سازمان نظام مهندسی و شهرداری ها و اداره استاندارد در این حوزه مقصر هستند و در کاهش عمر ساختمان قصور کرده اند. ساختمان ۲۵ سال ساخت که نباید کلنگی محسوب شود
بیانات مهآلود برای آموزش عالی
روز 16 شهریور 1401 و حدود دو هفته قبل از شروع سال تحصیلی جدید، «قاسم عموعابدینی» معاون آموزشی وزارت علوم، در گفتوگو با سایت الف، از وضعیت کنکور و آینده دانشگاهها ابراز نگرانی کرد و گفت: «در صورت ادامه این روند فقط دانشگاههای برتر ما با توجه به ظرفیت، ورودیِ دانشجو خواهند داشت و بقیه دانشگاههای صنعتی و فنی تعطیل خواهند شد» و توضیح نداد که منظورش کدام «روند» است.
زهرا گویا *
روز 16 شهریور 1401 و حدود دو هفته قبل از شروع سال تحصیلی جدید، «قاسم عموعابدینی» معاون آموزشی وزارت علوم، در گفتوگو با سایت الف، از وضعیت کنکور و آینده دانشگاهها ابراز نگرانی کرد و گفت: «در صورت ادامه این روند فقط دانشگاههای برتر ما با توجه به ظرفیت، ورودیِ دانشجو خواهند داشت و بقیه دانشگاههای صنعتی و فنی تعطیل خواهند شد» و توضیح نداد که منظورش کدام «روند» است. در این مصاحبه چندین نکته قابلتأمل وجود دارد که اجازه میخواهم با اعضای محترم هیئتعلمی به اشتراک بگذارم. این مصاحبه کمتر از 500 کلمه است و در آن، 12 بار از قید تأکید «باید» و سه بار «بایستی» و «میبایست» استفاده شده است. و درحقیقت، همان صحبتهایی است که در جلسه شورای دانشگاه صنعتی خواجه نصیرالدین طوسی است که در تاریخ 30 مرداد، در «پایگاه اطلاعرسانی دولت» منتشر شده است. این اندازه تحکم در کلام یک مسئول آموزشی، با ذات دانشگاه که یکی از مأموریتهای اصلی آن، پرورش قوه ادراک و تفکر در دانشجویان است، در تعارض است. وی در این مصاحبه، گفته است: «با این روند، حرکت توسعه کشور دچار مشکل میشود؛ به همین دلیل، جریان آموزش باید تغییر کند»، اما توضیح نداده که چگونه میتوان یک «جریان» و آنهم «جریان آموزش» را با «باید» تغییر داد. از همه مبهمتر اینکه سمتوسوی این «تغییر» چیست و مبتنی بر چه یافتههای پژوهشی و پیمایشهای دقیق است و تا چه اندازه متخصصان سیاستگذاری آموزش عالی، در ترسیم مسیر حرکت نقش داشتهاند.
معاون آموزشی وزیر علوم، پدیده نوظهور «نظام حکمرانی و اداری دانشگاهها» را مقصر اصلی «ناکارآمدی» دانسته و آن را «اولین چالش دولت در حوزه آموزش عالی کشور» معرفی کرده است ولی مشخص نکرده که اولا چرا دانشگاه، یک «نظام حکمرانی» در نظر گرفته شده و با «نظام اداری» چه تفاوتی دارد و این نهاد تمدنی، بر چه کسانی میخواهد حکمرانی کند. وی از مقولههای فرهنگ و اجتماع نیز به مثابه «نظام» یاد کرده و علت «ناکارآمدی» آموزش عالی را «نقص توسعه نظام فرهنگی و اجتماعی» دانسته و به آن، «ضعف در همکاریهای بینالملل» را هم اضافه کرده است که چرایی این ارتباط روشن نیست.
پس از آن، «عموعابدینی» بدون اشاره به معیار «خوب» بودن یک نهاد آموزش عالی، بیان کرده که «ما دانشگاههای خوبی داریم» و به آنها «افتخار هم میکنیم». ایشان در ادامه، این «خوب» بودن را مشروط کرده و به این معضل اشاره کرده که «ولی باید واقعیتها را نیز در نظر بگیریم» که «دانشجو استقبال میکند، وارد دانشگاه میشود و خارج میشود». این در حالی است که این مقام مسئول، بدون ارجاع به مستندات لازم و چگونگیِ دسترسی به آمار خروجیها روشن نکرده که چرا دانشجویی که به استقبال دانشگاه میرود، «خارج» میشود و منظور از آن چیست؟ آیا دانشجو پس از ورود به دانشگاه انصراف میدهد تا مسیر دیگری را انتخاب میکند؟ آیا تحصیل را نیمهکاره رها میکند، چون اولویتهایش در حین تحصیل تغییر میکند؟ آیا تصورش از دانشگاه با واقعیتی که با آن مواجه میشود، در تضاد است؟ آیا دانشگاه انتظارهایش را برآورده نمیکند؟ بالاخره چه عاملی باعث این «خروج» میشود؟ وی بدون پرداختن به دلایل این خروج، گفت: «باید مسیری را ترسیم کنیم که دانشجو بماند» و ضمن ضرورت ترسیم مسیر که لابد مسیری متفاوت موردنظر است، «تحول» را «ضروری و اجتنابناپذیر» عنوان کرده است. سپس «اساس توسعه فناوری» را «ایجاد اقتصاد دانشبنیان» اعلام کرده که میشود استنباط کرد که فناوری و اقتصاد دانشبنیان، از ملزومات مسیری هستند که برای «ماندن دانشجو» قراراست ترسیم شود.
«عموعابدینی» پس از اشاره به «ناکارآمدی» آموزش عالی، به دانشگاهها امر میکند که «میبایست شورای دانشگاه، دانشکدههای فناوریهای نوظهور ایجاد کنند و از نخبگان در این دانشکدهها استفاده کنیم». در این دستور، چندین ابهام وجود دارد که برای اجرائیکردن آن لازم است تکلیفشان روشن شود. نخستین ابهام این است که اصولا معنای «شورا» چیست و کارکرد «شورای دانشگاه» چه هست یا چه باید باشد؟
میزان اختیار دانشگاهها برای تأسیس رشتهها و ایجاد دانشکدههای جدید چه اندازه است؟ با این فرض که دانشگاهها محل جذب نخبگان علمی هستند، تأکید بر استفاده از آنان در دانشکدههای جدید، چه ضرورتی دارد و در صورت تأیید نظر شورای یک دانشگاه بر «نخبه»بودن یک متخصص، آیا این امکان به دانشگاهها داده میشود که چارچوبهای تنگ استخدامی وزارت علوم را اندکی فراخ و منعطف کنند تا فرصت بیشتری برای قضاوت درباره نخبگی و جذب فرد نخبه داشته باشند؟ و منظور از «فناوریهای نوظهور» چیست و ارجاع آن به چه نوع فناوری است.
در این مصاحبه، «عموعابدینی» اعلام کرده که «باید ظرفیتها را احصا کنیم» و توضیح نداده که این مسئولیت خطیر به عهده دانشگاه و دانشکده و گروه است یا وزارت عتف این کار را انجام میدهد و مصداق «ظرفیت» کدام است. همچنین، به چگونگی «احصا»کردن ظرفیتها اشارهای نکرده و تنها بدون توضیح بیان کرده که «ظرفیت جایی باید ایجاد شود» که اگر معلوم میشد ماهیت «ظرفیت» مورد اشاره چیست، دستکم تصوری برای صدور «باید» و روند «ایجاد» ظرفیت، در ذهن شکل میگرفت که این اتفاق نیفتاده است. ایشان در تکمیل این «ظرفیتسازی» تأکید کرده که ویژگی دیگر این «ظرفیت»، آن است که «فراتر از روابط و مسائل موجود باشد». ولی توضیح نداده که «روابط» چیست و «مسائل» کداماند و آیا معنای ظرفیتی که فراتر از «روابط و مسائل موجود» است، محدود به «تکنولوژیهای آینده» است یا موارد دیگری را هم شامل میشود.
معاون آموزشی وزارت عتف برای شفافکردن حرفهایش، به برشمردن ویژگیهای یک طرح «تحول» میپردازد که «موردنظر» تصمیمگیرندگان است، یعنی متمرکز است و توسط مسئولان تدوین شده و دانشگاهیانِ بدون مقام اجرائی، ظاهرا در آن مشارکت حقیقی نداشتهاند. آنگاه با گفتن اینکه این طرح «چند بخش» دارد، تصریح میکند که «بخش مهمی، مأموریتگرایی و آمایش است» و با بیان دو نمونه، این ظرفیتسازی را تشریح میکند: «در این راستا به دانشگاههای مشهد و نیشابور رفتیم و طرح تحول را برای آنها نوشتیم و خواستیم در حوزه معادن و منطقه خود خدمت کنند و در آن راستا به سطح بینالملل برسند». این درجه از آمریتِ سادهانگارانه در حوزه سیاستگذاری آموزش عالی، نیازمند مطالعه جدی است. سؤال اول این است که «دانشگاههای مشهد» شامل کدام دانشگاههاست؟ آیا مراکز غیرانتفاعی آموزش عالی مشهد و نیشابور را هم در بر میگیرد؟ آیا برای مثال، دانشگاه فردوسی مشهد با قدمتی که دارد، دست به دامن مدیران وزارتی شده که برایش طرح توسعه بنویسند؟ آیا این دانشگاه جامع، مشکلش این بوده که قبلا مقامات اجرائی «نخواسته» بودند که دانشگاه تحولآفرینی کند و حالا که از این دانشگاه «خواسته شده»، مشکل برطرف میشود؟ چرا و به استناد کدام آمایشها و پیمایشها و مطالعات میدانی، از یک یا چند دانشگاه خواسته شده که «در حوزه معادن و منطقه خود خدمت کنند» و طبق دستور، «در آن راستا به سطح بینالملل برسند»؟ سطح بینالملل، طبق چه شاخصهایی تعیین شده است؟ دانشگاه به آن سطح برسد که به چه دستاوردهایی برسد؟ و دهها سؤالی که نیازمند پاسخ هستند، در این نمونه قابل طرح است.
در نمونه دوم، «عموعابدینی» با ارجاعدادن به دانشگاه صنعتی خواجه نصیرالدین طوسی، یادآور شده که این دانشگاه «میبایست علاوه بر حوزه بینالملل، دو مأموریت مهم داشته باشد». وی بدون کلامی درباره دلیلش بر «میبایست»، دو مأموریت را یکی «ایجاد فناوریهای نوظهور و نوین» و دیگری را «خدمت به صنعت و جامعه» عنوان کرده و تحقق آنها را جزء «وظایف» این دانشگاه دانسته است. البته روشن نیست که ویژگیهای دانشگاه خواجه نصیرالدین طوسی چیست که این دو مأموریت برایش تعیین شده است. وی فراتر از محولکردن مأموریتهای ویژه برای چند دانشگاه، اضافه کرده که «برای فناوریهای نوین و راهبردی آینده، باید دانشکده ایجاد کنیم» و این در حالی است که در مورد رابطه بین «فناوریهای نوین» و «نقش بازار اولیه چیست؟ راهبردهای آینده» که به خاطرش «باید» دانشکده ایجاد شود، بحثی نشده است. آن هم در ایران که زیرساختهای استفاده از تکنولوژیهای نوین به سبب مقررات محدودکننده برای دسترسی آزاد به اطلاعات، مهیا نیست و روشن نیست که ایجاد دانشکدههای جدید به قصد تحقق کدام هدف روشن در این زمینه است. افزون بر این، معلوم نیست که ضوابط و سازوکارهای ایجاد یک «دانشکده» چه هستند؟ محل چنین دانشکدهای کجا پیشبینی شده است؟
چگونه امکان دارد که بدون تشخیص نیاز یک دانشگاه و امکانسنجی برای تأسیس یک دانشکده، این اتفاق بیفتد؟ معاون آموزشی وزارت عتف اما اطمینان داده است که «اگر مأموریتها انجام شوند، اوج حرکت تحول دانشگاهها اتفاق میافتد» که برای ابهامزدایی از این عبارت، پاسخ به پرسشهای زیادی ضرورت دارد؛ مانند اینکه آیا برای هر دانشگاه، مأموریتی تعیین شده است؟ ویژگیهای «تحول» در یک دانشگاه مأموریتگرا کداماند و نقطه «اوج» پیشبینیشده برای تحولخواهی دانشگاهها چیست.
از این گذشته، «عموعابدینی» گفته که «دانشگاهها باید تمدنساز باشند» و با محدودکردن تمدن به «تمدن اسلامی»، شناسایی نقش دانشگاهها را در انجام این مأموریت، یک «باید» اعلام کرده است؛ ولی توضیح نداده که از چه جنبههایی این شناسایی صورت میگیرد و آیا ظرفیت تمدنسازی برای همه دانشگاهها یکسان است یا آنکه برای مثال، دانشگاههای جامع، صنعتی، علوم انسانی و مهندسی، هرکدام ظرفیتهای متفاوتی در ایفای نقش تمدنسازی اسلامی دارند. معاون آموزشی وزارت عتف در ادامه این بحث، ابراز کرده که «اگر صنعت پنج سال آینده هزار نفر نیرو نیاز دارد، باید هزارو 200 دانشجو جذب شود نه پنج هزار نفر» که برای شفافکردن این بحث، پاسخ به چند سؤال کلیدی لازم است. نخست آنکه منظور از صنعت چیست و ارتباط و نسبتش با فناوریهای پیشرفته کدام است؟ دوم آنکه در دنیای بهشدت در حال تغییر کنونی، براساس کدام یافتههای آیندهپژوهانهای، این برآورد صورت گرفته که تا پنج سال آینده در این حوزه، چه تعداد نیروی متخصص مورد نیاز است و این نگرانی که ظرف چهار سال آینده، کاهش تعداد ورودیها به رشتههای علوم پایه از 9 درصد به چهار یا پنج درصد در صورت ادامه روند فعلی است که با محدودکردن تعداد «جذب» داوطلبان ورود به دانشگاه در این رشتهها، سازگاری ندارد. بهویژه اینکه از نظر او، هدف «طرح تحول، اصلاح اینگونه امور است» و دستورالعمل تجویزی متناسب با این طرح آن است که «آموزش باید در دو جهت فناوریهای نوظهور در جهت تمدنسازی و خدمت به صنعت و جامعه باشد». در ادامه تأکید کرده که دانشآموختگان «باید» بتوانند کارهای خود را «در جهت رفع مشکلات کشور ازجمله مشکلات فناوری و مشکلاتی که در کشور اختلال ایجاد میکنند»، ساماندهی کنند؛ زیرا که «جریان آموزش، جریان توسعه پایدار کشور است». سپس در تکمیل رهنمودهای خود، بیان کرده که «فناوریهای نوظهور و راهبردی آینده که در نقشه جامع علمی کشور تعریف شده است، امری حاکمیتی است» که «باید سرمایهگذاری و حمایت شود» و براساساین «تربیت دانشجو بر حسب جامعه و صنعت باید باشد». در پایان این سخنان، معاون آموزشی وزارت عتف آقای دکتر «عموعابدینی»، نوید داده که «الزامات کلیدی طرح تحول مشخص شده» و درباره این مطالعه، اطلاعاتی ارائه نشده است که کِی، کجا، در چه بازه زمانی و با مشارکت کدام اعضای حقیقی و حقوقی دانشگاهها، «الزامات کلیدی» در چهار بند تعیین شدهاند که هریک، نیازمند رفع ابهام است. اولین بند، «اصلاح نظام حکمرانی آموزش» است که ضرورت این بدعتگذاری مشخص نشده است که چرا «آموزش»، بهعنوان یک «نظام حکمرانی» در نظر گرفته شده است. دومین بند، «اجرائیسازی آمایش سرزمینی آموزش عالی» است که درباره معنا و هدف «آمایش سرزمینی آموزش عالی»، توضیحی داده نشده تا معلوم شود که چرا «اجرائیسازی» آن، یکی از کلیدهای تحول آموزش عالی به حساب آمده است. سومین بند به «مأموریتگرایی آموزشهای چندساعته» اشاره دارد و توصیف یا تعریف یا حتی مصداقی برای «آموزشهای چندساعته» عرضه نشده است تا بتوان مفهوم «مأموریتگرایی» آنها را درک کرد. بند چهارم هم «تحول در نظام جذب تحصیلات تکمیلی» معرفی شده است که با توجه به صحبت قبلی او، میتوان استنباط کرد که وقتی قبلا گفته است که یکی از ملزومات این تحول آن است که «از سال آینده، 20 درصد پذیرش از دانشجویان دکتری، استادمحور میشود» و مژده داده بود که «آییننامه آن در آینده مشخص میشود که مصوبه شورای گسترش است». (صحبتهای معاون آموزشی وزارت عتف، 30 مرداد 1401، شورای دانشگاه صنعتی خواجه نصیرالدین طوسی؛ پایگاه اطلاعرسانی دولت).
در اعلام نظر معاون آموزشی وزارت علوم، تحقیقات و فناوری، موارد بسیاری جای تأمل دارد و در راستای اثربخشی این بحث که لابد موضع رسمی وزارت عتف است، لازم است که دانشگاه و دانشگاهیان، به طور فعال تعامل داشته باشند نقش بازار اولیه چیست؟ و خود را تنها مجری چنین طرحهایی نبینند. تأکید چندباره بر «تمرکزگرایی» در آموزش عالی، نگاه «حاکمیتی» و «مأموریتگرا» به دانشگاهها و آموزش دانشگاهی را یک «نظام حکمرانی» دانستن، با ایده دانشگاه که تربیت انسان آزاده و متفکر و اندیشهورز و منتقد و مولد است، در تعارض است و رفتن در این مسیر، قادر است که روح دانشگاه را از آن بگیرد و قالب تهیشده آن را با نگاهی جزمی و کمّی و کارخانهای، حفظ کند. فرهیختگان آموزش عالی وظیفه دارند که چنین تصمیمهای عجولانه و غیرکارشناسی را به چالش بکشند.
رهبری در یک تیم یا سازمان چیست؟
آیا میدانید رهبری چیست و چند نوع است؟ یا با تفاوتهای آن با مدیریت آشنا هستید؟ رهبر شامل سرپرستی گروهی است که به منظور دسترسی به اهداف مشترک گرد هم آمدهاند. فردی که رهبری گروه را بر عهده میگیرد تلاش میکند در راستای اهداف سازمان چشم انداز روشنی برای آن ایجاد کند. در واقع رهبر باید با استراتژی خاصی که از هنر و استعداد ذاتی او برای سرپرستی نشات میگیرد، انگیزه لازم برای تأمین نیازها و رسیدن به اهداف شرکت را در زیر مجموعه خود ایجاد کند. رهبر نقش پررنگی در انجام و جهتگیری درست کارها دارد.
اگر مشتاق دریافت اطلاعات بیشتری در رابطه با موارد ذکر شده هستید، پیشنهاد میدهیم، با این مقاله از سایت پادکست دومان سهند همراه شوید و با مفهوم رهبری و دیگر موضوعات مرتبط با آن بیشتر آشنا شوید.
رهبری چیست؟
رهبری واژهای هیجانانگیز، الهام بخش و پویا است. زیرا شخص رهبر همواره تلاش میکند، با الگوبرداری از جایی زمینه را برای موفقیت تیم خود فراهم سازد. بنابراین زمانی که قرار است شخصی رهبری و هدایت تیم یا گروهی را بر عهده بگیرد، باید مهارت و هنر کافی برای مدیریت تیم در راستای هدف مورد نظر را داشته باشد. همچنین باید قدرت یافتن روشی کارآمد و کاربردی برای دستیابی به آن چیزی که هدف مشترک تیم است، نیز در وجود او نهادینه باشد.
جالب است بدانید، هر فرد و هر رهبری تعریف و برداشت متفاوتی از رهبری دارد. پس هر فردی که رهبری گروه یا سازمانی را بر عهده بگیرید باید بتواند برای خود یک تعریف مشخصی از رهبری داشته باشید. تعریفی که هم راستا با اهداف مشترک تیمی باشد که رهبریش را بر عهده گرفته است.
البته ناگفته نماند که تعریف رهبری با توجه به فرهنگهای مختلف نیز میتواند متفاوت باشد و حتی اگر جای رهبر با شخص دیگری عوض شود و شخص جدید به جای رهبر اولیه، رهبری تیم را بر عهده بگیرد، تعریف متفاوت از آن چیزی که رهبر اولیه از رهبری دارد، ارایه میدهد. به همین دلیل ناخودآگاه با تغییر رهبر استراتژی تیم نیز متحول میشود
رهبری سازمانی چیست؟
مفهوم واژه رهبری سازمانی، تعاریف متنوعی دارد. اما بهطور کلی هر فردی به عنوان یک رهبر سازمانی، باید بتواند به خود و افراد حاضر در سازمان جهت انجام درست کارها کمک کند. همچنین رهبر باید قادر باشد جهتگیری مشخصی به سازمان بدهد و چشم انداز مشخصی از اهداف سازمان ایجاد کنید. در واقع رهبری سازمان به معنی، ایجاد نقشه جهت پیروزی است یا رسیدن به نقطهای که هدف سازمان است.
رهبری سازمان نیز همانند رهبری کاملاً مهیج، الهام بخش و پویا است. یک رهبر سازمانی باید از مهارتهای مدیریتی قابلی بهرهمند باشد. به نحوی که بتواند یک چشم انداز الهام بخش برای آینده سازمان تعیین کند و انگیزه لازم را جهت رسیدن به چشم انداز تعیین شده برای افراد سازمان ایجاد کند. همچنین باید قدرت انتقال چشم انداز را داشته باشد و بتواند سازمان را در دستیابی به چشم انداز بسازد.
تفاوت رهبری سازمانی با مدیریت چیست؟
مدیریت با رهبری تفاوت دارد. یک مدیر جهت رسیدن به هدفی مشخص به بهترین شکل ممکن، به دنبال منابعی است که با توجه به آن کارهایی را انجام دهد. اما رهبر نقش هدایتی دارد و اقدام به تعریف چشم انداز میکند. به طور کلی مهمترین تفاوتهای قابل ذکر برای رهبری به شرح زیر است:
- تمرکز رهبر بر روی اهداف و چشم انداز است. اما مدیر اغلب بر وظایف سازمان تمرکز میکند. رهبران اقدام به جهتگیری در راستای اهداف و چشم انداز میکنند و تصویری کلان برای سازمان یا تیم میآفرینند و حتی امکان دارد گاهی نیز قانون شکنی کنند. اما مدیران استاد وظیفه بوده و کاملاً مطابق با سیاستهای تعیین شده برای گروه عمل میکنند.
- رهبران در نوک پیکان نوآوری بوده و همواره اقدام به خلق ایده میکنند. اما مدیران ایدهای ایجاد نمیکنند و نقش اجرایی ایدههای ایجاد شده را دارند.
- رهبران ریسکپذیر هستند در حالی که مدیران تلاش میکنند امکان وقوع ریسک را به حداقل ممکن برساند. در واقع این شخص شیوه نگارشی متفاوتی نسبت به تغییرات و راهکارهای جدید دارد.
- رهبران نقش تشویقی دارند در صورتی که نقش مدیران دستوری است و اصولی شفاف را در مورد جنبههای متفاوت دارند.
- رهبران نیاز به چالش کشیدن وضعیت سازمان دارند و معمولاً برخلاف حرکت جریان حرکت میکنند. اما مدیران در مقابل حرکت جهت جریان قرار گرفته و برای حفظ وضعیت کنونی تلاش میکنند.
- رهبران به اعضای گروه انگیزه میدهند. درصورتی که مدیران اغلب نقش تأیید کردن دارند و از چشماندازی شفاف برخوردار هستند.
- رهبران قانون شکن هستند و پیشرفت نهایی را بر رعایت قوانین ترجیح میدهند. در صورتی که مدیران از قانون تبعیت میکنند.
- رهبران تلاش میکنند، اعتماد اعضای گروه جلب کنند. اما مدیران اغلب درصدد کنترل وضعیت هستند.
- رهبران در راستای پرورش نوآوری گام برمیدارند، اما مدیران وظایف گروه را بین اعضا تقسیم کرده و وظایف را محول میکنند.
انواع رهبری سازمان
همانطور که گفتیم رهبری تعریف بسیار متعددی دارد. بنابراین وجود بینشهای مختلف در رابطه با رهبری سبب شده است رهبری سازمان دارای انواع مختلفی باشد:
- رهبری اقتدارگرایانه: در این سبک رهبری، رهبر سازمان قدرت و اقتدار قانونی دارد و بدون مشورت با اعضای سازمان، تصمیمات را میگیرد.
- رهبری بوروکراتیک: این سبک تقریباً مشابه رهبری اقتدارگرایانه است و وظایف اعضای گروه را به صورت دقیق مشخص میکند. منتهی همه اقدامات او بر اساس سیاستها و دستورات سازمان صورت میگیرد.
- رهبری کاریزماتیک: این شیوه رهبری با عنوان فرهمند نیز خوانده میشود و معمولاً این نوع رهبر در دوران بحران و بیثباتی سازمان شکل میگیرد.
- رهبری مشارکتی: این سبک رهبری همان سبک دموکراتیک است که همه اعضای سازمان در تصمیمگیریهای آن مشارکت میکنند.
- رهبری تفویضی: در این سبک رهبری اختیارات به طور کامل به زیر دستان واگذار میشود و رهبر در هیچ اموری دخالت نمیکند.
رهبری چه تأثیری بر سازمان دارد؟
رهبری در حوزه رفتار سازمانی و روابط انسانی مهمترین موضوع بوده و رهبر نفوذپذیرتربن و تأثیرگذارترین فرد بر اعضای سازمان است. همانطور که متوجه شدید، مفهوم قدرت با مفهوم رهبر کاملاً متفاوت بوده و رهبر رابطه بسیار نزدیکی با اعضای سازمان دارد.
منتهی بینش رهبری برای نفوذ با قدرت تفاوت دارد. به هر حال رهبر میتواند با در پیش گرفتن بینش و استراتژی کاربردی منجر به الهام بخشی اعضای سازمان شده و انگیزه لازم برای رسیدن به هدف مشترک تیم را در اعضا به وجود میآورد.
نتیجهگیری
با توجه به توضیحات ارائه شده باید گفت که رهبری واژهای هیجانانگیز، الهام بخش و پویا است. شخص رهبر همواره تلاش میکند، با الگوبرداری از جایی زمینه را برای موفقیت تیم خود فراهم سازد. شخص رهبر هدایت تیم یا گروهی را بر عهده میگیرد و همواره تلاش میکند، چشماندازی روشن از اهداف گروه یا سازمان را برای اعضای آن در راستای اهداف سازمان ایجاد کند.
شخص رهبر باید مهارت و هنر کافی برای مدیریت تیم در راستای هدف مورد نظر را داشته باشد. همچنین باید قدرت یافتن روشی کارآمد و کاربردی برای دستیابی به آن چیزی که هدف مشترک تیم است، نیز در وجود آن نهادینه باشد. رهبری با مدیریت تفاوت دارد و مدیریت نسبت به رهبری اقتدار بیشتری دارد و اغلب قانونمند است. اما رهبر چندان در قید و بند قوانین نیست و در سبکهای مختلفی وجود دارد. برای رهبری در سازمان شما نیاز به تمامی این عوامل تاثیر گذار و نگرشهای درست دارید.
** این محتوا صرفا جنبه تبلیغاتی دارد و توسط سفارش دهنده آن تهیه و تنظیم شده است
تورم اروپا پس از ۳۰ سال رکورد شکست
تورم اروپا پس از ۳۰ سال دو رقمی شد. هر کدام از کشورهای جهان برای کنترل تورم تدابیری اندیشیدهاند و امیدوارند بتوانند فشار را از زندگی مردم خود بردارند.
به گزارش خط بازار؛ تورم از زمان آغاز کرونا به مسالهای جهانی بدل شده و دیگر مختص به چند کشور خاص نیست. تورم جهانی چند دلیل مشترک دارد که هر کدام به نحوی و با شدتهای مختلف تمام کشورهای جهان را درگیر کرده است.
یکی از عوامل مهم و تاثیرگذار در کنار همهگیری کرونا، جنگ اوکراین بود که بحران انرژی را که پیشتر هم جهان درگیر آن بود هر چه بیشتر تشدید کرد. آسیبپذیرترین منطقه در مقابل بحران انرژی، تحریمها علیه روسیه و کاهش صادرات نفت و گاز، اتحادیه اروپا بود. از زمانی که واردات نفت و به ویژه گاز روسیه به کشورهای اتحادیه اروپا کاهش یافت، این کشورها در سراشیبی تند تورم فزاینده قرار گرفتند.
آخرین آمار از تورم سالانه این منطقه در ماه اوت نشان میدهد که تورم اتحادیه اروپا دو رقمی شد و به ۱۰٫۱ درصد رسید. اتحادیه اروپا از زمان تاسیس یعنی از سال ۱۹۹۳ اولین باری است که تورم دو رقمی را به خود دیده است. تورم امسال ماه اوت نسبت به تورم ۳٫۲ درصدی سال گذشته سه برابر افزایش یافته است.
البته این تورم مختص کالاهای غیرانرژی یعنی مواد خوراکی، الکل و تنباکو است. بخش انرژی وضعیت به مراتب وخیمتری دارد و درگیر تورم ۳۸٫۳ درصدی است. تورم ماه اوت تمام بخشها نسبت به ماه قبل صعودی بوده است در میان کشورهای اتحادیه، استونی و هلند با افزایش ۲ درصدی، بیشترین افزایش تورم را در ماه گذشته تجربه کردهاند.
استونی و لیتونی کشورهایی هستند که بیشترین میزان تورم را دارند. تورم این کشورها در ماه اوت به ترتیب ۲۵٫۲ و ۲۱٫۴ درصد بود. در چند ماه اخیر افزایش قیمتهای مواد غذایی بیشترین نقش را در افزایش تورم داشتند.
یورونیوز در گزارش خود از تورم اروپا میگوید: در هر گوشه قاره اروپا قیمتها در حال افزایش هستند و عوامل متعددی انتظارات برای بازگشت به دوران قبل از کرونا را از بین بردهاند.
مهار تورم اروپا در دستان بانک مرکزی؟
بانک مرکزی اروپا نیز مشابه با همتایان خود در دیگر نقاط جهان، برای اولین بار در ۱۱ سال برای مهار تورم نرخ بهره را افزایش داد. حتی این افزایش نرخ بهره بیشتر از آن چیزی بود که انتظار میرفت.
کند کردن و متوقف کردن افزایش قیمتها و معکوس کردن فشار هزینههای روزانه کار آسانی نیست. مردم برای پایین آوردن نرخ تورم باید هزینه کمتری صرف کالاها و خدمات کنند که این خود موجب کاهش قیمت میشود. بانکها با افزایش نرخ بهره به این کار کمک میکنند. سوال اینجاست که آیا چنین شتابی در افزایش نرخ بهره و بالا رفتن هزینه اعتباردهی اتحادیه اروپا را در ازای کاهش هزینه مصرفکننده به رکود خواهد کشاند یا نه. با توجه به همین مساله احتمال میرود ماه آینده افزایش نرخ بهره دیگری اتفاق بیفتد.
دلیل افزایش تورم چیست؟
اروپا و دیگر کشورهای جهان قبل از شروع جنگ نیز درگیر افزایش قیمتهای انرژی بودند که خود باعث افزایش تورم میشد. اما این درگیری با دامن زدن به نگرانیهای جهانی در مورد تامین نفت و گاز از سوی روسیه، بحران انرژی را تشدید کرده است.
این اواخر روسیه بزرگترین تامین کننده نفت، گاز طبیعی و زغال سنگ اروپا بود و یک چهارم از انرژی آن را تامین میکرد. طبیعی است که محدودیت ورود منابع روسیه به اروپا بخش انرژی آن را فلج و بحران اقتصادی را هر چه بیشتر تشدید کند. قیمت بسیاری از کالاها از جمله مواد غذایی نیز از زمان تعطیلیهای کرونا که دو سال پیش آغاز شد شروع به افزایش و زنجیره تامین جهانی را دچار اختلال کرد. محصولات کشاورزی فاسد شدند و مردمی که ترسیده و هیجانزده بودند شروع به خریدهای عصبی کردند.
در همین بحبوحه و هنگامی که دنیا خود را برای نجات از سایه سنگین دو ساله کرونا آماده میکرد، جنگ اوکراین همه چیز را خرابتر از قبل کرد. حالا دیگر یک سوم منابع گندم و جو جهان از زنجیره تامین حذف شده بودند و دو سوم منابع دریافتی روغن آفتابگردان دنیا نیز از بین رفته بود. اوکراین که چهارمین صادر کننده ذرت جهان بود درگیر جنگ شده بود و نمیتوانست محصولات خود را صادر کند.
از آن زمان کشورهای جهان و به خصوص اتحادیه اروپا درگیر یافتن راههایی برای جایگزینی منابع و مهار تورم افسارگسیخته هستند اما به نظر میرسد آن گونه که باید موفق نبودهاند. هر کدام از اقتصادهای بزرگ جهان برای مهار تورم چه ترفندهایی اندیشیدهاند و در این راستا به چه اقداماتی روی آوردهاند؟
آلمان
آلمان قصد دارد از ۱ اکتبر از مصرفکنندگان مالیات گاز بگیرد. دولت در ماه ژوئیه اعلام کرد که یک کمک مالی ۱۵ میلیارد یورویی از سوی یونیپر، بزرگترین وارد کننده گاز روسیه در این کشور دریافت کرده است. آلمان همچنین مالیات بنزین و گازوئیل را کاهش داده و هزینههای حمل و نقل عمومی را پایین آورده است.
فرانسه
در ۳ اوت، پارلمان فرانسه یک بسته ۲۰ میلیارد یورویی برای کمک به تورم تصویب کرد. بستهای که شامل افزایش حقوق بازنشستگی و برخی از پرداختهای رفاهی و به شرکتها اجازه داد تا به منظور افزایش قدرت خرید خانوار، حقوق کارکنان خود را بدون مالیات پرداخت نمایند.
ایتالیا
ایتالیا نیز در ۴ اوت یک بسته کمکی به ارزش حدود ۱۷ میلیارد یورو را تصویب کرد. هدف از این قانون کاهش قبوض برق و گاز بود. علاوه بر آن ۳۵ میلیارد یورو دیگر برای کاهش قیمت برق، گاز و بنزین هزینه شده است.
آمریکا
در ۷ اوت، مجلس سنای ایالات متحده آمریکا طرحی به مبلغ ۴۳۰ میلیارد دلار برای کاهش تورم تصویب کرد که باعث کاهش هزینه داروهای تجویزی، افزایش برخی از مالیاتهای شرکتی و ایجاد اعتبارهای مالیاتی برای مصرفکننده برای تشویق صرفهجویی در انرژی میشود.
در ماه مه، هند محدودیتهایی بر صادرات اقلام غذایی شامل گندم و شکر اعمال کرد که تقریبا ۴۰ درصد شاخص قیمت مصرفکننده را شامل میشود. همچنین مالیاتهای واردات روغن خوراکی را کاهش داد.
ژاپن در ماه آوریل یک بسته کمکی ۱۰۳ میلیارد دلاری را به منظور کاستن فشار اقتصادی ناشی از افزایش هزینههای مواد اولیه تصویب کرد. این بسته شامل یارانههایی برای محدود کردن قیمت بنزین و پرداختهای نقدی به خانوارهای کم درآمد صاحب فرزند میشد.
عربستان سعودی/ امارات متحده عربی
عربستان سعودی و امارات متحده عربی در اوایل ماه ژوئیه افزایش مخارج خود برای رفاه اجتماعی را اعلام کردند. امارات متحده عربی حمایت مالی از خانوادههای کم درآمد را دو برابر افزایش داد. پادشاه عربستان سعودی نیز دستور داد ۲۰ میلیارد ریال (۵.۲ میلیارد یورو) به مهار تورم در این کشور اختصاص داده شود.
سهم سازنده ها در کاهش عُمر ساختمان ها ۲۰ درصد| استفاده از کالاهای فِیک و سازندگانی که اصیل نیستند!
یعقوبی، مدیر عامل نِپا سازه با بیان اینکه نظام مهندسی ساختمان و شهرداری ها در کاهش عمر ساختمان ها مقصر هستند گفت: سهم سازندگان در این حوزه ۲۰ درصد است و برخی از کالاهای فِیک استاندارد استفاده می کنند.
بازار؛ گروه راه و مسکن: کاهش عمر ساختمان ها سالهاست که در بخش مسکن گفته شده و متاسفانه هیچ ارگان و نهادی نیز نسبت به این مساله واکنشی نشان نداده و همواره هر سازمان و نهادی توپ را در زمین سایر نهادها انداخته و از وظایف خود شانه خالی می کند.
هرچند آمارهای مختلفی برای عمر مفید ساختمان در ایران بیان می شود اما با وجود تفاوت ها در ارقام اعلام شده، تمام این آمارها متفق القول هستند که عمر مفید ساختمان در ایران زیر ۳۰ سال است و این از متوسط جهانی خیلی پایین تر است.
وقتی از برخی دولتی ها پرسیده می شود که چرا کیفیت تولید مسکن و یا عمر مفید ساختمان در ایران پایین است؟ می گویند که ابتدا باید فرهنگ سازی در این خصوص صورت بگیرد. تا همه به دنبال این باشند که این منابع مالی که در اختیار داریم از صاحبان امر و از متخصصان تمام فرایندی که از مطالعات ژئوتکنیک از ابتدا می خواهد برای ساخت یک پروژه شروع شود با کیفیت و استاندارد انجام شود تا زمانی که می خواهد ساختمان به بهره برداری برسد. یعنی طراح، مجری، مصالح ساختمانی و ناظران، تماما نقش یکسانی دارند و همه باید کمک کنند.
اما وقتی از بخش خصوصی و خود سازندگان حرفه ای در این بخش می پرسیم که دلیل کاهش عمر ساختمان در ایران چیست می گویند شاید در این میان ۲۰ درصد سازنده ها مقصر باشند و مابقی دلایل را باید در سازمان ها و ادارات و نظام مهندسی و شهرداری ها جستجو کرد.
کارشناسان دلایل متعددی را برای چرایی کوتاه بودن عمر مفید ساختمان در ایران بیان کرده اند. این دلایل در دو بخش قابل دسته بندی است: بخشی از آن به مواد اولیه و مصالح به کار رفته بر می گردد و بخشی دیگر به عدم رعایت شناسنامه فنی ساختمان، مقررات ملی ساختمان و عدم رعایت اصول ساخت و ساز. بسیاری از مصالح ساختمانی به کار رفته در ایران دارای استاندارد مناسب نبوده و از کیفیت لازم برای ساخت و ساز برخوردار نیستند.
اما در این میان فرج الله یعقوبی مدیرعامل نِپا سازه که توانسته است پروژه ۴۹۶ واحدی طرح نهضت ملی مسکن در شهر جدید پرند را در طول یک سال به مرحله افتتاح برساند دلایل خود را برای پایین بودن عمر ساختمان دارد.
او می گوید: شاید اولین دلیل برای پایین بودن عمر ساختمان در ایران، کیفیت نه چندان مناسب برخی مصالح ساختمانی باشد. اما در مرحله دوم باید به نبود و مورد توجه قرار نگرفتن تعمیر و نگهداری ساختمان ها بعد از اتمام ساخت اشاره کرد.
یعقوبی معتقد است که سازنده ها شاید ۲۰ درصد در کاهش عمر ساختمان ها مقصر باشند. آن هم سازندگانی که به دنبال استفاده از کالاهای فِیک دارای استاندارد به دلیل ارزان تر تمام شدن پروژه های خود هستند.
متن کامل گفتگوی خبرگزاری «بازار» با «فرج الله یعقوبی» مدیرعامل «نِپا سازه» را با هم می خوانیم:
* دلیل پایین بودن عمر ساختمان در ایران چیست؟ برخی آمارها می گویند این عدد در ایران ۲۵ سال و در اروپا ۸۰ سال است. شما به عنوان سازنده با تجربه دلیل اصلی پایین بودن عمر ساختمان را در چه می دانید؟
اولین دلیل را باید به کیفیت ساخت و ساز مرتبط کرد.
* آیا مصالح ساختمانی منظورتان هست؟
یکی از دلایل اصلی مصالح ساختمانی است و شاید دومین مورد این باشد که ما بعد از ساخت و اتمام کار به موضوع نگهداری اهمیت نمی دهیم. در واقع نگهداری از ساختمان اصلا معنی ندارد و تنها استفاده می کنیم.
اداره استاندارد و وزارت صمت باید به این موضوع ورود و نسبت به آن حساسیت نشان دهند تا تولیدکنندگان کالاهای با کیفیت تولید کنند. سازمان برنامه و بودجه نیز باید بر روی فهرست بهایی که منتشر می کند کیفیت کالاها را که بالا در نظر می گیرد قیمت آن را هم متناسب با کیفیت کالاها در نظر بگیرد تا پیمانکاران مجبور نشوند کالاهای بی کیفیت خریداری کنند
* چه ارگان و نهادی باید به موضوع کیفیت مصالح ساختمانی تولید شده ورود کند؟
اداره استاندارد و وزارت صمت باید به این موضوع ورود و نسبت به آن حساسیت نشان دهند تا تولیدکنندگان کالاهای با کیفیت تولید کنند. سازمان برنامه و بودجه نیز باید بر روی فهرست بهایی که منتشر می کند باید کیفیت کالاها را که بالا در نظر می گیرد قیمت آن را هم متناسب با کیفیت کالاها در نظر بگیرد تا پیمانکاران مجبور نشوند کالاهای بی کیفیت خریداری کنند. از همه مهمتر متاسفانه همین کالاهایی هم که استاندارد در کشور تولید می شود بلافاصله بدل و فِیک آن در بازار تولید می شود، به خصوص کالاهای تاسیسات در این خصوص به وفور دیده می شود.
* در این خصوص باید سازمان بازرسی باید ورود کند؟
بله. باید سازمان بازرسی در این خصوص حساسیت ویژه ای از خود نشان دهد. اداره استاندارد باید دقت کند وقتی یک کارگاهی برای تولید کالایی تشکیل می شود آنرا مدام مورد بررسی قرار دهد. به عنوان مثال وقتی یک شیرآلاتی با نام شیر سراب وارد بازار می شود به یک باره در بازار مشاهده می شود که شیرآلاتی با نام شیر سراب اصل وارد بازار شده و توزیع شده است. یعنی تنها با اضافه کردن یک واژه اصل به انتهای برند خود را در بازار تبلیغ کرده و کالاهای خود را به فروش نقش بازار اولیه چیست؟ می رساند. در حالیکه آن کالای اصلی نیست و کالای فِیک و دارای استاندارد است.
* پس اولین دلیل را شما کیفیت مصالح ساختمانی می دانید؟
اداره استاندارد مجوزهایی را که صادر می کند باید این کارگاهها مورد بازرسی دوره ای قرار بگیرند. کالایی که امروز تولید شده و مجوز تولید به آن داده شده است ، مجوز تولید در طی زمان توسط اداره استاندارد رصد نمی شود. یعنی امروز مجوز تولید کالایی داده می شود و مجوز هم دارد. اما آن مجوز که نباید مادام العمر باشد. در طی زمان باید بررسی و کنترل شود.
سازندگان هم در کاهش عمر ساختمان ۲۰ درصد مقصر هستند. چرا که برخی از آنها به دنبال نفع بیشتر هستند و کالایی که خریداری می کنند، به جای اینکه درجه یک و ممتاز خریداری کنند، کالای درجه چند می خرند و شاید استاندارد داشته باشد اما استاندارد فِیک است
* اگر بخواهیم سازنده ها را در کاهش عمر ساختمان مقصر بدانیم چند درصد را باید به سازندگان و تولیدکنندگان مسکن ربط داد؟
سازندگان هم در کاهش عمر ساختمان ۲۰ درصد مقصر هستند. چرا که برخی از آنها به دنبال نفع بیشتر هستند و کالایی که خریداری می کنند، به جای اینکه درجه یک و ممتاز خریداری کنند، کالای درجه چند می خرند و شاید استاندارد داشته باشد اما استاندارد فِیک است.
* برای اینکه می خواهند ارزان تر تمام شود؟
بله. به دنبال سود بیشتر هستند. بیشتر سازنده های ما اصیل نیستند. خیلی از سازنده ها تعوسض روغنی داشته و یا جراح قلب است و وارد عرصه ساخت و ساز شده است.
سازمان نظام مهندسی و شهرداری ها و اداره استاندارد در این حوزه مقصر هستند و در کاهش عمر ساختمان قصور کرده اند. ساختمان ۲۵ سال ساخت که نباید کلنگی محسوب شود
* خیلی از واحدها هستند که ۲۵ سال از عمر آنها می گذرد و واژه کلنگی به آنها اطلاق می شود. آیا شهرداری نباید جلوی تخریب این واحدها را بگیرد؟
سازمان نظام مهندسی و شهرداری ها و اداره استاندارد در این حوزه مقصر هستند و در کاهش عمر ساختمان قصور کرده اند. ساختمان ۲۵ سال ساخت که نباید کلنگی محسوب شود. ساختمان باید ۱۰۰ سال عمر کند.
* پبشنهاد شما برای بالا رفتن عمر ساختمان چیست؟
تا زمانی که صنعتی سازی در کشور گسترش پیدا نکند ما نمی توانیم عمر مفید ساختمان ها را بالا ببریم.
اختصاصی: آیفون ۱۴ پرو مکس در بنچمارکهای اولیه زومیت؛ تراشه A16 رقبا را به چالش میکشد
بنچمارکهای اختصاصی آیفون ۱۴ پرو مکس نشان میدهند که اپل همچنان قدرت بلامنازع در طراحی تراشههای مبتنیبر معماری آرم محسوب میشود.
بر کسی پوشیده نیست که اپل سالها است قدرتمندترین تراشههای مبتنی بر معماری آرم را طراحی میکند که کمتر شرکتی توان رقابت با آنها را دارد؛ بهطوری که غول دنیای فناوری در کامپیوترهای مک نیز مدتی است تراشههای اینتل را کنار گذاشته و از پردازندهی اختصاصی خود بهره میگیرد. خوشبختانه اکنون ما در زومیت این امکان را داریم که جدیدترین دستاورد پردازشی کوپرتینوییها را بهعنوان قلب تپنده مدلهای پرو آیفون ۱۴ بهصورت موشکافانه در معیارهایمان بررسی کنیم.
برخلاف سالیان گذشته، اپل امسال رویکرد متفاوتی را در تراشههای خانواده آیفون ۱۴ اتخاذ کرد؛ بدین صورت که مدلهای استاندارد آیفون ۱۴ از همان تراشههای نسل قبل قدرت میگیرند؛ درحالی که مدلهای پرو به تراشه A16 Bionic مجهز شدهاند.
تراشه مذکور از بسیاری جهات حائز اهمیت است؛ چراکه به احتمال زیاد در نقش پلتفرم پایه برای تراشههای M3 نیز ظاهر خواهد شد و بهصورت مشترک از هستههایی یکسان بهره خواهند گرفت؛ بنابراین بنچمارکهای پردازشی میتوانند دید مناسبی را از پیشرفتهای پردازشی اپل فارغاز دنیای آیفون به ما ارائه دهند.
ما برای سنجش قدرت خام تراشه، آیفون ۱۴ پرو مکس را در مقابل آزمونهای تک و چندهستهای گیکبنچ پنج قرار دادیم؛ بنچمارکی که ادعا میکند تأثیر سیستمعامل و پلتفرمهای مختلف را به حداقل میرساند. پس از تکرار بنچمارکها، گرانقیمتترین گوشی هوشمند اپل توانست امتیاز ۱۸۸۷ را در آزمون تکهستهای و امتیاز ۵۴۱۳ در آزمون چندهستهای کسب کند.
برای درک بهتر، بد نیست بدانید که آیفون ۱۳ پرو مکس به ترتیب در آزمونهای پیشین ما امتیاز ۱۷۴۵ را در آزمون تکهستهای و امتیاز ۴۸۱۳ را در آزمون چندهستهای کسب کرده بود. بهعبارتی، تراشه جدید بخش مهمی از پیشرفت خود را مدیون دو هستهی پرقدرت Everest و چهار هستهی کممصرف Sawtooth است که کاملاً بازطراحی شدهاند.
نامگذاری هستههای پرقدرت نیز بهنوبه خود جالب بهنظر میرسد و به بلندترین کوه جهان، یعنی اِورست اشاره دارد. بهنوعی اپل رقابت با هستههای پرقدرت جدید را بهاندازهی فتح کردن کوه اِوِرست سخت میداند که البته با توجه به نتایج شاید بیراه نیز نباشد. درواقع مدتها است که هیچکدام از بازیگران فعال در طراحی تراشههای آرم نتوانستهاند به قدرت هستههای شفارشی و طراحیشده توسط اپل نزدیک شوند.
در مقام مقایسه، پیکسل ۶ پرو در بنچمارکهای مشابه امتیاز تکهستهای ۹۶۹ و چندهستهای ۲۶۱۴ را از آن خود کرده بود و در سوی دیگر، امتیاز گلکسی اس ۲۲ اولترا در شرایط مشابه از ۱۲۳۹ در آزمون تکهستهای و ۳۵۵۱ در آزمون چندهستهای فراتر نمیرود؛ بدینترتیب گوشی پرچمدار جدید اپل روی کاغذ عملکرد بهشدت بهتری را نسبت به رقبا به نمایش میگذارد؛ درحالیکه اگر آیفون ۱۳ پرو مکس را مبنی قرار دهیم، گوشی جدید با تراشهی ۴ نانومتریاش تنها نسخهای بهبود یافته با پیشرفتی معقول خواهد بود.
بهطور کلی، اپل با پیروی از سُنت همیشگیاش، هنگام رونمایی از خانواده آیفون ۱۴ اطلاعات زیادی را از تراشه A16 Bionic ارائه نداد و حتی نمودارها ارائهشده نیز بسیار مبهم و بعضاً با تراشه سه نسل گذشته این شرکت مقایسه شده بودند.
بااینحال، اپل تأکید بر این داشت که تراشه جدید با وجود ارائه قدرت کمنظیر، نسبت به نسل قبل خود بسیار بهینهتر شده است؛ بهطوری که دو هسته پرقدرت جدید تا ۲۰ درصد مصرف کمتری در مقایسه با هستههای پرقدرت A15 Bionic ارائه میدهند. نتایج بنچمارکهای ما نیز تقریباً همسو با این ادعا است و مشخصاً تراشه جدید پیشرفت نهچندان چشمگیر، اما قابل قبولی را حداقل در بخش CPU بهارمغان میآورد.
تراشه A16 اپل دقیقاً مانند تمامی تراشههای گوشیهای هوشمند، یک سیستم-روی-یک-چیپ (SoC) است؛ یعنی یک تراشهی مجتمع که بیشتر اجزای اصلی مربوط به پردازش شامل پردازنده مرکزی، پردازنده گرافیکی و حافظه و. را بهصورت یک واحد کلی در خود جای داده است و این اجزا با تکنیک خاصی به سیلیکون اصلی لحیم شدهاند؛ بنابراین زومیت تنها به موشکافی در بخش CPU اتکا نمیکند.
ما برای ارزیابی عملکرد دو گوشی در پردازشهای گرافیکی، مانند بازیها، از بخش Vulkan/Metal گیکبنچ و بنچمارک جیافاکس کمک گرفتیم. پردازنده گرافیکی آیفون ۱۴ پرو مکس در آزمون گیکبنچ امتیاز ۱۵۲۰۸ را کسب کرد که در حقیقت بهبود اندک تراشه اپل را در مقایسه با نسل قبل خود نشان میدهد؛ نقش بازار اولیه چیست؟ چراکه ما در سال گذشته به امتیاز ۱۴۳۲۶ در آیفون ۱۳ پرو مکس رسیدیم.
در آزمون Aztec Ruins نیز با فعال بودن تنظیمات High Tier Offscreen تراشهی جدید اپل به ۱۱۰ فریمبرثانیه میرسد که نسبت به گلکسی اس ۲۱ اولترا با ۹۲ فریمبرثانیه عملکرد بهتری محسوب میشود؛ اما جالب است بدانید که این نتیجه، سبب نمیشود که آیفون ۱۴ پرو مکس در این بنچمارک بیرقیب باشد؛ چراکه پایگاه داده زومیت بهوضوح نشان میدهد که آیفون ۱۳ پرو مکس با ارائه ۱۱۵ فریمبرثانیه همچنان بر جایگاه نخست بنچمارک «Car Chase Offscreen» جیافاکس تکیه زده است.
درنهایت، باید اشاره کنیم که آیفون ۱۴ پرو مکس با حافظهی ذخیرهسازی مشابه نسل قبل (۱۲۸ |۲۵۶ |۵۱۲ و نسخه یک ترابایت) روانه بازار میشوند؛ بااینتفاوت که ماژول رم آنها به LPDDR5 ارتقا پیدا کرده است که درنتیجه ۵۰ درصد پهنای باند بیشتری را در مقایسه با LPDDR4X بهارمغان میآورد.
با توجه به با دادههای بهدستآمده از بنچمارک JazzDiskBench، آیفون ۱۴ پرو مکس به سرعت خواندن و نوشتن ترتیبی ۱۶۵۷ و ۱۲۴۳ مگابایتبرثانیه دست مییابد؛ نتیجهای که آنچنان غافلگیرکننده نیست و تفاوت خاصی را با نسل گذشته نشان نمیدهد.
تمامی نتایج بهدستآمده حاصل از آزمایشهای زومیت در شرایط یکسان آزمایشگاهی است.
همانطورکه مشخص است، آیفون ۱۴ پرو مکس حداقل در بنچمارکهای پردازشی تمامی رقبای خود را کنار میگذارد؛ اما نباید فراموش کرد که در ماههای آینده بهمرور نسل جدید گوشیهای ذکرشده رونمایی و روانه بازار خواهند شد و همین موضوع میتواند نتایج را دستخوش تغییر کند. علاوهبراین، بهتر است که منتظر بررسی نهایی ما با نمودارها و توضیحات جامع باشید تا با دید کامل به ضعفها و نقاط قوت، بتوان بهطور عادلانهای نتیجهگیری کرد.
دیدگاه شما