درک بهتر نمودارهای خطی


گروه تخصصی پرسش و پاسخ اکسل ایران در تلگرام

نمودار قیمت لگاریتمی چیست و چه تفاوتی با نمودار معمولی دارد؟

اگر تازه‌کار باشید، احتمالاً فقط از نمودارهای حسابی برای بررسی قیمت استفاده کرده‌اید؛ اما نوع دیگری از نمودارهای قیمتی هم هستند که نمودار لگاریتمی نام دارند و بسته به شرایط، می‌توانند دیدی بهتر از روند و نوسانات قیمت به شما ارائه کنند. بسیاری از کاربران و حتی تحلیل‌گران تصور می‌کنند استفاده از نمودار لگاریتمی یا نمودار حسابی (خطی) چندان مهم نیست؛ درک بهتر نمودارهای خطی اما این پارامتر به‌ظاهر معمولی، می‌تواند به‌طور چشمگیری در درک ما از بازار تأثیر بگذارد.تفسیر نمودار قیمت بسته به نوع مقیاسی که در زمان بررسی داده‌ها استفاده می‌شود، می‌تواند متفاوت باشد. اغلب نرم‌افزارهای ترسیم نمودار و یا برنامه‌های نوشته‌شده توسط کارگزاری‌ها، انواع مختلفی از این نمودارها را در اختیار کاربر قرار می‌دهد. در حالت کلی دو نوع متداول از مقیاس‌هایی که برای تجزیه‌وتحلیل نوسانات قیمتی از آن‌ها استفاده می‌شود عبارت‌اند از: مقیاس لگاریتمی (Logarithmic Scale) و مقیاس حسابی (Linear Scale).پیش از آنکه به تعریف این دو پارامتر برسیم، باید به این موضوع اشاره کنیم که در مطالبی که به بررسی مفاهیم مقیاس‌ لگاریتمی یا حسابی اشاره داشته‌اند اغلب از عنوان نمودار لگاریتمی استفاده شده که اشتباهی رایج در ترجمه و نوشتار ما است. ازآنجاکه این عبارت هم از نظر ریاضی و هم از نظر ترجمه‌ای صحیح نیست، بنابراین بهتر است از عبارت مقیاس لگاریتمی به‌جای نمودار لگاریتمی استفاده کنیم.مقیاس خطی قیمت که به آن مقیاس حسابی نیز گفته می‌شود فاصله مساوی میان قیمت‌ها را نشان می‌دهد. از مقیاس حسابی معمولاً به‌صورت پیش‌فرض در بسیاری از نرم‌افزارها استفاده می‌شود.مقیاس لگاریتمی قیمت، که در نمودارها به آن log نیز گفته‌ می‌شود، به تغییرِ درصدِ قیمتِ دارایی پایه وابسته است و اغلب تحلیل‌گران حرفه‌ای از آن استفاده می‌کنند.با استفاده از مطالب وب‌سایت‌های واریرتریدینگ و اینوستوپدیا، تفاوت و ویژگی‌های مقیاس‌ لگاریتمی و حسابی را بررسی خواهیم کرد.نمودار حسابی یا خطی چیست؟در حالت کلی و پیش‌فرض بسیاری از نمودارهای قیمتی که ما شاهد آن هستیم با مقیاس خطی یا حسابی ترسیم شده است. استفاده از مقیاس حسابی در نمودار را می‌توان یکی از متداول‌ترین روش‌های در تحلیل تکنیکال دانست.در این مقیاس حرکت قیمت‌ با درصد تغییرات نمایش داده نمی‌شود بلکه، سطوح قیمتی بر اساس یک مقدار ثابت، رسم می‌شود. هر تغییر در مقادیر، به‌صورتی ثابت در نمودار نمایش داده می‌شود و به همین دلیل، ترسیم نمودار با مقیاس حسابی آن هم به‌شکل دستی، آسان‌تر است.مقیاس حسابی در سمت محور Y و یا همان محور عمودی رسم می‌شود و بین قیمت‌ها، فواصل یکسانی وجود دارد. به بیان ساده، در مقیاس حسابی محور عمودی که بیان‌گر قیمت‌هاست به بازه‌های مساوی تقسیم می‌شود؛ این یعنی فاصله هر بازه با بازه دیگر یکسان است.همان طور که در تصویر زیر می‌بینید، در مقیاس حسابی تغییر قیمت بیت کوین از ۲۰,۰۰۰ دلار به ۳۰,۰۰۰ دلار به همان شکلی نشان داده می‌شود که تغییر قیمت از ۵۰,۰۰۰ دلار به ۶۰,۰۰۰ دلار است. در مورد اول، ارزش یک دارایی ۵۰ درصد بیشتر شده است، در حالی که در مورد دوم، تنها ۲۰ درصد افزایش قیمت داریم. این تفاوت مهم می تواند مشکلاتی را برای تحلیل دارایی‌هایی که قیمت آنها چند برابر می‌شود، درک بهتر نمودارهای خطی ایجاد کند.بنابراین می‌توان گفت نمودار حسابی، تغییرات را در زمان کاهش قیمت، کمتر از آنچه واقعاً هست نشان داده و زمانی که قیمت بالا می‌رود، تغییرات را بیش از اندازه بالا و غیرمعمول به کاربر نمایش می‌دهد.نمودار (مقیاس) لگاریتمی درک بهتر نمودارهای خطی چیست و چه تفاوتی با نمودار حسابی دارد؟در نمودار لگاریتمی به‌جای آنکه خودِ قیمت‌ها در فواصل مساوی از یکدیگر قرار گیرند (مانند آنچه در نمودار حسابی داریم)، تغییرات یکسانِ درصدِ قیمت‌ها، در فواصل مساوی از یکدیگر قرار می‌گیرند. اندازه فواصل در مقیاس‌های لگاریتمی و حسابیاغلب تحلیل‌گران و معامله‌گران حرفه‌ای تکنیکال، از نمودارهای لگاریتمی استفاده می‌کنند. تغییرات درصدی که معمولاً هم تکرار می‌شوند، به‌شکل فواصل مساوی میان اعداد، نشان داده می‌شوند. برای مثال در مقیاس لگاریتمی فاصله بین اعداد ۱۰ و ۲۰ دلار با فاصله بین ۲۰ و ۴۰ دلار برابر است، زیرا در هر دو، افزایش ۱۰۰ درصدی قیمت اتفاق افتاده است.در مقیاس لگاریتمی تغییر قیمت از ۲۰,۰۰۰ دلار به ۳۰,۰۰۰ دلار دلار با تغییر از ۵۰,۰۰۰ دلار تا ۶۰,۰۰۰ دلار با مقیاس حسابی کاملاً متفاوت است. با وجود اینکه هر دوی این افزایش قیمت‌ها از نظر دلاری، تغییرات یکسانی دارند اما افزایش ۱۰,۰۰۰ دلاری اول، بازدهی ۵۰ درصدی را نشان می‌دهد و افزایش دوم، حاکی از بازدهی ۲۵ درصدی قیمت دارایی است.ازآنجاکه جهش ۵۰ درصدی تفاوت قابل‌توجهی با یک جهش ۲۵ درصدی دارد، چارتیست‌ها (Chartists) یا تحلیل‌گران تکنیکال برای آنکه بتوانند این تفاوت را نشان دهند، از نمودار لگاریتمی استفاده می‌کنند؛ چراکه در این مقیاس، درصد جهش بیشتر به‌خوبی قابل مشاهده خواهد بود. در واقع آنها با این کار، از فواصل بزرگ‌تر و نماد‌گذاری علمی، برای نمایش مرتبه بزرگی اعداد (Orders of Magnitude) استفاده می‌کنند.باید به این موضوع توجه داشت که درک بهتر نمودارهای خطی اگر قیمت‌ها نزدیک به هم باشند، استفاده از مقیاس‌ لگاریتمی ممکن است کمی شلوغ و ناخوانا به‌نظر برسد. تفاوت بین مقیاس‌های حسابی و لگاریتمی هنگام بررسی نمودارها اهمیت پیدا می‌کند، البته انواع دیگری از تجزیه‌وتحلیل‌های تکنیکال هم وجود دارد که می‌توانید از آن‌ها برای شناسایی روندهای قیمتی استفاده کنید.زمانی که نوسانات شدید است و معامله‌گر بخواهد با دید بلندمدت بازار را زیر نظر داشته باشد، مقیاس لگاریتمی برای این کار مناسب‌تر است. از سوی دیگر تریدرهایی که به شکل روزانه و کوتاه‌مدت معامله می‌کنند و به‌دنبال تحلیل قیمت‌ها در فواصل زمانی کوتاه هستند، مقیاس حسابی برای آن‌ها گزینه بهتری خواهد بود.در نمودارهای کوتاه‌مدت تا میان‌مدت با نوسانات کم، نوع مقیاسی که استفاده می‌شود چندانی مهم نیست و اگر مقیاس درک بهتر نمودارهای خطی نمودار را از حسابی به لگاریتمی تغییر دهیم، تفاوت قابل ملاحظه‌ای را مشاهده نمی‌کنیم.البته می‌توان به این نکته نیز اشاره کرد که با توجه به نمایش قیمت در مقیاس‌های حسابی و لگاریتمی، مقیاس‌های حسابی مقادیر مطلق را در اختیار معامله‌گر قرار می‌دهد، در حالی که مقیاس لگاریتمی مقادیر نسبی از تغییرات را بیان می‌کند.چگونه نمودار را روی لگاریتمی تنظیم کنیم؟در بیشتر نمودارهای قیمت، به‌سادگی و با یک کلیک می‌توان مقیاس نمودار را به لگاریتمی تغییر داد. به‌عنوان نمونه، درک بهتر نمودارهای خطی در تریدینگ ویو، فقط کافی است روی گزینه «log» در قسمت پایین سمت راست نمودار بزنید تا حالت لگاریتمی فعال شود.چه زمانی از نمودار لگاریتمی استفاده کنیم؟با اینکه هر کدام از مقیاس‌های لگاریتمی و حسابی کاربردها و ویژگی‌های مخصوص به خود را دارند، مقیاس لگاریتمی افزایش یا کاهش شدید قیمت را در مقایسه با مقیاس حسابی، بهتر نشان می‌دهند. این مقیاس‌ها در نمودار می‌توانند به تصویرسازی در خصوص حرکت قیمت و رسیدن به اهداف موردنظر برای خرید یا فروش، کمک فراوانی کنند.با توجه به تفاوت‌هایی که در خصوص مقیاس‌های حسابی و لگاریتمی بیان کردیم، این سوال مطرح می‌شود که در نهایت از مقیاس حسابی استفاده کنیم یا لگاریتمی؟در پاسخ باید گفت که مقیاس حسابی بر خلاف مقیاس لگاریتمی، نمی‌تواند میزان سودآوری را در قیمت‌های مختلف مشخص کند، بنابراین در چهارچوب مقیاس لگاریتمی، می‌توان شاهد روند واقعی‌ قیمت‌ها بود و به‌همین دلیل بیشتر تحلیل‌گران حرفه‌ای از این نوع مقیاس استفاده می‌کنند. پس برای تطبیق و مقایسه یک نمودار قیمتی با واقعیت بازار بهتر است از مقیاس لگاریتمی استفاده کنیم.تفاوت میان مقیاس لگاریتمی و حسابی برای قیمت بیت کوین در سال ۲۰۱۸ازآنجاکه مقیاس لگاریتمی بر حسب تغییرات درصد قیمت، کاربر را قادر می‌سازد تا پیش‌بینی بهتری از بازار داشته باشد، بنابراین در زمان‌هایی که بخواهیم با نگاهی بلندمدت معاملات خود را تنظیم کنیم، باید به سراغ مقیاس لگاریتمی برویم.استفاده از مقیاس لگاریتمی در بازارهایی که دارای روند هستند و اغلب با تغییرات بزرگی همراه‌اند، به تحلیل‌گر دید بهتری ارائه می‌دهد. در عوض اگر از مقیاس لگاریتمی در نمودارهایی با روند تقریباً ثابت و کم‌دامنه استفاده کنیم، شاهد تفاوت چشمگیری با نمودارهایی با مقیاس حسابی نخواهیم بود.در انتها باید به این موضوع توجه داشت که تریدرهای موفقی هم هستند که فقط با استفاده از مقیاس حسابی توانسته‌اند به تحلیل‌های درستی دست پیدا کنند پس، بد نیست در حین تحلیل قیمت یک دارایی، نگاهی هم به مقیاس حسابی داشته باشید؛ چراکه این احتمال وجود دارد نکات تکنیکالی را مشاهده کنیم که در حالت لگاریتمی به آن‌ها توجهی نداشته‌ایم.در نهایت بررسی رویکرد‌ها و روش‌های مختلف و تطابق آن با سبک معاملاتی خود و انتخاب بهترین پارامتر، ایده‌ منطقی‌تر است.جمع‌بندیبرای مشاهده قیمت در نمودارهای قیمت، دو گزینه پیش روی ماست. یا می‌توانیم از مقیاس حسابی (خطی) استفاده کنیم یا هم می‌توانیم از مقیاس لگاریتمی استفاده کنیم. در مقیاس حسابی، فاصله میان سطوح مختلف قیمت یکسان است. این در حالی است که اگر نمودار روی حالت لگاریتمی باشد، فواصل بر مبنای درصد تغییر می‌کنند.نباید فراموش کرد که استفاده از این نمودارها بسته به شرایط ممکن است تغییر کند و شما می‌توانید بسته به نیاز خود، یکی از انواع آنها را انتخاب کنید؛ مثلاً همان طور که پیش‌تر گفتیم، نمودارهای خطی برای بازه تثبیت قیمت و نمودارهای لگاریتمی برای بازه‌هایی که قیمت دارایی نوسانات بیشتری دارد، کاربرد دارند.

درک بهتر نمودارهای خطی

, قسمت سوم : آناتومی کندل ها و انواع نمودار نمایش قیمت

در این قسمت میخواهیم شما را با نمودارهای مختلفی که نمایش قیمت و زمان را انجام میدهد آشنا کنیم و همچنین به بررسی دو مدل مختلف نمایش قیمت نمودار به صورت حسابی یا همون خطی و لگاریتمی یا درصدی بپردازیم.

ویدیو آناتومی کندل ها و انواع نمودار نمایش قیمت

, قسمت سوم : آناتومی کندل ها و انواع نمودار نمایش قیمت

نمودار ها سه مدل معروف دارند که شامل: مدل نمایش بار یا همان میله‌ای، مدل نمایش کندلستیک و مدل نمایش خطی نیز میباشد. در مدل میله ای ما شاهد کندل های ژاپنی هستیم که هر کدام از این‌ها بیانگر اتفاقاتی هست که برای قیمت در آن بازه‌ی زمانی اتفاق افتاده است.

بیشتر بدانید نکته: ۴ پارامتر مهم عبارت اند از: (Open) به معنای باز شدن قیمت، (High) بالاترین قیمتی که تاچ شده و (Low) پایین‌ترین قیمتی که تاچ شده و (Close) قیمتی که بسته شده.

یک سوالی که برای ما پیش می آید این است که چهار پارامتر ذکر شده، چطور داخل این کندل ها یا داخل این میله ها نمایش داده میشود؟ نکته‌ای که باید به آن توجه داشته اشید این است که که قیمت از سمت چپ به سمت راست حرکت میکند و در نمودار میله‌ای این قضیه خیلی راحت برای شما قابل درک میباشد.

زمانی که قیمت از زمان اپن (open) تا کلوز (close) افت را تجربه کردند، میله به رنگ قرمز تبدیل میشود ولی اگر این روند برعکس اتفاق بی افتد، میله به رنگ سبز تبدیل میشود، و این فلسفه‌ی نمایش سبز و قرمز هایی که داخل چارت میتوان دید. تغییرات قیمتی میتواند بر روی هر مدلی اتفاق بیفتد، به طور مثال تغییرات میتواند کم باشد به این معنا که قیمت در همان نقطه‌ای که باز شده داخل همان نقطه بسته شود و یا میتواند قیمت در جایی که باز میشود، خیلی پایین‌تر بسته شود و میتوان به این نتیجه رسید که هیچ محدودیتی وجود ندارد.

در نمودار کندلستیک ما یک درک بهتر نمودارهای خطی کندل داریم که تشکیل شده از یک بدنه و دو سایه است. اگر قیمت اوپن بالاتر از کلوز باشد، کندل قرمز است و اگر برعکس بود و قیمت اوپن پایین تر از قیمت کلوز باشد، کندل سبز میباشد. سایه‌ها دقیقا مشابه کنده‌های میله‌ای، تغییرات قیمت بالاتر از اوپن و کلوزرا نشان میدهد.

نمودار کندلستیک

بهتر است بدانید که کندل‌ها میتوانند بدنه‌ نازک یا در اصل یک بدنه‌ی خطی داشته باشند اما نمیتوانند کلا بدنه نداشته باشند. در بورس تهران، زمانی که قیمت‌ها صفحه خرید یا صفحه فروش را در طول روز تجربه میکنند، شما میتوانید شاهد کندل ‌های خطی زیادی باشید. مزیت این کندل ها این است که به ما کمک میکنند تا خیلی راحت تغییرات قیمتی را بتوانیم درک کنیم.

دیدن روند قیمتی داخل نمودار خطی خیلی راحت‌تر میباشد ولی بهتر است بدانید که، به دلیل ساده‌سازی شدن آن، اطلاعات کمتری را هم راجب تغییرات قیمتی به ما میدهد که برای کاربران حرفه‌ای اصلا نمودار مناسبی نیست.

دو مدل نمایش قیمت وجود دارد، حسابی یا همان خطی و مدل بعدی لگاریتمی یا درصدی. تفاوت این دو در چیست؟ داخل نمودار ها یک دکمه لوک هست به مفهوم لگاریتم است که اگر خاموش کنیم، نمودار حسابی یا خطی را به ما نشان میدهد. در نمودار حسابی یا خطی، تغییرات قیمت با هم برابر اند. نمودار لگاریتمی، تغییرات قیمت را بر اساس درصد تعیین میکند.

انواع نمودارهای مبتنی بر زمان در سامانه تریدینگ ویو

انواع نمودارهای مبتنی بر زمان در سامانه تریدینگ ویو

در مقالات پیشین به بررسی انواع نمودار در سامانه تریدینگ ویو پرداختیم. همانطور که بیان شد نمودارها در تریدینگ ویو به دو دسته مبتنی بر زمان و مبتنی بر قیمت تقسیم بندی می شوند. در این مقاله به معرفی انواع نمودار های مبتنی بر زمان در این سامانه قدرتمند می پردازیم.

بیشتر بخوانید:انواع نمودار قیمتی در تریدینگ ویو

معیار اصلی در خواندن این نمودارها تایم فریم و یا برش زمانی می باشد. این بدین معناست که هر بخش یا شکست در این نمودار نشان دهنده قیمت در یک زمان مشخص است. این نمودارها خود به دو دسته کلی تقسیم می شوند. نخست نمودارهای خطی بوده که جدا از کار در بازارهای مالی در سایر مسائل آماری نیز مورد استفاده وسیع قرار می گیرند.

بیشتر بخوانید: تایم فریم چیست؟

نوع دوم نمودارهای OHLC هستند که نسبت به نمودار خطی اطلاعات بیشتری را در اختیار تحلیلگر قرار می دهند. این اطلاعات چهار بخش قیمت در زمان باز شدن (Open)، بالاترین قیمت (High)، پایین ترین قیمت (Low) و قیمت در زمان بسته شدن (Close) شامل می شوند. هر کدام از این نمودارها نقاط قوت و ضعف و همچنین استراتژی معاملاتی و تحلیلی مخصوص خود را نیز دارا بوده و اینکه کدام یک برای معامله شما مناسب تر باشد به دانش، تجربه، بازار و نگرش معاملاتی شما بستگی دارد.

نمودار میله ای (Bars):

نمودار میله ای (Bars)

این نمودار از دسته نمودارهای OHLC است. نمودار میله ای خود از چهار بخش تشکیل شده که بدین شرح است:

۱- خط عمودی که نشان دهنده کل نوسان قیمت در آن بازه زمانی است.
۲- خط افقی کوچک سمت چپ که نشانده قیمت در زمان باز شدن میله است.
۳- خط افقی کوچک سمت راست که نشان دهنده قیمت در زمان بسته شدن میله است.
۴- رنگ میله که در صورت سبز بودن نشان دهنده صعود قیمت بوده و قرمز بودن نشان دهنده نزول قیمت در طول میله است.

نمودار میله ای یا Bars

در صورتی که قیمت طی مدت زمان تعیین شده در یک میله صعود کرده باشد و به رنگ سبز نمایش داده شود، خط افقی سمت چپ در پایین میله و خطی افقی سمت راست در بالای میله قرار می گیرد. همچنین در صورت نزول قیمت و قرمز بودن رنگ میله این جریان برعکس می شود.

نمودار شمعی (Candle Steak):

نمودار قیمتی شمعی (candle stick)

نمودار های شمعی بی اغراق پرطرفدار ترین نوع نمودارهای قیمت بوده که اکثر تحلیلگران بزرگ با استفاده از آن آنالیز خود را ارائه می دهند. این نوع نمودار که به نام شمع های ژاپنی نیز شناخته می شوند، در قرن ۱۸ میلادی توسط «مونه هیسا هما» تاجر برنج ژاپنی اختراع شد. نمودار شمعی هم مانند نمودار میله ای یک نمودار مبتنی بر زمان با معیار های OHLC می باشد.

طریقه خواندن نمودار شمعی (Candle Stick):

نمودار شمعی یا candle stick

نمودار شمعی از سه بخش تشکیل می شود:

۱- بدنه (Body): به بخش تو پر هر کندل در نمودار گفته می شود. بدنه کندل طول تغییرات قیمت از زمان باز شدن کندل تا زمان بسته شدن آن را نمایش داده و با یک نگاه به آن می توان متوجه شد که حجم تغییرات در طول آن کندل چقدر بوده است.

۲- سایه (Shadow): به خطوط باریکی که در بالا و پایین هر کندل نشان داده می شود سایه کندل گفته می شود. سایه بالایی کندل نشان دهنده بالاترین و سایه پایین نشان دهنده کمترین قیمتی است که در طول آن کندل یک شاخص تجربه کرده است.

۳- رنگ کندل: چنانچه رنگ کندل در نمودار سبز باشد قیمت در طی کندل افزایش داشته و نقطه بازشدن قیمت در قسمت پایین بدنه قرار می گیرد. در صورتی که رنگ کندل قرمز رنگ باشد به معنی کاهش قیمت بوده و نقطه باز شدن در بالای بدنه و بسته شدن در پایین آن قرار می گیرد.

تفاوت Candles و Hollow Candles در تریدینگ ویو:

نمودار Hollow candle

در واقع سیستم و کارکرد این دو نوع نمودار کاملاً یکی بوده و تنها تفاوت در میان آنان این است که در نمودار Hollow Candles، کندل های افزایشی بدنه ای تو خالی دارند. البته می توانید از بخش تنظیمات نمودار رنگ کندل ها را به شیوه دلخواه تغییر دهید.

نمودار شمعی هیکین آشی (Heikin Ashi):

نمودار هیکین آشی (Heikin Ashi)

نمودار هیکین آشی مانند نمودار Candle Stick قیمت را با استفاده از شمع یا همان کندل نشان داده و یک نمودار OHLC است. تفاوت میان این دو نمودار نحوه محاسبه قیمت است. در نمودار شمعی قیمت باز شدن و بسته شدن دقیقاً همان قیمتی بوده که یک دارایی و یا ارز در آن بازه زمانی مشخص تجربه کرده، اما در نمودار هیکین آشی بدین شکل محاسبه می شود:

قیمت در زمان باز شدن کندل: بالاترین و پایین ترین قیمت کندل گذشته تقسیم بر دو:

(Passed candle (Open + Close)) / 2

قیمت در زمان بسته شدن کندل: جمع قیمت در زمان باز شدن کندل، بسته شدن آن، بالاترین حد و پایین ترین حد تقسیم بر چهار:

(Open + High + Close + Low) / 4

قیمت های High و Low در هیکین آشی نیز مانند نمودار شمعی محاسبه می گردد.

از مزایای استفاده از نمودار هیکین آشی تأثیر کمتر نوسانات روزانه در سبز یا قرمز بودن کندل است و به لطف این خصوصیت تحلیلگران نوع روند را بهتر می توانند تشخیص دهند.

نمودار خطی Line Area و Base Line:

نمودار خطی (line)

بزرگترین مزیت استفاده از نمودارهای خطی این بوده که هر شخصی بدون کمترین دانش در خصوص نمودار، خوانی به راحتی می تواند با یک توضیح کوتاه آن را درک کند. در نمودارهای خطی جزئیات کمتری نسبت به نمودارهای شمعی و میله ای نمایش داده می شود.

نمودار خطی هم مانند دیگر نمودار بر اساس تایم فریم کار می کند. هر شکست در نمودار خطی به معنی اتمام بازه زمانی مورد نظر کاربر می باشد. تفاوت اصلی آن با نمودار های دیگر این بوده که شکست ها در نمودار خطی تنها قیمت را در زمان بسته شدن آن برش از زمان نشان می دهد. این بدین معناست که اگر شما تایم فریم خود را روی یک روزه تنظیم کنید هر نقطه از نمودار نشان دهنده قیمت در اتمام آن روز درک بهتر نمودارهای خطی است.

تفاوت نمودارهای خطی Line با Area و Baseline:

نمودار خطی Area

در واقع نوع رسم این نمودارها با یک دیگر تفاوتی ندارد. در نمودار Area تریدینگ ویو به شما این امکان را می دهد که محدوده داخلی نمودار خود را با رنگی دیگر به صورت تو پر در آورید. این خصوصیت زمانی بیشترین کاربرد را دارد که شما در حال مقایسه قیمت دو شاخص در یک صفحه باشید.

در نمودار Baseline نیز هر شکست نشان دهنده قیمت بسته شدن در اتمام بازه زمانی مورد نظر شما بوده و تنها یک امکان مضاعف را در اختیار شما قرار می دهد. نمودار Baseline با استفاده از یک خط میانگین قیمت را در قسمتی از زمان که کاربر در حال مشاهده آن می باشد نشان می دهد. قسمت بالایی این خط که سبز رنگ بوده، زمان هایی را که قیمت بالای خط میانگین خود قرار داشته را نمایش داده و قسمت پایینی آن که قرمز رنگ می باشد بر عکس این کار را انجام می دهد.

موضوع: مشکل در نشان دادن داد ها در نمودار خطی

من وقتی برای همه این داده ها یه نمودار تشکیل میدم اون داد های که رقم های بزرگ دارن نمیذارن نمودارها رقم های کوچیک نماش داده بشه.
با چه روشی باید اون داده های بزرگ رو نرمال سازی کنم تا با نمودار این داده های کوچیک تقریبا یکی بشن تا کاربر بتون بهتر نمودارو درک کنه

اخطار: این یک موضوع قدیمی است
به دلیل قدیمی بودن موضوع، ممکن است برخی فایل های ضمیمه به درستی کار نکنند. لطفا در صورت عدم ضرورت، از بالا آوردن موضوعات قدیمی خودداری نمایید.

گروه تخصصی پرسش و پاسخ اکسل ایران در تلگرام

انتخاب سریع یک انجمن

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

بازدید کنندگان با جستجو های زیر این صفحه را پیدا کرده اند

انجمن اكسل ايران , اكسل , اكسس , سوال و جواب اكسل , سوال اكسس , انجمن اكسل ايران , توابع اكسل, آموزش اكسل, آموزش اكسس, VBA, ويژوال بيسيك

نمودار هیستوگرام چیست

نمودارهای مستطیلی همیشه یکی از بهترین‌ها در انواع نمودارها هستند مثل نمودار هیستوگرام (histogram) که به دیتا و اطلاعات و اعداد و ارقام، شکل می‌دهد. نمودارهایی که هم خیلی ساده رسم می‌شوند و هم کسب اطلاعات از آن‌ها نیز بسیار ساده است.

اگر به دنبال پاسخ پرسش نمودار هیستوگرام چیست هستید و لازم است تا اطلاعات کاملی درباره این نوع نمودار کسب کنید، در این مقاله با ما همراه باشید. زیرا قرار است رسم نمودار هیستوگرام را توضیح دهیم.

کاربرد نمودار هیستوگرام (histogram) چیست؟

نمودارها در دنیای امروز یکی از راحت‌ترین روش‌های توصیف داده و اطلاعات محسوب می‌شوند.

جمع وسیعی از اعداد و درک بهتر نمودارهای خطی ارقام که در کنار هم هیچ معنی خاصی برای مخاطب نداشته و فهمیدن آن‌ها نیز بسیار سخت است، با استفاده از نمودارهایی مانند هیستوگرام به راحتی قابل درک می‌شوند و هر کاربری حتی کسی که هیچ تجربه‌ای در کار کردن با نمودارها را ندارد نیز می‌تواند اطلاعات لازم را از آن‌ها به دست آورد.

کاربرد این نمودارها بسیار بسیار زیاد است، به عنوان مثال از نمودار هیستوگرام در بسیاری از داشبوردهای مدیریتی که امروزه در دنیا وجود دارد، استفاده می‌کنند.

حتما می‌دانید که در علم ریاضی و آمار نمودارهای بسیار زیادی وجود دارند که می‌توان از آن‌ها برای توصیف داده‌ها استفاده کرد. این نمودارها همچنین در صنایع مختلف نیز کاربرد داشته و تعریف کننده موارد خاصی برای کاربران آن‌ها هستند. برای مثال می‌توان به کاربرد وسیع نمودار هیستوگرام در عکاسی اشاره کرد که تبدیل به یک ابزار برای تقویت شرایط نورپردازی و کیفیت عکاسی شده است.

اینستاگرام نورا رو دنبال کنید تا کلی از این مطالب ببینید

وقتی می‌گوییم نمودار هیستوگرام چیست به نمودارهایی اشاره می‌کنیم که به آمار و ارقام و اعداد معنی می‌دهند.

Histogram یا هیستوگرام چیست؟

نمودار هیستوگرام، درک بهتر نمودارهای خطی مجموعه‌ای از ستون‌های در کنار هم است که ارتفاع هر ستون با سایرین تفاوت بوده و این ارتفاع در هر ستون بیانگر میزان فراوانی دسته آن ستون است. نمودارهای ستونی را می‌توان پرکاربردترین و پر استفاده‌ترین انواع نمودارها در علم ریاضی و آمار دانست. در صنایع مختلف هم از این نمودارها برای تعریف و دسته بندی داده‌ها استفاده می‌شود.

histogram در واقع یک نمودار ستونی است؛ در این نمودار هر محور بیانگر اطلاعاتی از داده‌ها است. برای مثال در یک دسته بندی از داده‌های آماری، هر ستون را می‌توان به عنوان یک دسته از این داده‌ها در نظر گرفت. ارتفاع هر ستون نیز بیانگر میزان فراوانی هر دسته در داده‌های موجود است.

با آشنایی با تعریف نمودار هیستوگرام، حالا می‌توانید بسیاری از داده‌ها را به شکل این نمودار ترسیم کرده و از آن برای درک آن‌ها استفاده کنید. این نوع نمودار را می‌توان به سادگی برای انبوهی از داده‌های موجود ترسیم کرد و از آن برای تشریح شرایط داده‌ها نسبت به یکدیگر استفاده نمود.

نحوه رسم نمودار هیستوگرام (histogram)

حال که با پاسخ پرسش نمودار هیستوگرام چیست آشنا شده و تعریف این نوع نمودار را می‌دانید، لازم است تا نحوه رسم آن را نیز با شما در میان بگذاریم.

مانند سایر انواع نمودارهای مستطیلی، نمودار هیستوگرام نیز از دو محور تشکیل شده است. محور افقی که نشان دهنده دسته بندی داده‌های کمی است و محور عمومی که نشان دهنده فراوانی یا درصد فراوانی هر دسته به صورت ستونی است.

به هیستوگرام (histogram) بافت نگار یا بافت نگاشت هم گفته می‌شود.

در این نمودار عرض مستطیل‌ها اندازه هر دسته بندی را مشخص می‌نماید. در دسته بندی‌های با دامنه یکسان، همه مستطیل‌ها با یک عرض ترسیم می‌شوند. اما ارتفاع آن‌ها می‌تواند حاوی اطلاعات کاربردی درباره داده‌های موجود باشد.

برای ترسیم نمودار هیستوگرام می‌توان از ابزارها و نرم افزارهای مختلفی استفاده کرد. دو نرم افزار رایج و اصلی به کار گرفته شده برای ترسیم این نوع نمودار نرم افزار مایکروسافت آفیس اکسل و نرم افزار آماری SPSS هستند. نحوه ترسیم این نمودار در این نرم افزارها نیز بسیار ساده است.

مثال برای ترسیم نمودار هیستوگرام

اما برای درک هر چه بهتر پرسش نمودار هیستوگرام چیست؟ لازم دانستیم تا شما را با یک مثال ساده برای تعریف این نمودار همراه کنیم. در این مثال توجه شما را به زنجیره‌ای از اعداد کمی جلب می‌کنیم.

1 – 1 – 2 – 4 – 4 – 5 – 6 – 7 – 8 – 8 – 8 – 9 – 10 – 12 – 14 – 14

این زنجیره اعداد را در 5 دسته از 1 تا 3، از 4 تا 6، از 7 تا 9، از 10 تا 12 و از 13 تا 15 تقسیم می‌کنیم. به این ترتیب به راحتی می‌توان اطلاعات زیر را از این زنجیره اعداد استخراج کرد:



اشتراک گذاری

دیدگاه شما

اولین دیدگاه را شما ارسال نمایید.