدرت خرید پول را کارایی، مولدیت و در کل حجم فعالیت‌‌های اقتصادی تشکیل می‌دهد. اعتماد و باور انسان‌‌ها است که به ارزهای کاغذی امروزی ارزش خلق کرده و از آن در خرید و فروش کالا و خدمات استفاده می‌کنند. در غیر آن پول کاغذی هیچ ارزشی را برای انسان‌‌ خلق کرده نمی‌تواند.

تفاوت میان پول واقعی (طلا و نقره) و ارز (واحد پولی) در ارزش ذاتی آن است،‌ قدرت خرید طلای مصر از ۵۰۰۰ سال پیش تا حال چندان تفاوتی نداشته است. اما با مطالعه‌ی تاریخ ارز، روشن می‌شود که در طول زنده‌گی بشریت بیشتر از دو هزار واحد پولی (اسعار) وجود داشته و هیچ‌کدام تا امروز باقی نمانده‌اند. ارزهای امروزی نیز از این امر مستثنا نیست.

پالیسی‌سازان و اقتصاد دانان دلیل کنار گذاشتن استاندارد طلا را محدودیت طبیعی این عناصر می‌دانند. آن‌ها می‌گویند از آغاز انقلاب صنعتی در قرن نوزدهم، ماشین اقتصادی‌ به سرعت در حال رشد، نیازمند یک وسیله‌ی پرداخت انعطاف‌پذیر و آسان بود (پول بیشتر برای ادامه‌ی رشد اقتصادی). آن‌ها به این باور اند که محدودیت طبیعی این عناصر (طلا و نقره) سبب محدودیت یا توقف رشد اقتصادی می‌شود. به این دلیل استاندارد طلا کنار گذاشته شد و سیستم پولی جهان به اسعار (پول کاغذی) تبدیل شد، تا دولت‌‌ها در چاپ آن دست باز داشته باشند. این ادعا آنقدر هم جالب نیست، با داشتن ارز ثابت و محدود نیز می‌توان به رشد اقتصادی دست یافت. زمانی‌که رشد اقتصادی به‌وجود می‌آید به این معنا است که قدرت خرید ارز موجود افزایش می‌یابد (ارزش پول افزایش پیدا می‌کند) و نیاز به تولید پول بیشتر نخواهد بود.

ثروت واقعی انسان زمان و آزادی است. ارز (اسعار) ابزاری برای تبادله زمان و انرژی انسان و در حقیقت وسیله‌ی رمز‌گشایی انبار انرژی اقتصادی انسان است، در دنیای امروزی ثروت واقعی انسان (زمان و آزادی) آن‌ها مطرح نیست و بی‌درنگ با قطعه‌‌های کاغذ که هیچ ارزش ذاتی ندارند، تبادله می‌شود. انسان در جهان امروزی با استفاده از ارز (اسعار) به «برده‌گی مدرن» درآمده است.

۱٫ تورم در اقتصاد عبارت از کاهش قدرت خرید پول در اثر عرضه‌ی مقدار زیاد آن است. به صورت دقیق‌تر گفته شود، در جریان تورم قیمت‌ها افزایش نمی‌یابد بلکه ارزش پول و قدرت خرید پول کاهش پیدا می‌کند.

ﻣﺎ در ﮐﻨﺎر ﺷﻤﺎ ﻫﺴﺘﯿﻢ
ﺗﺎ ﺑﻪ ﭘﺎﺳﺦ ﺳﻮاﻟﺎﺗﺘﺎن ﺑﺮﺳﯿﺪ

یک پی نقطه اتصال امن ایران به شبکه های پرداخت بین المللی بدون نیاز به داشتن حساب ارزی است.

برای ثبت نام در یک پی وارد لینک زیر شوید و با ثبت ایمیل و رمز عبور حساب کاربری خود را ایجاد نمایید:
https://dashboard.yekpay.com/fa/auth/register

برای استفاده از خدمات یک پی نیاز به احراز هویت می باشد. داشتن کارت ملی یا پاسپورت، آدرس محل سکونت و کد پستی معتبر، شماره موبایل و حساب بانکی الزامیست.

مبالغی که از طریق هر یک از سرویس های یک پی برای کاربر واریز می شود، در حساب های مجازی مختص همان ارز ذخیره شده و امکان تبدیل حساب مجازی و برداشت از حساب مجازی، پس از تایید تراکنش ها برای کاربر مهیا می شود.

ریال، یورو، فرانک ، لیر ترکیه، درهم امارات، یوان چین، روبل روسیه، پوند.

یک پی ارائه دهنده سرویس های پرداخت بین المللی شامل درگاه پرداخت وبسایت برای کسب و کارهای آنلاین، درگاه پرداخت شخصی، یک پی لینک و دریافت حواله بین المللی است.

در صورتی که تراکنش ثبت شده ای در حساب کاربری خود داشته باشید امان حذف حساب کاربری نیست و در غیر این صورت مطابق با قوانین بین المللی اطلاعات شما تا 5 سال نزد یک پی محفوظ می ماند.

حساب کاربری شخصی: این نرخ تبدیل ارز ثابت چیست؟ حساب کاربری رایگان است و مختص اشخاص حقیقی و حقوقی می باشد.

حساب کاربری کسب و کار: این حساب کاربری مختص اشخاص حقیقی و حقوقی می باشد که یک وبسایت تایید شده در یک پی دارند و مبالغ بین المللی را از طریق درگاه پرداخت وبسایت دریافت می نمایند.

حساب کاربری کسب و کار ویژه: این حساب کاربری مختص اشخاص حقیقی و حقوقی می باشد که بیش از یک وبسایت تایید شده در یک پی دارند و مبالغ بین المللی را از طریق درگاه های پرداخت وبسایت دریافت می نمایند.

تعریف سرمایه در گردش چیست؟

سرمایه در گردش یا Working Capital از جمله اصطلاحات بسیار رایج در حسابداری و مدیریت مالی است و می‌تواند نشاندهنده امکان نقدپذیری برای یک فرد یا یک کسب و کار باشد.

طبیعی است که از متمم انتظار ندارید شما را گرفتار تعاریف خشک و سخت حسابداری کند. بنابراین اجازه بدهید که با تعدادی مثال و کمی کاهش دقت علمی (فقط کمی و نه بیشتر) به بررسی تعریف سرمایه در گردش بپردازیم.

ابتدا لازم است مفهوم دارایی‌های جاری را بشناسیم. دارایی‌های جاری دارایی‌هایی هستند که به صورت معقول و منطقی (نه خوش‌بینانه و نه بدبینانه) در طی سال مالی جاری یا دوره مالی مورد نظر ما، قابل تبدیل به پول نقد باشند.

پس پول قطعاً جزو دارایی‌های جاری است. سرمایه گذاری‌های کوتاه مدتی که به سادگی قابل فروش و تبدیل به نقدینگی هستند هم جزو دارایی‌های جاری محسوب می‌شوند. موجودی انبار هم در صورتی که در افق زمانی کوتاه مدت قابل فروش و تبدیل به پول نقد باشد در گروه دارایی‌های جاری طبقه بندی می‌شود. حسابهای دریافتنی (مطالباتی که در کوتاه مدت بتوان آنها را به پول نقد تبدیل کرد و حتی ممکن است اسناد تجاری دقیق از آنها موجود نباشد) هم شکل دیگری از دارایی‌های جاری محسوب می‌شوند.

به دارایی‌های جاری، سرمایه در گردش هم گفته می‌شود.

اما به خاطر داشته باشید که یک شرکت علاوه بر دارایی‌های جاری، بدهی‌های جاری هم دارد. به همان شیوه فوق می‌توان بدهی‌های جاری را هم تعریف نرخ تبدیل ارز ثابت چیست؟ کرد. بدهی‌هایی که به صورت معقول و منطقی (نه خوش‌بینانه و نه بدبینانه) در طی سال مالی جاری یا دوره مالی مورد نظر ما، قابل تبدیل به پول نقد باشند.

به همین دلیل بهتر است به سرمایه در گردش خالص توجه داشته باشیم. یعنی: اختلاف بین دارایی‌های جاری و بدهی‌های جاری.

اگر بخواهیم به زبان ساده‌تر بگوییم، سرمایه در گردش خالص، میزان واقعی دارایی‌های نقد یا نزدیک به نقد یک سازمان است. چیزی که هزینه‌ها و نیازهای روزمره یک شرکت را تامین می‌کند.

آیا تا به حال با کسی مواجه شده‌اید که خانه گرانقیمتی داشته باشد اما به علت ورشکستگی یا هر مسئله دیگری از پرداخت بدیهی‌های روزمره خود ناتوان باشد؟ همیشه به خاطر داشته باشیم که حتی ممکن است با منفی بودن سرمایه در گردش، همچنان یک کسب و کار تا مدتی به کار خود ادامه دهد. اما چنین وضعیتی در بلندمدت پایدار نخواهد بود.

گاهی مدیران در گفتگوهای روزمره خود سرمایه در گردش و سرمایه در گردش خالص را به جای یکدیگر به کار می‌برند. بنابراین بهتر است در جلسه‌ها نسبت به مفهومی که واقعاً در ذهن طرف مقابل است حساس باشیم.

آشنایی با مفهوم سرمایه در گردش در متمم

ما در متمم در بحث کارآفرینی و ایجاد کسب و کار جدید، زمانی که به اشتباهات مالی کارآفرینان در دوران طفولیت سازمان‌ها پرداخته‌ایم از این مفهوم استفاده کرده‌ایم. شاید مرورآن درس بتواند به درک بهتر و کاربردی این مفهوم کمک کند.

برخی از دوستان متممی که به این درس علاقه مندند: مجید ، مهشید محمدی ، حامد ، حسین احمدیار ، حامد صیادی

بالاخره قیمت «واقعی» دلار در بازار ارز ایران چقدر است؟

نگاه فریدون خاوند: تاریخ اقتصادی جمهوری اسلامی با فروریزی کم و بیش دائمی پول ملی ایران گره خورده است، تا جایی که یک ایرانی اگر بخواهد برای انحطاط ۴۲ سال گذشته کشور تنها از یک نماد نام ببرد، به احتمال زیاد اوج‌گیری مقاومت‌ناپذیر ارزش دلار آمریکا به تومان را انتخاب خواهد کرد.

قیمت اسکناس سبز آمریکا در بازار آزاد ارز تهران از ۱۰ تومان در سال ۱۳۵۷ به ۹۶ تومان در ۱۳۶۷، ۶۴۶ تومان در ۱۳۷۷، ۹۶۶ تومان در ۱۳۸۷، و ۱۵۰۷۶ تومان در ۱۳۹۷ رسید.

در پاییز سال جاری خورشیدی قیمت دلار از مرز ۳۲ هزار تومان گذشت و سپس در پی شکست دونالد ترامپ در آخرین انتخابات ریاست جمهوری تا مرز ۲۱ هزار تومان واپس نشست، پیش از آنکه بار دیگر حرکت اوج‌گیرنده خود را از سر بگیرد و پیرامون ۲۶ هزار تومان نوسان کند.

نرخ‌های من‌درآوردی

سقوط قیمت دلار در بازار آزاد ارز ایران از ۳۲ هزار تومان به محدوده ۲۱ هزار تومان پیامد منطقی استقرار یک رئیس‌جمهور دموکرات در کاخ سفید واشینگتن بود، و بالا گرفتن این احتمال که بازگشت آمریکا به «برجام» در آینده نزدیک زمینه رفع تحریم‌های اقتصادی علیه ایران و سرازیر شدن دوباره ارز به خزانه جمهوری اسلامی را فراهم می‌آورد.

ولی همین که بازار ارز دریافت که تحول در روابط تهران و واشینگتن پیچیده‌تر از آن چیزی است که تصور می‌رفت، دلار حرکت صعودی خود را از سر گرفت. در شرایطی که نرخ ارز، مهم‌ترین متغیر اقتصاد کلان ایران، با نوسان‌هایی چنین تند دست به گریبان است، طبعاً در عرصه اقتصادی سنگ روی سنگ بند نمی‌شود. در این وضعیت نه تولیدکننده و مصرف‌کننده تکلیف خود را می‌داند و نه واردکننده و صادرکننده و پس‌اندازکننده.

در ورای نوسان‌های تند بازار ارز، سکانداران سیاست و اقتصاد جمهوری اسلامی هم، با نرخ‌گذاری‌های من‌درآوردی خود برای دلار، به این جو سرگردانی دامن می‌زنند. دولت حسن روحانی لایحه بودجه ۱۴۰۰ را با چهار نرخ ارز متفاوت به مجلس تقدیم کرد: برای منابع حاصل از صادرات نفت (۱۱۵۰۰ تومان)، برای منابع حاصل از صادرات میعانات گازی و گاز (۲۵ هزار تومان)، برای واردات کالاهای اساسی (۴۲۰۰ تومان)، و برای صادرات فرآورده‌ها (۱۷ هزار تومان).

با وجود نرخ‌هایی چنین متفاوت برای منابع ارزی بودجه، شهروندان ایرانی چگونه می‌توانند از مهم‌ترین سند دخل و خرج کشورشان سر در بیاورند، وقتی حتی «اندیشکده»های جمهوری اسلامی از فهم این سند ابراز ناتوانی می‌کنند؟ مرکز پژوهش‌های مجلس، بازوی تحقیقاتی دستگاه مقننه، در این باره می‌نویسد که «لایحه بودجه ۱۴۰۰ حتی از منظر شکلی نیز از پیوستگی لازم برخوردار نیست و نرخ‌های ارز متفاوت و متناقض در آن مورد استفاده قرار گرفته است. این موضوع می‌تواند دال بر اراده ایجاد عدم شفافیت در لایحه بودجه قلمداد شود».

تا اینجا نرخ دلار در بازار آزاد ارز ایران را داریم که نوسان‌های تندی را از سر می‌گذراند، و نیز چهار نرخ ارز در لایحه بودجه دولت. مشکل به همین جا ختم نمی‌شود؛ مسئولان ارشد جمهوری اسلامی نرخ‌های دیگری را برای ماه‌های آینده وعده می‌دهند. ۲۴ دی ماه گذشته حسن روحانی گفت که «قیمت فعلی دلار واقعی نیست» و «تصمیم ما این است که سال آینده قیمت دلار را پایین بیاوریم.» گویا نرخ مطلوب دلار از دیدگاه رئیس‌جمهور ۱۵ هزار تومان است. آقای همتی رئیس کل بانک مرکزی جمهوری اسلامی نیز تأیید کرد که «دلار زیر ۲۰ هزار تومان شدنی است».

از نخستین سال‌های استقرار جمهوری اسلامی تا به امروز، پا به پای سقوط ارزش پول ملی ایران، بالاترین مسئولان دستگاه اجرایی کشور به گونه‌ای دائمی قیمت دلار در بازار آزاد ارز را زیر پرسش برده و از ضرورت «کشف قیمت واقعی» اسکناس سبز آمریکا سخن گفته‌اند.

محمود احمدی‌نژاد یکی از مهم‌ترین مدعیان این اکتشاف بود؛ در سال ۱۳۹۰، وقتی نرخ دلار پیرامون ۱۴۰۰ تومان نوسان می‌کرد، رئیس‌جمهور پیشین با اطمینان می‌گفت که «دلار نهصد تومان هم نمی‌ارزد». رئیس‌جمهور کنونی به ۱۵ هزار تومان به عنوان نرخ واقعی ارز رضایت می‌دهد، ولی نمی‌گوید که چگونه به این اکتشاف بزرگ نایل شده است.

درباره ارزش «ذاتی» دلار

به آقایان احمدی‌نژاد و روحانی و مقام‌های پولی منتصب آنها باید گفت که اصولاً در دنیای کنونی پیدا کردن ارزش «واقعی» و یا «ذاتی» یک پول در برابر پول‌های دیگر، و نشاندن این ارزش به جای نرخ بازار، غیرممکن است.

در عوض پیش از این، در شرایطی کاملاً متفاوت، یافتن ارزش «واقعی» و «ذاتی» پول‌ها در سنجش با پول‌های دیگر امکان‌پذیر بود:

یک) سکه‌های فلزی (طلا یا نقره) دارای ارزش «ذاتی» بودند و به عنوان ابزار مبادله، ملاک اندازه‌گیری ارزش‌ها و وسیله پس‌انداز مورد استفاده قرار می‌گرفتند. در این شرایط سکه‌های فلزی متعلق به یک قلمرو حکومتی بر پایه همان ارزش «ذاتی» خود (وزن طلا و یا نقره‌ای که در تولید آنها به کار می‌رفت) با سکه‌های فلزی قلمروهای دیگر مبادله می‌شدند.

دو) در بخش بزرگی از قرن نوزدهم میلادی تا جنگ اول جهانی، پول کاغذی کشورها بر طلا تکیه داشت و فلز زرد پشتوانه ارزش اسکناس یک کشور و تعیین‌کننده نرخ مبادله آن با دیگر ارزها بود. در این شرایط اندازه‌گیری ارزش «ذاتی» پول یک کشور بسیار آسان بود. اگر پشتوانه طلای یک پوند انگلیس دو برابر پشتوانه طلای یک فرانک فرانسه بود، یک پوند با دو فرانک مبادله می‌شد. این نظام (که «پایه طلا» نام داشت) در پایان جنگ اول جهانی فرو ریخت و تلاش‌های بعدی برای بازسازی آنها به جایی نرسیدند.

سه) در سال ۱۹۴۴ موافقت‌نامه‌های معروف «برتون وودز» نظام پولی تازه‌ای را برای جهان بنیاد گذاشتند که «پایه طلا-ارز» نام گرفت. در این نظام کشورهای امضاکننده موافقت‌نامه‌های نامبرده متعهد شدند نرخ برابری پول‌های خود را در رابطه با دلار تعیین کنند، به جز آمریکا که نرخ برابری پولش را در رابطه با طلا قرار داد.

بدین‌سان بر خلاف نظام پیش از جنگ جهانی اول که تنها طلا را مبنای رابطه میان همه پول‌ها قرار داده بود، نظام بعد از جنگ دوم علاوه بر طلا، ستون اصلی دیگری را برای روابط پولی بین‌المللی به وجود آورد و آن دلار بود. در این شرایط تازه هم پیدا کردن ارزش «واقعی» یا «ذاتی» پول‌ها، بر پایه ارتباط‌شان با دلار (و ارتباط دلار با طلا) امکان‌پذیر بود،

چهار) نظام پولی برآمده از موافقت‌نامه‌های «برتون وودز» در سال ۱۹۷۱ فرو ریخت. در این سال، به ابتکار ریچارد نیکسون، رئیس‌جمهور وقت آمریکا، ارتباط میان دلار و طلا از میان رفت و در فاصله کوتاهی بعد از آن، دلار مواج شد. در سال ۱۹۷۶، موافقت‌نامه‌های جامائیکا (کینگزتون) رسماً به اصل نرخ‌های برابری ثابت پایان داد و طلا را، به گونه‌ای نهایی، از نظام پولی بین‌المللی حذف کرد. از آن پس پول‌ها، در کشاکش فعل و انفعالات اقتصادی بین‌المللی، در عمل فقط کالاهایی هستند که نرخ برابری میان آنها، زیر تأثیر شمار فراوانی از متغیرها، روزبه‌روز بر پایه عرضه و تقاضا در بازار جهانی ارز تعیین می‌شود.

نظام کنونی جهان در حال حاضر بر اصول برآمده از موافقت‌نامه‌های جامائیکا تکیه دارد. در این نظام پول‌ها کالاهایی هستند تابع عرضه و تقاضا و کسانی که بخواهند ارزش «واقعی» یا «ذاتی» یک پول در رابطه با دیگر پول‌ها را بیرون از وضعیت موجود در بازار ارز پیدا کنند، وقت‌شان را بیهوده تلف می‌کنند.

تنها داور

حدود ۱۹ سال از پیدایش اسکناس و سکه یورو در «منطقه پولی اروپا» می‌گذرد. از آغاز زایش پول واحد اروپا تا به امروز، نرخ تبدیل این پول به دلار آمریکا در بازار بین‌المللی ارز بین ۹۰ سنت تا یک دلار و ۶۰ سنت نوسان کرده است. طی این مدت فرانسوی‌ها و آلمانی‌ها و ایتالیایی‌ها هرگز نپرسیده‌اند که «قیمت واقعی» یورو به دلار چقدر است. در واقع شهروندان ۱۹ کشور دارنده یورو، بازار بین‌المللی ارز را به عنوان تنها داور در تعیین نرخ برابری پول مشترک‌شان پذیرفته‌اند.

فراموش نکنیم که تومان و دلار تکه‌کاغذهایی بیش نیستند و نمی‌توان از «ارزش ذاتی» آنها سخن به میان آورد. آنچه به این تکه‌کاغذها ارزش می‌بخشد، مجموعه‌ای است از شاخص‌های اقتصادی و سیاسی و ژئوپولیتیک، همراه با عواملی که از روانشناسی جمعی سرچشمه می‌گیرند. هیچ مدل اقتصادسنجی تا کنون نتوانسته از پس شناخت و ارزش‌یابی مجموعه این شاخص‌ها بر آید و «ارزش ذاتی» پول‌ها را محاسبه کند.

فرض کنیم دولت جمهوری اسلامی ۱۰ نفر را از میان برجسته‌ترین متخصصان اقتصاد پول در جهان انتخاب کند و از آنها بخواهد بعد از یک بررسی یک ساله، «قیمت واقعی» دلار آمریکا را به پول ملی ایران پیدا کنند. تعجب نخواهیم کرد اگر این ۱۰ متخصص، بعد از مدت زمان تعیین‌شده، دست کم ۲۰ نرخ را برای دلار به میزبانان خود پیشنهاد کنند و تازه هر نرخ با شمار قابل ملاحظه‌ای اما و چرا و چندین سناریو همراه خواهد بود.

برای کشف «قیمت واقعی» دلار در ایران، دکتر محمد طبیبیان اقتصاددان ایرانی راه حل ساده‌تری را پیشنهاد می‌کند و آن پذیرفتن قیمتی است که «کف خیابان منوچهری و فردوسی معامله می‌شود.» نگارنده این سطور، در همراهی با دکتر طبیبیان، می‌پذیرد که چون در جمهوری اسلامی «دولت‌ها نخواسته‌اند یک بازار شفاف و روشن و قانونمند و سازمان‌یافته ارز ایجاد کنند. »، بازار آزاد ارز ایران، به رغم ایرادهای فراوانش، «سالم‌ترین و کارآمدترین و همراه‌ترین سازمان برای کمک به شکل‌گیری و قدرت نظام اقتصادی هم خواهد بود.»

نرخ دلار در بازار آزاد ارز ایران، که قلمرو آن به بیرون از کشور از جمله دوبی و هرات و سلیمانیه و شهرهای زیارتی عراق. گسترش یافته، منعکس‌کننده همه متغیرهایی است که به گونه‌های مستقیم و غیرمستقیم بر قیمت اسکناس سبز آمریکا به تومان تأثیر می‌گذارند.

در میان شاخص‌های اقتصاد کلان ایران، نرخ تورم طبعاً بیش از سایر شاخص‌ها بر نرخ برابری ریال در برابر دیگر پول‌ها تأثیر می‌گذارد. از ماه ژانویه سال ۲۰۲۰ تا ماه ژانویه سال جاری میلادی، میانگین نرخ تورم نقطه به نقطه در جهان پیرامون سه درصد نوسان می‌کرد، حال آنکه در ایران به بالای ۴۶ درصد رسید. ایران در حال حاضر هفتمین نرخ تورم بالای جهان را دارد (بعد از ونزوئلا، زیمبابوه، سودان، لبنان، سودان جنوبی و سورینام).

در همان ماه ژانویه گذشته، نرخ تورم در شماری از کشورهای خاورمیانه (اسرائیل، قطر، عمان، بحرین، امارات) منفی بوده است. با توجه به تفاضلی چنین زیاد میان نرخ تورم در ایران و جهان، چطور ممکن است ارزش بین‌المللی پول ایران سقوط نکند؟

در میان دیگر شاخص‌های تأثیرگذار بر نرخ برابری پول ملی یک کشور، می‌توان از نرخ رشد، نرخ اشتغال، نرخ بهره و رابطه میان صادرات و واردات آن کشور نام برد.

نگاه خارجی‌ها به ایران نیز، چه بخواهیم و چه نخواهیم، در تضعیف نرخ برابری ریال بسیار مؤثر است. محال است «تصویر» بین‌المللی یک کشور بر نرخ ارز آن تأثیر نگذارد. ایران کنونی وارث امپراتوری پارس است، ولی در همان حال تنها کشوری است در دنیا که با نظام دین‌سالار اداره می‌شود. توریست‌های خارجی به شناخت تاریخ چند هزار ساله ایران علاقه دارند، ولی به نظام سیاسی کنونی آن با شگفتی و تردید و گاه ترس می‌نگرند. سرمایه‌گذاران خارجی نیز فضای فعالیت را در ایران مساعد نمی‌بینند. جو سیاسی درون ایران نیز، با تنش‌ها و ابهام‌هایش، طبعاً اعتمادآفرین نیست.

فضای منطقه‌ای ایران، و نقشی که جمهوری اسلامی در آن ایفا می‌کند، طبعاً یکی از عوامل تضعیف‌کننده پول ملی کشور است. اتحادیه‌های منطقه‌ای یکی از نرخ تبدیل ارز ثابت چیست؟ مهم‌ترین واقعیت‌های روابط بین‌المللی به شمار می‌روند و در آسیا و اروپا و آمریکا و آفریقا کم نیستند کشورهایی که ثبات پول ملی خود را در چارچوب همگرایی‌های منطقه‌ای تأمین کرده‌اند.

تکیه‌گاه منطقه‌ای ایران تنها پیمان‌هایی است بی‌خاصیت و موهوم، همانند «سازمان همکاری اقتصادی» (اکو) که فقط روی کاغذ وجود دارد. در عوض روابط ایران با شماری از کشورهای با نفوذ منطقه (از اسرائیل گرفته تا عربستان و امارات. ) انباشته از تنش‌های انفجارآمیز است. انزوای منطقه‌ای ایران طبعاً به زوال پول ملی آن کمک می‌کند.

و سرانجام تنش‌های شدید در روابط ایران با ایالات متحده آمریکا فضای ژئوپولیتیک بسیار نامساعدی را برای پول ملی ایران به وجود آورده است. ایرانی‌ها برای پیش‌بینی نوسان‌های آتی پول ملی خود به فراز و نشیب‌های انتخابات آمریکا چشم می‌دوزند و یا حرف‌های مسئولان ارشد این کشور را رصد می‌کنند.

کشوری که برای صدور مهم‌ترین کالای ارزآور خود یعنی نفت با هزار و یک مشکل روبه‌رو است، به بخش مهمی از دارایی‌های ارزی خود در خارج از کشور دسترسی ندارد نرخ تبدیل ارز ثابت چیست؟ و از نقل و انتقال‌های پولی بین‌المللی محروم است، چگونه می‌تواند ارز قابل اعتمادی داشته باشد؟

سال‌های سال است که ایرانی‌ها اعتماد خود را به پول ملی‌شان از دست داده و برای حفظ پس‌اندازهایشان به پول‌های خارجی روی آورده‌اند. با «دلاریزه شدن» اقتصاد ایران، آنها به گونه‌ای دائمی از خود و دیگران می‌پرسند که قیمت اسکناس نرخ تبدیل ارز ثابت چیست؟ سبز آمریکا به تومان چگونه تحول می‌یابد و آیا حرکت اوج‌گیرنده آن همچنان ادامه خواهد یافت؟

در پاسخ این پرسش، تنها یک پاسخ ساده و کلی وجود دارد، و آن اینکه سرنوشت دلار در بازار آزاد ارز ایران در گروی مجموعه عواملی است که بر آینده سیاست و اقتصاد و دیپلماسی و ژئوپولیتیک کشور تأثیر می‌گذارند.



اشتراک گذاری

دیدگاه شما

اولین دیدگاه را شما ارسال نمایید.