واگرایی به زبان ساده یعنی حرکت اندیکاتور و نمودار قیمت در خلاف جهت یکدیگر؛ مثلا چارت قیمت صعودی باشد و اندیکاتور نزولی.
آموزش اندیکاتور حجم معاملات (Volume)+ ویدیوی آموزشی
حجم معاملات یا همان volume، معیاری است از میزان معامله یک دارایی مالی معین در یک دوره زمانی. برای سهام، حجم با تعداد سهام معامله شده اندازه گیری می شود. برای قراردادهای آتی و اختیار معامله، حجم بر اساس تعداد قراردادهایی است که دست به دست شده اند. معامله گران برای تعیین نقدینگی به حجم نگاه می کنند و تغییرات حجم را با شاخص های فنی ترکیب می کنند تا تصمیمات معاملاتی بگیرند.
استفاده از اندیکاتور حجم معاملات یا همان volume به الگوهای حجم در طول زمان می تواند به دید شما در بازار و پیش بینی مسیر افزایش و کاهش در سهام خاص و کل بازارها کمک کند. در واقع، حجم نقش مهمی در تحلیل تکنیکال ایفا می کند و در میان برخی از شاخص های تکنیکال مهم به طور برجسته ای مشخص می شود.
دستورالعمل کلی برای استفاده از اندیکاتور حجم
هنگام تجزیه و تحلیل حجم، معمولاً دستورالعمل هایی برای تعیین قدرت یا ضعف یک حرکت وجود دارد. به عنوان معاملهگران، ما تمایل بیشتری به پیوستن به حرکتهای قوی داریم و در حرکتهایی که ضعف را نشان میدهند، شرکت نمیکنیم - یا حتی ممکن است مراقب ورود در جهت مخالف حرکت ضعیف باشیم.
این دستورالعملها در همه موقعیتها صادق نیستند، اما راهنمایی کلی برای تصمیمگیریهای معاملاتی ارائه میدهند.
1. تایید روند
بازار رو به رشد باید شاهد افزایش حجم باشد. خریداران برای بالا بردن قیمت ها به افزایش تعداد و اشتیاق بیشتر نیاز دارند. افزایش قیمت و کاهش حجم ممکن است نشان دهنده عدم علاقه باشد، و این هشداری در مورد بازگشت احتمالی است. این ممکن است سخت باشد که ذهن شما را درگیر کند، اما واقعیت ساده این است که کاهش (یا افزایش) قیمت در حجم کم سیگنال قوی نیست. کاهش (یا افزایش) قیمت در حجم زیاد سیگنال قوی تری است مبنی بر اینکه چیزی در سهام اساساً تغییر کرده است.
2. حرکت های خسته (Exhaustion) و حجم
در یک بازار رو به رشد یا نزولی، میتوانیم شاهد حرکتهای خسته باشیم. اینها معمولاً حرکات شدید قیمت همراه با افزایش شدید حجم هستند که نشان دهنده پایان قطعی یک روند است. معامله گرانی که منتظر ماندند و میترسند که نوسانات بیشتری را از دست بدهند، در سقف بازار انباشته میشوند و خریداران را خسته میکنند.
در پایین ترین سطح بازار، کاهش قیمت ها در نهایت تعداد زیادی از معامله گران را مجبور به بیرون راندن می کند و منجر به نوسانات و افزایش حجم می شود. پس از افزایش حجم در این شرایط شاهد کاهش حجم خواهیم بود، اما اینکه چگونه حجم در روزها، هفتهها و ماههای بعدی ادامه مییابد را میتوان با استفاده از سایر دستورالعملهای حجم مورد تجزیه و تحلیل قرار داد.
3. علائم صعودی
حجم می تواند در شناسایی نشانه های صعودی مفید باشد. به عنوان مثال، تصور کنید حجم با کاهش قیمت افزایش مییابد و سپس قیمت بالاتر میرود و به دنبال آن یک حرکت به عقب پایینتر میآید. اگر در حرکت به سمت پایین، قیمت از پایین ترین سطح قبلی پایین نیاید، و اگر حجم در کاهش دوم کاهش یابد، معمولاً به عنوان یک سیگنال صعودی تعبیر می شود.
4. تغییر حجم و قیمت
پس از یک حرکت طولانی مدت قیمت بالاتر یا پایین تر، اگر قیمت با حرکت کم قیمت و حجم سنگین شروع به تغییر کند، ممکن است نشان دهنده این باشد که یک روند معکوس در حال انجام است و قیمت ها جهت خود را تغییر خواهند داد.
5. حجم و شکست در مقابل شکست های کاذب
در شکست اولیه از یک محدوده یا الگوی نمودار دیگر، افزایش حجم نشان دهنده قدرت در حرکت روند است. تغییر اندک در حجم یا کاهش حجم در هنگام شکست، نشان دهنده عدم علاقه و احتمالی بالاتر برای شکست کاذب است.
6. تاریخچه نوسانات حجم
حجم را باید نسبت به تاریخ اخیر بررسی کرد. مقایسه حجم امروزی با حجم 50 سال پیش ممکن است داده های نامربوطی ارائه دهد. هر چه مجموعه داده ها جدیدتر باشند، احتمالا مرتبط تر هستند.
انواع اندیکاتورهای حجم و نحوه استفاده
1.(Accumulation-Distribution (A/D
اندیکاتور انباشت-توزیع (A/D) یک اندیکاتور حجم تجمعی است، به این معنی که هر نقطه داده قبل از ترسیم در پانل نشانگر به نقطه داده قبلی اضافه می شود. همانطور که از نام آن مشخص است، این نشانگر تلاش می کند تا مشخص کند که آیا یک اوراق بهادار در حال انباشته شدن (در طول زمان خریداری شده) یا توزیع (فروش در طول زمان) است. این محاسبه قیمت بسته شدن را در رابطه با محدوده نوار قیمت اندازه گیری می کند و نتیجه را در حجم آن میله ضرب می کند.
جهت نشانگر A/D روابط همگرایی و واگرایی را با قیمت ایجاد می کند که به تصمیم گیری تجاری و مدیریت ریسک در صورت استفاده همراه با تحلیل الگو و سایر شاخص های فنی کمک می کند. افزایش معامله بر اساس واگراییها قیمت زمانی که A/D در حال کاهش است باعث ایجاد واگرایی نزولی می شود در حالی که کاهش قیمت زمانی که A/D در حال کاهش است، واگرایی صعودی ایجاد می کند. این نشانگر همچنین الگوهای منظمی را در طول زمان حک میکند که شبیه به عملکرد قیمت هستند و کانالها، خطوط روند و مثلثها به پیشبینی کمک میکنند.
2.(On Balance Volume (OBV
اندیکاتور (On Balance Volume (OBV توسط جوزف گرانویل در سال 1963 ایجاد شد و اکنون محبوب ترین شاخص انباشت-توزیع است. OBV، زمانی که قیمت در حال کاهش است و OBV در حال افزایش است واگرایی صعودی و زمانی که قیمت در حال افزایش است و OBV در حال کاهش است واگرایی نزولی ایجاد می کند. ارزش OBV در یک زمان خاص مهم نیست، اما رابطه بین سطوح OBV فعلی و قبلی تعیین می کند که آیا انباشت یا توزیع مطابق با قیمت است یا خیر.
OBV مجموع حجم خرید و فروش اوراق بهادار را ترسیم میکند و به دنبال تعیین اینکه آیا در حال انباشتگی (خرید شده در طول زمان) یا توزیع (فروش در طول زمان) است. محاسبه دارای سه جزء اصلی است. ابتدا، اگر نوار قیمت فعلی بالاتر از نوار قیمت قبلی باشد، OBV فعلی = OBV نوار قبلی + حجم فعلی. دوم، اگر نوار قیمت فعلی کمتر از نوار قیمت قبلی باشد، OBV فعلی = OBV نوار قبلی – حجم فعلی. سوم، اگر نوار قیمت فعلی = نوار قیمت قبلی، OBV فعلی = OBV قبلی.
Chaikin Money Flow (CMF).3
اندیکاتور جریان پول (Chaikin (CMF توسط مارک چایکین در اوایل دهه 1980 ایجاد شد. این اندیکاتور انباشت و توزیع یک امنیت را در طول زمان اندازه گیری می کند. این یک نوسان ساز است، با مقادیری از 100+ تا 100- و یک خط صفر که نه تجمع و نه توزیع را نشان می دهد. مانند سایر نوسان سازها، CMF سیگنال های خرید، فروش و تایید را از طریق همگرایی ها و واگرایی های صعودی و نزولی و همچنین متقاطع ها از طریق خط صفر تولید می کند.
Chaikin یک تنظیم 21 دوره (یک ماه) را روی نشانگر اعمال کرد، اما این عنصر اکنون در برنامه های نموداری قابل تنظیم است و بسته به دوره انتخابی، پیامدهای متفاوتی دارد. به گفته سازنده، تداوم جریان پول طی 6 تا 9 ماه، انباشت یا توزیع توسط صندوق ها و موسسات عمده را ارزیابی می کند. اکثر معامله گران به این اطلاعات نیاز ندارند، اما CMF همچنین همگرایی-واگرایی جریان پول کوتاه مدت را هنگامی که با بازه های زمانی و تنظیمات کوتاه تر مشاهده می شود، نشان می دهد.
Volume Oscillator (VO).4
نوسانگر حجم (VO) با بررسی رابطه بین دو میانگین متحرک حجم، انباشت و توزیع را شناسایی می کند. میانگین متحرک 14 روزه یا هفتگی اغلب همراه با میانگین متحرک 28 روز یا هفتگی استفاده می شود، اما تنظیمات قابل تنظیم هستند. این اندیکاتور میانگین متحرک کند را از میانگین متحرک سریع کم می کند و نتیجه را به صورت یک خط یا هیستوگرام ترسیم می کند. مانند سایر نوسانگرها، VO در یک خط صفر نوسان می کند اما مقادیر بالایی یا پایینی ثابتی ندارد.
VO بدون جهت است و انتظار می رود که در هر دو روند صعودی و نزولی بالاتر باشد. زمانی که قیمت در حال افزایش است و VO در حال کاهش است واگرایی نزولی و زمانی که قیمت در حال کاهش است و VO در حال کاهش است یک واگرایی صعودی ایجاد می کند. این اندیکاتور همچنین قدرت شناسایی بازارهای بیش از حد خرید و فروش بیش از حد و تأیید شکست و breakdown ها را دارد. علاوه بر این، عبور از خط صفر ممکن است نقاط عطف مهمی را نشان دهد یا برای تأیید سایر شاخص های فنی استفاده شود.
5.(Balance of Power (BOP
اندیکاتور تراز قدرت (BOP) قدرت فشار خرید و فروش را اندازه گیری می کند. این نوسان ساز در پانل با خط صفر مرکزی و اضطراری در +1 و -1 رسم شده است. وقتی اندیکاتور بالای خط صفر قرار دارد، خریداران کنترل دارند در حالی که وقتی اندیکاتور زیر خط صفر قرار دارد، فروشندگان در کنترل هستند. گزارش های نزدیک به خط صفر می تواند نشان دهنده معکوس شدن روند یا بازار محدود باشد. مقادیر نزدیک به 1+ نشان دهنده بازار بیش از حد خرید است در حالی که مقادیر نزدیک به 1- نشانه بازار بیش از حد فروش است.
BOP فاصله بین باز و بسته شدن نوار قیمت را بر فاصله بین بالا و پایین نوار قیمت تقسیم می کند. نتیجه اولیه متلاطم و گیج کننده به نظر می رسد، بنابراین محاسبه با یک دوره 14 روزه یا میانگین متحرکی دیگر هموار می شود. فاصله بالای یا زیر خط صفر، حد اعلای تغییر مثبت یا منفی قیمت را نشان می دهد. سیگنالهای خرید و فروش را از طریق واگراییهای صعودی و نزولی با قیمت، و همچنین متقاطعها از طریق خط صفر منتشر میکند.
سایر اندیکاتورهای حجم معاملات
- Klinger Volume Oscillator - به روند قیمتی بلند مدت و کوتاه مدت نگاه می کند تا روندهای صعودی و نزولی را تأیید کند.
- Negative Volume Index - ارزیابی می کند که چگونه افزایش و کاهش حجم بر حرکت قیمت در طول زمان تأثیر می گذارد.
- On Balance Volume - انباشت یا توزیع در یک اوراق بهادار را در طول زمان محاسبه می کند. زمانی که قیمت در حال کاهش است و OBV در حال افزایش است واگرایی صعودی و زمانی که قیمت در حال افزایش است و OBV در حال کاهش است واگرایی نزولی ایجاد می کند.
- Positive Volume index - ارزیابی می کند که چگونه افزایش و کاهش حجم بر حرکت قیمت در طول زمان تأثیر می گذارد.
- Projected Aggregate Volume - حجم روزانه را تا یک تنظیم روزانه محاسبه میکند و حجم کل را برای باقیمانده جلسه پیشبینی میکند.
- Projected Volume at Time - سشن های معاملاتی گذشته را بررسی میکند تا حجم آینده را در بازههای زمانی مشخص نشان دهد.
- Trade Volume Index - همبستگی بین حرکت قیمت و سطوح حجم را برای ارزیابی انباشت و توزیع دنبال معامله بر اساس واگراییها می کند.
- Twiggs Money Flow – شکل دیگری از اندیکاتور Chaikin Money Flow را برای اندازه گیری انباشت و توزیع یک اوراق بهادار در طول زمان اعمال می کند.
- Volume Chart - یک هیستوگرام حجمی را زیر هر نوار قیمت رسم می کند.
- Volume Oscillator - با بررسی رابطه بین دو میانگین متحرک حجم به انباشت و توزیع نگاه می کند.
- Volume Profile - مقدار فعالیت معاملاتی یک اوراق بهادار را در سطوح مختلف قیمت نشان می دهد.
- Volume Rate of Change - درصد تغییر حجم را در یک دوره زمانی مشخص ترسیم می کند تا مشخص کند مشارکت در حال افزایش یا کاهش است.
- Volume Underlay - هیستوگرام های حجم را در همان صفحه قیمت به جای نمایشگر جداگانه نمایش می دهد.
متداول ترین بازه زمانی برای اندازه گیری حجم کدام است؟
حجم روزانه رایج ترین چارچوب زمانی است که هنگام بحث در مورد حجم یک سهام یا جفت ارز استفاده می شود. میانگین حجم معاملات روزانه عبارت است از حجم روزانه سهام معامله شده، به طور میانگین در طی چند روز. این کار روزهایی را که حجم معاملات به طور غیرمعمول کم یا زیاد است، مشخص می کند.
محبوب ترین اندیکاتورهای حجم کدامند؟
شاخصهای محبوب حجم شامل سه مورد ذکر شده در بالا - حجم در تعادل (OBV)، جریان پول Chaikin و نوسانگر کلینگر - و همچنین نشانگر روند قیمت حجم و شاخص جریان پول است.
چه سیگنال های معاملاتی را می توان بر اساس حجم ارائه کرد؟
الگوهای حجمی در اندیکاتورها نشانه ای از قدرت یک روند یا احتمال افزایش یا کاهش قیمت برای یک سهام یا بخش یا حتی کل بازار است. پیشرفت در افزایش حجم به طور کلی به عنوان یک سیگنال صعودی در نظر گرفته می شود، در حالی که کاهش در حجم سنگین می تواند به عنوان یک سیگنال نزولی تفسیر شود. سقف یا کف قیمت در کاهش حجم ممکن است نشاندهنده یک معکوس قریبالوقوع در روند قیمت غالب باشد. مطالعه کنید: سیگنال فارکس تضمینی
در مورد عقب نشینی روند، چگونه می توان حجم را تفسیر کرد؟
در مورد عقب نشینی در یک سهام یا بازار، حجم باید کمتر از زمانی باشد که قیمت در جهت روند حرکت می کند. حجم پایین تر نشان می دهد که معامله گران اعتقاد زیادی به عقب نشینی ندارند و ممکن است نشان دهد که روند صعودی بازار می تواند ادامه یابد و این عقب نشینی را به یک فرصت خرید تبدیل کند.
جمع بندی
حجم ابزاری مفید برای مطالعه روندها است و همانطور که می بینید راه های زیادی برای استفاده از آن وجود دارد. دستورالعملهای اساسی را میتوان برای ارزیابی قدرت یا ضعف بازار و همچنین بررسی اینکه آیا حجم، حرکت قیمت را تأیید میکند یا نشان میدهد که ممکن است یک معکوس در دست باشد، استفاده شود. گاهی اوقات از شاخص های مبتنی بر حجم برای کمک به فرآیند تصمیم گیری استفاده می شود. به طور خلاصه، در حالی که حجم ابزار دقیقی نیست، سیگنالهای ورود و خروج را میتوان با نگاه کردن به قیمت، حجم و شاخص حجم شناسایی کرد. منبع: زدبورس
تشخیص نقطه بازگشت روند در فارکس
یکی از متداولترین فعالیتها در بین تریدرهای مبتدی معاملات روند می باشد که یکی از مشکلات این نوع معاملات البته برای معامله گران تازه وارد تعیین و تشخیص نقطه بازگشت روند است که معامله گر باید قبل از آن معامله را ببندد و یا بر عکس بلافاصله در آغاز یک روند جدید وارد بازار شود.
یک معامله گر باید قدرت تشخیص و درک این که این یک بازگشت روند است و اصلاح نیست را داشته باشد و برای گرفتن نتیجه مثبت باید با استفاده از ابزارهایی مثل اندیکاتورها و واگراییها این روندها را تشخیص دهد.
در ادامه مطلب به بررسی اینکه چگونه نقطه بازگشت روند در فارکس را شناسایی کنیم، خواهیم پرداخت.
ابزار های تشخیص روند
معامله در جهت روند می تواند بسیار ساده و سودده باشد، اما در مواقعی تعداد معامله گران طرف غالب و حجم پوزیشنهای معاملاتی آنها کاهش مییابد، در این لحظه وقتی طرف ضعیفتر قدرت بیشتری پیدا میکند یک بازگشت روند رخ میدهد و هدف یک معامله گر پیش بینی و استفاده از این موقعیت ها برای دریافت سود می باشد.
از ابزارهای مهمی که در تشخیص بازگشت روند می تواند به معامله گر کمک کند می توان به موارد زیر اشاره کرد.
سطوح حمایتی و مقاومتی
اساس و پایه معاملات در بازارهای مالی، تشخیص نقاط حمایت و مقاومت قیمت می باشد و معامله گران توسط این سطوح تصمیمات معاملاتی خود را میگیرند.
این سطوح در مواقع مختلف از ریزش یا افزایش قیمت جلوگیری میکنند و به همین علت تشخیص ناحیه حمایت و مقاومت جزو اساسیترین و همچنین پر اهمیت ترین نکاتی است که باید معاملهگران به آن تسلط داشته باشند.
سطوح حمایت، برای خریدارن از اهمیت خاصی برخوردار است و هنگامی که قیمت به این سطوح نزدیک میشود، سطوح مقاومتی برای فروشندگان جذابیت دارد، وقتی قیمت به این سطوح میرسد معاملهگران اقدام به فروش شدید میکنند، چون انتظار نزولی شدن قیمت در این ناحیه زیاد است.
پیشنهاد مطالعه: نحوه معامله در بازار فارکس
الگو های بازگشتی
الگوهای بازگشتی ( reversal patterns )، هنگامی تشکیل میشوند که نمودار قیمتی بعد از طی کردن روند مشخصی در طول یک بازه زمانی، روند آن متوقف و یا خنثی میشود.
در الگوی بازگشتی امکان دارد که یک روند نزولی به روند صعودی قبلی بازگردد و یا یک روند صعودی به یک روند نزولی تبدیل شود و معمولا یک الگو، یک شکل اغلب تکراری در تجزیه و تحلیل کندل تکنیکال است که رفتار روند را در آینده پیش بینی میکند.
مفهوم اصلی الگو ها وابسته به ثبات شکل گیری شکل اصلی آن ها است، اما باید توجه داشت که بازار آنطور که ما فکر میکنیم مرتب نیست، به بیان دیگر باید گفت پیدا کردن یک الگوی کامل، ممکن است در بازار کمتر به وجود آید و برای شناسایی و تشخیص یک الگو باید مهارت زیادی داشته باشید.
مشاهده بیشتر: آموزش پیشرفته فارکس
پیوت پوینت
پیوت ها یکی از پر کاربرد ترین ابزار در جهت بررسی وضعیت گذشته و فعلی قیمت میباشد و به طور کلی برای تخمین زدن روند بازار در تایم فریم های مختلف مورد استفاده قرار میگیرد و در جهت تشخیص، برای تغییر روند یک نمودار میتواند کمک کند.
پیوت پوینت ها میان سه سطح حمایت و مقاومت قرار گرفتهاند که در آن ها فضای فارکس دچار تغییر می شود.
اگر قیمت بالای خط P باشد، نشان از تمایل قیمت برای صعود بیشتر و رسیدن به سطح های بالاتر قیمتی است، اگر قیمت در زیر سطح P باشد، نشان از احتمال نزول بیشتر و رساندن خود به سطح های دیگر پیوت میباشد.
اندیکاتور ها
اندیکاتور ها خود نیز انواع بسیار زیادی دارند و هرکدام روش خاصی را اعمال می کند به معامله گران کمک میکنند اطلاعاتی که شاید از چشم آنها دور باشد را بدست آورده و به کمک آنها تصمیم بهتری بگیرند.
این ابزارها این کار را با استفاده از فرمول ها و محاسبات ریاضی بدست آورده و در اختیار معامله گر قرار میدهند .
اندیکاتور ها را از نظر زمانی می توان به دو نوع اندیکاتورهای پیشرو یا Leading و اندیکاتورهای دنباله رو یا Lagging تقسیم کرد که اندیکاتورهای پیشرو اطلاعات را زودتر از قیمت و اندیکاتورهای دنباله رو با تاخیر اطلاعات را در اختیار معامله گر قرار میدهند.
واگرایی ها
واگرایی یا ( Divergence ) در تحلیل تکنیکال به معنای تناقض حرکتی بین اندیکاتور و قیمت میباشد.
واگرایی ها را می توان به دو نوع واگرایی مخفی ( Hidden Divergence ) و واگرایی معمولی ( Regular Divergence ) تقسیم کرد.
واگرایی معمولی می تواند در هر دو روند صعودی و نزولی تشکیل شود و هنگام تشکیل آن باید به اندیکاتورها توجه کنیم، هنگامی به وجود میآید که قیمت در انتهای یک روند باشد و در آن هنگام جهت حرکتی اندیکاتور خلاف جهت حرکتی نمودار عمل کند .
این نوع واگرایی نشان از برگشت یا استراحت قیمت دارد، اما هیچ چیز صد درصدی در بازار وجود ندارد و ممکن است قیمت بعد از ایجاد واگرایی به حالت خنثی یا رنج در بیاید.
در مقابل آن، در واگرایی مخفی باید به حرکت قیمت توجه کنیم و این نوع واگرایی هم می تواند در هر دو روند صعودی و نزولی به وجود آید که قیمت در حال اصلاح است و با تشکیل شدن واگرایی مخفی، روند قیمتی در جهت روند غالب حرکت میکند و نشاندهنده قدرت روند غالب و از سرگیری آن هستند.
فیبوناچی
از ابزار فیبوناچی میتوان روشی برای تحلیل بازگشت یا ادامه روند استفاده کرد و همچنین اغلب تحلیل گران معتقدند با استفاده صحیح از این ابزار میتوان رفتار بازار را تا 70% مواقع پیش بینی کرد، نحوه تشکیل این اعداد حاصل جمع دو عدد قبلی با یکدیگر میباشد.
از ابزار فیبوناچی نیز، میتوان به عنوان سطوح ایجاد سطوح حمایتی و مقاوتی استفاده کرد.
در تحلیل تکنیکال انواع مختلفی فیبوناچی وجود دارد و با استفاده از ابزارهای فیبوناچی میتوانیم آینده بازار را پیشبینی کنیم که عبارتند از:
جمع بندی نهایی
در تحلیل تکنیکال ابزارهای زیادی برای پیش بینی نقاط بازگشت روند وجود دارد، اما باید در نظر داشت که هیچ گاه نباید توسط یک سیگنال وارد معامله شد.
ما در این مقاله سعی کردیم چند سیگنال مهم برای بازگشت روند را به شما دوستان عزیز بیان کنیم که با تجمع این سیگنال ها در یک ناحیه می توان سیگنال مهمی مبنی بر بازگشت روند دریافت کرد.
شما دوستان عزیز میتوانید برای اطلاعات بیشتر در مورد هر کدام از ابزارهایی که در این مقاله گفته شد، به مقاله مربوطه آن در وب سایت آموزش ساده بورس مراجعه نمایید.
سوالات متداول
نقطه بازگشت روند چیست؟
در یک روند (صعودی-نزولی) ممکن است چندین فاکتور بازگشتی وجود داشته باشد و هشداری مبنی بر پایان یک روند را دهد که به این سطوح، نقطه بازگشت روند گفته می شود.
از چه ابزار هایی برای تشخیص نقاط بازگشتی می توان استفاده کرد؟
ابزار های مختلفی در تحلیل تکنیکال برای این منظور وجود دارد اما به صورت کلی می توان به سطوح مقاومت و حمایت، فیبوناچی، الگوهای بازگشت روند، پیوت پوینت ها، اندیکاتورهای تکنیکال و واگرایی ها اشاره کرد.
راه های استفاده از واگرایی های صعودی و نزولی در بازار ارز دیجیتال
واگرایی یک نوع الگو است که در نمودارهای قیمت کریپتو مشاهده میشود و نشان دهنده در پیش بودن تغییر روند است. واگرایی معمولی یا کلاسیک در پایان یک روند مشاهده میشود و واگرایی مخفی در انتهای دوره تحکیم روند مشاهده میشود.
معمولاً هر دو مدل واگرایی زیاد در نمودارهای کریپتو مشاهده میشوند. تریدرهای هوشیاری که این واگراییها را تشخیص دهند، میتوانند فرصتهای سرمایه گذاری را پیدا کنند.
واگرایی چیست؟
واگرایی یک نوع الگوی تحلیل تکنیکال است که وقتی قیمت یک ارز دیجیتال در جهت مخالف یک اندیکاتور تکنیکال یا مخالف دادههای دیگر حرکت کند، روی نمودارهای قیمت مشاهده میشود. واگرایی هشداری است که نشان میدهد روند کنونی در حال تضعیف است و ممکن است تغییر کند.
واگرایی سیگنال میدهد که ممکن است به زودی شاهد حرکت منفی یا مثبت قیمت باشیم. واگرایی مثبت (گاوی) سیگنال میدهد که ممکن است به زودی قیمت افزایش پیدا کند. واگرایی منفی (خرسی) سیگنال میدهد که ممکن است به زودی قیمت کاهش پیدا کند.
زمانی که واگرایی مثبت روی نمودارهای معاملاتی مشاهده میشود، تریدرهایی که در حال حاضر در پوزیشن Short (فروش) هستند، تصمیم به خروج از پوزیشن و بستن آن میگیرند. تریدرهایی که در پوزیشن long هستند آماده میشوند که به پوزیشن خودشان اضافه کنند چون واگرایی مثبت سیگنالی است که نشان میدهد ممکن است به زودی شاهد اوج گیری قیمت باشیم.
دو نوع واگرایی وجود دارد که میتوانند نشان دهنده در پیش بودن حرکت صعودی باشند. واگرایی کلاسیک یا معمولی، متداول ترین نوع است. تشخیص واگرایی مخفی سخت تر است اما میتواند الگویی قدرتمند باشد که در پیش بودن تغییر روند را نشان میدهد.
واگرایی کلاسیک یا معمولی چیست؟
واگرایی کلاسیک زمانی رخ میدهد که قیمت یک ارز دیجیتال بالاتر رفته و قله بالاتری تشکیل میدهد اما اندیکاتور قله پایین تری را شکل میدهد.
در تصویر بالا، بیتکوین به ایجاد رکوردهای اوج جدید ادامه میدهد. اما اندیکاتور شاخص نسبی قدرت (RSI) یکسری قله پایین تر را تشکیل میدهد. این نشانهای نزولی از مومنتوم بازار است و نشان میدهد که ممکن است به زودی شاهد تغییر روند از صعودی به نزولی باشیم.
ممکن است همین اتفاق در جهت مخالف نیز رخ دهد.
در مثال بالا، بیتکوین در حال تجربه کردن یک اصلاح است و قیمت آن همچنان نزولی است. اما اندیکاتور MACD کفهای بالاتری ایجاد میکند که این موضوع نشان میدهد مومنتوم نزولی تضعیف شده و به زودی یک روند صعودی شروع خواهد شد. طی چند هفته بیتکوین حدود 20 درصد صعود پیدا میکند.
واگرایی مخفی چیست؟
واگرایی مخفی زمانی ایجاد میشود که قیمت یک ارز دیجیتال کف بالاتری ایجاد میکند و همزمان اندیکاتوری، یک کف پایین تر شکل میدهد. معمولاً واگرایی مخفی را میتواند جزء واگراییهای مخفی خرسی یا گاوی دسته بندی کرد.
مثلاً واگرایی مخفی گاوی در حین اصلاح روندی صعودی و زمانی که قیمت یک ارز کف بالاتری تشکیل میدهد، رخ میدهد. اما اوسیلاتور همچنان یک کف پایین تر شکل میدهد. این مسئله معمولاً یعنی تداوم روند صعودی به تریدرها نشان میدهد که باید سودشان را محقق کنند.
از طرفی واگرایی مخفی خرسی برعکس است. یعنی نرخ یک دارایی قله پایین تری تشکیل میدهد اما اوسیلاتورها قله بالاتری را نشان میدهند. این سیگنال معکوس شدگی روند است که در آن تریدر باید در اسرع وقت حد توقف را فعال کرده و موجودی را بفروشد.
در تصویر بالا اتریوم در حال تحکیم است و به تدریج حرکتی افقی را شروع میکند و کف بالاتری تشکیل میدهد. همزمان، اندیکاتور استوکستیک یک کف پایین تر تشکیل میدهد. این یک واگرایی مخفی گاوی است و نشان میدهد که به زودی شاهد شکل گیری یک افزایش قیمت هستیم. همانطور که مشخص است، اتریوم در چند هفته بعد حدود 90 درصد افزایش بها پیدا کرد.
واگرایی مخفی میتواند سیگنال اصلاحی عمیق تر هم باشد.
پس از یک صعود ضعیف بعد از اصلاح می 2021، اتریوم یک الگوی واگرایی مخفی خرسی ایجاد میکند. اتریوم یک قله پایین تر روی نمودار تشکیل میدهد و همزمان اندیکاتور MACD یک قله بالاتر تشکیل میدهد. این شرایط نشان میدهد که ممکن است به زودی شاهد تداوم روند نزولی باشیم. مدتی بعد، اتریوم 35 درصد ریزش میکند.
چه زمانی از واگرایی مخفی یا معمولی استفاده کنیم
تفاوت بین واگرایی مخفی و معمولی بسیار ظریف است.
معمولاً واگرایی معمولی در پایان یک روند طولانی مدت ایجاد شده و نشان دهنده فاز اصلاحی جدید است. واگرایی مخفی معمولاً در انتهای دوره تحکیم رخ داده و سیگنال میدهد که به پایان تحکیم نزدیک هستیم و روند اصلی تداوم خواهد یافت.
واگرایی معمولی در انتهای یک روند طولانی استفاده میشود و واگرایی مخفی در انتهای تحکیم.
واگرایی مخفی با مدل معمولی چه تفاوتی دارد؟
واگرایی مخفی از نظر محل الگو، با واگرایی معمولی تفاوت دارد. واگرایی مخفی در روند جاری رخ میدهد و نشان دهنده پایان مرحله تحکیم در روند بزرگتر است. به این دلیل این واگرایی را مخفی مینامیم که افراد آموزش ندیده و غیرماهر قادر به تشخیص آن نیستند.
در تصویر بالا، یک روند صعودی قوی در نمودار بیتکوین مشاهده میکنیم. دو نمونه واگرایی مخفی صعودی در میانه این روند صعودی مشاهده میشود. اولی چهارم فوریه 2021 رخ داده است. اندیکاتور RSI یک کف پایین تر تشکیل داده و قیمت بیتکوین یک کف بالاتر تشکیل میدهد. این مسئله نشان دهنده خاتمه دوره تحکیم کوچک است چون بیتکوین باز هم صعود میکند.
سپس، بین دهم و چهاردهم فوریه یک تحکیم دیگر رخ میدهد. باز هم RSI یک کف پایین تر تشکیل میدهد و قیمت بیتکوین یک کف بالاتر. این واگرایی مخفی نشان دهنده خاتمه دوره اصلاح کوچک و بالاتر رفتن قیمت بیتکوین است.
با خسته شدن روند کنونی، واگرایی نزولی شکل میگیرد که نشان میدهد ممکن است به زودی خط روند پایین تر برود. از 19 تا 21 فوریه، قیمت بیتکوین یکسری قله بالاتر شکل میدهد اما RSI همزمان به قلههای پایین تر اشاره دارد که این مسئله نشان دهنده تضعیف مومنتوم و نزدیک بودن معکوس شدن روند است. پس از آن، بیتکوین 25 درصد دیگر اصلاح میشود.
واگرایی مخفی در هر دو جهت خرسی و گاوی رخ میدهد. مثال بالا با استفاده از بیتکوین نمونه خیلی خوبی از واگرایی مخفی گاوی است.
یک تریدر خبره میتواند از واگرایی خرسی مخفی هم برای تشخیص اینکه چه موقع ممکن خط روند حرکت نزولی را ادامه دهد، استفاده کند. این مسئله زمانی که بازارهای کریپتو اصلاح را تجربه میکنند مفید است هر چند تریدرهای معمولی مطمئن نیستند که آیا اصلاح عمیق تر خواهد بود یا خیر.
در تصویر بالا، وقتی بیتکوین در اواخر مارس 2021، اصلاح بیشتری را تجربه میکند، واگرایی مخفی خرسی شکل میگیرد. روی نمودار یک قله بالاتر توسط RSI شکل گرفته و همزمان نمودار قیمت بیتکوین قله پایین تری تشکیل داده است. این یک سرنخ است که نشان میدهد ریزش بیشتری در راه است. مدتی بعد قیمت بیتکوین ظرف دو روز حدود 12 درصد ریزش میکند.
چگونه واگراییهای مخفی را تشخیص دهیم؟
ممکن است تشخیص واگرایی مخفی برای افراد آموزش ندیده سخت باشد اما با کمی تمرین میتوانید واگرایی را تشخیص داده و از آن برای اجرای معامله به نفع خودتان استفاده کنید. همچنین امکان تشخیص واگرایی معمولی و مخفی روی همه بازههای زمانی نمودارهای کریپتو وجود دارد بنابراین فرصتهای زیادی برای تمرین تشخیص این واگرایی روی نمودارهای کریپتو وجود دارد.
یکی از نکات کلیدی برای دیدن واگرایی، استفاده از یک اندیکاتور تکنیکال است. اکثر اوسیلاتورها برای انجام این کار قابل استفاده هستند اما دقت داشته باشید که افزودن اوسیلاتورهای بیشتر روی نمودار معادل با مطمئن تر شدن سیگنال نیست. اوسیلاتور یا ابزاری را انتخاب کنید که با آن راحت تر هستید. صرف نظر از اندیکاتور انتخابی، همان اندیکاتور میتوان به شما برای تشخیص واگراییهای مخفی و معمولی کمک کند.
ما در چند مثال بالا از RSI استفاده کردیم. در مثالهای بعدی استفاده از MACD و استوکستیکها را نمایش میدهیم که دو مورد از پرکاربردترین ابزارها برای تشخیص واگرایی هستند.
واگرایی مخفی با استفاده از MACD
توضیحات را با اندیکاتور MACD شروع میکنیم که همانطور که اشاره شد سه بخش دارد:
هنگام استفاده از MACD برای تشخیص واگراییها، میتوانید از هر یک از این سه بخش استفاده کنید. برای تشخیص واگرایی نیازی به هر سه بخش ندارید. ما در اینجا متمرکز بر خط MACD خواهیم شد. توصیه میکنیم که خط MACD را روی نمودار پررنگ تر کنید تا راحت تر آن را تشخیص دهید.
در مرحله بعد، جهت روند را مشخص کنید. اگر روند صعودی است، در این صورت باید به دنبال واگرایی گاوی مخفی باشیم یعنی خط MACD یک کف پایین تر تشکیل میدهد و نمودار قیمت یک کف بالاتر. اگر روند نزولی باشد، در این صورت به دنبال واگرایی مخفی خرسی هستیم که در آن خط MACD یک قله بالاتر تشکیل میدهد و خط قیمت یک قله پایین تر.
در این تصویر مثالی از نمودار قیمت یک ساعته از مارس 2021 را داریم. پس از شکل گیری کف قیمت در 25 مارس، بیتکوین شروع به صعود میکند. تحکیم بین 27 تا 28 مارس رخ میدهد. 28 مارس خط MACD کفهای پایین تری نسبت به 27 مارس شکل میدهد - و با این حال قیمت بیتکوین بالاتر است. این شرایط نشان دهنده در پیش بودن یک اوج قیمت دیگر است. وقتی تحکیم خاتمه پیدا کند، بیتکوین در دو روز بعد 9 درصد افزایش بها پیدا میکند.
تشخیص واگراییهای مخفی با استفاده از استوکستیکها
اوسیلاتور استوکستیک (که در بعضی پکیجها به آن استوکستیک کند گفته میشود) یک اوسیلاتور سه ورودی است که دو خط چاپ میکند. معمولاً مقادیر ورودی این اندیکاتور 15-5-5 است اما 14-3-3 هم مفید است.
با افزایش ضخامت خط %K میتوان آن را راحت تر تشخیص داد.
در قسمت بالا مشاهده میکنید که اتریوم در معامله بر اساس واگراییها نمودار 1 ساعته ژوئن 2021 روی روند نزولی قفل شده است. از 15-7 ژوئن یک واگرایی مخفی خرسی روی نمودار دیده میشود چون اوسیلاتور استوکستیک قله بالاتری تشکیل میدهد و اتریوم قلهای پایین تر.
این الگو نشان میدهد که تحکیم روند نزولی به پایان رسیده و ممکن است اتریوم همچنان ریزش کند. همانطور که مشاهده میشود، اصلاح قیمت اتریوم شدت گرفته و در دو روز بعد، این ارز دیجیتال حدود 20 درصد ارزش خود را از دست داده است.
به کار بستن واگرایی مخفی برای تحلیل تکنیکال کریپتو
یادگیری تشخیص الگوهای واگرایی مخفی کار سختی نیست - به خصوص وقتی میزان رخ دادن واگرایی مخفی روی نمودارهای کریپتو را در نظر بگیریم. در ادامه مطلب راهنمای گام به گام اجرای معامله را خواهیم داشت.
مرحله اول: فیلتر کردن معاملات
واگرایی مخفی الگویی است که پایان دوره تحکیم قیمت را نشان میدهد. برای بیتکوین، این واگرایی نشان دهنده تداوم روند قبلی است. برای اینکه حداکثر بهره را از معامله ببرید، به دنبال الگوی واگرایی مخفی در روند بزرگتر باشید.
مثلاً اگر روند بزرگتر صعودی است، به دنبال واگرایی مخفی گاوی (صعودی) باشید. وقتی الگوی واگرایی مخفی گاوی را شناسایی کردید، از آن به عنوان سیگنال خرید استفاده کنید. در روند صعودی، الگوهای واگرایی مخفی خرسی را نادیده بگیرید.
در یک روند نزولی عکس این کار را انجام دهید: به دنبال واگرایی مخفی خرسی باشید و الگوهای گاوی را نادیده بگیرید. وقتی الگوی واگرایی مخفی خرسی را پیدا کردید، به دنبال فروش باشید.
زمانی که الگوی واگرایی مخفی با جهت روند بزرگتر بازار تطبیق داشته باشد، سیگنال مطمئن تری دارید.
مرحله دوم: مشخص کردن حد ضرر
پس از تشخیص یک واگرایی مخفی که با روند بزرگتر بازار تطبیق دارد، وقت تنظیم پارامترهای معامله است. الگوهای واگرایی برای تشخیص تغییر روند پیش رو بسیار مفید هستند اما برای تشخیص زمان تغییر روند، چندان مطمئن نیستند. بنابراین باید کمی صبر کنید. نباید اجازه دهید که حرکات معمولی بازار معامله شما را برهم بزنند.
پس از تشخیص واگرایی مخفی، حد ضرر را درست در مرز نوسان قیمت شدید اخیر قرار دهید. در رابطه با واگرایی مخفی خرسی، حد ضرر را پایین کف سوئینگ قرار دهید جایی که سیگنال خرید مشخص شده است. در واگرایی مخفی خرسی، حد ضرر را بالای قله سوئینگ قرار دهید، جایی که سیگنال فروش شکل گرفته است.
مرحله سوم: مشخص کردن هدف
همانطور که در جریان هستید، ممکن است بازار با نرخ سرسام آوری حرکت کند. تریدرهایی که به دنبال سود بی انتها هستند، معاملاتی با پایان باز و بدون برنامه خروج اجرا میکنند اما توصیه ما این است که متفاوت فکر کنید.
اگر بر حسب بازههای زمانی کوتاه تر مثل 1 یا 2 ساعت معامله میکنید، مشخص کنید که چه موقع ممکن است بخشی از معامله یا کل آن را حذف کنید. به عنوان یک قانون کلی، بهتر است حداقل دو برابر فاصله با حد توقفتان را هدف بگیرید. مثلاً اگر حد توقف ضرر شما 100 اتر است، حداقل 200 اتر را هدف بگیرید. اگر خوش شانس بودید و قیمت به نفع شما حرکت کرد، واگرایی کلاسیک را که نشان دهنده نزدیک بودن پایان روند است، در نظر داشته باشید.
محدودیتهای واگرایی مخفی
با کمی تمرین، میتوانید الگوهای واگرایی را روی نمودارهای کریپتو پیدا کنید اما یکسری محدودیت وجود دارد که باید مراقب آنها باشید.
اول اینکه، تشخیص الگوهای واگرایی روی نمودارهای گذشته کار راحتی است اما تشخیص آنها در لحظه ممکن است سخت باشد چون وضعیت احساسی بازار باعث میشود که نسبت به جهش صعودی خوشبین باشید اما بعد متوجه شوید که این جهش یک واگرایی مخفی خرسی بوده است. سعی کنید احساسات خودتان را از بازار حذف کنید. داشتن دید احساسی میتواند تحلیل شما را خراب کند.
دوماً زمانی که واگرایی مخفی در مراحل بعدی یک روند رخ میدهد، نسبت ریسک به سود چندان مطمئن نیست. بخش عمدهای از روند طی شده و زمانی که منتظر واگرایی قیمت و اوسیلاتور هستید، در بدترین نقطه قیمت وارد روند شده اید.
در نهایت اینکه، الگوهای قیمت برای ارزهای دیجیتال کوچکتر به اندازه آنچه برای بازارهای بزرگتر مثل بیتکوین و اتریوم مشاهده میشود مطمئن نیستند. خریداران و فروشندگان کمتری به یک بازار کوچک علاقمند هستند و همین موضوع آن را در معرض نوسان و تیکهای نامطلوب قرار میدهد.
نتیجه گیری
واگراییهای مخفی خرسی و گاوی، الگوهایی قدرتمند هستند که در پایان دوره تحکیم مشاهده میشوند و نشان دهنده تداوم روند اصلی بازار هستند. این الگوها در بازار بیتکوین، اتریوم و سایر ارزهای دیجیتال زیاد مشاهده میشوند در نتیجه یادگرفتن آنها راحت تر است.
اما تشخیص این الگوها به صورت لحظهای میتوان سخت باشد. بعلاوه، اگر واگرایی مخفی در اواخر روند تشخیص داده شود، معمولاً چنین روندی خیلی امیدبخش نیست.
کلید موفقیت برای اجرای معامله بر اساس واگرایی مخفی، فیلتر کردن معاملات در جهت روند کلی تر است. همیشه جو بازار را تحلیل کنید و بهتر است برای تأیید سیگنالها، از یک اندیکاتور مومنتوم دنبال کننده روند استفاده کنید.
معرفی برترین اسیلاتورها برای پیدا کردن نقاط ورود معامله
معرفی برترین اسیلاتورها برای پیدا کردن نقاط ورود معامله؛ وقتی که صحبت از معامله و تجزیه و تحلیل به میان می آید، اسیلاتور ها یکی از مهم ترین ابزاری هستند که در واقع از آن ها برای ارزیابی یک جفت ارز با هر نوع دارایی دیگر (asset) دیگر به کار گرفته می شود.
اسیلاتور همانطور که از نامش پیداست بین دو مقدار ثابت دررابطه با قیمت واقعی آن جفت ارز یا دارایی متغیر است و به معامله گران کمک میکند تا جهت حرکت و مومنتوم (momentum) را بسنجند. بنابراین با کمک اسیلاتور ها میتوان بفهمیم که قیمت یک دارایی در حال افزایش یا کاهش است وهمچنین مومنتوم یا سرعت حرکت درکدام جهت بیشتر است.
تحلیل گران بازار از اسیلاتورهای مختلفی استفاده می کنند؛ اگر از خود میپرسید که بهترین اسیلاتورهای موجود کدامند و کدامیک به شما در دستیابی به نتایج بهتر کمک میکند ادامه مطالب را بخوانید.ما لیستی از 5 اسیلاتور برتر را تهیه کرده ایم که در ادامه به بررسی آن ها میپردازیم.
اسیلاتور چیست؟
اسیلاتورها یا نوسانگرها به مجموعهای از اندیکاتورها اطلاق میشوند که هدفشان درک و سنجش میزان هیجان خریداران و فروشندگان است. در حقیقت اسیلاتورها چیزی شبیه دماسنج هیجانات خریداران و فروشندگان فعال در سهم هستند و استفاده از اسیلاتور ما را از میزان هیجان خرید و فروش حاضر در معاملات اگاه میکنند.
اسیلاتورها دارای دو محدوده هستند؛ اشباع خرید و اشباع فروش. در عموم اسیلاتورهای مشهور، اشباع خرید در محدودهای بیش از هفتاد قرار دارد و حکایت از اوج هیجانزدگی در خریداران دارد، در حالی که اشباع فروش در محدودهای کمتر از سی قرار گرفته است که نشانهی اوج هیجان و شتابزدگی در فروشندگان است.
توجه داشته باشید که وقتی بازاری که با آن کار میکنید روندی قوی ندارد یا خنثی است، مناطق هیجان خرید و فروش به درستی نقاط ورود و خروج را به شما نشان میدهند. ولی در یک بازار قوی و رونددار، قرار گرفتن اسیلاتورها در مناطق اشباع خود، حکایت از قوی بودن و ادامهدار بودن روند فعلی دارد. بنابراین همیشه دقت داشته باشید که بازاری که در حال تحلیل آن هستید، یک بازار رونددار است یا یک بازار خنثی.
اسیلاتورها به دو دستهی روبانی و مرکزی تقسیمبندی میشوند. عمده سیگنالهای اسیلاتورهای مرکزی بر مبنای خط مرکزی و سیگنالهای اسیلاتورهای روبانی بر مبنای محدودههای بیش خرید و بیش فروش ایجاد میشوند. معمولاً استفاده از اسیلاتور میتواند سه نمونه سیگنال یا تحلیل عمده به معاملهگر بدهد:
- سیگنال خرید یا فروش بر اساس خط مرکزی
- سیگنال خرید و فروش بر اساس محدودهی بیش خرید و بیش فروش
- سیگنال خرید و فروش بر اساس واگرایی
لیست 5 اسیلاتور برتر برای پیدا کردن نقاط ورود :
1-استوکاستیک (Stochastic)
اندیکاتور استوکاستیک، رابطه بین قیمتهای پایانی (Close) یک دارایی و محدوده قیمت آن در یک دوره خاص را می سنجد. زیرا قیمت پایانی یک دارایی می تواند در یک روند افزایشی در حد بالا، و در یک روند کاهشی در حد پایین محدوده روزانه قرار گیرد.
با توجه به اصل بیان شده، اندیکاتور استوکاستیک، روند، قدرت حرکت قیمت و پایداری قیمت دارایی را میسنجد.
هر معامله گر باتجربه ای می تواند تنها با نگاه کردن به نمودار، حرکت جهت دار بازار را شناسایی کند. با این وجود استوکاستیک تفسیر نوسانات حرکتی قیمت را آسانتر میکند. استوکاستیک همواره بین دو عدد ۰ و ۱۰۰ در نوسان می باشد.
برخی از معامله گران بر این باورند که چنانچه اندیکاتور بالاتر از سطح ۸۰ باشد، احتمالا روند افزایشی قدرت خود را از دست خواهد داد. با این حال فرمول استوکاستیک تایید می کند که در حقیقت مقدار بالای اندیکاتور نشانه ادامه روند می باشد.
بنابراین، بهترین روش برای پیدا کردن نقطه ورود با به کارگیری این اندیکاتور این است که نقاط ورود برای خرید را بعد از یک اصلاح کاهشی موقت در یک روند افزایشی، و نقاط ورود برای فروش را بعد از یک اصلاح افزایشی در یک روند کاهشی، جستجو نمایید. ممکن است در ابتدا سخت به نظر آید؛ مخصوصا اگر یک تحلیلگر تازه وارد بوده و تجربه اندکی در زمینه واگراییها داشته باشید. ولی بیایید به یک مثال نگاهی بیاندازیم تا ببینید که تقریبا مفهومی ساده میباشد.
در تصویر بالا، می بینیم که یورو/دلار (EUR/USD)، در یک روند افزایشی پایدار قرار دارد و خط روند را حفظ نموده است. ولی از هفته دوم تا پایان ماه ماه ژوئن سال ۲۰۲۰، قدرت صعود خود را از دست می دهد و قیمت اندک اندک به سمت پایین و خط روند رانده می شود. در همان هنگام استوکاستیک حرکتی رو به پایین دارد و تا پایان ماه تا سطح ۲۲ کاهش می یابد. در اینجا، یک واگرایی صعودی کامل و یک موقعیت خرید در یک پولبک به وجود آمده است.
2-Relative Strength Index (RSI)
درست مانند Stochastics ، شاخص قدرت نسبی (RSI) بین مقادیر 0 و 100 در نوسان است. با این حال ، میزان overbought و oversold معمولاً در طول یک روند صعودی 70 و در یک روند نزولی 30 تعیین می شود. علاوه بر این ، روش تفسیر RSI تقریباً مشابه شاخص Stochastics است.
در حالی که هر دو اندیکاتور Stochastics و RSI به عنوان نوسان کننده حرکت در نظر گرفته می شوند ، RSI در طول یک بازار روند دار بهتر عمل می کند زیرا سطح بالای 50 نشان دهنده روند صعودی کلی است و برعکس.
استراتژی RSI این است که ابتدا به دنبال سطوح حمایت و مقاومت بالقوه و سپس یافتن فرصت های ورود به بازار باشید. برای انجام این کار ، به جای تمرکز بر سطح 50 ، می توانیم دو خط اضافی 40 و 60 را در RSI ترسیم کنیم.
در تصویر بالا، می بینیم که پوند/دلار (GBP/USD)، هنگامی که RSI 40 و ۶۰ می باشد، سطح حمایتی و مقاومتی دارد. چنانچه سطوح احتمالی حمایت و مقاومت را نمی دانید، به قیمت نگاه کنید و زمانی که RSI به این سطوح نزدیک شد، می تواند به شما در تایید تغییر در جهت کنونی قیمت کمک کند. در کنار این اطلاعات، میتوانید به الگوهای کندلی یا شکستهای خط روند نیز بنگرید و نقطه ورود را بیابید.
3-اسیلاتورشاخص کانال کالا (CCI)
اندیکاتور CCI و اندیکاتور RSI، از نظر فرمول پایه و کاربرد، با یکدیگر متفاوت می باشند. در حالیکه RSI، بین ۰ و ۱۰۰، نوسان می کند، CCI، هیچ سطح حداکثر و حداقلی ندارد. ولی در شرایط بازار عادی، بین سطوح ۱۰۰- و ۱۰۰+ نوسان میکند و هنگامیکه در این محدوده باشد، نشانه عدم وجود روند قوی در بازار است و نشان از پایداری احتمالی قیمت دارد.
در مقابل، CCI بالای ۱۰۰+، از یک روند افزایشی قوی، و CCI پایینتر از ۱۰۰-، از یک روند کاهشی قوی خبر معامله بر اساس واگراییها میدهند.
ساده ترین راه برای یافتن فرصتهای ورود به بازار با CCI ، ترکیب آن با تحلیل تکنیکال مبتنی بر price action، مانند شکست خطوط روند است.
در تصویر بالا چارت EURAUD در تایم فریم روزانه را میبینید ، وقتیکه سطوح CCI از -100 و +100 عبور کرد، در هر دو مورد CCI مجددا به محدوده نرمال بین -100 و +100 برگشت.با این حال هنگامی که روندها از سر گرفته شد و خطوط روند مربوطه را شکست ، سودهای خوبی را به همراه داشت.
برای اصلاح بیشتر این استراتژی ، می توانید آن را با تجزیه و تحلیل چارچوب زمانی متعدد (multiple timeframe) ترکیب کنید که به شما کمک می کند فرصت های ورود را خیلی زودتر شناسایی کنید.
4-مکدی (MACD)
سه اسیلاتور اول مورد بحث ما همه از نمودارهای خطی برای نشان دادن سطوح استفاده می کنند. اما شاخص (MACD) کاملاً متفاوت است زیرا از دو میانگین متحرک با هیستوگرام برای سنجش قدرت حرکت ترکیب می کند.
دو خط MACD نشان دهنده یک EMA 12 دوره ای و یک میانگین متحرک نمایی 26 دوره ای (EMA) است. هنگامی که دوره کوتاه تر EMA از دوره EMA طولانی تر عبور می کند ، نشان دهنده تغییر در روند است ، درست مانند یک کراس اوور معمولی MA. اما ، آنچه MACD را واقعا برجسته می کند ، هیستوگرام است که فاصله بین این دو EMA را اندازه گیری می کند. وقتی هیستوگرام بالای خط 0 باشد و در حال افزایش باشد ، نشان دهنده روند صعودی است که شتاب می گیرد. از سوی دیگر ، هنگامی که هیستوگرام زیر خط 0 باشد ، نشان می دهد که روند نزولی در حال قدرت گرفتن است.
با کمک سطوح MACD و مقایسه آن ها با نمودار قیمتی میتوان واگرایی و همگرایی ها را تشخیص داد.
بهترین راه برای استفاده از MACD برای یافتن فرصت ورود به بازار این است که بدنبال سیگنال های خلاف جهت باشید. این بدان معناست که وقتی خط سیگنال MACD به زیر سطح 0 رسیده و سیگنال خرید ایجاد می کند ، به دنبال سگنال buy باشید. در مقابل ، هنگامی که خط سیگنال MACD بسیار بالاتر از سطح 0 معامله می شود ، باید به دنبال سیگنال sell باشید. و اگر واگرایی پیدا کردید ،شانس موفقیت سیگنال شما بیشتر است ، همانطور که در عکس بالا میبینید.
نکته مهم : اسیلاتورها در جهت یابی و اندازه گیری حرکت جفت ارزها و دارایی ها عالی هستند. اما استفاده از یک اسیلاتور برای یافتن ورودی های بازار حتی برای باتجربه ترین معامله گران تکنیکال نیز سخت خواهد بود. در عوض ، توصیه می کنیم یکی از 4 اسیلاتور برتر که در بالا در مورد آن صحبت کردیم را با پرایس اکشن ، اعم از شکست معامله بر اساس واگراییها یا الگوهای شمعی ، برای تأیید قبل از ثبت سفارش ترکیب کنید.
چه زمانی باید از اسیلاتورها استفاده کنیم؟
زمانی که یک اسیلاتور از خط مرکزی رسم شده بالاتر یا پایینتر بیاید به معاملهگر در تشخیص نقاط سقف و کف کمک میکند. در معاملاتی که در فضاهای خنثی انجام میشود، استفاده از اسیلاتور خارقالعاده عمل میکند، اما زمانی که قیمت از فضای خنثی خارج میشود و وارد یک روند جدید میشود، اسیلاتورها سیگنالهای نابهنگام و خطرناکی تولید میکنند.
باید دقت کرد وقتی یک روند صعودی جدید و قدرتمند شکل میگیرد، اسیلاتور میتواند برای هفتهها در حالت اشباع خرید باقی بماند و سیگنالهای فروش بیموقع و نابهنگام صادر کند. همچنین زمانی که یک روند نزولی جدید شکل میگیرد، اسیلاتور میتواند برای هفتهها در حالت اشباع فروش باقی بماند و سیگنالهای خرید بیموقع و نابهنگام صادر کند. یکی از معیارهای تحلیلگر حرفهای بودن این است که چه زمانی از اسیلاتورها استفاده کنیم و چه زمانی از اندیکاتورها.
اسیلاتورها مانند دیگر اندیکاتورها در زمانی که با نمودار قیمت واگرا میشوند بهترین سیگنالهای معاملاتیشان را صادر میکنند. زمانی که قیمت با کاهش مواجه میشود و یک کف جدید شکل میگیرد، اما اسیلاتور از تشکیل یک کف جدید امتناع میورزد یک واگرایی صعودی شکل میگیرد. واگرایی صعودی اغلب به پایان یک روند نزولی اشاره دارد و واگرایی نزولی اغلب در روند صعودی اتفاق میافتد و نشان میدهد که بازار به یک قله رسیده است. این واگرایی زمانی حاصل میشود که قیمت در روند صعودی خود به یک سقف جدید دست یابد. اما اسیلاتور همگام با قیمت یک سقف جدید شکل نمیدهد.
استراتژی نوسان گیری ماتروشکا
در این مقاله از چشم بورس در مورد استراتژی نوسان گیری ماتروشکا صحبت خواهیم کرد. اگر به دنبال یک استراتژی کارآمد با نسبت ریسک به ریوارد فوقالعاده و سطوح ورود و خروج بهینه هستید، ما آن را کاملا رایگان به شما آموزش میدهیم. این استراتژی روشی ساده، زیبا و پیاده کردن آن بسیار آسان است. ماتروشکا یک استراتژی عالی برای نوسانگیری فارکس و ارز دیجیتال است و در تایم فریمهای بالاتر برای بازاربورس نیز قابل استفاده است.
واگرایی چیست؟
ایده اصلی استراتژی نوسان گیری ماتروشکا بر اساس واگراییها است. بنابراین، پیش از شروع باید بدانیم واگرایی چیست و چگونه آن معامله بر اساس واگراییها را تشخیص دهیم.
واگرایی به زبان ساده یعنی حرکت اندیکاتور و نمودار قیمت در خلاف جهت یکدیگر؛ مثلا چارت قیمت صعودی باشد و اندیکاتور نزولی.
انواع مختلفی از واگرایی وجود دارد که ما به همهی آنها نمیپردازیم، زیرا فقط یکی از این واگراییها به مبحث ما مرتبط است: واگرایی معمولی یا Regular Divergence.
چرا واگراییها اینقدر اهمیت دارند؟
- بازارها از یک واگرایی به واگرایی دیگر در حرکت هستند.
- واگراییها به ما میگویند که مومنتوم (قدرت و سرعت) حرکت در حال ضعیف شدن است، پس امکان دارد بازار ساید و یا روند معکوس شود.
- با ترکیب واگرایی با دیگر ابزارهای تکنیکال میتوانید نقاط بالقوه برگشت بازار را مشخص کنید.
به عبارت دیگر ما میتوانیم به تنهایی یا در ترکیب با تکنیکهای دیگر، نقاط دقیق ورود و خروج از بازار را مشخص کنیم.
اندیکاتورهای تشخیص واگرایی
واگراییها با استفاده از اوسیلاتورهایی مانند مکدی، RSI، استوکستیک و… شناسایی میشوند. ما در این استراتژی از مکدی (MACD) استفاده میکنیم. این اندیکاتور بسیار محبوب است، البته شما میتوانید واگرایی را با اندیکاتورهای دیگر نیز تشخیص دهید و بر اساس روش معاملاتی خود عمل کنید. برای آشنایی بیشتر با اندیکاتورها مطلب زیر را بخوانید:
مکدی از دو جزء اصلی تشکیل شده است:
- میانگینهای متحرک (خطوط قرمز و آبی)
- هیستوگرام (نمودار میلهای)
واگرایی هم در هیستوگرام و هم در میانگینهای متحرک ظاهر میشود.
اندیکاتور مکدی (MACD) و اجزای آن
واگرایی معمولی Regular Divergence
هنگامی که نمودار قیمت در یک جهت حرکت میکند و همزمان اوسیلاتور در جهت دیگر، واگرایی معمولی در نمودار ظاهر میشود. به زبان ساده:
- قیمت سقفهای بالاتر میزند و اندیکاتور سقفهای پایینتر.
- فیمت کفهای پایینتر ثبت میکند و اندیکاتور کفهای بالاتر.
واگرایی در اندیکاتور مکدی (MACD)
مراحل واگرایی در استراتژی نوسان گیری ماتروشکا
مدرسان تکنیکال واگراییها را منطقهای ایدهآل برای معکوس شدن روند میدانند، اما در واقعیت اینگونه نیست. به همین دلیل، ما به تاییدیهای نیاز داریم که هنگام مواجهه با واگرایی یک قدم از بقیه جلوتر باشیم. حال بیایید واگرایی را به مراحل زیر تقسیم کنیم:
- شکلگیری
- تکمیلشدن
- شکست (ورود)
- بیاعتبار شدن تحلیل
مرحله 1: تشکیل واگرایی بالقوه
واگرایی نزولی بالقوه زمانی شکل میگیرد که قیمت سقفی بالاتر از سقف قبلی ثبت کند و MACD سقفی پایینتر از سقف قبل، این نشانهی اول است.
مرحله 1: تشکیل واگرایی بالقوه
مرحله 2: تکمیلشدن واگرایی
وقتی هیستوگرام به زیر خط صفر برود (چون این مثال نزولی است)، واگرایی تکمیل میشود. حال باید منتظر شکست بمانیم.مرحله 3: شکست
مرحله 2: تغییر فاز مکدی و تکمیل شدن واگرایی
به شکل زیر نگاه کنید. قیمت خط روند را در نقطهی A شکسته است است. اینجا نقطهی ورود یا به اصطلاح تریگر است. در این مثال خاص، نقطهای که پوزیشن شورت را باز میکنیم.
مرحله 3: شکست در نقطهی A و ورود به معامله
حال بیاید مثالی را ببینیم که به جای شکست (ورود) تحلیل بیاعتبار شده است. ماجرا به این شکل است که واگرایی ایجاد و تکمیل میشود. حال 2 حالت وجود دارد؛ حالت اول شکست و ورود است و حالت دوم بیاعتبار شدن تحلیل.
مثال برای استراتژی نوسان گیری ماتروشکا
گفتم که ماتروشکا یک استراتژی نوسانگیری در بازار فارکس است. بگذارید یک مثال واقعی بزنیم. در این مثال مراحل زیر را به ترتیب بررسی میکنیم:
- واگرایی نزولی بالقوه زمانی شکل میگیرد که قیمت از سقف قبلی عبور کند و MACD سقفی پایینتر ثبت کند.
- همانطور که میبینید هیستوگرام نیز تغییر فاز داده و میلههای نزولی را ثبت میکند، این به معنای تایید اول است.
- اما در نهایت خط روند افقی شکسته نشده است و به همین دلیل کل تحلیل بیاعتبار میشود.
مثال دیگری استراتژی نوسان گیری ماتروشکا
بیایید خیلی کوتاه سناریوی صعودی را نیز بررسی کنیم.
- واگرایی صعودی زمانی مشاهده میشود که قیمت کف پایینتر را ثبت کند و همزمان مکدی کف بالاتر.
- میلههای صعودی هیستوگرام تایید اول است.
- قیمت خط روند را در نقطهی B به سمت بالا شکسته و تایید نهایی برای خرید صادر میشود.
اصول استراتژی نوسانگیری ماتروشکا
ماتروشکا (Matryoshka) عروسکهای چوبی هستند که در داخل یکدیگر قرار میگیرند. اصل اساسی استراتژی نوسانگیری ماتروشکا همانطور که از نام آن پیداست، ورود در محدودهی قیمتی مناسب در تایم فریم کوچکتر است. از این طریق نسبت ریسک به ریوارد (R/R) بهینه میشود و ورودهای اشتباه به حداقل میرسد.
نحوه کار استراتژی نوسانگیری ماتروشکا
- هدف از این استراتژی حذف سیگنالهای اشتباه در هنگام ورود است. با استراتژی ماتروشکا ورود شما در مرحلهی بهینهای از چرخهی بازار اتفاق میافتد.
- ریسک به ریوارد پس از چندین شکست اشتباه به صورت شگفتانگیزی بهینه میشود.
- در جفتارزهای پرطرفدار بازار فارکس که پیش از معکوس شدن تمایل به چندین شکست کاذب دارند، این استراتژی بهترین کارکرد را دارد. جفت ارزهایی مانند AUDUSD ،USDCAD وNZDUSD.
در استراتژی نوسان گیری ماتروشکا ما چندین بازهی زمانی را دنبال میکنیم. در هر چرخهی بازار در دورههای زمانی مختلف واگرایی ایجاد میشود، اما تنها زمانی وارد معامله میشویم که شکست اتفاق بیفتد.
اجرای استراتژی نوسان گیری ماتروشکا
اگر به نظرتان کمی پیچیده میآید، نگران نباشید. در ادامه به صورت گام به گام استراتژی ماتروشکا را توضیح میدهیم:
- واگرایی احتمالی در یک بازه زمانی معین (بالاترین بازه زمانی) را مشاهده میکنید.
- به بازه زمانی پایینتر بعدی بروید و منتظر بمانید تا واگرایی شکل بگیرد و کامل شود. در این جا با دو سناریو روبرو میشوید:
- شکست و ورود به معامله
- عدم شکست و باطل شدن تحلیل
- در صورت شکست ما وارد معامله میشویم و در صورت ابطال تایم فریم را کوچکتر و کوچکتر میکنیم تا شکست اتفاق بیفتد. این کار را تا زمانی ادامه میدهیم که با پایینترین تایمفریم معاملاتی در استراتژی خود برسیم. اگر شکست اتفاق نیفتاد پوزیشن معاملاتی را باز نمیکنیم.
مثال صعودی استراتژی نوسان گیری ماتروشکا
در نمودار چهارساعته از چارت یورو/دلار ما یک واگرایی صعودی بالقوه و در حال شکلگیری داریم. پس به بازهی زمانی پایینتر میرویم و دنبال واگرایی صعودی کامل هستیم.
در چارت یک ساعته یک واگرایی کامل بین نمودار قیمت و میانگینهای متحرک مکدی مشاهده میشود. همچنین هیستوگرام صعودی شده است. حال باید منتظر شکست یا همان تریگر ورود به معامله باشیم.
نکته جالبی معامله بر اساس واگراییها در بازهی پایینتر میبینیم نقطهی ورود با ریسک به ریوارد بهتر است. به این دلیل که قیمت را بین C و D قفل کردهایم. منتظر شکست خط C میمانیم اگر خط D شکسته شد، وارد یک تایم فریم پایینتر میشویم. در این مثال تحلیل درست است و وارد معامله میشویم.
حالا اگر به تایم چهارساعته برگردیم میتوانیم سیگنال ماتروشکا و همچنین ریسک به ریوارد را مشاهده کنیم. حد سود را با توجه به مقاومت قبلی تعیین کردهایم. بدیهی است هر چقدر مقدار ریوارد بالاتر برود معامله بهتری خواهیم داشت. همانطور که متوجه شدید در تایم فریم 4 ساعته سیگنالی برای ورود مشاهده نکردیم اما در یک تایم فریم پایینتر واگرایی تایید شد و وارد معامله شدیم.
مثال نزولی استراتژی نوسان گیری ماتروشکا
در نمودار روزانه از چارت یورو/دلار واگرایی نزولی بالقوه وجود دارد. از آنجایی که واگرایی تکمیل نشده، به تایم فریم چهار ساعته میرویم. در این نمودار دنبال موارد زیر هستیم:
در این مثال احتمالا متوجه شدهاید که واگرایی داریم اما هیستوگرام تغییر فاز نداده است. شما میتوانید وارد معامله شوید، اما مشکل فعال شدن حد ضرر است. تغییر فاز در اصل یک قلهی اضافه (قلهی میانی) در چارت قیمت است. در این صورت حد ضرر ما در یک شکست فیک فعال نمیشود. از این رو بهتر است که حتما علاوه بر واگرایی، تغییر فاز در هیستوگرام نیز مشاهده شود. حال به یک تایم فریم پایینتر میرویم و پس از شکست وارد معامله میشویم.
نکات تکمیلی استراتژی نوسان گیری ماتروشکا
در این مقاله ما استراتژی نوسانگیری در بازار فارکس را شرح دادیم. این استراتژی ساده است، اما برای نتیجهی بهتر باید نکات زیر را رعایت کنید:
دیدگاه شما