- پیروی, ع. 1390. تعیین سبد دارایی با تمرکز بر روابط بین بازارهای بورس، طلا، ارز، املاک و مستغلات. پایاننامه کارشناسی ارشد, دانشگاه صنعتی خواجه نصیر الدین طوسی.
راغفر, ح. و آجورلو, ن. 1395. برآورد ارزش در معرض خطر پرتفوی ارزی یک بانک نمونه با روش GARCH-EVT-Copula فصلنامه پژوهشهای اقتصادی ایران.
شکاری, س. 1397. پیش بینی ارزش در معرض خطر براساس کاپولای متغیر با زمان. کارشناسی ارشد, دانشگاه خاتم.
قلیزاده, ع. ا. و متین, م. ط. 1390. انتخاب سبد دارایی ها در دوره رکود و رونق مسکن. فصلنامه پژوهشهای اقتصادی.
محمودی, و., امامدوست, م. و شعبانپور, پ. 1395. بررسی نقش املاک و مستغلات در سبد دارایی سرمایهگذاران در ایران. فصلنامه پژوهشها و سیاستهای اقتصادی.
نصیری, ف. 1393. بهینهسازی پرتفوی سرمایهگذاری در بازارهای ارز، طلا و سهام با استفاده از رویکرد ارزش در معرض خطر بر اساس مدل گارچ- کاپولا. کارشناسی ارشد, دانشگاه خاتم.
بهینهسازی سبد سرمایهگذاری با داراییهای متنوع
یکی از مهمترین دغدغههای همیشگی سرمایهگذاران انتخاب بهترین فرصتهای سرمایهگذاری با بیشترین ارزش سرمایهگذاری است و با توجه به گزینههای مختلف برای سرمایهگذاری، تنوع بخشی در سبد سرمایهگذاری یک استراتژی مفید و مطرح در مباحث سرمایهگذاری میباشد. اما استراتژی سرمایهگذاری در بین داراییهای مختلف نظیر بورس اوراق بهادار، طلا، ارز و رمز ارز نامشخص بوده و معلوم نیست که علیرغم رکود و رونق موقت برخی از داراییها (همانند بورس و طلا) و همچنین تأثیرات آنها بر یکدیگر، اولویتبندی سرمایهگذاری (به لحاظ ریسک و بازده) بین داراییهای فوق چگونه تخصیص یابد.
هدف از انجام این تحقیق، پیشنهاد اوزان بهینه سرمایهگذاری بین داراییهای بورس اوراق بهادار تهران، سکه بهار آزادی، دلار آمریکا و بیتکوین از طریق حداقلسازی ارزش در معرض ریسک شرطی با روش میانگین– ارزش در معرض خطر شرطی میباشد. بدین منظور با توجه به دمپهن بودن توزیع بازدهی داراییهای مالی جهت پیشبینی توزیع دنبالهها از نظریه ارزش فرین، رویکرد فراتر از آستانه استفاده شده است. همچنین برای محاسبه ارتباط بین این داراییها از ترکیب روش همبستگی شرطی پویا و کاپولا استفاده شده است که همبستگی علاوه بر غیرخطی بودن، پویا و متغیر با زمان نیز باشد.
با استفاده از اطلاعات روزانه شاخص داراییهای فوق در فاصله زمانی مهر 1393 تا فروردین 1397، مرز کارای سرمایهگذاری رسم شده است. نتایج نشان میدهد در سطح ریسک (ارزش در معرض ریسک شرطی) صفر به دلیل تغییرات کم واریانس، بیشترین وزن سرمایهگذاری در بورس اوراق بهادار و در بالاترین سطح ریسک، بیشترین وزن سرمایهگذاری در رمز ارز (بیتکوین) به دلیل بازده بالاتر، تخصیص یافته است. همچنبن مقایسه پرتفوهای بهینه با استفاده از نسبت شارپ شرطی حاکی از عملکرد بهتر پرتفوهای متنوع نسبت به هر دارایی است و بهترین عملکرد را پرتفو شامل سکه با اختصاص بیش از 70 درصد و دلار و بیتکوین با وزن برابر داشته است. همچنین با توجه به نسبت شارپ شرطی در پرتفو بهینه حداقل وزن سکه 60 درصد وحداکثر سهم دلار و بیتکوین 20 درصد میباشد.
کلیدواژهها
- همبستگی شرطی پویا
- نظریه ارزش فرین
- کاپولا
- ارزش در معرض ریسک شرطی
- بهینهسازی
- سبد با داراییهای متنوع
عنوان مقاله [English]
Mixed- Asset Portfolio Optimization
نویسندگان [English]
- soudeh sabahi 1
- Farimah Mokhatab Rafiei 2
- MohammadAli Rastegar 3
1 Master of Financial Engineering of Tarbiat Modares University
2 Associate Professor of Faculty of Industrial and Systems Engineering of Tarbiat Modares University
3 Assistant Professor of Faculty of Industrial and Systems Engineering of Tarbiat Modares Universi
چکیده [English]
Introduction
At the core of any investment lies the return on investment. To gain a favorable return, an investor should take investment-related risks. The interaction between risk and return can lead to decisions on asset allocation. A key strategy in investment discussions is diversification in investment portfolio.
Investment strategy is undetermined in different assets such as security, gold, currency and cryptocurrency. Despite the temporary recession and success of certain assets, it is hard to prioritize investment among assets (in terms of risk and return) to ensure that the investor makes the highest profit at the lowest risk. Thus, the present research used the Mean-CVaR model along with the Extreme value theory (EVT) based on Copula’s theory to estimate the correlations among time series. It used the dynamic conditional correlation (DCC) estimation method to measure the joint distribution of assets regardless of the normality assumption of data, collinearity, priorities and weights of investment in assets as optimal values.
Theoretical Framework
Diversification of conventional investment portfolio which only involves cash and security with alternative assets such as goods, currency and estate helps to decrease the correlation of assets and increase its resistance to severe changes in stock market. It, thus, helps to improve the performance of investment portfolio (Fischer & Lind-Braucher, 2010). Moreover, due to the low correlation between conventional assets and cryptocurrency and its high-efficiency, cryptocurrency is a good instrument to be combined with diverse investment portfolios and can increase the Sharpe ratio (Chuen et al., 2017).
One assumption of the distribution of financial return time series is the normality of data. However, in actuality, many financial return time series are not normal. When the normality assumption is violated, Value at Risk (VaR) is a proper measure.
Risk exposure value is not an integrated risk measurement and due to the lack of sub-aggregation property, may be inefficient in optimizing investment portfolio. Thus, researches introduced Conditional Value at Risk (CVaR) as an integrated measure and an alternative for VaR.
Methodology
As the return on financial assets is marked by a fat tail and is not marked by a normal distribution of data, to better predict the distribution of series, EVT was used. Moreover, Copula’s theory was adopted and the structure of correlations among series as time-varying was modelled via the dynamic conditional correlation estimation and the joint distribution of assets was analyzed regardless of data normality and collinearity. Then, the Mean-CVaR model was used to estimate the risk exposure value and set the investment priorities and weights among assets in Tehran Stock Exchange, Gold Coin, USD and Bitcoin as optimized values.
In this research, for an optimal allocation of investment among four above assets in daily return, Tehran Stock Exchange index (TEPIX) was used. The daily return on investment in Gold Coin (the old version) was estimated in Rials. That of USD was estimated in Rials in Tehran free market. Finally, the daily return on investment in Bitcoin was estimated in Rials between October 2014 and April 2018.
Results & Discussion
A negative correlation was estimated via DCC-Copula between certain assets, which shows that when a particular asset gains higher return on investment (than the mean value), the other asset does not follow the same trend. Thus, investors are capable of diversifying their portfolio accordingly.
Prediction of return on assets showed that the highest expected daily return on investment belonged, respectively, to Bitcoin, Gold Coin, Dollar and Tehran Stock Exchange. Moreover, as the optimized weights showed for zero CVaR, due to the low variance, the greatest investment weight was investment in Tehran Stock Exchange. The higher the investor’s risk-taking, the greater the investment weight of Gold Coin and Bitcoin.
Conclusions & Suggestions
Considering the investor’s risk-taking level, if s/he tolerates the least risks, s/he is suggested to make the most investment in securities. An increase in the minimum expected return on investment is followed by an increase in the investment share of Gold Coin and Bitcoin. Thus highly risk-taking investors are suggested to invest in Bitcoin and low risk-taking counterparts are suggested to invest in Gold Con.
Considering the conditional Sharp (C-Sharp) ratio optimal portfolio indicated a better performance of various portfolios than any other asset, and the best performance of the portfolio includes Gold Coin with more than 70% and Dollars and Bitcoins with an equal weight. Furthermore, according to the C-Sharp ratio in the optimal portfolio, the minimum weight of Gold Coin is 60% and the maximum share of Dollar and Bitcoin is 20%.
کلیدواژهها [English]
- DCC
- EVT
- Copula
- CVaR
- Optimization
- Mixed-Asset Portfolio
مراجع
- پیروی, ع. 1390. تعیین سبد دارایی با تمرکز بر روابط بین بازارهای بورس، طلا، ارز، املاک و مستغلات. پایاننامه کارشناسی ارشد, دانشگاه صنعتی خواجه نصیر الدین طوسی.
راغفر, ح. و آجورلو, ن. 1395. برآورد ارزش در معرض خطر پرتفوی ارزی یک بانک نمونه با روش GARCH-EVT-Copula فصلنامه پژوهشهای اقتصادی ایران.
شکاری, س. 1397. پیش بینی ارزش در معرض خطر براساس کاپولای متغیر با زمان. کارشناسی ارشد, دانشگاه خاتم.
قلیزاده, ع. ا. و متین, م. ط. 1390. انتخاب سبد دارایی ها در دوره رکود و رونق مسکن. فصلنامه پژوهشهای اقتصادی.
محمودی, و., امامدوست, م. و شعبانپور, پ. 1395. بررسی نقش املاک و مستغلات در سبد دارایی سرمایهگذاران در ایران. فصلنامه پژوهشها و سیاستهای اقتصادی.
نصیری, ف. 1393. بهینهسازی پرتفوی سرمایهگذاری در بازارهای ارز، طلا و سهام با استفاده از رویکرد ارزش در معرض خطر بر اساس مدل گارچ- کاپولا. کارشناسی ارشد, دانشگاه خاتم.
متنوع سازی دارایی
در این صندوقها تحلیلگران و مدیران سرمایهگذاری، پیوسته تلاش میکنند تا با یافتن گزینههای مناسب و خرید و فروش به موقع آنها، عملکرد ویژهای برای سرمایهگذاران خود فراهم کنند و به آنها اطمینان دهند که سرمایه خود را به دست افراد متخصص سپردهاند.
بر خلاف سهام و سایر اوراق بهادار که ممکن است در بازهای از زمان، برای فروش آنها صفهای سنگینی ایجاد شود و سهامداران نتوانند سرمایه خود را نقد کنند، صندوق های سرمایه گذاری نقدشوندگی بالایی دارند. صندوقهای سرمایهگذاری، این امکان را به سرمایهگذاران میدهد تا در هر زمان که بخواهند با توجه به ارزش روز داراییهای موجود در صندوق و پس از کسر هزینههای مربوطه، تمام یا تعدادی از واحدهای سرمایهگذاری خود را به وجه نقد تبدیل کنند یا به اصطلاحی دیگر باطل کنند.
صندوقهای سرمایه گذاری با متنوع سازی دارایی ها، خطرات سرمایهگذاری مستقیم در بورس را کاهش می دهند. همچنین اگر شخص اطلاعات و تجربه کافی از بازار نداشته باشد نیز امکان دارد که به راحتی در متنوع سازی دارایی این روش کسب سود کند و متحمل ریسک زیادی نشود.
از مهمترین ویژگی ها و مزیت های صندوق های سرمایه گذاری، امکان سرمایه گذاری با پول کم است. سرمایهگذاری در بورس با مبالغی در حدود چند ده هزار تومان نیز از طریق برخی صندوقها امکانپذیر است.
صندوق سرمایه گذاری چیست؟
فرآیند سرمایهگذاری در بازار سرمایه به صورت کلی به دو نوع مستقیم و غیر مستقیم انجام میشود. در سرمایهگذاری مستقیم، سرمایهگذار به صورت مستقیم به تحلیل بازار پرداخته و فرآیند معاملات خود را در بازار مدیریت میکند. سرمایه گذاری غیرمستقیم، شخص سرمایه خود را در اختیار افراد یا شرکتهایی قرار می دهد تا آنها به بهترین شکل با آن سرمایه فعالیت کنند و در نهایت برای سرمایهگذاران سود خوبی را کسب کنند.
به بیان ساده تر، صندوق سرمایه گذاری نهادی مالی متشکل از گروهی کارشناس و متخصص است که تحت نظارت سازمان بورس به مدیریت سرمایه مشتریان خود میپردازد. صندوقهای سرمایهگذاری با تجمیع وجوه سرمایهگذاران و در اختیار داشتن منابع مالی گسترده و با استفاده از دانش و تخصص مدیریت سبد دارایی، تلاش میکنند این امکان را برای سرمایهگذاران فراهم کنند تا با دارایی مورد نظر خود (هرچند اندک) در سبدی متنوع از اوراق بهادار شامل سهام، اوراق مشارکت و سایر داراییهای مالی سرمایهگذاری کنند و از مزایای آن بهرهمند شوند.
تخصیص و تنوعسازی دارایی چیست؟
وقتی صحبت از پول میشود، همیشه احتمال ضرر وجود دارد، در سرمایهگذاری ممکن است منجر به از دست رفتن دارایی شود و در موقعیتهای فقط نقدی (cash-only) به مرور زمان به دلیل تورم ارزش خود را از دست میدهد. در حالی که نمیتوان از بروز خطرات این چنینی جلوگیری کرد، اما میتوان پول را با استفاده از استراژیهای مختلف کنترل کرد.
دو مورد از این استراتژیهای مهم، تخصیص و تنوعسازی دارایی است. حتی اگر سرمایهگذار تازه وارد هستید، قطعاً اصول اولیه این استراتژی را میدانید. در ر این مقاله، یک توضیح کلی در مورد موضوع تخصیص و نحوه کار آنها خواهیم داد.
تخصیص دارایی و تنوع سرمایه گذاری چیست؟
تخصیص دارایی و تنوع دو عبارتی هستند که گاهی اوقات به جای هم استفاده میشوند. با این حال، آنها ممکن است به حوزههای مختلفی از مدیریت ریسک مربوط باشند. تخصیص دارایی، یک استراتژی مدیریت سرمایه است که چگونه سرمایه باید در بین طبقات دارایی در یک سبد سرمایهگذاری تقسیم شود. از سوی دیگر، تنوع به نحوه توزیع سرمایه در میان گروههای دارایی خاص اشاره دارد.
هدف اصلی این استراتژیها به حداکثر رساندن سود پیشبینی شده در عین حال کاهش ریسک احتمالی است. این معمولاً مستلزم شناسایی افق زمانی سرمایهگذاری، تحمل ریسک و در شرایط خاص در نظر گرفتن موقعیت اقتصادی گستردهتر است.
به بیان سادهتر، استراتژی تخصیص و تنوع دارایی بر این اصل استوار است که همه تخممرغهای شما نباید در یک سبد قرار داده شوند. مؤثرترین استراتژی برای ایجاد یک سبد متوازن، ترکیب طبقات دارایی و داراییهایی است که به هم متصل نیستند.
این واقعیت که ریسک نه تنها در سراسر، بلکه در بین طبقات دارایی تقسیم میشود، همان چیزی است که این دو روش را هنگام استفاده با هم بسیار مؤثر میکند. برخی از کارشناسان مالی معتقد هستند که تصمیمگیری در مورد استراتژی تخصیص دارایی حتی مهمتر از انتخاب محصولات خاص است.
نظریه پورتفولیو مدرن (MPT)
نظریه پورتفولیو مدرن (MPT) چارچوبی است که از یک مدل ریاضی برای کدگذاری اینایدهها استفاده میکند. این نظریه اولین بار در مقالهای در سال ۱۹۵۲ توسط هری مارکوویتز پیشنهاد شد و به خاطر آن جایزه نوبل اقتصاد به او اعطا شد.
کلاسهای دارایی اصلی به روشهای متفاوتی حرکت میکنند. به این صورت که شرایط بازار ممکن است برای یک طبقه دارایی خوب و برای طبقه دارایی دیگر ضعیفتر عمل کند. فرض اصلی این است که اگر یک طبقه دارایی ضعیف عمل کند، زیان با سود در کلاس دیگر جبران میشود.
نظریه پورتفولیو مدرن معتقد است که با ادغام داراییها از طبقات مختلف دارایی، نوسانات سبد سرمایهگذاری کاهش مییابد. این باید عملکرد تعدیل شده بر اساس ریسک را بهبود بخشد، به این معنی که یک پورتفولیوی با همان سطح ریسک بازده بالاتری را ارائه میدهد. طبق این نظریه، اگر دو پرتفوی بازدهی یکسانی داشته باشند، هر سرمایهگذار منطقی پرتفوی کمریسک را انتخاب میکند. به بیان سادهتر. MPT گفته شده است ترکیب داراییهای غیر همبسته در یک سبد کارآمدتر است.
انواع طبقات دارایی و استراتژیهای تخصیص
طبقات دارایی را میتوان به روشهای زیر در چارچوب تخصیص دارایی متعارف طبقهبندی کرد:
- داراییهای سنتی: سهام، اوراق قرضه و پول نقد
- دارایی جایگزین: املاک، کالاها، مشتقات، محصولات بیمه، سهام خصوصی و البته ارزهای دیجیتال
به طور کلی، تخصیص دارایی استراتژیک و تخصیص تاکتیکی دارایی دو نوع اصلی از استراتژیهای تخصیص دارایی وجود هستند که هر دو از مفروضات ذکر شده در MPT استفاده میکنند.
تخصیص دارایی استراتژیک به عنوان یک رویکرد سنتی در نظر گرفته میشود که بیشتر برای سبک سرمایهگذاری غیرفعال (passive) مناسب است. سبدهای سرمایهگذاری که از این استراتژی استفاده میکنند، تنها در صورتی متعادل هستند که تخصیصهای مورد نظر متنوع سازی دارایی بر اساس تغییر در افق زمانی سرمایهگذار یا مشخصات ریسک تغییر کند.
برای استراتژیهای سرمایهگذاری تهاجمیتر، تخصیص دارایی تاکتیکی مناسب است. این روش سرمایهگذاران را قادر میسازد تا پرتفوی خود را بر داراییهایی متمرکز کنند که بازار را شکست میدهند. فرض بر این است که اگر بخشی از بازار عملکرد بهتری داشته باشد، برای مدت طولانی این کار را انجام خواهد داد. این اجازه میدهد تا برای برخی از تغییرات به دلیل آن است که به همان اندازه بر مفاهیم ذکر شده در MPT است.
شایان ذکر است که داراییها برای تأثیرگذاری متنوع لازم نیست بدون همبستگی یا همبستگی معکوس باشند. تنها چیزی که لازم است این است که باهم همبستگی نداشته باشند.
تخصیص و تنوعسازی دارایی چگونه انجام میشود؟
طبق یک استراتژی تخصیص دارایی، پرتفوی باید دارای نسبتهای زیر در بین طبقات دارایی باشد:
- ۴۰٪ سرمایه گذاشته شده در بورس
- ۳۰٪ اوراق قرضه
- ۲۰٪ در رمز ارزها
- ۱۰٪ به صورت نقدی
- یک استراتژی متنوعسازی ممکن است حاکی از این باشد که از بین ۲۰٪ سرمایهگذاری شده در داراییهای رمزنگاری شده:
- ۷۰٪ باید به بیتکوین اختصاص یابد
- ۱۵٪ به داراییهایی با ارزش بازار زیاد (large-caps)
- ۱۰٪ به داراییهایی با ارزش بازار متوسط (mid-caps)
- ۵٪ به داراییهایی با ارزش بازار کم (small-caps)
بهترین کار است این است که بعد از تخصیصبندی، عملکرد آنها به طور منظم بررسی و کنترل شود. اگر تخصیصها تغییر کند، ممکن است زمان متعادل کردن مجدد پرتفوی که شامل خرید و فروش داراییها برای بازگرداندن نسبتهای مناسب است، فرا رسیده باشد. به طور معمول، این مستلزم فروش افراد با عملکرد بالا و خرید افراد با عملکرد ضعیف است. البته، انتخاب دارایی تا حد زیادی به استراتژی و اهداف سرمایهگذاری فردی بستگی دارد.
ارزهای دیجیتال یکی از خطرناکترین انواع داراییها هستند. از آنجایی که سبد سرمایهگذاری مقدار قابل توجهی از ارزهای دیجیتال دارد، ریسک بالایی خواهد داشت. یک سرمایهگذار ریسک گریز ممکن است بیشتر از پرتفوی خود را به اوراق قرضه تخصیص دهد که از نوع دارایی به میزان قابل توجهی کم خطر هستند.
تنوع در یک سبد ارزهای دیجیتال
در حالی که اصول اساسی این استراتژیها میتوانند از نظر تئوری در یک سبد ارزهای دیجیتال اعمال شوند، اما باید آنها را با احتیاط استفاده کرد. قیمت بیت کوین ارتباط قوی با بازار ارزهای دیجیتال دارد. از آنجایی که ساخت سبدی از داراییهای غیر مرتبط با سبدی از داراییهای بسیار مرتبط دشوار است، تنوعسازی به یک کار غیر منطقی تبدیل میشود.
اما در برخی مواقع، آلتکوینها ارتباط کمتری با بیت کوین نشان میدهند که ممکن است توسط تریدرها باهوش مورد استفاده قرار گیرد. با این حال، معمولاً این استراتژیها مثل استراتژیهای مشابه در بازارهای سنتی بطور مداوم قابل اجرا نمیباشند و با توسعه بازار، میتوانامیدوار بود که یک رویکرد سیستماتیکتر برای تنوع در یک سبد ارزهای دیجیتال ممکن است. تا آن زمان، مطمئناً بازار راه درازی در پیش خواهد داشت.
مشکلات تخصیص دارایی
در حالی که استراتژی تخصیص دارایی یکی از روشهای عالی در سرمایهگذاری است، اما ممکن است برای همه سرمایهگذاران و پرتفویها مناسب نباشد. طراحی یک بازی ساده است، چیزی که اهمیت دارد نحوه پیادهسازی استراتژیهای مختلف است. اگر سرمایهگذار تمایلی به کنار گذاشتن تعصبات خود نداشته باشد، کارایی پرتفوی ممکن است به خطر بیفتد.
یکی دیگر از مشکلات احتمالی سختی پیشبینی میزان تحمل ریسک سرمایهگذار است. پس از گذشت مدت زمان معینی، سرمایهگذار ممکن است متوجه شود که ریسک کمتر (یا شاید بیشتر) را ترجیح میدهد.
کلام آخر
تخصیص و تنوع دارایی استراتژیهای مدیریت ریسک هستند. آنها همچنین در قلب بسیاری از راه حلهای فعلی مدیریت پورتفولیو قرار دارند. هدف از ایجاد یک استراتژی تخصیص دارایی، به حداکثر رساندن بازده پیشبینی شده و در عین حال کاهش ریسک است. کارایی پرتفوی ممکن است با توزیع ریسک بین انواع داراییها بهبود یابد. از آنجایی که بیت کوین ارتباط تنگاتنگی با بازارها دارد، روشهای تخصیص دارایی باید با احتیاط در پرتفوی داراییهای رمزنگاری شده استفاده شود.
تخصیص دارایی و متنوعسازی در سرمایهگذاری به چه معنا است؟
در هر جایی که صحبت از پول وجود دارد، خطر از دست دادن آن هم وجود دارد. باید بدانید که هر نوع سرمایهگذاری میتواند باعث ضرر و یا سود شود و در عین حال هم نگه داشتن پول پیش خودمان با توجه به وجود تورم باعث از بین رفتن ارزش آن میشود. وجود ریسک در سرمایهگذاری را نمیتوان از بین برد اما میتوان آن را به گونهای تنظیم کرد که با اهداف سرمایهگذاری مطابقت داشته باشد. دو مفهوم تخصیص دارایی و متنوعسازی (Diversification)، مفاهیمی هستند که در تعیین کردن پارامترهای ریسک نقش اساسی دارند.
حتی اگر در حوزه سرمایهگذاری تازه وارد هستید، احتمالا با اصول این دو مفهوم آشنا هستید. زیرا این اصول از هزاران سال پیش وجود داشته است. در این مقاله چیستی و روش ارتباط آنها با استراتژیهای مدرن مدیریت پول بررسی شده است.
تخصیص دارایی و متنوعسازی چیست؟
اصطلاحات متنوعسازی و اختصاص دادن دارایی اغلب به صورت متقابل مورد استفاده قرار میگیرند. با تمام این حرفها این دو اصطلاح به جنبههای متفاوت مدیریت ریسک اشاره دارند. منظور از تخصیص دارایی نوعی استراتژی مدیریت پول است که چگونگی توزیع سرمایه بین انواع داراییهای یک پورتفولیوی سرمایهگذاری را توضیح میدهد. از طرف دیگر مفهوم متنوعسازی، اختصاص دادن سرمایه به انواع داراییها را توصیف میکند.
هدف اصلی این دو استراتژی به افزایش بازده مورد انتظار و در عین حال کاهش ریسک بالقوه سرمایهگذاری است. به طور کلی این دو مفهوم در بر گیرنده زمان سرمایهگذاری سرمایهگذار، میزان تحمل ریسک آن و همچنین در نظر گرفتن شرایط اقتصادی بر سرمایهگذاری است.
به بیان دیگر و سادهتر، هدف اصلی استراتژیهای تخصیص دارایی و متنوعسازی این است که شما همه تخممرغهایتان را در یک سبد قرار ندهید. ترکیب انواع داراییهایی که هیج گونه ارتباطی با یکدیگر ندارند. اصلیترین و موثرترین روش برای درست کردن یک پورتفولیوی متعادل است.
آن چیزی که ترکیب این دو استراتژی را با هم قدرتمند میکند این موضوع است که میزان ریسک نه تنها در بین سطوح مختلف دارایی، بلکه درون آن سطوح از داراییها هم توزیع میشود. حتی بعضی از کارشناسان حوزه مالی و سرمایهگذاری بر این باورند که تعیین استراتژی تخصیص دارایی مهمتر از انتخاب سرمایهگذاری فردی است.
تئوری پورتفولیوی مدرن
تئوری پورتفولیوی مدرن (MPT) ساختاری است که این قوانین در آن به وسیله یک سری مدل ریاضی فرموله میشود. این مدل ریاضی برای اولین بار توسط هری مارکوویچ (Harry Markowitz) در سال 1952 و در یک مقاله منتشر شد. این مقاله برای هری مارکوویچ جایزه نوبل اقتصاد را به ارمغان آورد.
سطوح داراییهای اصلی بر خلاف سایر داراییها حرکت میکنند. شرایط بازار باعث میشود که یک سطح از دارایی خاص عملکرد خوبی داشته باشد و در عین حال هم سطح دیگر از دارایی عملکرد ضعیفی داشته باشد. تئوری اصلی این است که اگر یک سطح از دارایی تحت تاثیر شرایط بازار قرار گیرد و ضرر بدهد میتوان ضرر آن را با دارایی که عملکرد خوبی داشته و سوددهی دارد جبران کرد.
تئوری MPT بیان میکند که ترکیب کردن داراییها از سطوح مختلف داراییهای غیر مرتبط، میتواند نوسانات پورتفولیوها را کاهش بدهد. این موضوع همچنین باید بتواند عملکرد تنظیم شده ریسک را افزایش دهد. یعنی اینکه یک پورتفولیو با همان میزان ریسک بتواند بازده بهتری داشته باشد. همچنین فرض بر این است که اگر دو پورتفولیو دارای بازده یکسانی هستند، یک سرمایهگذار منطقی باید پورتفولیوی با ریسک کمتر را انتخاب کند.
به بیان دیگر، حرف اصلی MPT این است که ترکیب داراییها در یک پورتفولیویی که با هم هیچ گونه ارتباطی ندارند بسیار موثر است.
انواع طبقه دارایی و استراتژیهای تخصیص دارایی
در ساختار تخصیص دارایی معمول، سطوحهای دارایی را میتوان به روش زیر طبقهبندی کرد:
- داراییهای سنتی: پول نقد، اوراق قرضه و سهام.
- داراییهای جایگزین: اوراق مشتقه، کالاها، محصولات بیمه، املاک، دارایی شخصی و البته داراییهای کریپتویی (رمز ارزهای دیجیتال).
در کل دو نوع استراتژی تخصیص دارایی وجود دارد که هر دو آنها هم از تئوریهای بیان شده در MPT استفاده میکنند: تخصیص دارایی تاکتیکال و استراتژیک.
تخصیص دارایی استراتژیک یک روش قدیمی و سنتی است که بیشتر برای یک نوع سرمایهگذاری غیرفعال مناسب است. پورتفولیوهایی که بر اساس این استراتژی شکل میگیرند تنها در شرایط تغییر تخصیصهای انجام شده مبتنی بر تغییر افق زمانی سرمایهگذار یا پروفایل ریسک، به تعادل مجدد میرسند.
نوع تخصیص دارایی تاکتیکال برای سرمایهگذاری های فعال مناسب است. این نوع استراتژی به سرمایهگذارانی که از آن استفاده میکنند این امکان را میدهد تا بر روی پورتفولیوی با داراییهای که مسیر حرکتشان بهتر از حرکت بازار است متمرکز شوند. این استراتژی بر این فرض استوار است که اگر یک قسمت از بازار بهتر عمل کند و سوده باشد، ممکن است که همین روند را در یک دوره طولانیتر هم طی کند. از آنجایی که این استراتژی براساس همان اصولی که در MPT بیان شده است استوار است، میتواند تا حدودی بحث متنوعسازی را هم در خود جای دهد.
باید به این نکته مهم توجه کنید که داراییها جهت ایجاد متنوعسازی در مسیر سودآوری، نباید کاملا از هم جدا یا به طور کامل بر عکس یکدیگر باشند. بلکه فقط باید به طور کامل به هم وابسته نباشند.
اعمال تخصیص دارایی و متنوعسازی در یک پورتفولیو
در این بخش این اصول را با یک پورتفولیوی نمونه به شما نشان خواهیم داد. یک استراتژی تخصیص دارایی مشخص میکند که یک پورتفولیوی خاص باید تخصیص داراییهای خودش را در بین سطوح داراییهای مختلف انجام بدهد:
- 40 درصد از سرمایه در بخش سهام سرمایهگذاری شود.
- 30 درصد از سرمایه در بخش اوراق قرضه
- 20 درصد در داراییهای دیجیتال مانند رمز ارزهای دیجیتال
- 10 درصد از دارایی باید به صورت پول نقد باشد
و در عین حال یک استراتژی متنوعسازی بیان میکند که از بین 20 درصد سرمایهگذاری داراییهای حوزه دیجیتال باید:
- 70 درصد باید به رمز ارز بیت کوین اختصاص یابد.
- 15 درصد به داراییهای با ارزش زیاد در این بازار
- 10 درصد به داراییهای با ارزش متوسط در این بازار
- 5 درصد به داراییهای با ارزش کم در این بازار
هنگامی که داراییهای مورد نظر تخصیص داده شد، عملکرد پورتفولیو باید همیشه رصد شده و مورد بررسی دقیق قرار بگیرد. اگر میزان تخصیصها تغییر کند این امکان وجود دارد که زمان آن باشد که داراییها تعدیل شوند. یعنی اینکه خرید و فروش داراییها جهت تنظیم مجدد پورتفولیو به بخش های مورد نظر برگردند. به بیان دیگر فروش داراییهای با عملکرد بهتر و خرید داراییهای با عملکرد ضعیف است. البته انتخاب نوع داراییها کاملا به استراتژی و اهداف شخص سرمایهگذار وابسته است.
داراییهایی از نوع رمز ارزهای دیجیتال جزء پرریسکترین داراییها محسوب میشوند. این مدل پورتفولیو بسیار پرریسک است. زیرا بخش عمده آن متنوع سازی دارایی داراییهای کریپتویی (رمز ارزهای دیجیتال) هستند. یک سرمایهگذار کم ریسک و ریسک گریز به احتمال زیاد یک پورتفولیوی اوراق بهادار را ترجیح میدهد زیرا یک سطح دارایی با ریسک کم است.
متنوعسازی در پورتفولیوی داراییهای کریپتویی
از آنجایی که مبانی اصلی این متدها به صورت تئوری برای یک پورتفولیوی کریپتویی است. باید از این تئوری ها با احتیاط استفاده کنید. بازار رمز ارزهای دیجیتال به نوسانات قیمت رمز ارز بیت کوین بسیار حساس است. همین موضوع باعث میشود که متنوعسازی کاری غیر منطقی باشد. به چه طریق میتوان یک سبد از داراییهای غیر مرتبط را از سبد داراییهای کاملا مرتبط ایجاد کرد؟
گاهی اوقات این امکان وجود دارد که آلتکوین های خاصی همبستگی کمی با رمز ارز بیت کوین داشته باشند و تریدرها (معامله گران) با دقت میتوانند از این مزیت به سود خودشان استفاده کنند. با تمام این حرفها استراتژیهای مطرح شده به اندازه استراتژیهای مشابهی که در بازارهای سنتی کاربرد دارند، دوام ندارند.
میتوان این تصور را داشت که به محض رشد بازار میتوان رویکردی منظم تر جهت متنوعسازی یک پورتفولیو در پیش گرفت. بدون شک بازار رمز ارزهای دیجیتال راه زیادی تا آن مرحله در پیش دارند.
مشکلات تخصیص دارایی
هر چند که تئوری MPT تکنیک قدرتمندی است. اما این امکان وجود دارد که برخی از استراتژیهای تخصیص دارایی برای سرمایهگذاران و پورتفولیوهای خاص به هیچ وجه مناسب نباشند.
تدوین یک برنامه مناسب میتواند نسبتا آسان باشد. اما مهمترین بخش از استراتژی تخصیص دارایی، اجرای به موقع و خوب آن است. در این مسیر اگر سرمایهگذار نتواند تعصبات خودش را کنار بگذارد، اثر بخشی پورتفولیوی مورد نظر کاهش پیدا میکند.
مشکل بسیار مهمی که وجود دارد، سخت بودن تخمین میزان تحمل ریسک سرمایهگذار از قبل است. زمانی که نتایج بعد از یک دوره مشخص شروع میشود، سرمایهگذار متوجه این موضوع میشود که آیا ریسک کمتر یا بیشتری را می خواهد.
صحبت پایانی
مفاهیم تخصیص دارایی و متنوعسازی مفاهیم فاندامنتال مدیریت ریسک هستند که هزاران سال قدمت دارند. این مفاهیم یکی از موضوعات کلیدی تئوری استراتژیهای مدیریت پورتفولیوی مدرن هستند.
هدف اصلی از تدوین استراتژی تخصیص دارایی، به حداکثر رساندن بازده پورتفولیوی مورد نظر و در عین حال به حداقل رساندن ریسک آن پورتفولیوی است. به یاد داشته باشید که توزیع ریسک میان سطوح مختلف دارایی، بازدهی پورتفولیو را افزایش میدهد.
از آنجایی که بازارهای رمز ارزها دیجیتال به رمز ارز بیت کوین بسیار مرتبط هستند، باید در اعمال استراتژیهای تخصیص دارایی به پورتفولیوهای داراییهای کریپتویی (رمز ارز دیجیتال) با احتیاط عمل کرد.
تنوع ساده در مقابل بهینه سازی!
بهترین تعریف ارائه شده برای مفهوم متنوع سازی ساده عبارت است از تشکیل یک سبد سرمایه گذاری بر اساس تلفیقی از حدس و گمان و عقل انسان به گونهای که، مدلهای پیچیده ریاضی در آن دخالتی نداشته باشند. طبق اذعان برخی کارشناسان، در بدترین حالت ممکن این رویکرد میتواند، ریسک سبدهای سرمایه گذاری را شدیداً افزایش دهد. تحقیقات انجام شده طی سالهای اخیر نشان میدهد که، این روش متنوع سازی آگاهانه اما بدون استدلال، به اندازه همان فرمولهای بهینه سازی پیچیده و موهوم، تاثیر گذارند.
متنوع سازی ساده یا پیچیده؟
تعجب برانگیز نیست که، سرمایه گذاران حقیقی به ندرت از روشهای پیچیده تخصیص دارایی استفاده کنند. این مدلها اسامی ناآشنا و عجیبی دارند؛ مدل بهینه سازی میانگین واریانس، روش شبیه سازی مونت کارلو، مدل بهینه سازی ترینور بلک و… مثالهایی از این روشهای پیچیده هستند که، همگی آنها برای ساختن یک سبد سرمایه گذاری بهینه تدوین شدهاند. در واقع هدف این مدل سازیها، دست یافتن به رؤیای همیشگی سرمایه گذاران، یعنی بدست آوردن بیشترین سود با کمترین ریسک ممکن میباشد.دو تحقیق در مورد نظریه بهینه سازی تحت عنوان “بهینه سازی در مقابل متنوع سازی ساده؛ چگونه یک استراتژی تشکیل سبد ۱/N موثر است؟”در مدرسه کسب و کار لندن توسط دکتر ویکتور دمیگول و همکارانش انجام شده است که، در مخالفت با کارآمدی مدلهای پیچیده، دلایلی در این پژوهشها بیان شدهاند. طبق نتایج، تفاوت عملکرد این روشها از نظر آماری قابل توجه نیست اما، آنها اذعان مینمایند که، مدلهای ساده در مجموع عملکرد بهتری دارند.
آیا رویکرد سرمایه گذاران حقیقی در خرید مقدار کمی از تعداد زیادی سهام مختلف، کارایی لازم را ندارد؟
این یک موضوع بسیار مهم و از اصول اساسی سرمایه گذاری است. طبق روایات تاریخی، یک خاخام یهودی به نام اسحاق بار آها، پدر تمام نظریات متنوع سازی بوده است. او در قرن چهارم این موضوع را بیان کرد که، داراییهای خود را به سه بخش مساوی تقسیم کنید. ثلث اول و دوم را در زمین و کالا سرمایه گذاری نموده و یک سوم باقی مانده را نیز به صورت متنوع سازی دارایی پول نقد نگهداری کنید. پس واضح است که این توصیه امروزه پس از گذشت ۱۶۰۰ سال نیز، همچنان مطلوب و کاربردی است. از نظر بعضی منتقدین، بسیار بعید به نظر میرسد که، با تقسیم سرمایه به سه بخش مساوی و نگهداری داراییها به صورت املاک، اوراق بهادار (معادل مدرن کالا) و پول نقد، بتوان بازدهی در حد مطلوب کسب کرد. از طرف دیگر، نمودارهای دایرهای مرسوم که برای نمایش وضعیت سبدهای کم، متوسط و پُر ریسک به کار میروند، بسیار واضح بوده و احتمالاً مشکلی در بازدهی این رویکرد سرمایه گذاری، در آنها مشاهده نمیشود. حتی خود هری مارکوویتز که به خاطر مدلهای بهینه سازی که ارائه کرده، جایزه نوبل اقتصاد را برنده شد نیز، سرمایه خودش را بطور مساوی در سهام و اوراق قرضه سرمایه گذاری میکند. بدیهی است که، او فقط بر اساس دلایل روانشناسی چنین استراتژی سرمایه گذاری را در پیش گرفته است. واضح و روشن بود که، مارکوویتز بر اساس تئوریهای برگزیده خودش سرمایه گذاری نکرده بود و از این بابت خرسند به نظر میآمد.
نشانهها و شرایط ساده نگری
به منظور بررسی دقیقتر ویژگیهای این استراتژی تخصیص دارایی، در ادامه به ذکر مثالهای دیگری میپردازیم. مارتین وبر، استاد مالی و بانکی آلمانی بیان میکند؛ گونههای مختلفی از مدلهای ساده وجود دارند که، عملکرد برخی از آنها نسبت به سایرین بهتر است. در مقابل پروفسور شلومو بنارتزی از دانشگاه کالیفرنیا، دیدگاه متفاوتی دارد. از نظر او سرمایه گذارانی که بیش از حد بر سادگی تمرکز دارند، به شدت تحت تأثیر چیزهایی قرار میگیرند که، توسط دیگران به آنها ارائه میشود. به همین دلیل، اگر آنها به یک کارگزاری بورس مراجعه نمایند، ممکن است پس از خرید تعداد زیادی سهام متفرقه از آنجا خارج شوند و یا اگر با یک متخصص اوراق قرضه مواجه شوند، احتمالاً با حجم فوق العاده بالایی اوراق بدهی خریداری کنند. علاوه بر این در بازار بورس، سهام مختلفی با ارزش بازار کم یا زیاد، سطح کیفی و اعتباری متفاوت و… وجود دارند که، هرگونه تعصب نسبت به آنها میتواند، به فاجعهای بزرگ یا حداقل یک سبد سرمایه گذاری با کارایی کمتر از سطح مطلوب منتهی شود. در همین راستا ممکن است، مفهوم سادگی به معنای نادرستی تعبیر شود. ساده نگری به معنای ناآگاهی و زودباوری، به احتمال بسیار زیاد به مشکلات عدیدهای منجر خواهد شد. با این حال، اگر افراد غیر حرفهای و ناآشنا با مدل سازی فنی پیچیده، استراتژی ساده نگری را بر اساس مفهوم واقعی آن، یعنی رویکردی معقول و منطقی در پیش بگیرند، هیچ دلیل موجهی برای شکست آن وجود ندارد. به عبارت دیگر، موضوع قابل بحث در این زمینه، دیدگاه منفی و به کار بردن تعابیر تحقیر آمیز در مورد مفهوم سادگی است.
پیچیدگی هم راهگشا نیست!
استراتژی پیچیده و استفاده از مدلهای خاص و پیشرفته، لزوماً منجر به موفقیت در سرمایه گذاری نمیشوند. پیچیدگی در ذات بازارهای مالی است و این موضوع به قدری روشن است که، فعل و انفعالات مبهم آن، به ندرت موجب شگفتی فعالان این بازار میشود. در واقع ترکیب اقتصاد، سیاست و عوامل انسانی، وحشتناک است. متغیرهایی در بازار بورس وجود دارند، که لزوماً همه آنها نمیتوانند بطور کامل و مؤثر در یک مدل ریاضی گنجانده شوند. مدلهای پیچیده فنی، همیشه در معرض خطر شوکهای غیر قابل پیش بینی یا ترکیبی از چنین عواملی قرار دارند. دکتر ویکتور دمیگول و همکارانش معتقدند که، روشهای پیچیده بطور جدی به واسطه مسائل محاسباتی محدود میشوند. از نظر آماری اثبات شده است که، بازده مورد انتظار از داراییها مجهول است و پیش بینی دقیق آنها، منجر به خطاهای محاسباتی بزرگی میشوند. در نتیجه سبد سرمایه گذاری که، بر اساس معیارهای منطقی تشکیل شده و به صورت منظم و دورهای مورد ارزیابی قرار گیرد؛ همچنین بر مبنای شرایط جاری بازار مجدداً متعادل سازی شود، نه تنها از منظر عقلی قابل درک است، بلکه میتواند از برخی مدلهای فنی که به واسطه پیچیدگی و ابهام خود محدود شدهاند نیز، عملکرد بهتری داشته باشد. در واقع زمانی که امکان گنجاندن تمام متغیرهای ضروری در مدل وجود نداشته باشد و یا این استراتژی حین وقوع تغییر در شرایط بازار، نتواند خود را به اندازه کافی با اوضاع جدید وفق دهد، مدلهای پیچیده عملکرد مناسبی از خود به نمایش نمیگذراند. همچنین فارغ از مبحث تنوع در نوع داراییها، همگان میدانند که، یک سبد دارایی باید خودش به صورت ذاتی متنوع باشد. در این زمینه طرفداران رویکرد متنوع سازی ساده بیان میکنند داشتن بیش از ۱۵ سهم در یک سبد، لزوماً منجر به افزایش کارایی سرمایه گذاری نخواهد شد. بنابراین یک سبد سهام بسیار متنوع، ممکن است اثرات نامطلوب غیر منتظرهای در پی داشته باشد.
کلام پایانی
تنها موضوعی که همگان با آن موافق هستند این است که، متنوع سازی یک اصل کاملاً ضروری است. اما فواید مدل سازی پیچیده ریاضی، نامشخص است و بسیاری از سرمایه گذاران حتی نحوه عملکرد آنها را نیز نمیدانند. اگرچه مدلهای کامپیوتری میتوانند بسیار موثر به نظر برسند اما، ریسک نقص علمی همیشه وجود دارد. هرچند بازدهی خوب برخی از این مدلها قابل انکار نیست ولی، لزوماً همه آنها بهتر از روشهای ساده عمل نمیکنند. ضرب المثل قدیمی “به آن چیزی که میشناسید و درک میکنید، بچسبید!” در واقع به سرمایه گذاری در ابزار مالی که عمیقاً آن را متوجه میشویم و رویکرد تخصیص دارایی ساده، اشاره مینماید.
دیدگاه شما