آموزش تحلیل گری بنیادی


تحلیل بنیادی چیست؟

سرمایه گذاری مستقیم در بازار بورس به گونه‌ای است که تمامی تصمیمات اعم از انتخاب سهم، خرید و فروش و . ، توسط خود شخص صورت می‌گیرند بنابراین معامله‌گر باید از دانش کافی در حوزه‌های تحلیل بازار بورس برخوردار باشد. مهارت‌های مورد نیاز برای تحلیل بازار بورس به 3 دسته کلی تحلیل تکنیکال، تحلیل بنیادی و تابلوخوانی تقسیم می‌شوند. حال این سوال پیش می‌آید که تحلیل بنیادی چیست؟ تحلیل بنیادین یا تحلیل فاندامنتال یکی از روش‌های تحلیل بازار بورس است که در آن معامله‌گران باید صورت‌های مالی، نسبت‌های مالی و مدل‌های ارزش‌گذاری را تحلیل کنند.

تحلیل فاندامنتال (بنیادی) چیست؟

تحلیل بنیادی (تحلیل فاندامنتال) مجموعه فعالیت‌هایی است که تغییرات ارزش سهام را در بلندمدت بررسی می‌کند و ابزار تصمیم‌گیری درست برای خرید یا فروش سهام در آینده است. این تحلیل با آنالیز صورت‌های درآمدی، ترازنامه‌ها، گردش پول و سایر اسناد در دسترس عموم برای تجزیه و تحلیل سلامت مالی یک شرکت انجام می‌شود. با این حال اطلاعات دیگری نیز ممکن است روی آن تاثیر داشته باشند. با یک تحلیل بنیادی که طبق اصول انجام شده باشد، به راحتی می‌توان یک شرکت ضعیف را از شرکت قوی تشخیص داد و شرکت‌هایی را پیدا کرد که با کاهش یا افزایش ارزش واقعی سهام خود، تجارت می‌کنند.

اصول اساسی تحلیل بنیادی

تمامی معامله‌گران برای آموزش تجلیل بنیادی باید درک اساسی از چگونگی عملکرد تحلیل بنیادی داشته باشند. موارد زیر فاکتورهای اساسی هستند که باید هنگام تحلیل بنیادی در نظر گرفت:

  1. درآمد شرکت چقدر است؟
  2. آیا شرکت در حال رشد است و سودآوری دارد؟
  3. آیا شرکت بدهی‌های خود را می‌پردازد؟
  4. نرخ گردش مالی آن‌ها چقدر است؟
  5. آیا مدیران از کارمندان در این شرکت‌ها مراقبت می‌کند؟

همه این‌ها به تعریف یک ارزش ذاتی عددی می‌پردازند که می‌تواند با قیمت فعلی سهام یک شرکت مقایسه شود تا مشخص شود که آیا ارزش آن بیش از حد ارزیابی شده یا پایین آمده است.

پیش از آغاز آموزش تحلیل بنیادی، چه چیزهایی باید یاد بگیریم؟

تحلیل بنیادی دید بسیار وسیعی نسبت به آینده یک شرکت ارائه می‌دهد بنابراین برای انجام آن باید با بسیاری از حوزه‌های مرتبط آشنا باشید.

مبانی حسابداری

از آن جایی که سهام شرکت‌ها زیر شاخه‌ای از علم حسابداری هستند، برای درک بهتر اطلاعات مالی تحلیلگر باید به مبانی حسابداری آشنا باشد. در واقع بدون حسابداری، حتی ساده‌ترین اتفاقات بازار و تحلیل اتفاقات روتین مانند تحلیل جریان وجوه نقد، نقطه ورود و خروج از بازار و . بسیار سخت خواهد شد.

مبانی مدیریت مالی

از آن جایی که سهام اساسا ارزش‌های مالی هستند، بدون شک داشتن دانشی حداقلی در مورد مدیریت مالی یکی از مسائلی است که در بلندمدت بارها به آن نیاز پیدا خواهید کرد.

  • در صورت آشنایی کامل با مدیریت مالی، می‌توانید انواع روش‌های ارزش‌گذاری را بشناسید و بدانید که ارزش اسمی، ارزش دفتری، ارزش انحلال، ارزش ذاتی و ارزش بازار چه تفاوت‌هایی با هم دارند.
  • از دیگر مسائلی که در آموزش تحلیل بنیادی بارها به آن برخورد خواهید کرد، مفاهیمی مانند ریسک و بازده، حاشیه سود و . است که تمامی این‌ اصطلاحات، ریشه در مدیریت مالی دارند.

مبانی اقتصاد

اقتصاد و بازار بورس دو روی یک سکه هستند و بسیاری از اتفاقات بازار بورس، از فضای کلی اقتصاد تاثیر می‌پذیرند. مثلا اگر اقتصاد یک کشور دچار بحران شود، بازار بورس نیز از آن تاثیر می‌پذیرد و ارزش سهام بسیاری از شرکت‌ها دچار کاهش ارزش شده و سهام برخی دیگر از شرکت‌ها دچار افزایش می‌شود.

مدیریت شرکت

اگر بتوانید نسبت به نحوه مدیریت شرکت‌ها و تصمیم‌های سرنوشت‌ساز مدیریت آشنایی پیدا کنید، خواهید فهمید که چه شرکتی از بحران‌های مالی جان سالم به در خواهد برد و چه شرکتی حتی در بهترین شرایط اقتصادی کشور نیز فقط رشد موقتی دارد و در آینده عملکرد ضعیفی خواهد داشت.

رقابت در بازار

رقابت به صورت کلی یک مفهوم تاثیرگذار بر دنیای بورس است و در تحلیل بنیادی نیز نقش مهمی ایفا می‌کند. بررسی رقبا در تحلیل بنیادی به موارد زیر بستگی دارد:

  • بررسی سهم بازارهای شرکت‌ها
  • منحصر به فرد بودن محصول هر شرکت
  • محصولات جایگزین در هر شرکت
  • مقدار انحصاری بودن هر شرکت
  • میزان همکاری با رقبا

شناخت صنعت

بدون شک زمانی که 2 شرکت را با هم مقایسه می‌کنید، هر 2 شرکت‌ باید در یک صنعت حضور داشته باشند به این علت که هر صنعت، شاخص‌ها و عملکردهای مخصوص به خود را دارد. برخی از صنایع با یک سخنرانی از سوی مقامات سیاسی زیر و رو می‌شوند و برخی دیگر از شرایط اقتصادی و فرهنگی تاثیر بیشتری می‌گیرند. شناخت جایگاه صنایع در بازار جهانی نیز به شما کمک می‌کند که تحلیل بنیادی مناسبی داشته باشید و با اطمینان خاطر روی صنایعی سرمایه‌گذاری کنید که در حال رشد هستند یا ضرر مالی آن‌ها را تهدید نمی‌کند.

آشنایی با ابزارها

در تحلیل فاندامنتال، از نرم‌افزارها و سایت‌های مختلفی استفاده می‌شود که معامله‌گر باید دانش و توانایی کار با این ابزارها را داشته باشد. این ابزارها عبارتند از:

اکسل و فرمول‌نویسی: در تحلیل بازار بورس، معامله‌گر با حجم عظیمی از داده‌ها مواجه می‌شود که استخراج داده‌ها، از طریق افزونه‌ها یا فرمول‌نویسی امکان‌پذیر است. یک فرد بنیادی کار باید فرمول نویسی ساده با اکسل را بلد باشد تا بتواند اطلاعات را داخل ترازنامه‌ها و گزارشات مالی استخراج کند. همچنین برای استخراج مالی شرکت‌ها در سایت بورس ایران (که اصلی‌ترین سایت اطلاع رسانی در مورد ارزش سهام بورس در ایران است) به فرمول نویسی نیاز است.

سایت کدال و سایت‌های کارگزاری‌ها: آشنایی با این سایت‌ها برای ورود به بازار بورس الزامی هستند زیرا از این طریق می‌توانید با بازارهای بدهی آشنا شده یا سهام بنیادی را بشناسید.

قوانین مالی و تجاری

قوانین یکی از اصلی‌ترین مولفه‌های تاثیرگذار بر بورس و ارزش سهام در ایران هستند. بسیاری از شرکت‌ها با تصویب یک قانون کشوری با کاهش یا افزایش ارزش سهام مواجه می‌شوند. سهام و اوراق بهادار برخی دیگر از شرکت‌ها نیز تحت تاثیر یک قانون صنفی یا داخلی دچار تغییر ارزش می‌شوند. شاید اگر بدانید گاهی حتی برگزاری مجمع های عمومی نیز می‌تواند باعث افزایش یا کاهش ارزش سهام شود!

همچنین باید با قوانین مالیات عملکرد، قوانین تجارت شرکت‌های ایرانی با شرکت‌های خارجی نیز آشنا شوید تا با استفاده از آن‌ها، تصویری واقع بینانه از وضعیت یک شرکت به دست آورید.

مفاهیم تحلیل بنیادی

در تحلیل بنیادی باید 3 عبارت زیر بررسی شوند که هر کدام دارای انواع مختلفی هستند:

صورت‌های مالی

صورت‌های مالی گزارش‌هایی هستند که جزییات اطلاعات مالی یک شرکت را به صورت عمومی اعلام می‌کنند. 3 نوع از مهم‌ترین صورت‌های مالی عبارتند از:

ترازنامه

ترازنامه که به آن صورت وضعیت مالی نیز می‌گوند، نشانگر دارایی‌ها، بدهی‌ها و حقوق صاحبان سهام در پایان یک دوره است.

صورت سود و زیان

صورت سود و زیان یک نوع از صورت‌های مالی است که اطلاعاتی از قبیل درآمدها، هزینه‌ها و سود یا زیان شرکت برای یک مدت زمان مشخص را گزارش می‌کند.

صورت جریان وجوه نقد

صورت جریان وجوه نقد یک نوع از صورت‌های مالی است که وضعیت و حرکت پول نقد شرکت را گزارش می‌دهد. این صورت مالی دارای 3 بخش اصلی است که عبارتند از:

  • جریان نقدی حاصل از عملیات
  • جریان نقدی حاصل از سرمایه گذاری
  • جریان نقدی حاصل از تامین مالی

سود به ازای هر سهم (EPS)

سود به ازای هر سهم (Earnings Per Share) مقدار سودی است که برای هر سهم شرکت محقق شده است یا در آینده محقق خواهد شد. در واقع اگر EPS شرکتی عدد بزرگ‌تری را به خود اختصاص دهد، سودآوری آن شرکت بیشتر بوده و آن سهم از شرایط بنیادی بهتری برخوردار است.

نسبت‌های مالی

از صورت‌های مالی می‌توان اعدادی استخراج کرد که به نسبت‌های مالی معروف هستند. از مهمترین کاربردهای نسبت‌های مالی می‌توان به ارزیابی نقدینگی، میزان سودآوری و نرخ بازده شرکت اشاره کرد. 4 نوع از مهم‌ترین نسبت‌های مالی عبارتند از:

نسبت قیمت بر درآمد (P/E)

نسبت قیمت بر درآمد (P/E)، حاصل تقسیم قیمت بر سود پیش‌بینی شده شرکت است که بیانگر زمان بازگشت سرمایه یا دارایی است.

نسبت بدهی به صاحبان حقوق سهام (D/E)

نسبت بدهی به صاحبان حقوق سهام (D/E)، نشان می‌دهد که یک شرکت برای تامین مالی دارایی‌های خود از چه مقدار بدهی نسبت به ارزش سهام صاحبان سهام استفاده می‌کند. هر چقدر این‌ نسبت عدد بالا‌تری را نشان دهد، بدهی شرکت بیشتر است.

حقوق صاحبان سهام / کل بدهی‌ها = نسبت بدهی به صاحبان حقوق سهام

نسبت جاری (نسبت سرمایه در گردش)

نسبت جاری، ارتباطی میان میزان دارایی‌های جاری یک شرکت با میزان بدهی‌های جاری آن برقرار می‌کند. در واقع، این نسبت میزان توانایی و قدرت شرکت در بازپرداخت بدهی‌ها و تسویه آن‌ها را بررسی می‌کند.

بدهی‌های جاری / دارایی‌های جاری = نسبت جاری

مدل‌های ارزش‌گذاری

ارزش‌گذاری‌ها مبنای مفاهیم دیگری مانند رویکردهای مختلف (رویکرد تنزیلی، رویکرد نسبی، رویکرد ترازنامه‌ای و. ) نیز هستند که با فراگیری مدیریت مالی و جنبه‌های مختلف آن، با این مفاهیم نیز آشنا می‌شوید.

تفاوت تحلیل بنیادی و تحلیل تکنیکال

تحلیل فاندامنتال تفاوت‌های اساسی با تحلیل تکنیکال دارد چرا که روی نوسان قیمت لحظه‌ای تمرکز ندارد و دید کلی‌تر و وسیع‌تری را ارائه می‌دهد. در واقع تحلیلگر تکنیکالی، به بررسی تاریخچه و حجم معاملات یک سهم می‌پردازد و مطابق آن آینده سهم را پیش‌بینی می‌کند ولی تحلیلگر بنیادی به بررسی صورت‌های مالی و نسبت‌های مالی شرکتی که سهم را عرضه کرده است پرداخته و آینده بلند مدت سهم را پیش‌بینی می‌کند. بنابراین برای دستیابی به بهترین نتیجه، باید از تحلیل بنیادی و تحلیل تکنیکال به طور همزمان استفاده کنید.

مزایای تحلیل بنیادی

  • مناسب برای سرمایه‌گذاری بلند مدت
  • درک کامل و مناسب از تجارت و انواع دسته‌بندی سهام در گروه‌های صنعتی مختلف
  • آشنایی با شرکت‌هایی با دارایی‌های ارزشمند، ترازنامه قوی، درآمد پایدار و .

معایب تحلیل بنیادی

  • زمان‌گیر بودن به منظور تحلیل صورت‌های مالی، نسبت‌های مالی و مدل‌های ارزش‌گذاری
  • تخصصی بودن
  • منحرف کردن معامله‌گران به سمت شرکت‌های بزرگ و غفلت از شرکت‌های کوچک
  • به منظور اطلاع از زمان مناسب برای ورود به سهم، باید از تحلیل تکنیکال و تابلوخوانی در کنار تحلیل بنیادی استفاده کنید.

جمع‌بندی

بدون شک تحلیل بنیادی یکی از مهم‌ترین و اساسی‌ترین کلید‌های موفقیت در بازار بورس است. هر کسی که بتواند به خوبی تحلیل بنیادی را یاد بگیرد، می‌تواند به راحتی وضعیت یک شرکت را تحلیل کند، میزان قدرت و توانایی‌های مدیریتی آن را تشخیص دهد و تفاوت ارزش واقعی با ارزش ذاتیرا بسنجد. بدیهی است کسی که چنین دانشی دارد به راحتی می‌تواند در بازار عمل کند و سهام مورد نظر خود را خرید و فروش کند.

اصلی‌ترین نکته پیش از ورود به بازار بورس، داشتن دانش نسبت حسابداری، مدیریت مالی، بازارهای اقتصادی و نحوه عملکرد آن‌ها، آشنایی با ابزارها و قوانین‌ مربوطه است. شما نیز اگر قصد دارید وارد دنیای پرتلاطم بورس شوید، عجله را کنار بگذارید و نسبت به یادگیری مطالب گفته شده اقدام کنید تا در بازار با شکست مواجه نشوید.

۱۰ شاخص برتر تحلیل بنیادی (فاندامنتال) برای سرمایه‌گذاران

10 شاخص برتر تحلیل بنیادی (فاندامنتال) برای سرمایه‌گذاران

اصل “دانش قدرت است” تقریباً در هر جنبه‌ای از زندگی روزمره از جمله سرمایه گذاری در بازارهای مالی صدق می‌کند. در دنیای سرمایه‌گذاری آنلاین و کامپیوتر محور امروزی، داشتن اطلاعات مناسب مانند راننده‌ ماشین سرمایه‌گذاری خود بودن است، در حالی که نداشتن آن را میتوان به نشستن در ماشین سرمایه گذاری دیگر به عنوان یک مسافر تشبیه کرد. در حالی که روش‌های مختلفی برای ارزیابی ارزش و پتانسیل رشد یک سهام یا کوین وجود دارد، تحلیل بنیادی (فاندامنتال) یکی از بهترین راه‌ها برای کمک به شما برای ایجاد معیاری جهت سنجش عملکردتان در بازار سهام است. بررسی شرایط به کمک تحلیل‌ها منجر به تصمیمات آگاهانه سرمایه گذاری می‌شود. در ادامه مهم‌ترین شاخص‌های تحلیل بنیادی را معرفی می‌کنیم.

درک تحلیل بنیادی یا فاندامنتال

تحلیل بنیادی یا تحلیل فاندامنتال شامل بررسی انتقادی یک کسب و کار در ابتدایی‌ترین یا اساسی‌ترین سطح مالی آن است. هدف این تحلیل ارزیابی مدل کسب و کار، صورت‌های مالی، حاشیه سود و سایر شاخص‌های کلیدی برای تعیین وضعیت مالی یک کسب‌وکار و ارزش ذاتی سهام است. با رسیدن به پیش بینی تغییرات قیمت سهام در آینده، سرمایه گذاران آگاه می‌توانند بر این اساس از آن‌ها سود ببرند. تحلیلگران بنیادی معتقدند که قیمت یک سهم یا کوین به تنهایی برای دستیابی دقیق به تمام اطلاعات موجود کافی نیست. به همین دلیل است که آن‌ها معمولاً تحلیل‌های اقتصادی، صنعتی و شرکتی را مطالعه می‌کنند تا ارزش منصفانه فعلی را بدست آورند و ارزش آتی ارز دیجیتال و سهام مورد نظر خود را پیش‌بینی کنند.

 درک تحلیل بنیادی یا فاندامنتال

اگر ارزش منصفانه و قیمت فعلی ارز دیجیتال یا سهام با هم برابر نباشد، انتظار می‌رود که قیمت بازار در نهایت به سمت ارزش منصفانه حرکت کند. آن‌ها سپس از این اختلافات قیمتی استفاده کرده و از حرکات قیمت سود می‌برند. به عنوان مثال، اگر قیمت فعلی یک ارز دیجیتال در بازار بالاتر از ارزش منصفانه‌ی آن باشد، در این صورت ارزش گذاری آن بیش از حد در نظر گرفته می‌شود که منجر به توصیه فروش می‌شود. از طرف دیگر اگر قیمت فعلی یکی از ارزهای دیجیتال در بازار کم‌تر از ارزش منصفانه‌ی آن باشد، انتظار می‌رود قیمت در نهایت افزایش یابد و بنابراین خرید آن در حال حاضر ایده خوبی به شمار می‌رود.

برترین شاخص‌های تحلیل فاندامنتال

همانطور که می‌دانید مدل‌های مختلفی برای انواع تحلیل بازار وجود دارد، در این بین پارامترهای تحلیل بنیادی زیادی هستند که می‌توان از آن‌ها برای اطمینان از سلامت مالی یک پروژه استفاده کرد. محبوب‌ترین پارامترها حول محور رشد آتی، درآمد و ارزش بازار طراحی شده‌اند. درک این شاخص‌های کلیدی می‌تواند به شما در تصمیم گیری آگاهانه برای خرید یا فروش کمک کند.

۱. درآمد به ازای هر سهم (EPS)

این شاخص بخشی از سود یک پروژه است که به هر سهم از سهام آن اختصاص می‌یابد و اساساً درآمد خالص نهایی است که بر اساس هر سهم تعیین می‌شود. افزایش EPS نشانه خوبی برای سرمایه‌گذاران است؛ زیرا به این معنی است که ارزش سهام آنها احتمالاً بیشتر از موقعیت فعلی است. شما می‌توانید سود هر سهم یک شرکت را با تقسیم سود کل آن بر تعداد سهام موجود محاسبه کنید. به عنوان مثال اگر شرکت سود ۳۵۰ میلیون دلاری را گزارش کند و ۱۰۰ میلیون سهم وجود داشته باشد، EPS آن ۳.۵ دلار گزارش می‌شود.

۲. نسبت قیمت به درآمد (P/E)

نسبت قیمت به درآمد، رابطه بین قیمت سهام یک شرکت و سود هر سهم آن را اندازه‌گیری می‌کند. این به سرمایه‌گذاران کمک می‌کند تا تعیین کنند آیا قیمت این سهام نسبت به سایر سهام در همان بخش کمتر یا بیشتر از ارزش واقعی آن سهم است. از آنجایی که نسبت P/E نشان می‌دهد که بازار حاضر است برای یک سهام بر اساس درآمدهای گذشته یا آینده آن وضعیتی را در نظر بگیرد، سرمایه‌گذاران به سادگی نسبت P/E یک سهام را با رقبای آن و استانداردهای صنعت مقایسه می‌کنند. نسبت P/E کمتر به این معنی است که قیمت فعلی سهام نسبت به درآمد پایین آموزش تحلیل گری بنیادی است که برای سرمایه‌گذاران مطلوب است.

نسبت قیمت به درآمد (P/E)

نسبت قیمت به سود از تقسیم قیمت فعلی هر سهم بر سود شرکت به ازا هر سهم محاسبه می‌شود. به عنوان مثال اگر قیمت سهام شرکتی در حال حاضر به ازای هر سهم ۷۰ دلار با سود ۵ دلار به ازای هر سهم فروخته شود، نسبت P/E برابر با ۱۴ است (۷۰ دلار تقسیم بر ۵ دلار).

دو نوع اصلی نسبت PE وجود دارد. نسبت PE آینده نگر (یا پیشرو) و گذشته نگر (یا دنباله رو). تفاوت بین این دو مربوط به نوع درآمدی است که در محاسبه‌ی آن‌ها استفاده می‌شود. اگر سود پیش‌بینی‌شده (آینده) یک ساله به عنوان مخرج در محاسبه استفاده شود، نتیجه یک نسبت PE آینده‌نگر است. در حالی که اگر از درآمدهای ۱۲ ماهه پایانی استفاده شود، در نتیجه نسبت PE گذشته نگر را محاسبه خواهید کرد.

۳. رشد درآمد پیش بینی شده (PEG)

نسبت P/E یک شاخص تحلیل فاندامنتال یا بنیادی خوب است اما با در نظر گرفتن این واقعیت که شامل رشد درآمدهای آتی نمی‌شود، تا حدودی محدود است. PEG این را با پیش بینی نرخ رشد سود یک ساله سهام جبران می‌کند. تحلیلگران می‌توانند نرخ رشد آتی یک شرکت را با مشاهده نرخ رشد تاریخی آن تخمین بزنند. این روش تصویر کامل‌تری از ارزش‌گذاری سهام ارائه می‌دهد. برای محاسبه رشد سود پیش‌بینی شده، نسبت P/E را بر نرخ رشد ۱۲ ماهه شرکت تقسیم کنید. درصد در نرخ رشد در محاسبه حذف می‌شود.

به عنوان مثال، اگر نرخ رشد ۱۰٪ و نسبت PE ۱۵ باشد، فرمول PEG به شکل زیر است:

PEG = نسبت PE / رشد درآمد

PEG = 15 / 10 -> توجه کنید که چگونه ۱۰٪ به ۱۰ تبدیل می‌شود

PEG = 1.5

قاعده کلی این است که وقتی PEG سهام بالاتر از ۱ باشد، ارزش‌گذاری آن بیش از حد در نظر گرفته می‌شود. در حالی که اگر زیر ۱ باشد، ارزش آن کمتر از میزان واقعی تلقی می‌شود.

۴. جریان نقدی آزاد (FCF)

به عبارت ساده‌تر، جریان نقدی آزاد، وجه نقدی است که پس از پرداخت هزینه‌های عملیاتی و مخارج سرمایه‌ای یک شرکت باقی می‌ماند. پول نقد برای گسترش و بهبود یک تجارت بسیار مهم است. شرکت‌هایی با جریان نقدی آزاد بالا می‌توانند آموزش تحلیل گری بنیادی ارزش سهامداران را بهبود بخشند، نوآوری‌ کنند و بهتر از همتایان خود با نقدینگی کمتر از رکود جان سالم به در ببرند. بسیاری از سرمایه گذاران FCF را به عنوان یک شاخص اساسی می‌دانند زیرا نشان می‌دهد که آیا یک شرکت هنوز پول نقد کافی برای پاداش دادن به سهامداران خود از طریق سود سهام پس از عملیات تامین مالی و هزینه‌های سرمایه را دارد یا خیر.

FCF به عنوان جریان نقدی عملیاتی منهای مخارج سرمایه (CAPEX) همانطور که در صورت جریان نقدی ثبت می‌شود، به همان شکل محاسبه می‌شود. همچنین می‌توان از صورت سود و زیان به عنوان سود خالص عملیاتی پس از مالیات (NOPAT) به اضافه استهلاک، منهای سرمایه در گردش و مخارج سرمایه (CAPEX) استنباط کرد. عبارت و فرمول‌های زیر را بررسی کنید. ما FCF را برای شما محاسبه می‌کنیم:

NOPAT = EBIT مالیات –

NOPAT = 1105 – ۳۳۲ = ۷۷۴

FCF = NOPAT + استهلاک – ( CAPEX سرمایه در گردش و )

FCF = 774 + 50 – (۱۲۰ + ۳۰) = ۶۷۴

۵. نسبت قیمت به ارزش دفتری (P/B)

این نسبت همچنین به عنوان نسبت قیمت به حقوق صاحبان سهام نیز شناخته می‌شود. نسبت قیمت به ارزش دفتری یک شاخص تحلیل بنیادی است که ارزش دفتری سهام را با ارزش بازار آن مقایسه می‌کند. P/B با نشان دادن تفاوت بین ارزش بازار سهام و ارزشی که شرکت در دفاتر مالی خود بیان کرده است، به سرمایه‌گذاران کمک می‌کند تا تعیین کنند آیا ارزش سهام نسبت به ارزش دفتری آن کمتر است یا بیش از حد ارزش‌گذاری شده است که با تقسیم آخرین قیمت بسته شدن سهام بر ارزش دفتری هر سهم که در گزارش سالانه شرکت فهرست شده است، محاسبه می‌شود. ارزش دفتری به عنوان بهای تمام شده تمام دارایی‌ها منهای بدهی‌ها محاسبه می‌شود. اگر شرکت منحل شود، ارزش نظری آن شرکت بر اساس مفهوم ارزش دفتری محاسبه می‌شود.

نسبت قیمت به ارزش دفتری (P/B)

با این حال، نسبت قیمت به ارزش دفتری یک شرکت خاص به تنهایی مفید نیست. یک سرمایه‌گذار باید نسبت P/B یک شرکت را با سایر شرکت‌ها در همان بخش یا صنعت مقایسه کند. تنها در این صورت است که در تعیین اینکه کدام شرکت ممکن است نسبت به سایرین کمتر یا بیش از ارزش‌گذاری شده باشد مفید خواهد بود.

۶. بازده حقوق صاحبان سهام (ROE)

ROE یک نسبت سودآوری است که نرخ بازدهی را نشان می‌دهد که سهامدار برای بخشی از سرمایه‌گذاری خود در آن شرکت دریافت می‌کند. این نسبت اندازه‌گیری می‌کند که چگونه یک شرکت بازدهی مثبتی را برای سرمایه‌گذاری سهامداران خود ایجاد می‌کند. از آنجایی که سود محرک واقعی قیمت سهام است، تفکیک سود به دست آمده با حقوق صاحبان سهام در واقع یک شاخص بسیار خوب از سلامت مالی یک شرکت و ارزش منصفانه سهام آن است. شما می‌توانید بازده حقوق صاحبان سهام را با تقسیم سود خالص بر میانگین حقوق صاحبان سهام محاسبه کنید. تجزیه و تحلیل DuPont با اضافه کردن چندین متغیر برای کمک به سرمایه‌گذاران برای درک بهتر سودآوری شرکت، محاسبه را بیشتر گسترش می‌دهد. این تحلیل به این مؤلفه‌های اصلی می‌پردازد:

ROA = درآمد خالص / دارایی‌ها، که می‌توان آن‌ها را بیشتر به موارد زیر تقسیم کرد:

حاشیه سود = درآمد/درآمد خالص

نسبت گردش مالی = درآمد / دارایی

اهرم = دارایی / حقوق صاحبان سهام

فرمول گسترش یافته ROE هنگام انجام تجزیه و تحلیل DuPont به شکل زیر است:

ROE = حاشیه سود x نسبت گردش مالی x اهرم

ROE = درآمد خالص / درآمد x درآمد / دارایی x دارایی / حقوق صاحبان سهام

با استفاده از تجزیه و تحلیل DuPont، سرمایه گذار می‌تواند تعیین کند که چه چیزی باعث ROE می‌شود. به نظرشما آیا دلیل آن حاشیه سود بالا و یا نسبت گردش مالی بسیار سریع و یا اهرم بالاست؟

۷. نسبت پرداخت سود سهام (DPR)

همانطور که می‌دانید شرکت‌ها بخشی از سود خود را به صورت سود سهام به سهامداران خود پرداخت می‌کنند. اما این نیز مهم است که بدانیم درآمد شرکت تا چه حد از پرداخت سود سهام حمایت می‌کند. این همان چیزی است که نسبت پرداخت سود سهام در مورد آن است. این فاکتور به شما می‌گوید که یک شرکت چه بخشی از درآمد خالص را به سهامداران خود باز می‌گرداند و همچنین چه مقدار را برای رشد، ذخیره نقدی و بازپرداخت بدهی کنار می‌گذارد. DPR با تقسیم کل مبلغ سود سهام بر درآمد خالص شرکت در همان دوره و معمولاً به صورت درصد سالانه محاسبه می‌شود.

نسبت پرداخت سود سهام (DPR)

۸. نسبت قیمت به فروش (P/S)

نسبت قیمت به فروش یک شاخص تحلیل بنیادی است که می‌تواند با استفاده از ارزش بازار و درآمد شرکت به تعیین ارزش منصفانه سهام کمک کند. این نشان می‌دهد که بازار چقدر برای فروش شرکت ارزش قائل است که می‌تواند در ارزش‌گذاری سهام در حال رشدی که هنوز سودی به دست نیاورده‌اند یا به دلیل یک عقب‌گردی موقت، آن‌طور که انتظار می‌رود عمل نمی‌کنند، موثر باشد. فرمول P/S با تقسیم فروش هر سهم بر ارزش هر سهم محاسبه می‌شود. نسبت P/S پایین به عنوان نشانه خوبی از سوی سرمایه‌گذاران تلقی می‌شود. این معیار دیگری است که هنگام مقایسه شرکت‌ها در همان بخش یا صنعت نیز مفید است.

۹. نسبت سود سهام

نسبت سود تقسیمی به میزان پرداختی یک شرکت در هر سال به عنوان سود سهام در نسبت با قیمت سهام آن می‌پردازد. این تخمینی از بازده سود سهام یک سرمایه گذاری است. با فرض اینکه هیچ تغییری در سود سهام وجود نداشته باشد، بازده دارای یک رابطه معکوس با قیمت سهام است. زمانی که قیمت سهام کاهش می یابد بازدهی افزایش می‌یابد و بالعکس. این برای سرمایه گذاران مهم است، زیرا به آن‌ها می‌گوید که از هر دلاری که در سهام شرکت سرمایه‌گذاری کرده‌اند، چه میزان به آن‌ها باز می‌گردد.

نسبت سود تقسیمی به درصد بیان می‌شود و از تقسیم سود سالانه هر سهم بر قیمت فعلی سهم محاسبه می‌شود. به عنوان مثال، ۲ شرکت (الف و ب) سالانه ۳ دلار سود به ازای هر سهم پرداخت می‌کنند. سهام شرکت الف به ازای هر سهم ۶۰ دلار معامله می‌شود، در حالی که سهام شرکت ب با ۳۰ دلار به ازای هر سهم معامله می‌شود. این بدان معنا است که بازده سود سهام شرکت الف ۵% (۶۰/۳ x 100) و بازده سود سهام شرکت ب ۱۰% (۳۰/۳ x 100) است. به‌عنوان یک سرمایه‌گذار، احتمالاً سهام شرکت ب را به سهام دیگر شرکت الف ترجیح می‌دهید، زیرا بازده سود بیشتری دارد.

۱۰. نسبت بدهی به حقوق صاحبان سهام (D/E)

نسبت بدهی به حقوق صاحبان سهام آخرین شاخص تحلیل بنیادی در این فهرست است و رابطه بین سرمایه استقراضی شرکت و سرمایه ارائه شده توسط سهامداران آن را اندازه گیری می‌کند. سرمایه‌گذاران می‌توانند از آن برای تعیین نحوه تامین مالی دارایی‌های شرکت استفاده کنند. نسبت بدهی به حقوق صاحبان سهام (D/E) به سرمایه‌گذاران کمک می‌کند تا اهرم مالی یک شرکت را ارزیابی کنند و نشان می‌دهد که در صورت مواجهه کسب ‌و کار با مشکلات مالی، چقدر حقوق صاحبان سهام می‌تواند تعهدات را برآورده کند.

شما می‌توانید نسبت را با تقسیم کل بدهی‌ها بر کل حقوق صاحبان سهام محاسبه کنید. ترازنامه تلفیقی را در زیر بررسی کنید که نشان می‌دهد شرکت اپل در مجموع ۲۴۱ میلیارد دلار بدهی (که با رنگ قرمز مشخص شده است) و کل حقوق صاحبان سهام ۱۳۴ میلیارد دلار (با رنگ سبز مشخص شده) ثبت کرده است.

نسبت بدهی به حقوق صاحبان سهام (D/E)

بر اساس این ارقام، نسبت بدهی به حقوق صاحبان سهام بصورت زیر محاسبه می‌شود:

$۲۴۱,۰۰۰,۰۰۰ ÷ $۱۳۴,۰۰۰,۰۰۰ = ۱.۸۰

نتیجه گیری

همه شاخص‌های تحلیل بنیادی که در بالا مورد بحث قرار گرفت، در نوع خود مهم هستند. در حالی که آن‌ها می‌توانند به شما در تعیین ارزش و پتانسیل رشد یک سهام کمک کنند، مهم است که بدانید چندین عامل دیگر نیز بر قیمت سهام تأثیر می‌گذارند که اندازه‌گیری اکثر آن‌ها چندان آسان نیست. به همین دلیل است که وقتی نوبت به ارزیابی سهام یک شرکت برای مقاصد سرمایه‌گذاری می‌شود، تحلیل فاندامنتال به بهترین وجه همراه با ابزارهای دیگر مانند تحلیل تکنیکال، اخبار اقتصاد کلان و داده‌های خاص صنعت استفاده می‌شود. این مسائل به شما کمک می‌کند تصویر واضح تری از آنچه که به عنوان یک سهام می‌خواهید در آن سرمایه گذاری کنید داشته باشید، در حالی که از شاخص‌ها به عنوان معیار برای اندازه گیری ارزش سرمایه گذاری‌های بالقوه استفاده می‌کنید.

سوالات متدوال

سوالات متداول

تحلیل بنیادی یا فاندامنتال چیست؟

تحلیل بنیادی شامل بررسی انتقادی یک کسب و کار در ابتدایی‌ترین یا اساسی‌ترین سطح مالی آن است.

هدف از تحلیل فاندامنتال چیست؟

هدف این تحلیل ارزیابی مدل کسب و کار، صورت‌های مالی، حاشیه سود و سایر شاخص‌های کلیدی برای تعیین وضعیت مالی یک کسب‌وکار و ارزش ذاتی سهام است.

نکته: توجه داشته باشید این مقاله صرفا با هدف راهنمایی و آشنایی نوشته شده و آکادمی ارز دیجیتال ارزتودی مسئولیتی در مقابل تصمیمات افراد یا عواقب مالی آن ندارد.

تحلیل بنیادی چیست؟ (هرآنچه باید در مورد این تحلیل بدانید)

تحلیل بنیادی در بورس

خرید و فروش مستقیم در بازارهای مالی به دانش تحلیل نیاز دارد. اگر کسی بدون تحلیل دست به معامله در بازارهایی چون بورس، طلا، ارز یا رمزارزها بزند، مانند این می‌ماند که تیری را در تاریکی پرتاب کند. با این حساب، امکان به هدف خوردن تیر یک در هزار خواهد بود. دو نوع تحلیل اصلی وجود دارد که معامله‌گران در بازارهای مالی با کمک این تحلیل‌ها دست به ترید زده و سودهای قابل توجهی را نصیب خود می‌کنند. تحلیل بنیادی و تحلیل تکنیکال، دو نوع تحلیلی هستند که هر معامله‌گر باید بر یکی یا هردوی آن‌ها مسلط باشد تا بتواند به سود برسد. در این مطلب به صورت جامع به بررسی تحلیل بنیادی می‌پردازیم و سپس آن را با تحلیل تکنیکال مقایسه می‌کنیم. با ما همراه باشید تا شما نیز به شیوه تحلیل مورد علاقه خود پی ببرید.

تحلیل بنیادی چیست؟

تحلیل بنیادی یا «Fundamental Analysis» تحلیلی است که بر مبنای ارزش حقیقی بازار انجام می‌شود. برای مثال، تحلیل بنیادی در بورس، باید بر پایه‌ی ارزش ذاتی سهام انجام شود. یعنی یک تحلیل‌گر بنیادی یا فاندامنتال، با بررسی تمام عوامل دخیل در تعیین نرخ سهام، به ارزش ذاتی یک سهم در بازار پی برده و خرید یا فروش خود را بر پایه‌ی آن ارزش انجام می‌دهد.

ممکن است کسی تنها از روی نمودارها و خبرهای روز، به صعودی بودن یک بازار اعتماد کرده و معامله‌ای را استارت بزند. اما اخبار سیاسی و اقتصادی تنها به‌صورت موقت بر روند بازار تأثیر می‌گذارند. اگر کسی خواهان معامله براساس اطلاعات حقیقی و ارزش واقعی یک بازار باشد، از تحلیل فاندامنتال استفاده می‌کند. این تحلیل را می‌توان کامل‌ترین نوع تحلیل در نظر گرفت و به کمک آن تمام جزئیات مربوط به هر بازاری را به دقت بررسی کرد. هیچ تحلیلی نمی‌تواند به اندازه فاندامنتال دقیق و اصولی باشد. بنابراین اگر شما هم خواهان تجربه‌ی یک تحلیل جانانه در مورد بازار موردنظر خود هستید، فراگیری این تحلیل را آغاز کنید.

چرا تحلیل بنیادی اهمیت دارد؟

برای خیلی از معامله‌گران، بورس دقیقاً مانند یک قمارخانه است که در آن با شانس خود معامله می‌کنند و به همین‌صورت گاهی می‌برند و گاهی هم می‌بازند. وقتی تیرها در تاریکی پرتاب می‌شوند، طبیعی است که بورس و بازارهای دیگر با کازینوها اشتباه گرفته شوند. تشکیلات اقتصادی و بازارهای آموزش تحلیل گری بنیادی بزرگ نمی‌توانند از روی شانس به معامله‌گران خود سود یا زیان برسانند. چیزی که باعث می‌شود تا معامله‌گران از این فضای مبتنی بر شانس و اقبال فاصله بگیرند، تحلیل فاندامنتال است. تحلیلی که می‌تواند ارزش حقیقی یک بازار را برای شما مشخص کند.

می‌توان وجه اهمیت تحلیل فاندامنتال را در دقت و اطلاعات وسیع آن جستجو کرد. شما در مورد وضعیت هر شرکتی شک و شبهه داشته باشید، تنها کافیست با ترفندهای این نوع از تحلیل، تمام موارد دخیل در قیمت‌گذاری سهام آن شرکت را بررسی کنید تا بتوانید فراتر از شایعات، اخبار و روندهای موقت آن به موقعیت آن شرکت نگریسته و تصمیمات تعیین‌کننده‌تری بگیرید.

اهمیت تحلیل بنیادی در بورس

در تحلیل بنیادی بورس، چه بررسی‌هایی انجام می‌شود؟

تحلیل بنیادی را تحلیل اساسی، تحلیل ریشه‌ای و تحلیل پایه‌ای هم می‌گویند. دلیل این نامگذاری به ماهیت این نوع از تحلیل برمی‌گردد که در آن تمام عواملی که بر نرخ‌های بازار تأثیر می‌گذارد را بررسی می‌کنند. از جمله فاکتورهایی که در تحلیل فاندامنتال مورد بررسی دقیق قرار می‌گیرد، می‌توان موارد زیر را نام برد:

  • عوامل محیطی
  • عوامل مرتبط با صنعت
  • عوامل درونی شرکت
  • دوره گردش انبار
  • تیم مدیریت شرکت
  • اقتصاد کلان
  • میزان بدهی
  • جریان آزاد گردش نقدی
  • سایر عوامل

هر اطلاعاتی که بتواند چهره‌ی حقیقی یک شرکت را برای ما آشکار کند، می‌تواند یکی از عواملی باشد که برای تحلیل بنیادین مورد استفاده قرار می‌گیرد. در این نوع تحلیل، تمام تلاش‌ها برای آن است که فریب شایعات را نخورید و بتوانید با دیدی باز و براساس ارزش حقیقی یک شرکت، سهام را خریداری کرده یا به فروش برسانید.

تحلیل فاندامنتال چه چیزهایی را مشخص می‌کند؟

تحلیل اساسی یا بنیادی، مقدار سلامت مالی شرکت‌ها را برای شما نمایان می‌کند؛ اما این تحلیل تارگت قیمتی دقیق را برای شما مشخص نمی‌کند، گاهی حتی ممکن است نتیجه این تحلیل در مورد برخی از قیمت‌ها منطقی به نظر نرسد. در واقع همیشه مدتی زمان می‌برد تا دیگران به ارزنده بودن سهام موردنظر شما پی ببرند. فاندامنتال صرفاً حقیقت‌ها و ارزش‌های ذاتی یک شرکت را برای شما مشخص می‌کند و نمی‌توان از آن برای دادن چشم‌اندازهای موقتی استفاده کرد. بنابراین بهتر است در آموزش تحلیل بنیادی این اصل را مورد توجه قرار دهید.

عوامل موثر بر تحلیل فاندامنتال

تحلیل‌گران بنیادی چگونه ترید می‌کنند؟

تصور کنید که یک تحلیل‌گر فاندامنتال یک شرکت را مورد بررسی قرار می‌دهد که سهام آن با قیمت ۳۰۰۰ تومان در بورس معامله می‌شود. پس از تحلیل‌ها مشخص می‌شود که هر سهم آن شرکت ۳۵۰۰ تومان ارزش دارد. در این حالت ارزش ذاتی آن سهام در بورس ۵۰۰ تومان بیشتر از نرخی است که با آن معامله می‌شود. در چنین صورتی تحلیل‌گر آن سهم را خریداری می‌کند. حالا تصور کنید که در بررسی یک شرکت دیگر که با نرخ ۴۰۰۰ تومان در بورس معامله می‌شود، طبق تحلیل‌ها مشخص شود که ارزش ذاتی هر سهم آن شرکت ۳۷۰۰ تومان است. در چنین حالتی تحلیل‌گر از خرید چنین سهمی که ارزش آن کمتر از مقداری است که در بازار معامله می‌شود، چشم‌پوشی می‌کند و اگر آن سهم را در پرتفوی خود داشته باشد نیز، آن را می‌فروشد.

تحلیل بنیادی چه تفاوتی با تحلیل تکنیکال دارد؟

گفتیم که دو نوع تحلیل اصلی بنیادی و تحلیل تکنیکال در بورس وجود دارد که بیشتر معامله‌گران برای فعالیت در بازارها از این دو تحلیل استفاده می‌کنند. در تحلیل بنیادی تمام عوامل تأثیرگذار بر قیمت مورد بررسی قرار می‌گیرد و سپس در مورد آن تصمیم‌گیری می‌شود؛ اما در تحلیل تکنیکال که یک تحلیل فنی است، تنها نمودارها و سابقه بازار مورد بررسی قرار می‌گیرد.

تحلیل‌گران تکنیکی با بررسی قیمت‌های گذشته‌ی یک سهم در بورس، در مورد حرکت‌های بعدی آن تصمیم‌گیری می‌کنند، چراکه معتقدند تاریخ در بازار تکرار شده و قیمت‌ها نیز در یک چرخه تکرار می‌شوند. در این نوع تحلیل هیچ بررسی بنیادی صورت نمی‌گیرد و صرفاً از نمودارهای دوره‌ای قیمت‌ها برای پیش‌بینی روند صعودی یا نزولی بودن بازار استفاده می‌شود.

تحلیل تکنیکال بهتر است یا فاندامنتال؟

بیشتر فعالان بورس و دیگر بازارهای مالی ترجیح می‌دهند تا از تحلیل تکنیکی استفاده کنند. ایشان بر این باورند که تحلیل فاندامنتال به زحمتی و وقتی که نیاز دارد، نمی‌ارزد. در واقع آن‌ها تحلیل تکنیکال را میانبری می‌دانند که می‌تواند آن‌ها را به نتایج بنیادی برساند. با وجود آن‌که نمی‌توان اهمیت تحلیل تکنیکی را نادیده گرفت، اما دقت آن در برابر فاندامنتال بسیار پایین‌تر است.

هرگز نمی‌توان به کمک تحلیل تکنیکال به نتایج فاندامنتال رسید. پس گاهی در شرایط رکودی که برای کل بازار پیش می‌آید و تمام قیمت‌ها به یکباره برخلاف تمام پیش‌بینی‌های انجام شده تغییر جهت می‌دهند، این فاندامنتال است که می‌تواند در بین مهی که بازار را فراگرفته، نقاط ارزشمند را روشن کند!

اگر یک تحلیل‌گر بر هردو استراتژی تکنیکی و فامندامنتال تسلط داشته باشد، در شرایط بحرانی و فوری با بررسی نمودارها، به پیش‌بینی‌ها تکنیکی موردنظرش دست می‌یابد و در شرایطی هم که وقت بیشتری در اختیار داشته باشد و حساسیت بیشتری در انتخاب سهام آموزش تحلیل گری بنیادی وجود داشته باشد، از فاندامنتال استفاده می‌کند. با این حساب هردوی این استراتژی‌ها در جای خود به معامله‌گران کمک می‌کنند تا بهترین تصمیم ممکن را بگیرند.

تفاوت تحلیل تکنیکال و بنیادی

تحلیل فاندامنتال و استفاده در بازارهای مالی

تقریباً در تمام بازارهای مالی موجود می‌توان از تحلیل فاندامنتال استفاده کرد، اما می‌توان گفت که تحلیل بنیادی در بورس جایگاه ویژه‌ای دارد. با توجه به اینکه هر کشور بازار بورس منحصر به خود را دارد و بیشتر مردم کشورها نیز در این بازارها فعالیت می‌کنند، تحلیل بنیادی در بورس گستردگی بیشتری دارد. این در حالی است که در بازارهایی چون کریپتو، فارکس و …. نیز از آن استفاده می‌شود. البته باید این نکته را در نظر داشت که مباحث تحلیل بنیادی در بازارهای مختلف کمی با هم تفاوت دارند، اما این محدودیت برای تحلیل تکنیکی وجود ندارد. یعنی اگر شما تحلیل تکنیکال را فرا بگیرید، در هر بازاری می‌توانید از آن استفاده کنید، اما به دلیل ماهیت متفاوتی که بازارهای مختلف دارند، نوع بررسی و جمع‌آوری اطلاعات آن‌ها در فاندامنتال تفاوت دارد. مثلاً نمی‌توان از ترفندهای بررسی مسائل مالی شرکت‌ها برای بررسی ارزهای دیجتال استفاده کرد!

سخن نهایی

مباحث تحلیل بنیادی برای هر معامله‌گری که قصد سود بردن دائم از بازارها را دارد، ضروری است. با توجه به ویژگی‌هایی که هر یک از تحلیل‌ها دارند، می‌توان به این نتیجه رسید که از تحلیل تکنیکی برای چشم‌اندازهای کوتاه‌مدت و از فاندامنتال برای تشخیص سهام ارزنده استفاده می‌شود. در این صورت بهتر می‌توان با بورس ارتباط برقرار کرده و موقعیت‌های آن را رصد کنید. آن‌گاه می‌توانید با خیال راحت سهام ارزنده را برای بلندمدت و سهام با ارزش کمتر را برای زمان‌های کوتاهتربرای سرمایه گذاری در بورس در نظر بگیرید.

آموزش تحلیل بنیادی به شما کمک می‌کند تا در کنار سایر ابزارهای تکنیکی به ارزش ذاتی سهام پی ببرید. برای آموزش این تحلیل می‌توانید از مباحث تحلیل بنیادی کارشناسان دلفین‌وِست استفاده کنید. یادتان باشد که ارتقای دانش تحلیلی، اصلی‌ترین عامل موفقیت در بازارهای مالی است. بنابراین از همین حالا شروع به یادگیری بیشتر در این زمینه کرده و آینده‌ی ترید درخشانی را برای خود رقم بزنید. سایت دلفین وست با شما همراه است تا بتوانید مراحل سرمایه گذاری را به صورت گام به گام پیش ببرید.

برای یادگیری “تحلیل بنیادی و تخمین سودآوری” مسیر زیر را به شما پیشنهاد می‌کنیم:

آموزش تحلیل فاندامنتال

آموزش تحلیل فاندامنتال

قبل از اینکه یک فرصت معاملاتی پیدا کنید و با یک معامله وارد بازار شوید، ابتدا باید تجزیه و تحلیل خود را انجام دهید. در حالی که روش های زیادی برای تجزیه و تحلیل بازار وجود دارد، رایج ترین آنها تحلیل تکنیکال و فاندامنتال است.

هنگام در نظر گرفتن سرمایه گذاری، آیا تا به حال محصولات، صورت های مالی، تیم مدیریت شرکت یا بازارهایی که در آن فعالیت می کنند را بررسی کرده اید؟ به تحلیل بنیادی یا فاندامنتال خوش آمدید!

با تحلیل بنیادی، سرمایه گذاران تا آنجا که می توانند اطلاعات بیشتری را برای درک بهتر یک شرکت و کمک به تعیین ارزش ذاتی یا واقعی سهام آن جمع آوری می کنند. این تحلیل یک رویکرد مفید است وقتی می خواهید بفهمید در کدام سهام شرکت سرمایه گذاری کنید.

تحلیل فاندامنتال (Fundamental Analysis) چیست؟

بر خلاف تحلیل تکنیکال که به بررسی قیمت و روندها برای تعیین دقیق قیمت بعدی می پردازد، تحلیلگران بنیادی همه داده های موجود را برای کمک به آنها در تعیین ارزش نسبی بازار در نظر می گیرند. سپس آنها به دنبال مغایرت بین قیمت فعلی بازار و ارزش گذاری خود هستند تا فرصت های معاملاتی را مشخص کنند. به عنوان مثال، ممکن است بخواهند طولانی مدت بمانند یا سهام اپل را بخرند در صورتی که ارزش خود اپل از قیمت سهام فعلی آن بیشتر باشد.

به عنوان مثال، تصور کنید که می خواهید ماشین بخرید. شما یک ماشین را با قیمت 100 میلیون تومان دوست داشته اید، اما نمی دانید که آیا این قیمت منصفانه است یا خیر. بنابراین شما در اینترنت تحقیق می کنید، نظر دیگران را جویا می شوید، آن را با قیمت های ارائه شده در نمایندگی های مختلف خودرو مقایسه می کنید و تحقیقات کلی را برای ارزیابی اینکه آیا قیمت "منصفانه" است و آیا ماشین ارزش آن پول را دارد انجام می دهید.

آنچه در این سناریو انجام می دهید اساساً تحلیل فاندامنتال (Fundamental Analysis) است: شما باید تمام عوامل فاندامنتال را در نظر بگیرید تا تصمیم بگیرید که آیا قیمت منعکس کننده ارزش واقعی دارایی است یا خیر.

تحلیل بنیادی سعی می کند ارزش واقعی یا ارزش ذاتی یک ابزار مالی را شناسایی کند. برای انجام این کار، تحلیلگران بنیادی باید شاخص های اقتصادی مانند اخبار اقتصادی، نرخ بهره ، نسبت های مختلف مالی و چشم اندازهای رشد آینده برای یک صنعت را دنبال کنند. هنگام تحلیل این شاخص های اقتصادی، تحلیلگران فاندامنتال معتقدند که عدم تعادل بین فشار خرید و فروش ممکن است در بلندمدت باعث تغییرات قابل توجه قیمت شود. کلمه کلیدی در اینجا "بلند مدت" است، زیرا تحلیل فاندامنتال بهترین نتایج را در بازه زمانی چند هفته تا چند ماه نشان می دهد. دلیل این افق معاملاتی بلندمدت این است که در کوتاه مدت، قیمت بازار می تواند تا حد زیادی با سطح اساسی تعادل آنها متفاوت باشد. به همین دلیل است که تحلیلگران فاندامنتال معمولاً تحلیل تکنیکال را برای معاملات کوتاه مدت ترکیب می کنند.

تحلیل فاندامنتال در تریدینگ و معامله گری

جستجوی سرنخ ها برای تحلیل فاندامنتال

تحلیلگران فاندامنتال از مجموعه ای از داده های موجود، از جمله گزارش درآمد شرکت ها، رویدادهای ژئوپلیتیک، سیاست بانک مرکزی، عوامل محیطی و موارد دیگر برای تحلیل آنها استفاده می کنند. آنها به دنبال سرنخ هایی در مورد جهت گیری بازار در آینده هستند.

چنین سرنخ هایی اغلب در داده های اقتصاد کلان یافت می شود، به همین دلیل دانستن زمان انتشار اطلاعات مهم برای معامله گران فاندامنتال بسیار مهم است. بازارهای مالی تمایل دارند آموزش تحلیل گری بنیادی بر روی شاخص های بالقوه مهم اقتصاد کلان که می تواند بر بازار تأثیر بگذارد و نوسان ایجاد کند، تمرکز کنند.

روشی که انتشارات کلان اقتصادی می توانند بر بازار تأثیر بگذارند بستگی زیادی به انتظارات بازار دارد. به طور کلی، هرچه تفاوت بین انتظار و واقعیت بیشتر باشد، واکنش بزرگتر می تواند باشد. اگر بازاری انتظار داشته باشد که بانک مرکزی نرخ بهره را افزایش دهد و بانک این کار را انجام دهد، واکنش ممکن است "قیمت گذاری شده" باشد. با این حال، وقتی بازار غافلگیر می شود، آن وقت است که می توان باعث ایجاد نوسانات عمده شد.

تفاوت تحلیل فاندامنتال و تحلیل تکنیکال

تفاوت های مهمی در نحوه درک تحلیلگران فاندامنتال و تکنیکال از بازار وجود دارد.

با این حال، توجه داشته باشید که هیچ نوع تحلیلی بهتر از روش های دیگر نیست و معامله گران موفق معمولاً برای دستیابی به فرصت های تریدینگ سودآور، تکنیک ها و اصول اولیه را ترکیب می کنند. در اینجا تفاوت های اصلی بین تحلیل فاندامنتال و تکنیکال را بازگو می کنیم:

  • فاندامنتال مبتنی بر بلند مدت است - همانطور که در بالا اشاره کردیم، بازارها برای رسیدن به ارزش واقعی اصلی خود به زمان نیاز دارند. تعدادی از نیروها به طور همزمان در بازار کار می کنند و قیمت سهام در کوتاه مدت می تواند تفاوت قابل توجهی با ارزش ذاتی آنها داشته باشد. از سوی دیگر، تحلیل تکنیکال می تواند در بلند مدت و کوتاه مدت مورد استفاده قرار گیرد.
  • تحلیلگران تکنیکال معتقدند که قیمت همه چیز را کاهش می دهد - این یکی از مقدمات اساسی تحلیل تکنیکال است. از آنجا که قیمت بلافاصله بر روی اخبار و عوامل خارجی تأثیر می گذارد، تمام اطلاعاتی که ممکن است برای معامله بازار به آن احتیاج داشته باشید در قیمت موجود است.
  • تحلیل فنی نقاط ورود و خروج دقیقی را ارائه می دهد - تحلیلگران تکنیکال نمودار قیمت سهام را تجزیه و تحلیل می کنند و همه تنظیمات معامله بالقوه دارای نقاط ورود و خروج دقیق هستند. از سوی دیگر، تحلیلگران فاندامنتال می توانند جهت قیمت را بدون داشتن نقاط ورود و خروج دقیق پیش بینی کنند.
  • همه ابزارهای فنی سعی می کنند روند را بفهمند - همه ابزارهایی که تحلیلگران تکنیکال در اختیار دارند ، هدف اصلی آنها این است که روند را در مراحل اولیه مورد بررسی قرار دهند. برای انجام این کار، تکنسین ها از ابزارهایی برای تجزیه و تحلیل عملکرد قیمت، میانگین متحرک، الگوهای نمودار و مناطق پشتیبانی/مقاومت استفاده می کنند. به همین دلیل تحلیل تکنیکال در بین معامله گران فارکس بسیار محبوب است - بازار فارکس به سادگی روند را دوست دارد.

نسبت های مالی

علاوه بر پیگیری اخبار و شاخص های مهم اقتصادی، تحلیل نسبت های مالی یکی از رایج ترین انواع تحلیل های فاندامنتال در بازار سهام است.

بیشتر نسبت های مالی به منظور اندازه گیری سلامت مالی شرکت و ارزش واقعی سهام آن، بر داده های صورت سود و زیان، صورت جریان وجوه نقد و صورت های مالی یک شرکت متکی است.

سود هر سهم- در میان همه ابزارهای تحلیل فاندامنتال سهام EPS بیشترین استفاده را دارد. EPS سهام با تقسیم سود خالص یک شرکت با تعداد سهام برجسته محاسبه می شود. EPS معمولاً برای مقایسه شرکت هایی که در یک صنعت فعالیت می کنند استفاده می شود، اما برای یافتن فرصت های تریدینگ واقعی، باید نسبت های دیگر مانند نسبت P/E را بررسی کنیم.

نسبت قیمت به درآمد (P/E) - نسبت P/E با تقسیم قیمت سهام با EPS محاسبه می شود. این ایده نشان می دهد که سرمایه گذاران چقدر مایل به پرداخت سود شرکت هستند. نسبت بالای P/E می تواند نشان دهنده گران بودن قیمت سهام باشد، در حالی که از نسبت های P/E پایین برای یافتن سهام کم قیمت استفاده می شود. با این حال، P/E پایین همچنین می تواند به اعتماد پایین سرمایه گذاران در مورد یک سهام خاص اشاره کند. بر اساس "سرمایه گذار هوشمند" بنیامین گراهام، نسبت P/E سهام نباید از 15 تجاوز کند.

بازده حقوق صاحبان سهام (ROE) - از نسبت ROE می توان استفاده کرد تا ببینیم یک شرکت چقدر از دارایی های خود برای ایجاد درآمد استفاده می کند. در این راستا، ROE با تقسیم درآمد خالص یک شرکت بر کل ارزش دفتری آن محاسبه می شود. همه اطلاعات مورد نیاز برای محاسبه ROE را می توان در ترازنامه و صورت سود و زیان یک شرکت یافت.

آموزش مجازی تحلیلگری بنیادی( فاندامنتال) Fundamental Analysis (Fundamentals) E-learning

تحلیلگری بنیادی( فاندامنتال)

دوره ی آموزش مجازی تحلیلگری بنیادی( فاندامنتال) امکان اخذ مدرک معتبر به صورت ثبت نام اینترنتی و غیر حضوری دایر گردید.
تحلیل گری بنیادی (فاندامنتال)شایستگی از حوزه خدمات ،گروه شغلی امورمالی وبازرگانی است و شامل کارهای: تجزیه و تحلیل اقتصادی ملی و جهانی- تجزیه و تحلیل صنعت- تجزیه و تحلیل شرکت- تحلیل نسبت های مالی و سودآوری شرکت- پیش بینی جریانات نقدی و بررسی سیاستهای تقسیم سود- تحلیل حساسیت (EPS) -ارزش گذاری ابزارهای مالی- تحلیل وقایع آتی رویدادهای غیر معمول روش های حسابداری و نوآوری در سود شرکت میباشد و با مشاغل حوزه بازار سرمایه درارتباط میباشد.
سر فصل و مهارتهای تحلیلگری بنیادی( فاندامنتال)
1. تجزيه و تحليل اقتصادی ملی و جهانی
2. تجزيه و تحليل صنعت و شركت
3. تحليل نسبت های مالی و سودآوری شركت
4. ارزش گذاری ابزارهای مالی
5. پيش بينی جريانات نقدی و بررسی سياست های تقسيم سود

توضیحات تکمیلی

توضیحات تکمیلی

مدرک فارسی و لاتین بنیاد آموزش مجازی ایرانیان

WTG, OXFORD, PROFESSORSHIP WTG, OXFORD EDU, NOBEL, TECHNICIAN WTG, PROFESSIONAL NOBEL, CBV, HIGH LEVEL WTG

ترجمه رسمی مدرک به زبان انگلیسی با مهر دادگستری و وزارت امور خارجه

نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “آموزش مجازی تحلیلگری بنیادی( فاندامنتال) Fundamental Analysis (Fundamentals) E-learning” لغو پاسخ



اشتراک گذاری

دیدگاه شما

اولین دیدگاه را شما ارسال نمایید.