تحلیل تکنیکال چیست؟
تحلیل تکنیکال چیست؟ آیا تحلیل تکنیکال جواب میدهد؟ کاربرد تحلیل تکنیکال چیست؟ آیا تحلیل تکنیکال برای پولدار شدن کافی است؟ در این مقاله به بررسی تحلیل تکنیکال میپردازیم تا به ارزش آن پی ببرید چراکه یکی از ابزارهای پیشرفت شما تحلیل تکنیکال ارزهای دیجیتال میباشد. 3 اصل مهم در مورد تحلیل تکنیکال برای شما فراهم کردهایم تا با خواندن آن به یادگیری آن مجاب شوید. در تحلیل تکنیکال ارزهای دیجیتال مشکل دارید؟ پیشنهاد میکنیم حتماً مقاله را تا انتها بخوانید تا جواب سؤالات خود را بگیرید.
تحلیل تکنیکال چیست؟
در تعریف کلی تحلیل تکنیکال میتوان گفت، ما به کمک تحلیل تکنیکال و با استفاده از نمودارها و دادههای مرتبط مانند قیمت و تغییرات وابسته به آن، حجم معاملات و همچنین با استفاده از ابزارهای مختلف و تکنیکهای کاربردی به بررسی و ارزیابی وضعیت کلی بازار بورس یا ارزهای دیجیتال یعنی کریپتوکارنسی میپردازد.
با کمک تحلیل تکنیکال میتوانید یک استراتژی معاملاتی برای ارزیابی سرمایهگذاری و تعیین فرصتهای معاملاتی است که با کمک تجزیه و تحلیل روندهای آماری تحقق میابد. تحلیل تکنیکال تنها مربوط به ارزهای دیجیتال و بورس نیست بلکه میتواند روی هر نوع اوراق بهاداری که سوابقی تاریخی در معاملات خود دارد صورت گیرد. بهعنوان مثال میتوان اوراق سهم، طلا، مسکن و… را با استفاده از این روش تحلیل کرد.
افرادی که در بازارهای معاملاتی تحلیل تکنیکال انجام میدهند، بر این اصل باور دارند که با بررسی قیمتها و نوسانات بازار در گذشته، امکان آن وجد دارد که بتوان قیمت آن ارز یا سهم را در آینده مشخص کرد؛ بنابراین تمام اتفاقاتی که قرار است در آینده رخ دهد در گذشته اتفاق افتاده است.
یکی از فرضیههای چارلز داو در تحلیل تکنیکال این است که نوساناتی که برای قیمتی در یک بازار رخ میدهد تصادفی نیست و همان الگوها و روندها نیز در آینده تکرار خواهند شد. این الگو و روندها ممکن است در کوتاهمدت و تحليل تكنيكي چيست؟ یا بلندمدت رخ دهند که تحلیلگران با استفاده از تحلیل میتوانند در یک بازه سود خوبی به دست بیاورند.
بنابراین به علم پیشبینی رشد و بررسی نمودارهای قیمت و همینطور نزولی یا صعودی بودن نمودارها، علم تکنیکال گفته میشود.
3 اصل مهم در تحلیل تکنیکال
3 اصل مهم در تحلیل تکنیکال
1- تمام نکات در نمودار قیمت قابلمشاهده است
تعداد زیادی از منتقدان تحلیل تکنیکال بر این نظر که تنها بررسی رفتار سهمی توسط قیمت کافی است و دیگر عوامل بنیادی مورد توجه قرار نمیگیرند را قبول ندارند. تحلیل تکنیکال به این اصل اعتقاد دارد که همه عوامل از جمله اصول بنیادی نیز در قیمت سهم، قابل تشخیص است و توجه به این اصول موجب حذف عوامل دیگر پیش از تصمیمگیری برای سرمایهگذاری است. تنها فاکتور مهم و ضروری تحرکات قیمتی است که مقدار عرضه و تقاضای بازار سهام یا ارزهای دیجیتال را نمایش میدهد.
در این بازارها اگر تقاضای یک رمزارز یا سهم بیشتر از عرض آن باشد، آن زمان است که نمودار به شکل صعودی خواهد بود و بالعکس چنانچه مقدار عرضه فراتر از نیاز و تقاضا باشد، قیمت، روندی نزولی را طی خواهد کرد. تغییراتی که در این قسمت گفته شد، بنیاد و اساس همه پیشبینیهای اقتصادی و بنیادی است. برخی از متخصصین این حوزه از این اصل اینچنین برداشت میکنند که اگر قیمت رمزارزی افزایش یافت پس نتیجه میگیریم که تقاضا کمتر از عرضه است و این به آن معناست که اصول فاندامنتالی تأثیرگذار بودهاند و اگر قیمت کاهش یافته باشد، اصول و دلایل فاندامنتال بیاثر بودهاند.
اکثر اوقات تحلیلگران تکنیکال بر این موضوع باور دارند، نیرویی که مسیر عرضه و تقاضا را نزولی یا صعودی میکند (تغییر میدهد)، نتیجه تغییرات فاندامنتال است و با اقتصاد بازار در ارتباط است؛ به همین دلیل روی قیمتها اثر میگذارد. پس فراموش نکنید که نمودارها بهتنهایی در بالارفتن یا پایین آمدن قیمت تأثیر ندارند.
به یاد داشته باشید که هیچکس به طور حتمی علت صعود یا نزول نمودار و قیمت را نمیداند و در اصل برای تحلیل گران موضوعاتی مانند قیمت و حجم نمودار اهمیت دارد و هرگز به دنبال علت آن نیستند. این افراد با استفاده از ابزارهایی مانند اندیکاتورها به بررسی و شناسایی نمودار رمزارز یا سهام و… میپردازد.
بنابراین نتیجه میگیریم که هر شخص که قصد یادگیری تحلیل تکنیکال را دارد، نباید از برخی اصول و تحلیل فاندامنتال غافل شود؛ درواقع میتوان این دو مبحث را با یکدیگر در ارتباط دانست.
2- قیمتها بر اساس روند مشخصی حرکت میکنند
اصل دوم در تحلیل تکنیکال بر این امر دلالت دارد که مسیر قیمتها از شیوه خاصی برگرفته شده است که چنانچه نمودار بعد از قرارگرفتن در روند پیشروی خود، حرکت قیمت آن کریپتو یا سهام نیز در همان جهت به مسیر خود ادامه میدهد مگر آنکه ابزارهای تحلیل تکنیکال و ابزارهای آن روندی جدید را برای نمودار در پیش بگیرند.
هدف اصلی از رسم نمودار قیمت، بررسی و شناسایی روند قیمت در آینده است که قبل از آن باید متخصص تحلیل تکنیکال به این مسئله دست پیدا کند.
3- تاریخ همواره در حال تکرار است
شاید این جمله را شنیده باشید که ” آینده تکرار گذشته است “. این جمله در بین متخصصین و کاربران بازارهای دیجیتال و سهام به وفور شنیده میشود. درواقع تاریخ تمایل دارد تکرار شود.
تکراری بودن روند قیمت، به روانشناسی در بازار دیجیتال یا سهام نسبت داده شده است که میتوان به این شیوه نیز بیان کرد که افراد شرکتکننده در بازار میل دارند در طول زمان، عکسالعملهای مشابهی نسبت به بالا و پایین رفتن (نوسانات)بازار نشان دهند.
به کمک تحلیل تکنیکال و الگوی نمودارها میتوان برای تحلیل روند حرکتهای بازار و درک الگوهای موجود استفاده کرد؛ بنابراین الگوهای قیمت را دستکم نگیرید، چراکه ممکن است آینده شما به دنبال تکرار شدن آن باشد.
تاریخچه مختصر تحلیل تکنیکال
تاریخچه مختصر تحلیل تکنیکال
قدمت تحلیل تکنیکال به 300 سال پیش برمیگردد که استفاده از شاخصهای تکنیکال و رسم نمودارهای آن مربوط به قرنهای هفدهم و هجدهم میلادی است و نوشتههایی از آن زمان در مورد تحلیل تکنیکال به چشم میخورد.
همانطور که در مطالب قبلی مثالی از چارلز داو ارائه کردیم ایشان بنیانگذار وال استریت ژورنال هستند که البته شاخص میانگین صنعتی را طراحی کردهاند و اولین استفاده مستقیم اقتصادی معروف از تحلیل تکنیکال توسط داو صورت گرفت. تاکنون با وجود نواقصی که در این سیستم وجود دارد، اما از شاخصهای مهم اقتصادی محسوب شده است.
مزایا و کاربرد تحلیل تکنیکال چیست؟
• انعطافپذیر و سازگار
از بهترین و بزرگترین مزیتهای تحلیل تکنیکال، سازگاری و منعطف بودن آن برای معاملات مختلف در زمانهای گوناگون است. میتوان گفت تقریباً تمام بازارهای معاملاتی سهام، اوراق بهادار و بازار ارزهای دیجیتال و… قابلیت بهکاربردن تحلیل تکنیکال در آنها وجود دارد.
• مورداستفاده در زمانهای مختلف
یکدیگر از مزایای تحلیل تکنیکال این است که میتوان از آن در بازههای زمانی متفاوت استفاده کرد و بستگی به تریدر و معاملهکننده ندارد زیرا اگر معاملهگری روزانه کار کند یا فردی که بهصورت چندروزه و کوتاهمدت مشغول به کار باشد و یا افرادی که در بازههای طولانی به خرید و فروش مشغول باشند نیز میتوانند از تحلیل تکنیکال استفاده کنند؛ بنابراین تحلیل تکنیکال مشمول زمان خاصی نیست و بستگی به خود فرد دارد که در چه بازههایی امکان فعالیت دارد.
• تحلیل تکنیکال، میانبری ساده
شباهتی که بین تحلیل تکنیکال و تحلیل فاندامنتال (تحلیل بنیادی)وجود دارد این است که هر دو به نحوی سبب میشوند که قیمت افزایش یا کاهش پیدا کند و یا هیچ تغییری نکند. تحلیل تکنیکال از این نظر مسبب این کار میشود که تمرکزی بر روی تغییرات قیمت دارد و تحلیل فاندامنتال (تحلیل بنیادی)به کمک عوامل اقتصادی این امر را ممکن میکند.
کسی که تحلیل فاندامنتال انجام میدهد، اثر همه فاکتورها و عوامل مربوط را روی قیمت سهام و ارز بررسی میکند تا در آخر بتواند به ارزش خالص و ذاتی آن دست پیدا کند.
در اصل بررسی نمودار به کمک تحلیل تکنیکال میانبری نسبت به بررسی عوامل فاندامنتال است که مزیت خیلی خوبی به شمار میآید. البته این موضوع به شیوه عکس ممکن نیست که شما با بررسی عوامل بنیادی (فاندامنتال)بتوانید نسبت به روش تکنیکال میانبری را پیش بگیرید.
امکان این مسئله وجود دارد که در یک بازار مالی (ارز دیجیتال، سهام، اوراق و…)تنها با روش تحلیل تکنیکال بتوانید خرید و فروش کنید و به بررسی نمودار بپردازید اما نمیتوان به طور حتم گفت کسی که تنها بر اساس تحلیل فاندامنتال پیش میرود، میتواند خرید و فروش موفقی داشته باشد آن هم بدون اینکه به مسائل تکنیکالی اهمیتی داده باشد و بدون آن معامله خود را انجام دهد.
تحلیل تکنیکال ارزهای دیجیتال
بازار کریپتوکارنسی همانند بازارهای بورس دارای نمودار، قیمت و… است در نتیجه میتوان از تحلیل تکنیکال برای پیشبینی و بررسی قیمت رمزارزهای مختلف از آن کمک گرفت. اما تحلیل تکنیکال بهتنهایی کارساز نیست و باید از تحلیل فاندامنتال نیز برای موفقیت بیشتر در این عرصه استفاده کنید.
تحلیل تکنیکال ارزهای دیجیتال
در وبلاگ بایننس فارسی میتوانید تحلیل تکنیکال ارزهای مختلف را اعم از بیت کوین، اتریوم، ریپل و سایر ارزهای دیجیتال را مشاهده کنید و در روند کاری خود از آنها بهره ببرید. بررسی رمزارزهای مختلف بهصورت هفتگی برای عموم قابلدسترس و کاملاً رایگان است.
اگر قصد موفقیت در بازار ارزهای دیجیتال را دارید باید با برنامهریزی جلو بروید و از انجام معاملات خودسر خودداری کنید. اما با فراگیری تحلیل تکنیکال و تحلیل فاندامنتال نگران ازدسترفتن سرمایهتان نباشید.
در این مقاله به مفهوم تحلیل تکنیکال پی بردیم و مزایای آن را مورد بررسی قرار دادیم تا از اهمیت کاربرد آن در انواع بازارهای مالی از جمله سهام، بورس و رمزارزهای دیجیتال با خبر شدیم. بهترین عملکرد نیازمند تخصص و تجربه است و دستخالی نمیتوان حرفی برای گفتن داشت؛ بنابراین تحلیل تکنیکال را در اولویت کار خود قرار دهید و بهموقع از این ابزار فوقالعاده استفاده کنید. در ادامه به تحلیل فاندامنتال چیست، میپردازیم.
تجزیه و تحلیل فنی چیست؟ (تکنیکال)
تجزیه و تحلیل فنی و یا همان تحلیل تکنیکال که غالباً به آن تحلیل نموداری نیز گفته می شود ، نوعی تحلیل است که هدف آن پیش بینی رفتار آینده بازار بر اساس داده های قیمت های قبلی است. رویکرد تکنیکال به طور گسترده ای در مورد سهام و دارایی های دیگر در بازارهای مالی سنتی اعمال می شود ، همچنین یک جز اصلی در تجارت ارزهای دیجیتال در بازار ارزهای رمز پایه است. تا انتهای این آموزش با ما همراه باشید.
تجزیه و تحلیل فنی چیست؟ تحلیل تکنیکال چیست؟
در مقابل تحلیل بنیادی (فاندامنتال) ، که فاکتورهای متعددی را در مورد قیمت یک دارایی در نظر می گیرد ، تکنیکال کاملاً بر روی اقدام بهای تاریخی متمرکز است. بنابراین ، از آن به عنوان ابزاری برای بررسی نوسانات قیمت و داده های حجم دارایی استفاده می شود و بسیاری از معامله گران برای شناسایی روندها و فرصت های مناسب تجارت از آن استفاده می کنند.
در حالی که اشکال ابتدایی تجزیه و تحلیل فنی در قرن هفدهم آمستردام و ژاپن قرن هجدهم پدیدار شد ، تکنیکال مدرن اغلب به کارهای چارلز داو برمی گردد. داو ، روزنامه نگار مالی و بنیانگذار وال استریت ژورنال ، در بین اولین کسی بود که مشاهده کرد دارایی ها و بازارهای فردی معمولاً در روندی حرکت می کنند که می توانند تقسیم بندی و بررسی شوند. بعداً کار او نظریه داو را به وجود آورد که تحولات بعدی را در تجزیه و تحلیل فنی ترغیب می کرد.
در مراحل اولیه ، رویکرد ابتدایی تجزیه و تحلیل فنی مبتنی بر ورق های دستی و محاسبات دستی بود ، اما با پیشرفت تکنولوژی و محاسبات مدرن ، تکنیکال گسترده شد و اکنون ابزار مهمی برای بسیاری از سرمایه گذاران و بازرگانان است.
تجزیه و تحلیل فنی چیست؟ تحلیل تکنیکال چیست؟
تجزیه و تحلیل فنی چگونه کار میکند؟
همانطور که گفته شد ، تکنیکال اساساً مطالعه قیمت فعلی و قبلی یک دارایی است. فرض اصلی تجزیه و تحلیل فنی این است که نوسانات قیمت یک دارایی تصادفی نیستند و به طور کلی در طول زمان به روندهای قابل شناسایی تبدیل می شوند.
در هسته اصلی آن ، تکنیکال تجزیه و تحلیل نیروهای بازار عرضه و تقاضا است که نمایشی از احساسات کلی بازار هستند. به عبارت دیگر ، قیمت یک دارایی بازتاب نیروهای مخالف فروش و خرید است و این نیروها با احساسات معامله گران و سرمایه گذاران (اساساً ترس و حرص و طمع) ارتباط تنگاتنگی دارند.
نکته قابل توجه ، در بازارهایی که در شرایط عادی ، با حجم بالا و نقدینگی فعالیت می کنند ، قابل اطمینان تر و موثرتر است . بازارهای پرحجم کمتر در معرض دستکاری قیمت و تأثیرات غیرعادی خارجی هستند که می توانند سیگنال های غلط ایجاد کرده و تکنیکال را بی فایده می کنند.
به منظور بررسی قیمت ها و در نهایت یافتن فرصت های مطلوب ، معامله گران از انواع ابزارهای نمودار معروف به عنوان شاخص استفاده می کنند. شاخص های تجزیه و تحلیل فنی می تواند به معامله گران کمک کند روندهای موجود را شناسایی کنند و همچنین اطلاعات روشنی را در مورد روندهایی که ممکن است در آینده پدیدار شوند ، ارائه دهند. از آنجا که شاخص های تکنیکال جایگزین نیستند ، برخی از معامله گران از چندین شاخص به عنوان راهی برای کاهش خطرات استفاده می کنند.
شاخص های متداول تکنیکال
به طور معمول ، معامله گرانی که از تکنیکال استفاده می کنند ، شاخص ها و معیارهای مختلفی را برای تعیین و تعیین روند بازار بر اساس نمودارها و اقدامات قیمت تاریخی به کار می گیرند. در میان شاخص های متعدد تجزیه و تحلیل فنی ، میانگین متحرک ساده (SMA) یکی از پر کاربردترین و مشهورترین نمونه هاست. همانطور که از نامش پیداست ، SMA بر اساس قیمت های پایانی یک دارایی در یک بازه زمانی تعیین شده محاسبه می شود. میانگین متحرک نمایی (EMA) یک نسخه اصلاح شده از SMA است که قیمت های بسته شده اخیر را بیشتر از قیمت های قدیمی تر وزن می کند.
شاخص دیگر که معمولاً مورد استفاده قرار می گیرد ، شاخص مقاومت نسبی (RSI) است که بخشی از یک کلاس شاخص است که به عنوان اسیلاتور شناخته می شود. برخلاف میانگین متحرک ساده که به راحتی تغییرات قیمت را در طول زمان ردیابی می کند ، اسیلاتورها فرمول های ریاضی را برای داده های قیمت گذاری اعمال می کنند و سپس قرائت هایی را تولید می کنند که در محدوده های از پیش تعریف شده قرار دارند. در مورد RSI ، این محدوده از 0 تا 100 است.
شاخص Bollinger Bands (BB) نوع نوسانگر دیگری است که در بین معامله گران بسیار محبوب است. نشانگر BB از دو باند جانبی تشکیل شده است که در اطراف یک خط میانگین متحرک جریان دارند. این ماده برای ردیابی شرایط احتمالی خرید بیش از حد و فروش بیش از حد و همچنین اندازه گیری نوسانات بازار استفاده می شود.
علاوه بر ابزار ساده تکنیکال، شاخص هایی وجود دارد که برای تولید داده به شاخص های دیگر اعتماد می کنند. به عنوان مثال ، RSI تصادفی با استفاده از یک فرمول ریاضی برای RSI معمولی محاسبه می شود. مثال مشهور دیگر ، شاخص واگرایی همگرایی میانگین متحرک (MACD) است. MACD با کم کردن دو EMA برای ایجاد خط اصلی (خط MACD) تولید می شود. سپس خط اول برای تولید EMA دیگر استفاده می شود و در نتیجه خط دوم ایجاد می شود (معروف به خط سیگنال). علاوه بر این ، هیستوگرام MACD وجود تحليل تكنيكي چيست؟ دارد که براساس اختلاف بین این دو خط محاسبه می شود.
تجزیه و تحلیل فنی چیست؟ تحلیل تکنیکال چیست؟
سیگنال های تجاری
در حالی که شاخص ها برای شناسایی روندهای کلی مفید هستند ، می توانند از آنها برای ارائه بینش در مورد نقاط احتمالی ورود و خروج (خرید یا فروش سیگنال ها) استفاده شوند. این سیگنال ها ممکن است در صورت وقوع وقایع خاص در نمودار شاخص ایجاد شوند. به عنوان مثال ، وقتی RSI قرائت 70 یا بیشتر را تولید می کند ، می تواند نشان دهد که بازار در شرایط خرید بیش از حد کار می کند. وقتی RSI به 30 یا کمتر کاهش می یابد ، همین منطق اعمال می شود ، که به طور کلی به عنوان سیگنالی برای شرایط بازار بیش از حد فروخته می شود.
همانطور که قبلاً بحث شد ، سیگنالهای معاملاتی ارائه شده توسط تجزیه و تحلیل فنی همیشه دقیق نیستند و مقدار قابل توجهی نویز (سیگنالهای کاذب) توسط شاخصهای تکنیکال تولید می شود. این امر خصوصاً در بازارهای ارزهای رمزنگاری نگران کننده است که بسیار کوچکتر از بازارهای سنتی هستند و به همین ترتیب از نوسانات بیشتری برخوردارند.
انتقادات
گرچه تکنیکال به طور گسترده در انواع بازارها مورد استفاده قرار می گیرد ، اما از نظر بسیاری از متخصصان یک روش بحث برانگیز و غیرقابل اعتماد است و اغلب از آن به عنوان “پیشگویی خودکفا” یاد می شود. از چنین اصطلاحی برای توصیف وقایعی استفاده می شود که فقط به این دلیل اتفاق می افتد که تعداد زیادی از افراد تصور می کنند که این اتفاق می افتد.
منتقدان استدلال می کنند ، در شرایط بازارهای مالی ، اگر تعداد زیادی از تجار و سرمایه گذاران به انواع یکسان شاخص ها مانند خطوط حمایت یا مقاومت اعتماد کنند ، احتمال عملکرد این شاخص ها افزایش می یابد.
از طرف دیگر ، بسیاری از طرفداران تکنیکال معتقدند که هر نمودارشناس روشی خاص برای تجزیه و تحلیل نمودارها و استفاده از بسیاری از شاخص های موجود دارد. این بدان معناست که استفاده از همان استراتژی خاص برای تعداد زیادی از تجار عملاً غیرممکن است.
تحلیل بنیادی در مقابل تحلیل فنی
پیش فرض اصلی تحلیل تکنیکال این است که قیمت های بازار در حال حاضر تمام عوامل اساسی مربوط به یک دارایی خاص را منعکس می کند. اما بر خلاف رویکرد تکنیکال که عمدتا بر داده ها و حجم قیمت تاریخی (نمودارهای بازار) متمرکز است ، تحلیل فاندامنتال استراتژی تحقیق گسترده تری را اتخاذ می کند که تأکید بیشتری بر عوامل کیفی دارد.
تجزیه و تحلیل اساسی معتقد است که عملکرد آینده یک دارایی به چیزهای دیگری بیش از داده های تاریخی وابسته است. اساساً ، فاندامنتال روشی است که برای برآورد ارزش ذاتی یک شرکت ، تجارت یا دارایی براساس طیف گسترده ای از شرایط خرد و کلان اقتصادی ، مانند مدیریت شرکت و اعتبار ، رقابت بازار ، نرخ رشد و سلامت صنعت مورد استفاده قرار می گیرد.
بنابراین ، ممکن است در نظر بگیریم که برخلاف تکنیکال که عمدتاً به عنوان ابزاری برای پیش بینی عملکرد قیمت و رفتار بازار استفاده می شود ، فاندامنتال با توجه به زمینه و پتانسیل آن روشی است برای تعیین اینکه یک دارایی بیش از حد ارزش گذاری شده است یا خیر. در حالی که تجزیه و تحلیل فنی بیشتر توسط معامله گران کوتاه مدت استفاده می شود ، تجزیه و تحلیل اساسی توسط مدیران صندوق و سرمایه گذاران بلند مدت ترجیح داده می شود.
یک مزیت قابل توجه در تحلیل تکنیکال این واقعیت است که به داده های کمی متکی است. به همین ترتیب ، چارچوبی را برای بررسی عینی تاریخچه قیمت فراهم می کند ، برخی از حدس هایی را که با رویکرد کیفی تر تحلیل بنیادی ارائه می شود ، از بین می برد.
با این حال ، علی رغم پرداختن به داده های تجربی ، تکنیکال هنوز تحت تأثیر سوگیری و ذهنیت شخصی است. به عنوان مثال ، یک معامله گر که به شدت مستعد رسیدن به نتیجه خاصی در مورد یک دارایی است ، احتمالاً قادر خواهد بود ابزارهای فنی خود را دستکاری کند تا از سوگیری آنها حمایت کند و تصورات از پیش تعیین شده آنها را منعکس کند و در بسیاری از موارد ، این امر بدون آگاهی آنها اتفاق می افتد. علاوه بر این ، تجزیه و تحلیل فنی همچنین می تواند در دوره هایی که بازارها الگوی یا روند مشخصی ارائه نمی دهند ، شکست بخورد.
تحلیل تکنیکال و نقش آن در بررسی سهام
تحلیل تکنیکال در بازار سرمایه (بورس)، یکی از مکتبهای اصلی تحلیل و بررسی سهم است که به مجموعه ای از قوانین معاملاتی گفته میشود که با تجزیه و تحلیل تحرکات و تغیرات گذشته قیمتها، تلاش میکند روند آینده قیمتها را پیش بینی کند.
تحلیل تکنیکال یکی از ۲ روش اصلی تجزیه و تحلیل بازار بورس و سهام است و از اهمیت و پیچیدگی خاصی برخوردار است. کارگذاری اقتصاد بیدار به عنوان کارگزاری با رتبه الف، در حوزهی آموزش تحلیل تکنیکال همواره کوشیده است تا سهامداران از آنان بهره لازم را ببرند.
تحلیل تکنیکال چیست؟
روش تحلیل تکنیکالی یکی از ۲ روش سنتی و اصلی تجزیه و تحلیل بازار بورس است. تحلیل تکنیکال یا تکنیکی بر اساس دادههای رخ دادهی بازار بورس میباشد. دادهها یا اطلاعات بازار شامل سطح شاخص بازار، حجم سهام معامله شده، قیمت سهم و شاخصهای تکنیکی و فنی میشود. کارگزاری اقتصاد بیدار با فراهم کردن بستر تحلیل تکنیکال (اطلاعات بیشتر: https://ebidar.com/education/articles/technical-analysis/) به شما کمک میکند تا به راحتی سهم مورد نظر را از این بعد و روش تحلیل و بررسی کنید.
این رویکرد تحلیل سهم کاملا با تحلیل بنیادی متفاوت است. بهگونهای که انواع شاخصهای بنیادی مانند سود سهام، فروش، نرخهای رشد و یا قوانین و مقررات دولتی هیچگونه اهمیتی ندارند. تکنیکالیستها (افرادی که بر اساس تحلیل تکنیکال اقدام به ورود یا خروج از معامله را میگیرند) از تغیرات کندلهای قیمت بهره میبرنند که این نمودارها و کندلها اطلاعات کاربردی از جمله حرکات و تغییرات قیمت در طول زمانی مشخص، رفتار سهم قبل و بعد از اتفاقات مهم، نوسانات رخداده و حال حاضر سهم، حجم و تعداد معاملات و عوامل این چنینی را در اختیار تکنیکالیستها قرار میدهند. یکی از مهمترین اطلاعاتی تحليل تكنيكي چيست؟ که میتوان از تحلیل تکنیکال دریافت کرد، تشخیص زمان ورود به سهم و خروج از آن است.
مزیتهای تحلیل تکنیکال نسبت به دیگر تحلیلها
در بازار سرمایه تحلیلهای مختلفی وجود دارند که هر کدام نقشی در عملکرد یک تحلیلگر دارند. در این قسمت قصد داریم به مزیتهای تحلیل تکنیکال نسبت به دیگر تحلیلها و بررسی نقش تحلیل تکنیکال در بررسی سهم بپردازیم.
تحلیل تکنیکال در همه انواع و قسمتهای بازار سرمایه کاربرد دارد. اوراق سهم، آتی، کالا، و تحليل تكنيكي چيست؟ سایر اوراق بهادار همه و همه با استفاده از استراتژی تحلیل تکنیکال قابل بررسی و تحلیل هستند.
با تسلط به ابزارهای تحلیل تکنیکال شما به عنوان تحلیلگر وقت بسیار کمتری نسبت به سایر استراتژیهای تحلیلی صرف بررسی و تجزیه سهام و بازار میکنید.
یکی از مهمترین ارجعیتهایی که تحلیل تکنیکال دارد این امر است که زمان و قیمت مناسب و جذاب رابی ورود به سهم و خروج از سهم را به شما میدهد که این نقش بسیار موثری بر عملکرد شما دارد. متخصصان کارگزاری اقتصاد بیدار با بهرهگیری از این مزیت برای سرمایهی شما، بهترین نقاط ورود و خروج را انتخاب میکنند.
ابزارهای تحلیل تکنیکال
تا به اینجا متوجه اهمیت و نقش پررنگ تجزیه و تحلیل تکنیکال در بازار بورس شدیم. اما این نقش و تاثیر غیر قابل انکار، فقط و فقط با ابزارهای قدرتمند ممکن است. ابزارهای این استراتژی تحلیلی تنوع و وسعت زیادی دارند. در ادامه به مهمترین و کاربردیترین ابزارهای تحلیل تکنیکال که در تجزیه و بررسی سهام نقش دارند، اشاره میکنیم که همواره در مقالات آموزشی کارگزاری اقتصاد بیدار و همین طور دورههای تخصصی و جامع به آن پرداخته و به سادهترین و مفیدترین شکل ممکن برای شما شرح دادهایم.
الگوهای قیمتی
الگوهای قیمتی در حقیقت اشکالی هستند که کندلهای قیمتی با روند خاص خود آنها را تشکیل میدهند. بعد از رخ دادن و مشاهداهی این الگوها، قیمت سهم در جهتی خاص (صعودی یا نزولی) حرکت میکند. الگوهای قیمتی بیانگر این حقیقت هستند که گذشته سهم دوباره اتفاق میافتد و این الگوهای شاخص در نمودارها وجود دارند که به دفعات دیده شدهاند و شیوه بازخورد قیمت سهم بعد از این الگوها روند مشخصی دارد. از شاخصترین و پرکاربردترین الگوهای میتوان به الگوی برگشتی، الگوی ادامه دهنده، الگوی سر و شانه، الگوی فنجان و دسته، الگوی پرچم و قلاب، الگوی دو دره و دو قله، و الگوی مثلثی اشاره کرد.
نمودارهای قیمتی
نمودار خطی و نمودار کندل از مهمترین ابزارها در گروه نمودارها هستند. نمودار کندل نام دیگر نمودار شمعی است. این نمودار نسبت به دیگر نمودارهای قیمتی اطلاعات بیشتری به تحلیلگر میدهند. بالاترین، پایینترین قیمت را در بازههای زمانی متفاوت در نمودار قیمتی شمعی یا کندلی قابل رویت است.
اسیلاتور و اندیکاتور
اسیلاتورها و اندیکاتورها با استفاده از محاسبات ریاضی و اعمال آن بر روند قیمتی، به صورت بسیار دقیق شرایط پیشرو را پیشبینی میکنند. از دیگر کاربرد اندیکاتورها و اسیلاتورها میتوان به سیگنالدهی اشاره کرد. با استفاده از اسیلاتورها و اندیکاتورها، شرایطی مانند اشباع خرید فروش و ارزندگی سهم مشخص میشود. اندیکاتور rsi، اندیکاتور استوکاستیک، اندیکاتور EMA، اندیکاتور مکدی و بولینگر باند از مهمترین و معروفترین اندیکاتورها به حساب میآیند. اندیکاتورها از پیچیدهترین ابزارهای تحلیل بهشمار میروند، اما در سایت رسمی کارگزاری اقتصاد بیدار همهی اندیکاتورها به جزییات و دقت بسیار با تصاویر گرافیکی، برای شما شرح داده شده است تا براحتی از این ابزار بهره گیرید.
الگوهای هارمونیک
شناسایی نقاط بازگشت در بازار، یکی از کاربردهای ویژه الگوهای هارمونیک است. الگوهای هارمونیک از کنار هم قرار گرفتن معنادار موجهای حرکتی بازار ایجاد میشوند. استفاده از الگوهای هارمونیک در مقایسه با الگوهای قیمتی یا کلاسیک پیچیدهتر است. علت این امر نیز این است که تشخیص و شناسایی الگوهای هارمونیک به تجربه زیادی نیاز دارد. الگوی هارمونیک ab=cd از شناختهترین الگوهای هارمونیک است. الگوی گارتلی، باترفلای و الگوی بت یا خفاش، از شاخهی الگوی ABCD میباشند که همگی هارمونیک هستند.
خطوط فیبوناچی
نسبتهای فیبوناچی که توسط ریاضیدان ایتالیایی کشف شد، در تمام طبیعت دیده میشوند و تحیل تکنیکال نیز از این قاعده مثتسنا نیست. این اعداد که گوشهای از آنها اعداد ۰٫۷۶۳ ، ۰٫۶۱۸ ، ۰٫۵ ، ۰٫۳۸۲، ۰٫۲۳۶ هستند، در الگوهای هارمونیک و سطوح حمایت و مقاومت نیز کاربرد فراوانی دارند. خطوط فیبوناتچی و همه نکات آن در کلاسهای جامع تحلیل تکنیکال که به صورت آنلاین برگذار میگردد، به خوبی آموزش داده میشود تا در تصمیمگیری شما در سرمایهگذاری تاثیرگذار باشد.
نقش تحلیل تکنیکال در کاهش ریسک معاملات
فعالیت در بازار بورس بدون بهرهگیری از تحلیل تکنیکال غیر ممکن است. در تعداد زیادی از مطالعات صورت گرفته بر معاملات و سبدهای بورسی این نتیجه استخراج شده است که بهرهگیری از تحلیل تکنیکال و ابزارهای آن تاثیر بسیاری در افزایش سوددهی و کاهش ریسک و ضرر داشته است. ابزارهای تحلیل تکنیکال با تعیین و پیشبیبنی روند پیشرو، در پیشگیری از ضرر بسیار موثر هستند. چرا که تعیین حد سود و مهمتر از آن تعیین حد ضرر، در این تحلیل رخ میدهد که بهطور سیستماتیک ریسک معاملهی شما را کاهش میدهد. برای دسترسی به این مقالات و کلاسهای آموزشی کافی است به وب سایت کارگزاری مراجعه و از آن بهره ببرید.
سایر روشهای تحلیل سهام
در بورس روشهای تحلیلی گوناگونی وجود دارد. بهترین کاری که یک سرمایه گذار و معامله گر باید انجام دهد این است که تنها به یک روش اکتفا نکند و سهام را تحليل تكنيكي چيست؟ از جنبه های مختلف مورد سنجش و بررسی قرار دهد. به طور سنتی بیان شده است که برای به یک معامله حداقل 3 دلیل باید وجود داشته باشد. بررسی وضعیت بنیادی یک سهم و تحلیل بنیادی اهمیت زیادی دارد. در گام بعدی، یادگیری رواشناسی بازار و تابلوخوانی می تواند کمک بسیار زیادی به انتخاب سهام مناسب بکند.
تعریف تحلیل تکنیکال چیست و چه کاربردهایی دارد؟
تحلیل تکنیکال یا Technical Analysis یکی از روش های بررسی و پیش بینی تحليل تكنيكي چيست؟ قیمت است که سهامداران بورس از آن در کنار تحلیل فاندامنتال (Fundamental Analysis) استفاده می کنند. امروز در داناپ قصد داریم روش تحلیلی تکنیکال را مورد بررسی قرار دهیم پس با ما همراه باشید.
تحلیل تکنیکال چیست؟
تحلیل تکنیکال که در واقع کار با نمودار قیمت-زمان و ابزارهای آن است، تحلیل تکنیکال رفتار آینده بازار را با توجه به حرکات قبلی قیمت، روانشناسی بازار و داده های حجم معاملات پیش بینی می کند.
به عبارتی دیگر نیروهای عرضه (Supply) و تقاضا (Demand) که هسته بازارهای مالی را تشکیل می دهند، در واقع قیمت از احساسات و هیجانات معامله گران نشات می گیرد و بر اساس آنها حرکات قیمتی شکل می گیرد. بنابراین می توان گفت تحلیل تکنیکال به نوعی تحلیل رفتارهای انسان در گذشته عمر بازار است.
برخلاف تحلیل فاندامنتال (بنیادی) که ارزش سهام را بر اساس بیانی های مالی یک کمپانی ارزیابی می کند، تحلیل تکنیکال تمرکز خود را صرفا بر روی رفتار قیمت و تاریخچه حجم می گذارد.
ابزارهای تحلیل تکنیکال در واقع تاثیر عرضه و تقاضای اوراق بهادار بر روی تغییر قیمت، حجم و نوسانات ضمنی سهام را به دقت موشکافی می کند. این روش تحلیلی اغلب برای تعیین سیگنال های تجاری مورد استفاده قرار می گیرد، علاوه بر این افراد می توانند با استفاده از آن نقاط ضعف یا قوت یک سهام را به نسبت بازاری گسترده یا بخش هایی از آن ارزیابی کنند. به عبارت دیگر تحلیلگران با تکیه بر اطلاعات بدست آمده می توانند قیمت سهام را در آینده پیش بینی کنند.
از تحلیل تکنیکال می توان بر روی هر نوع اوراق بهاداری که دارای پیشنیه تاریخی معاملاتی است، استفاده کرد. برای مثال این ابزار در حوزه بازار بورس (Stocks)، معاملات آتی (Future)، بازار کالای تجاری (Commodities)، صندوق سرمایه گذاری با درآمد ثابت (Fixed-Income)، ارز و دیگر بازارها مثل بازار ارز دیجیتال قابل استفاده است.
در این مقاله ما سهام بورس را در مثال های خود مورد بررسی قرار خواهیم داد اما به خاطر داشته باشید که مفاهیم گفته شده در حوزه های دیگر نیز صدق می کند. در حقیقت تحلیل تکنیکال بیشتر در زمینه کالای تجاری و بازارهای فارکس (Forex) مورد استفاده قرار می گیرد چرا که در این حوزه، معامله گران تمرکز خود را بر روی تحرکات قیمتی کوتاه مدت می گذارند.
مبانی تحلیل تکنیکال
تحلیل تکنیکال اولین بار در اواخر قرن نوزدهم توسط چارلز داو معرفی شد و پس از آن تحلیلگران مشهوری نظیر ویلیام همیلتون و ادسون گود بر اساس تئوری داو، مفاهیم اصلی این ابزار تحلیلی را مطرح کردند. Technical Analysis در دنیای امروز بسیار تکامل یافته تر از گذشته به نظر می رسد به گونه ای که پس از سال ها تحقیق و پژوهش متشکل از صدها الگو و سیگنال متفاوت است.
به طور کلی تجزیه و تحلیل تکنیکال بر این فرضیه استوار است که آنالیز فعالیت های تجاری گذشته و تغییرات قیمت یک اوراق بهادار اگر با قوانین معاملاتی و سرمایه گذاری مطلوبی ترکیب شود قادر است به عنوان یک شاخص (Indicator) ارزشمند در پیش بینی تحرکات قیمتی آتی اوراق بهادار نیز مورد استفاده قرار بگیرد.
تحلیلگران حرفه ای معمولا از تحلیل تکنیکال در کنار روش های تحقیقاتی دیگر استفاده می کنند. در حقیقت معامله گران خرده فروش فقط بر اساس نمودار قیمتی یک اوراق بهادار تصمیم به خرید یا فروش آن می گیرند، در حالی که تحلیلگران حرفه ای برای آگاهی از وضعیت اوراق بهادار صرفا به روش تکنیکال یا فاندامنتال اکتفا نخواهند کرد.
فرضیات اصلی تحلیل تکنیکال
همانطور که قبلا اشاره کردیم دو روش اصلی برای تجزیه و تحلیل اوراق بهادار و تصمیم گیری درباره سرمایه گذاری وجود دارد؛ این دو روش تحلیل بنیادی یا فاندامنتال (Fundamental Analysis) و تکنیکال (Technical Analysis) نام دارند.
تحلیل فاندامنتال با بررسی بیانیه های مالی و اخبار و اطلاعات یک کمپانی در واقع ارزش منصفانه آن را مشخص می کند. در تجزیه و تحلیل تکنیکال فرض بر این است که قیمت یک اوراق بهادار پیش تر تمام اطلاعات در دسترس عموم را منعکس کرده است و در عوض بر روی تحرکات قیمتی یک سهام متمزکر می شود. به عبارت دیگر به جای تجزیه و تحلیل مولفه های اساسی یک اوراق بهادار، روش تکنیکال سعی می کند احساس بازار در قبال تغییرات قیمتی را درک کند.
چارلز داو مقاله هایی درباره تئوری تجزیه و تحلیل تکنیکال منتشر کرده است. داو در این مقالات دو فرضیه اصلی ارائه کرد که پایه های اصلی Technical Analysis را تشکیل می دهند. این دو فرضیه عبارتند از :
- در بازارهای کارا، عوامل تاثیرگذار بر روی قیمت مشخص است.
- علاوه بر این حتی تحرکات ناگهانی و تصادفی قیمت در بازار بر اساس یک الگوی قابل شناسایی انجام می پذیرد که در طی زمان نیز تکرار می شوند.
3 اصل اساسی تحلیل تکنیکال
تحلیلگران حرفه ای و مدرن نیز بر پایه تئوری داو، سه اصل اساسی برای تجزیه و تحلیل تکنیکال در نظر می گیرند که به شرح زیر است :
1- قیمت سهام گویای همه چیز است :
تحلیلگران تکنیکال بر این باورند که تمام ابعاد یک کمپانی نظیر مسائل بنیادی، فاکتورهای بازار و روانشناسی بازار پیش تر تاثیر خود را بر روی قیمت یک سهام گذاشته اند. فرضیه بازارهای کارا (EMH) نیز فرمولی برای قیمت اوراق بهادار در نظر می گیرد که تا حدود زیادی مشابه تحلیل تکنیکال است. تحلیلگران همچنین عقیده دارند که تحرکات قیمتی یک سهام به عرضه و تقاضای آن در بازار بورس بستگی دارد.
2- قیمت سهام حرکتی روند گونه (صعودی یا نزولی) دارد :
تحلیلگران تکنیکال باور دارند که قیمت سهام حتی در بازارهای تصادفی، بدون در نظرگرفتن چهارچوب زمانی که در آن مشاهده می شود یک حرکت روند گونه را نشان می دهند. به عبارت دیگر قیمت سهام اغلب به جای اینکه حرکت نامنظمی داشته باشد، همان روند گذشته را پیگیری می نماید و اکثر استراتژی های تجاری در بازار بورس بر پایه این فرضیه شکل می گیرند.
3- گذشته معمولاً تکرار می شود :
تحلیلگران تکنیکال عقیده دارند که گذشته اغلب در آینده نیز تکرار می شود. ماهیت تکرارپذیر تحرکات قیمتی در اصل مربوط به روانشناسی بازار می شود؛ روانشناسی بازار می گوید که تحلیگران می توانند با درنظرگیری احساساتی نظیر ترس یا هیجان در سهامداران به راحتی قیمت آن سهام را پیش بینی کنند. تحلیلگران از الگوهای نموداری برای بررسی این احساسات و تحرکات آتی بازار استفاده می کنند و سپس از آن طریق روند قیمت سهام را نیز پیش بینی خواهند کرد.
اگرچه تجزیه و تحلیل تکنیکال به شکل های گوناگون، حدود 100 سال مورد استفاده متخصصین قرار گرفته است اما آنها معتقدند که همچنان تحلیل تکنیکال کارآیی لازم را دارد زیرا همواره الگوهایی را نشان می دهد که تکرار می شوند.
نحوه استفاده از تحلیل تکنیکال
تحلیل تکنیکال تحرکات قیمتی تمام ابزارهای معاملاتی که در معرض عرضه و تقاضا قرار دارند را پیش بینی می کند. برای مثال پیش بینی تحولات قیمتی اوراق بهادار، اوراق قرضه، معاملات آتی و جفت ارزها را می توان از طریق تحلیل تکنیکال انجام داد. در حقیقت برخی از کارشناسان عقیده دارند که تجزیه و تحلیل تکنیکال همان مطالعه قوانین مدل اقتصادی عرضه و تقاضاست که در تحرکات قیمتی یک اوراق بهادار نمود پیدا می کند.
تجزیه و تحلیل تکنیکال بیشتر در مورد تغییرات قیمت یک سهام اعمال می شود اما برخی از تحلیلگران از آن در زمینه های دیگری نظیر حجم تجارت و بازار آزاد نیز استفاده می کنند.
صدها سیگنال و الگوی مختلف تجزیه و تحلیل تکنیکال در صنایع گوناگون وجود دارد که همگی به منظور حمایت از تجارت توسط پژوهشگران توسعه داده شده اند. تحلیلگران تکنیکال همچنین چند سیستم گسترده تجاری برای پیش بینی تحرکات قیمت اوراق بهادار طراحی کرده اند. برخی از ایندیکیتورها اغلب بر روی روند فعلی بازار نظیر خطوط حمایت و مقاومت سهام تمرکز دارند، در حالی که شاخص های دیگر بر روی قدرت و استمرار قیمت سهام متمرکز هستند.
الگوها و نمودارهای شاخص تکنیکال معمولاً شامل خط روند (Trendline)، کانال های قیمتی و ایندیکیتور میانگین تحرک قیمت است. به طور کل ایندیکیتورهای تحلیل تکنیکال عبارتند از :
- نمودار روند قیمت
- الگوهای نموداری
- شاخص های شتاب قیمت (Momentum) و حجم سهام
- نمودار اسیلاتور (Oscillators)
- نمودار میانگین متحرک
- سطوح حمایت و مقاومت
تفاوت تحلیل تکنیکال و بنیادی
تحلیل تکنیکال و تحلیل فاندامنتال پرکاربردترین روش های تحلیلی در بازار بورس هستند. هر دو ابزار برای پژوهش و پیش بینی روند آتی قیمت سهام مورد استفاده قرار می گیرند. روش تحلیل بنیادی روشی است که اوراق بهادار را از طریق اندازه گیری ارزش ذاتی سهام مورد ارزیابی قرار می دهد. تحلیلگران فاندامنتال تمام مولفه های مربوط به یک شرکت نظیر وضعیت کلی اقتصاد و صنعت، شرایط مدیریتی و وضعیت مالی آن را مطالعه می کنند، علاوه بر این فاکتورهای دیگری نظیر درآمد، مخارج، دارایی ها و بدهی های یک کمپانی نیز برای تحلیلگران فاندامنتال بسیار حائز اهمیت است.
در تحلیل تکنیکال، قیمت و تعداد کل سهام تنها ورودی های مورد نیاز به شمار می روند. در حقیقت فرض بر این است که تمام مولفه های بنیادی در قیمت سهام خود را نشان می دهند بنابراین توجه به آنها خیلی ضروری نخواهد بود. تحلیل تکنیکال ارزش ذاتی سهام را اندازه گیری نمی کند، در عوض با بررسی نمودارهای سهام سعی در شناسایی روند و الگوهای قیمتی آن در آینده دارد.
محدودیت های تحلیل تکنیکال
بسیاری از تحلیلگران بازار بورس عقیده دارند که فرضیه بازارهای کارا (EMH) نیز نشان می دهد که سوابق تاریخی قیمت و حجم سهام نباید دارای اطلاعات مهم و کاربردی باشند، در عین حال بر اساس همان استدلال، هیچ یک از کمپانی ها نیز نباید اطلاعات مهم خود را افشا کنند. این دیدگاه به نام نسخه ضعیف یا نیمه قدرتمند فرضیه بازارهای کارا شناخته می شود. یکی دیگر از معایبی که برای تحلیل تکنیکال در نظر گرفته می شود این است که تاریخ همیشه تکرار نمی شود، بنابراین مطالعه الگوی قیمتی از قطعیت کافی برخوردار نیست و می توان از آن صرف نظر کرد.
یکی دیگر از مشکلات تحلیل تکنیکال این است که در برخی اوقات کاربرد دارد چرا که پیش بینی این ابزار درباره قیمت سهام در برخی از موارد تحقق نمی یابد. برای مثال بسیاری از معامله گران، حد ضرر (Stop-Loss) سهام یک کمپانی را زیر یک میانگین متحرک 200 روزه در نظر می گیرند و با نزدیک شدن قیمت سهام به حد ضرر اقدام به فروش سهام خواهند کرد؛ در حقیقت این موضوع باعث می شود که قیمت سهام با افت مواجه شود.
سپس معامله گران دیگر با مشاهده کاهش قیمت سهام تحليل تكنيكي چيست؟ اقدام به فروش اوراق بهادار خود خواهند کرد که موجب افزایش روند نزولی قیمت می شود. این فشار فروش در بازه زمانی کوتاه مدت درست خواهد بود اما تاثیر چندانی در قیمت سهام در بازه زمانی هفتگی یا ماهانه نخواهد داشت. در مجموع، اگر افراد بسیاری از یک سیگنال استفاده کنند می توان قیمت سهام را پیش بینی کرد اما این گروه از معامله گران نمی توانند در بازه زمانی طولانی مدت قیمت سهام را کاهش دهند.
تحلیل تکنیکال چیست و چگونه کار می کند؟
تحلیل تکنیکال که اغلب از آن به عنوان تحلیل نمودار یاد می شود، نوعی تحلیل است که هدفش پیش بینی آینده روند بازار بر اساس عملکرد قبلی قیمت و داده های حجم است. از این نوع تحلیل در بازارهای سهام و سایر دارایی ها در بازارهای مالی سنتی استفاده می کنند. تحلیل تکنیکال یک مولفه جدایی ناپذیر در معاملات ارزهای دیجتال و بازار ارز رمزنگاری نیز هست.
بر خلاف تحلیل های فاندامنتال که چندین عامل را در مورد پیش بینی قیمت یک دارایی بررسی می کنند، تمرکز تحلیل تکنیکال دقیقا بر روی پیشینه حرکت قیمت است. بنابراین، تحلیل تکنیکال ابزاری برای بررسی نوسانات قیمت یک دارایی و داده های حجم است و معامله گران از آن برای شناسایی روند ها و فرصت های معاملاتی استفاده می کنند.
اَشکال ابتدایی تحلیل تکنیکال در قرن 17 در آمستردام و در قرن 18 در ژاپن ظهور کردند و شکل جدید آن به کار چارلز داو بر می گردد. داو که یک روزنامه نگار مالی و بنیانگذار وال استریت است جزو اولین کسانی بود که فهمید دارایی های منحصر بفرد و بازارها اغلب روندهایی دارند که می توانند تفکیک و بررسی شوند. او بعدا نظریه داو را مطرح کرد که محرک بیشتر تحولات در تحلیل تکنیکال بود.
در مراحل ابتدایی، تحلیل های تکنیکال بر روی کاغذ انجام می شدند و محاسبات دستی بودند، اما با پیشرفت فناوری و محاسبات مدرن، این تحلیل رواج یافت و اکنون تبدیل به ابزاری مهم برای بسیاری از سرمایه گذاران و معامله گران شده است.
تحلیل تکنیکال چگونه کار می کند؟
همانطور که گفته شد، تحلیل تکنیکال بررسی قیمت های فعلی و قبلی یک دارایی است. فرض اصلی در تحلیل تکنیکال این است که نوسانات قیمت یک دارایی تصادفی نیستند و به طور کلی در طول زمان به روندهای قابل شناسایی تبدیل می شوند.
در اصل، تحلیل تکنیکال، تحلیل نیروهای عرضه و تقاضا در بازار است که نمایانگر احساسات کلی بازار هستند. به عبارت دیگر، قیمت یک دارایی بازتابی از نیروهای مخالف خرید و فروش است و این نیروها با احساسات معامله گران و سرمایه گذاران ( اساسا ترس و طمع) ارتباط نزدیکی دارند.
نکته قابل توجه، تحلیل تکنیکال در بازارهایی که در شرایط عادی فعالیت می کنند و دارای حجم و نقدینگی بالا هستند، قابل اطمینان تر و موثرتر است. بازارهای با حجم بالا کمتر در معرض دستکاری قیمت قرار می گیرند و تاثیرات غیرطبیعی خارجی که می توانند سیگنال های غلط ایجاد کنند، این تحلیل را بی اثر می کنند.
معامله گران برای بررسی قیمت ها و در نهایت یافتن فرصت های معاملاتی مطلوب از انواع مختلف الگوهای نموداری (موسوم به شاخص ها) استفاده می کنند. معامله گران با کمک شاخص های تکنیکال می توانند روندهای موجود را شناسایی کنند. این شاخص ها همچنین اطلاعات واضحی از روندهایی که ممکن است در آینده پدیدار شوند، ارائه می دهند. چون شاخص های تحلیل تکنیکال جایزالخطا هستند، برخی معامله گران چندین شاخص را به کار می برند تا ریسک را کاهش دهند.
شاخص های متداول تحلیل تکنیکال
معامله گرانی که از تحلیل تکنیکال استفاده می کنند، شاخص ها و معیار های مختلفی را برای بررسی روند بازار ( بر اساس نمودارها و اقدامات تاریخی قیمت) به کار می گیرند. در بین بسیاری از شاخص های تکنیکال، میانگین متحرک ساده یکی از پرکاربردترین و معروف ترین شاخص ها است. همانطور که از نامش پیداست، این میانگین متحرک براساس قیمت های بسته شده یک دارایی در یک بازه زمانی مشخص محاسبه می شود. میانگین متحرک نمایی یک نسخه اصلاح شده از میانگین متحرک ساده است که قیمت های بسته شده اخیر را بهتر از نسخه های قدیمی تر ارزیابی می کند.
یکی دیگر از شاخص های متداول، شاخص قدرت نسبی است و در کلاس شاخص های معروف به نوسان سنج قرار دارد. بر خلاف میانگین متحرک های ساده که تغییرات قیمت را با گذشت زمان ردیابی می کنند، نوسان سنج ها از فرمول های ریاضی برای داده های قیمت استفاده می کنند و عدد هایی ارائه می دهند که در دامنه های از پیش تعیین شده قرار دارند. این دامنه در شاخص قدرت نسبی از 0 تا 100 است.
شاخص باند بولینگر یکی دیگر از شاخص های نوسان سنج است که محبوبیت زیادی در بین معامله گران دارد. این شاخص از دو باند جانبی تشکیل شده که به دور یک خط میانگین متحرک می چرخند. برای تعیین شرایط احتمالی اشباع خرید و اشباع فروش در بازار از شاخص باند بولینگر استفاده می شود.
علاوه بر ابزارهای ساده تر و پایه ای تحلیل تکنیکال، برخی از شاخص ها وجود دارند که برای ارائه داده ها به شاخص های دیگر متکی هستند.برای مثال، شاخص قدرت نسبی استوکاستیک (تصادفی) با استفاده از فرمول ریاضی شاخص قدرت نسبی معمولی محاسبه می شود. شاخص میانگین متحرک همگرایی واگرایی یکی دیگر از نمونه های متداول این شاخص ها است. این میانگین متحرک از تفریق دو میانگین متحرک نمایی محاسبه می شود تا خط اصلی بوجود آید. سپس از خط اول برای تولید یک میانگین متحرک نمایی دیگر استفاده می کنند که منجر به ایجاد خط دوم می شود (معروف به خط سیگنال). بعلاوه، هیستوگرام میانگین متحرک همگرایی واگرایی نیز وجود دارد که از تفاضل آن دو خط محاسبه می شود.
سیگنال های معاملاتی
در حالی که شاخص ها برای شناسایی روندهای کلی مفید هستند، می توان از آنها برای بدست آوردن اطلاعات درباره نقاط احتمالی ورود و خروج ( سیگنال های خرید یا فروش) استفاده کرد. این سیگنالها ممکن است هنگام وقوع وقایع خاص در نمودار شاخص ایجاد شوند. برای مثال، وقتی که شاخص قدرت نسبی عدد 70 یا بیشتر را نشان می دهد، بیانگر قرار گرفتن بازار در شرایط اشباع خرید است. با رسیدن شاخص قدرت نسبی به عدد 30 یا کمتر از آن، بازار در شرایط اشباع فروش قرار می گیرد.
همانطور که قبلا بحث شد، همیشه سیگنال های معاملاتی ارائه شده توسط تحلیل تکنیکال دقیق نیستند و شاخص های تکنیکال گاهی اوقات سیگنال های کاذب تولید می کنند. این امر به ویژه در بازار ارز های رمزنگاری که نسبتا کوچکتر و بی ثبات تر از بازار های سنتی هستند، می تواند نگران کننده باشد.
انتقادهای وارد شده به تحلیل تکنیکال
اگرچه در تمام بازارها از تحلیل تکنیکال استفاده می کنند، اما بسیاری از متخصصان آن را روشی غیرقابل اعتماد و بحث برانگیز می دانند و اغلب از آن به عنوان “پیشگویی خود محقق کننده” یاد می شود. چنین اصطلاحی برای توصیف اتفاقاتی استفاده می شود که فقط اتفاق می افتند، زیرا افراد زیادی حدس می زنند که آنها رخ خواهند داد.
منتقدین معتقدند که در شرایط بازارهای مالی، اگر تعداد زیادی از معامله گران و سرمایه گذاران به شاخص های مشابهی مانند سطوح حمایت یا مقاومت تکیه کنند، احتمال کارایی این شاخص ها افزایش می یابد.
در مقابل، بسیاری از طرفداران تحلیل تکنیکال، استدلال می کنند که هر یک از تحلیلگران روش مشخصی برای تجزیه و تحلیل نمودارها دارند و از شاخص های زیادی استفاده می کنند. یعنی غیر ممکن است که بسیاری از معامله گران یک استراتژی مشابه برای پیش بینی به کار گیرند.
تحلیل فاندامنتال در مقابل تحلیل تکنیکال
فرض اصلی تحلیل تکنیکال این است که قیمت های بازار منعکس کننده تمام فاکتورهای فاندامنتال مربوط به یک دارایی خاص هستند. تحلیل تکنیکال عمدتا روی داده های تاریخی و حجم (نمودارهای بازار) تمرکز دارد ولی تحلیل فاندامنتال از یک استراتژی تحقیق جامع تری استفاده می کند که تاکید زیادی بر فاکتورهای کیفی دارد.
تحلیل فاندامنتال فرض می کند که عملکرد آینده یک دارایی به داده های بسیار زیادی بستگی دارد. در اصل این روشی است که از آن برای برآورد ارزش ذاتی شرکت، تجارت یا دارایی مبتنی بر طیف گسترده ای از شرایط خُرد و کلان اقتصادی، مانند مدیریت شرکت و اعتبار، رقابت در بازار، نرخ رشد و سلامت صنعت استفاده می شود.
از تحلیل تکنیکال برای پیش بینی عملکرد قیمت و رفتار بازار استفاده می کنند، در حالی که تحلیل فاندامنتال شرایط و پتانسیل یک دارایی را بررسی و تعیین می کند که آیا این دارایی بیش از حد ارزش گذاری شده است یا نه. معامله گران کوتاه مدت بیشتر تحلیل تکنیکال را برای پیش بینی قیمت ها به کار می برند و مدیران صندوق ها و سرمایه گذاران بلندمدت تحلیل فاندامنتال را ترجیح می دهند.
یکی از مزایای قابل توجه تحلیل تکنیکال استناد به داده های کمّی است. بنابراین، این تحلیل چارچوبی برای بررسی عینی تاریخچه قیمت فراهم می کند و برخی از حدس های حاصل از روش فاندامنتال را منتفی می کند.
با وجود این که تحلیل تکنیکال با داده های تجربی سرو کار دارد، هنوز تحت تاثیر یک جانبه گرایی و ذهنیت شخصی قرار دارد. برای مثال، معامله گری که به شدت تمایل دارد به نتیجه گیری خاصی در مورد یک دارایی برسد، احتمالا می تواند برای پشتیبانی از جانبداری و انعکاس نظرات خود، ابزارهای تحلیل تکنیکال را دستکاری کند و در بیشتر موارد، این کار بدون اطلاع آنها اتفاق می افتد. علاوه بر این، تحلیل تکنیکال در دوره هایی که بازار الگو یا روند مشخصی ندارد، کارآمد نیست.
حرف آخر
علاوه بر انتقادات و بحث های جنجالی طولانی مدت در مورد این که کدام روش بهتر است، ترکیبی از هر دو رویکرد تکنیکال و فاندامنتال گزینه ای منطقی تر به نظر می رسد. در حالی که تحلیل فاندامنتال مربوط به استراتژی های سرمایه گذاری بلند مدت است، تحلیل تکنیکال اطلاعات نافذی درباره شرایط بازار در کوتاه مدت ارائه می دهد که احتمالا برای معامله گران و سرمایه گذاران نیز مفید هستند( برای مثال، برای تعیین نقاط ورود و خروج مورد نظر).
دیدگاه شما