اگر بخواهم یک توصیف کلی در مورد هر مدار داشته باشم اینکه هر کسی روی هر مداری قرار بگیره فقط چیز هایی رو میبینه که فقط روی اون مدار هست و دسترسی به مدار های بالاتر رو نداره!
استراتژی معاملاتی پول و خوشبختی
خیلی از افراد به دنبال روشی برای تقسیم پول و سرمایه خود به داراییها مختلف هستند. در این مقاله بنا داریم با ارائه یک استراتژی تجربی تحت عنوان “استراتژی معاملاتی پول و خوشبختی” به یک طبقهبندی مناسب برسیم.
مبنای استراتژی معاملاتی پول و خوشبختی
مهمترین فاکتور در استراتژی معاملاتی پول و خوشبختی، سن افراد است. همانطور که در جدول زیر مشاهده میکنید، طبقهبندی سرمایهگذاری در داراییهای مختلف بر مبنای سن افراد است.
این استراتژی کاملا تجربی و بر اساس یک قانون سرانگشتی و تجربیات افراد مختلف تنظیم شده است.
در این استراتژی، 90 سالگی را سنی در نظر میگیریم که دیگر تحمل ریسک به حداقلترین حالت ممکن میرسد و کل دارایی افراد از بورس خارج میشود.
بنابراین، برای سنین دیگر، 90 را از سن فعلی کم میکنیم و عدد حاصل باید درصد دارایی باشد که در بورس سرمایهگذاری میشود.
برای مثال، اگر سی سال داریم، 30 را از 90 کم میکنیم، حاصل 60 میشود و این یعنی 60 درصد دارایی فعلی ما را باید سرمایهگذاری در بورس تشکیل بدهد.
منظور از دارایی چیست؟
دارایی علاوه بر پول نقد، مجموع چیزهایی است که در مالکیت ماست، که این موارد میتواند مسکن، خودرو، مهریه و هر آنچه که در این تعریف قرار میگیرد. پس برای مثال قبل، در سن 30 سالگی، 60 درصد دارایی شما باید در بازار سرمایه باشد.
بنابراین، طبق استراتژی معاملاتی پول و خوشبختی اگر 45 سال داریم، باید 45 را از 90 کسر کنیم و حاصل که عدد 45 میشود، درصد دارایی تخصیصی در بورس میشود. واضح است که اگر 60 داریم، طبق فرمول، 30 درصد دارایی در بورس فعال است و اگر به سنین بالای 90 برسیم، نباید پولی در بورس باشد.
بورس کجاست؟
بورس را میتوان یک بازار سرمایهگذاری مولد تعریف کرد به این معنی که ما با تزریق پول خود به شرکتها، در فعالیت آن شرکت سهیم خواهیم بود و اگر سود و زیانی ایجاد شود ما نیز در آن شریک هستیم.
البته، در استراتژی معاملاتی پول و خوشبختی، فرض ما سرمایه گذاری است، یعنی تنها بخشی از پول صرف معامله و خرید و فروش میشود و بخش عمده آن از طریق افزایش سرمایه شرکتها وارد شرکت و تصمیمات توسعهای آنها میشود.
این یعنی پول واقعا به دست تولیدکننده میرسد و ما نیز به عنوان سرمایهگذار در تولید او شریک میشویم. درست است که قیمت سهم نیز ممکن است افزایش پیدا کند ولی این افزایش قیمت به خاطر چیست؟ قطعا میتواند به این دلیل باشد که با پول تزریق شده، کاری انجام شده و در نتیجهی سود حاصل شده، قیمت آن سهم بالا رفته است.
به همین خاطر است که انگیزه شرکت به خاطر جذب سرمایه و فروش بیشتر سهام خود با قیمت خوب، بسیار بیشتر میشود.
بورس یا ملک و سکه؟
میتوان گفت بورس یک سرمایهگذاری مولد نسبتا پایدار است. فارغ از اینکه بورس نوساناتی هم دارد و در کوتاهمدت ممکن است زندگی ما را تحت تاثیر قرار دهد، اما در بلندمدت میتوان آن را نسبتا پایدار در نظر گرفت. در مقابل، سرمایهگذاری در ملک و سکه، اصلا مولد نیست و شاید بتوان آن را کاملا دلالی دانست و اگر بیش از یک اندازه به آن وارد شویم، ممکن است به افرادی که از تورم ناشی از این سرمایهگذاری، متضرر میشوند، خیانت کنیم.
وقتی سکه، دلار، مسکن و اینگونه داراییهایی میخریم و اصطلاحا آن را به گوشهای میاندازیم، در واقع پول را منجمد کردهایم. این پول در تولید و کار جریان ندارد.
بدیهی است که باید بخشی از سبد سرمایهگذاری ما را چنین داراییهایی تشکیل دهد، چرا که قطعا ما به دنبال وارد کردن ریسک به زندگی و خانواده نیستیم.
ما به عنوان خانواده دوست داریم، خانهای داشته باشیم تا از دغدغه سختی اجاره خانه و اسبابکشی رهایی یابیم. برای پوشش نرخ تورم و داشتن نقدینگی لازم در مواقع ضروری و دوری از استرس و نگرانی، چند سکه طلا داشته باشیم.
اما نکته، رعایت نسبتی از این داراییهاست.
جایگاه خوشبختی در این استراتژی کجاست؟
طبق استراتژی معاملاتی پول و خوشبختی، همیشه 30 درصد دارایی به تفریح، سفر، خیریه، کمک به دیگران و غیره اختصاص داده شده است. برای مثال وقتی در سی سالگی هستیم، طبق جدول، 60 درصد دارایی در بورس (مولد نسبتا پایدار)، 10 درصد را در ملک و سکه (غیرمولد پایدار) و با 30 درصد مابقی نیز به مصداقهای خوشبختی خود اختصاص میدهیم.
واضح است که همیشه جنس خوشبختی از پول نیست و گاهی اوقات مخصوصا در سنین بالاتر خوشبختی را میتوان در کمک به اطرافیان و جامعه پیدا کرد.
لازم به ذکر است که اعداد مذکور برای افرادی است که زندگی آنها از حد نرمالی که خود و جامعه انتظار دارند، بالاتر است. این افراد حتما قبل از این نیز پسانداز و سرمایهگذاری کردهاند که به این حد نرمال رسیدهاند.
شاید بتوان حد نرمال در تهران، داشتن داراییهایی در حد 600 – 700 میلیون و در شهرستان 300-400 میلیون باشد. مبلغ درآمد 7 میلیون تومانی در تهران 3 میلیون تومانی در شهرستان را نیز شاید بتوان حد نرمال در نظر گرفت. اگر کمتر از این اعداد است، طبیعی است که باید تلاش خود را برای رسیدن به این اعداد بیشتر کنیم.
تقسیم داراییها در 45 سالگی
طبق استراتژی پول و خوشبختی، در 45 سالگی، باید 45 درصد دارایی ما در بورس، 25 درصد در ملک و سکه و 30 درصد نیز به خوشبختی اختصاص یابد.
بنابراین، در مقایسه با 30 سالگی، تخصیص دارایی به ملک و سکه بیشتر شد، این یعنی داراییهای پایدار در حال اضافه شدن است. در واقع، از بورس سود کردیم و با آن ملک و سکه خریدهایم، ولی اصل پول در حال کار کردن است، تولید میکند و ما همچنان در خلق ارزش آن شریک میشویم.
تقسیم داراییها در 60 سالگی
در 60 سالگی، 30 درصد کل دارایی در بازار سرمایه است که این 30 درصد، قطعا از 60 درصد قبل بیشتر است. چرا که دارایی ما رشد کرده است. 40 درصد ملک و سکه و 30 درصد نیز به خوشبختی اختصاص میدهیم.
اگر زندگی خود را به درستی مدیریت کرده باشیم، در این سن آماده کمک به دیگران هستیم و حتی میتوان پنج درصد دارایی را نیز به این کار اختصاص دارد.
طبیعی است که کمک به خانواده و اطرفیان در اولویت بیشتری در مقایسه با جامعه و مردم و خیریهها دارد. بنابراین اگر در هر فامیل، فرض کنیم دو نفر موفق باشند، بعد از مدتی، آن فامیل از حد نرمال بالاتر میرود چرا که آن دو نفر موفق، بخشی از دارایی خود را بین فامیل تقسیم کردهاند.
به اطرافیان پول بدهیم یا … !
نکته مهم، پول از هر چیزی برای کمک کردن به افراد بهتر است. این باور غلطی است که برای کمک به فردی به او پول ندهید و به جای آن مثلا گوشت و وسایل منزل خرید یا او را مشغول به کار کرد. البته منکر این کمکها نمیشویم.
مقالات زیادی وجود دارد که نشان میدهد، پول هوش اقتصادی افراد را بیشتر میکند. در واقع، وقتی کسی پول کافی داشته باشد، خودش بهتر از هر فرد دیگری میتواند، تصمیم بگیرد. بنابراین، اگر بنا دارید 10 میلیون تومان به کسی بدهید، به جای خرید گوشت و تنقلات، به او پول نقد بدهید.
شاید در ابتدا نتواند از آن پول استفاده کند، چون چالههای زندگی او زیاد است و سریع خرج میکند، اما به تدریج که پولش از خرج روزانه بیشتر شود، به آدمی تبدیل خواهد شد که خودش میتواند برای آینده و محافظت از زندگی خود تصمیمگیری کند.
علم بهتر است یا ثروت؟
سوالی که همیشه از ما پرسیده میشود، این است که علم بهتر است یا ثروت؟ و کسب پول و ثروت و خوشبختی معمولا ما در رودربایستی پاسخ میدهیم که علم.
اما واقعیت این است که علم مدیریت ثروت بهتر است. علم باید ثروت ایجاد کند و این ثروت میتواند از هر جنسی باشد. از پول، دانش، دارایی گرفته تا خوشبختی و موارد معنوی.
بنابراین باید توانایی ایجاد پول و نحوه خرج کردن آن را آموخت. این علم مدیریت ثروت در ادبیات مالی به PFM یا یا Personal financial management شناخته میشود.
PFM از موارد مهمی است که همه باید در مورد آن اطلاعات کافی داشته باشند. ولی این را باور کنید که پول سطح کف هرم مازلو است و برای دستیابی به حداقل پیشرفتهای زندگی به آن نیاز خواهیم داشت.
سخن پایانی
استراتژی معاملاتی پول و خوشبختی را میتوان یک روش خوب و امن برای تخصیص داراییهای خود در سرمایهگذاری مولد و غیرمولد و همچنین رسیدن به مولفههای خوشبختی متناسب با سن دانست.
چهل حدیث درباره مال و ثروت
اَوحَی اللهُ عَزّوَجَلّ اِلی موسی(ع): یا موسی! لاتَفرحْ بِكَثرَةِ المالِ وَ لا تَدَعْ ذِكریِ عَلی كُلِّ حالٍ فَاِنَّ كَثَرةَ المالِ تُنسیِ الذُّنوبَ، وَ اِنَّ تَرْكَِ ذِكری یُقسی القُلوبَ.
خداوند متعال به موسی علیهالسلام وحی فرستاد: موسی! باداشتن مال زیاد خوشحال و مغرور مشو و ذكر مرا در هر حال كه هستی از یاد مبر كه مال زیاد گناهان را از یاد انسان میبرد و غافل ماندن از ذكر من باعث قساوت و سنگدلی میگردد. (اصول كافی، ج 4، ص 256)
مال و اولاد بذر و کشتزار دنیا است و عمل صالح کشتزار آخرت است و گاه میشود خداوند این دو را با هم جمع میكند و به مردمی (شایسته و سعادتمند) عطا میفرماید. (تفسیر صافی قدیم، ص 479)
مالی که از دست دادهای و برای تو یک درس و موعظه بوده (در حقیقت) آن را از دست ندادهای! (نهجالبلاغه، کلمة 187)
از بخل و حرص كاملاً بپرهیزید. همین بخل و حرص بود كه امتهای پیشین قبل از شما را به هلاكت رسانده است. (مواعظ عددیّه، ص 13)
خداوند، آن كسی كه در زندگی بخیل و تنگنظر باشد ولی در وقت مردن كریم و سخاوتمند شود! مبغوض میدارد. (المحجّةالبیضاء، ج 6، ص 74)
خوشا به حال كسی كه با اصلاح عیوب خود، او را از دنبال كردن عیوب دیگران باز میدارد و از مالی كه از راه مشروع به دست آورده (در راه خدا) انفاق مینماید. (مواعظ عددیه، ص 10)
غنیترین مردم آن كسی است كه به قسمت خدادادی خود قانع و راضی باشد. (الشِّهاب فیالحِكَم و الآداب، ص 21)
مالی كه پیشاپیش خود (برای آخرت) میفرستی آن مال تو است و آن که بعد از خود به جای میگذاری مال وارث تو است. (نهجالفصاحه، ج 1، ص 70)
إنّ قَلبَ الرّجُلِ مَعَ مالِهِ، إنْ قَدّمَهُ أحَبَّ أنْ یَلحَقَهُ وَ إنْ خَلَّفهُ أَحَبَّ أَن یَتخلَّفَ مَعَهُ.
دل انسان به مال و دارائی او بسته است. اگر آن را پیش فرستاد دوست دارد بدان ملحق شود و اگر آن را برای بعد از خود گذاشت دوست دارد (در این دنیا) در کنار آن بماند و با حسرت و ندامت از دنیا میرود. (مشکوةالأنوار، فصل 7، باب 6)
از میان اغنیا عدة قلیلی هستند که به داد فقرا میرسند و از آنها دستگیری مینمایند. (فهرست غرر، ص 299)
اَعظمُ النّاسِ حسرَةً مَن رَأی مالَهُ فی میزانِ غَیرِهِ و أَدخَلَهُ اللهُ بِهِ النّارَ وَ أَدخَلَهُ وارثَهُ یِهِ الجّنَّةَ!
روز قیامت بیشترین حسرت و افسوس را کسی میخورد که ببیند مال او در ترازوی دیگری است (وارث او) و خداوند او را از راه همین مال وارد جهنم میکند و وارثش را با عمل صالح از راه همین مال وارد بهشت میگرداند! (سفینه، ج 2، ص 558)
اَوّلُ مَن یَدخُلُ النّارَ امیرٌ یَتَسلّطُ لَم یَعدِلْ وَ ذو ثَروَةٍ مِنَ المالِ لَمْ یُعطِ المالَ حَقَّهُ و فَقیرٌ فَخُورٌ.
این سه نفر نخستین کسانی هستند که (فردا) وارد جهنم میشوند: زمامدار جبّار ستمگر و صاحب مالی که وجوهات و حقوق خود را نمیپردازد و فقیر متکبر فخرفروش. (عیوناخبارالرضا(ع)، ج کسب پول و ثروت و خوشبختی 1، ص 28)
از مال خود به اندازة نیازت برای خود نگهدار و زیادی را برای روز مبادا و فلاکتبار (بعد از مرگ) خود پیشاپیش فرست (آن را در واجبات و باقیات صالحات به مصرف برسان). (فهرست غرر، ص 375)
مال و دارایی انسان را به تقوی و پرهیزکاری یاری مینماید و به راستی که چه خوب معین و نیکو یاوری است. (مواعظ عددّیه، ص 19)
اگر خواستی خدا مال و داراییات را زیاد کند آن را پاکیزه و طاهر بگردان (حق و وجوهات آن را بپرداز). (بحار، ج 96، ص 23)
أشدُّ الأعمالِ ثلاثةٌ: اِعطاءُ الحَقِّ مِننَفسِكَ، و ذِكرُاللهِ عَلیكُلِّ حالٍ ومُواساةِ الأَخِ فی المالِ.
این سه کار (برای انسان) سختترین اعمال است: با مردم با عدل و انصاف رفتار کردن، در هر حال در ذکر و به یاد خدا بودن، و با مال خود با برادران دینی مواسات نمودن. (مُسندالامامالرضا علیهالسلام، ج 1، ص 288)
هیچ مالی كه بتواند فقر و بینوایی را از بین ببرد بهتر از قناعت و رضا بودن و قسمت خدادادی نیست. (تحفالعقول، ص 88).
اِنَّ اللهَ سُبحانَهُ فَرَضَ فی اَموالِ الأَغنیاءِ أَقواتَ الفُقراءِ فما جاعَ فقیرٌ اِلاّبِما مَنعَ غنیٌّ.
خداوند سبحان، آذوقة فقرا را در اموال اغنیا قرار داده است، هیچ فقیری گرسنه نمانده مگر به سبب آنچه که ثروتمندی از او دریغ داشته است. (نهجالبلاغه، کلمة 320)
إنَّ مِنَ النِّعَمِ سَعَةُ المالِ و أفضلُ مِن سَعَةِ المالِ صِحَّةُ البَدَنِ و اَفضَلُ مِن صِحّةِ البَدَنِ تَقویَ القَلبِ.
یکی از نعمتهای الهی وسعت مالی است، و از وسعت مالی بالاتر، سلامتی بدن و از سلامتی بدن بالاتر تقوای دل و پرهیزگاری است. (مواعظ عددیه، ص 2)
بنابراین حدیث گرانقدر،سرمایه دارها،عامل ایجاد فقر آشکار و شدید مانند؛ گور خواب ها و کارتن خواب ها می باشند .«خداوند سبحان، آذوقة فقرا را در اموال اغنیا قرار داده است، هیچ فقیری گرسنه نمانده مگر به سبب آنچه که ثروتمندی از او دریغ داشته است. (نهجالبلاغه، کلمة ٣٢٠)»// از خداوند میخواهم مرگم را شهادت در راه رسانیدن حق فقرا به آنها از اموال سرمایه داران ، قرار بدهد.
از من فقیرتر در جهان کسی نیست.
از من بی نیازتر در جهان کسی نیست.
خدایا یک قرص نان در صبح به من ده و یک قرص نان در شب.
از این بیشتر به من مده که فتنه خواهم کرد.
***
فرهنگ اقتصاد نظام سرمایه داری با آموزه های دینی و فرهنگ اخلاق اسلامی
متضّاد است ولاغیر
***
نظام سرمایه داری با ایجاد تورم اقتصادی، ثروتمندان را ثروتمندتر
و فقیران را فقیرتر میکند.
ولاغیر
***
بیداد و ظلم و ستم سرمایه داران جهان را فرا گرفته است. ملتهای جهان بر علیۀ نظام سرمایه داری جهانی بپا خیزید.
ولاغیر
***
در نظام سرمایه داری، سرمایه داران یا دزد هستند یا دزد زاده.
کارگران یا بیشعور هستند یا بیشعور زاده.
"در دولت مهدی موعود"
حکومت از آنِ صالحان خداپرست است.
ولاغیر
***
سرمایه دار واقعی جهان خداوند است و خلایق جهان کارگران او
ولاغیر
***
ما در دولت عشق به همۀ مردم دنیا چه کار بکنند و چه کار نکنند حقوق یکسان میدهیم و آن را تا سه برابر قابل افزایش میدانیم و به همۀ مردم دنیا کار خواهیم داد و اگر کار به اندازۀ همۀ مردم دنیا موجود نباشد کار را جیره بندی خواهیم کرد. ولاغیر
ما در دولت عشق راندمان کاری مردم دنیا و میزان علم و دانش و میزان صالح بودن آنها را اندازه گیری میکنیم و سپس مردم دنیا را به دو دسته تقسیم میکنیم خوبان و بدان.
ولاغیر
خوبان را پاداش نیک میدهیم و بهشت فانی و باقی را جایگاه آنان قرار میدهیم. ولاغیر
بدان را جزای بد میدهیم و جهنّم فانی و باقی را جایگاه آنان قرار میدهیم. ولاغیر.
تنها راه پیشگیری از تورم در اقتصاد جهان، دادن حقوق مساوی به همۀ مردم جهان و از بین بُردن نظام سرمایه داری و سیستم نظامی گری و حذف هزینه های نظامی جهان و رونق و گسترش کشاورزی در جهان است.
ولاغیر
***
ما به تمام مردم دنیا میگوییم هفت مرز را برسمیّت نمی شناسیم که عبارتند از:
1- مرزهای جغرافیایی 2- مرزهای سیاسی. 3- مرزهای اقتصادی. 4- مرزهای نظامی. 5- مرزهای فرهنگی. 6- مرزهای دینی. 7- مرزهای مذهبی .
ولاغیر
***
برای رسیدن به عدل مطلق باید از کمونیست مطلق گذشت ولاغیر.
و ماتریالیسم نیز مردود است ولاغیر.
***
بنی آدم اعضای یکدیگرند/ که در آفرینش ز یک گوهرند
چگونه در مدار ثروت قرار بگیریم؟
مدار ثروت چیست؟ آیا شما در مدار ثروتمندی قرار گرفته اید؟ آیا می دانید برای تغییر مدار ثروت باید چه کاری انجام دهید؟ حقیقت این است که باورها، مدار فقر و یا ثروت شما را می سازند؟ این باور هستند که زندگی شما را تحت تاثیر قرار می دهند؟ اما باورها چه هستند؟ این موضوع به قدری مهم است و کل زندگی یک فرد را تحت الشعاع خود قرار می دهد که تصمیم گرفتیم در این رابطه مقاله ای بنویسیم و مدار ثروت و یا فقر را کامل بررسی کنیم با بیست درصدی ها همراه باشید.
اصول مدار ثروت
باور چیست؟
باور همان فکری است که بارها و بارها در ذهن یک فرد مرور می شود تا جایی که به آن ایمان پیدا می کند و جز باورهای آن فرد می شود. خیلی از شرایطی که در زندگی شما ایجاد می شود، انسان هایی که در سر راهتان قرار می گیرند، ایده هایی که به ذهن می رسند،موقعیت ها و فرصت هایی که در آن قرار می گیرید همگی از باورهای شما نشات می گیرند.
خیلی از افراد به قدرت باورها ایمان ندارند و خیلی از افراد دیگر حتی از آن با خبر هم نیستند به همین خاطر اکثر افراد جامعه طعمم موفقیت، اذت، شادی و احساس خوشبختی را نچشیده اند!
اینکه اعتقاد داشته باشید تمام اتفاقات زندگی تان مربوط به خودتان است یا خیلی از افکارتان باعث به وجود آمدن شرایط بهتر و یا بدتر می شوند یک امر مهم است. شما برای بدست آوردن چنین اعتقادی باید با قوانین جهان هستی آشنا شوید و بدانید به صورت کلی جهان هستی چطور عمل می کند.
هر زمانی که شما درک کاملی از قوانین جهان هستی پیدا کنید به راحتی می توانید روی باورهای خود هم کار کنید و از این قوانین به نفع زندگی خود استفاده کنید.
انسان ها در جهانی زندگی می کنند که مدارهای مختلفی دارد هر فردی داخل یک مدار قرار دارد و داخل هر مدار یک مقدار پول، ثروت اگر بخواهیم به صورت کلی به مدارها نگاه کنیم دو نوع مدار داریم
- مدار ثروت، خوشبختی، آرامش، سلامتی و …
- مدار فقر، بدبختی، استرس، بیماری و …
به عنوان مثال اگر ذهن شما برای درآمد 2 میلیون تومان آماده شده است تمام فرصت ها، ایده ها، شرایط و موقعیت هایی که برای شما پیش می آید باعث می شوند که شما همان 2 میلیون را دریافت کنید نه چیز بیشتر!
اگر شما در مدار 5 میلیون تومان قرار بگیرید ناخودآگاه می بینید ایده هایی که به ذهنتون میرسد شما را به درآمد 5 میلیون تومان می رساند یا مثلا فرصت کاری برای شما مهیا می شود که در این رنج قیمت حقوق می گیرید.
حالا فکر می کنید علت چیست؟
چون باورهای خودمان را تغییر نداده ایم! اگر شما در همان مدار قبلی ادامه بدید قطعی نتایج قبلی را هم دریافت می کنید مگر اینکه از مدار ثروت های مختلف خارج شوید و به سمت مدار ثروت بالاتر حرکت کنید. بعد از تغییر خواهید دید همه شرایط و افراد کمک تان می کنند که در مدار جدید خودتان را قرار دهید.
شاید برای شما جالب باشد 12 راز موفقیت در کار و زندگی بدانید!
اما سوال مهم اینجاست چطور باید مدار ثروت رو تغییر بدیم ؟
اگر می خواهید مدارتان با سرعت و قدرت بیشتری تغییر پیدا کند باید روی باورهای خودت کار کنی! نکته قابل توجه به تغییر باور است نه افکار! افکار جز کوچکی از باورهای شما هستند اما تفکری که برای مدت زیادی در شما شکل گرفته می شود باور! تغییر باور شاید کار سختی به نظر بیاید اما شدنی است!
اگر شما باور داشته باشید پول درآوردن کار سختی است قطعاً جهان هم برای اثبات این مساله به شما کمک خواهد کرد.
اگر شما باور داشته باشید هر کاری شدنی است و به توانایی های خود ایمان داشته باشید حتماً جهان هم شرایطی برای شما فراهم می کند که این باورتان را اثبات کنید.
اگر شما باور داشته باشید ثروتمند می شوید حتماً در مدار ثروت قرار می گیرید.
اگر شما بتوانید آرام ارام باورهای خود را عوض کنید مدارتون هم آرام آرام عوض خواهد شد. کافی است که هزارن فکر تازه و جدید را جایگزین افکار مسموم و مخرب کنید تا در مدار ثروت و خوشبختی قرار بگیرید.
اگر بخواهم یک توصیف کلی در مورد هر مدار داشته باشم اینکه هر کسی روی هر مداری قرار بگیره فقط چیز هایی رو میبینه که فقط روی اون مدار هست و دسترسی به مدار های بالاتر رو نداره!
رابطه باورها با مدار ثروت
اگر بخواهیم باورها را در زمینه ثروت بررسی کنیم دو نوع باور وجود دارد.
- باورهای فقرا
- باورهای ثروتمندان
“در زندگی چیزی را تجربه میکنیم که انتظارش را داریم؛ این، یک قانون است!”
اگر انتظار فقر و نداری را دارید حتماً آن را تجریه می کنید زیرا فرکانس ذهن شما بر روی فقر تنظیم شده و هیچ برنامه ای برای ثروت ندارد.
اگراعتقاد دارید قرض و بدهی شما را در مدار سختی و مشقت قرار داده احتمالاً به کارهایی مشغول می شوید که یک حقوق و مزایای کمی برای شما دارد که فقط بتوانید زندگی خود را بگذرانید و یا بدهی و قرض های خود را ادا کنید. از این رو ثروت و کسب پول و ثروت و خوشبختی پولدار شدن برای تان یک آرزو خواهد بود.
احتمالاً افرادی هم که به صورت ناخودآگاه پول غیرمنتظرهای به دستش میرسد، بلافاصله با خرید خرجش میکند، چون احساس میکند که خرج کردن حس بهتری دارد از این رو هرچه زودتر خود را به وضعیت عادی (یعنی بیپولی) برمی گردانند.
شاید باور داشته باشید که چون شغل مناسبی را انتخاب نکرده اید نهایتاً ثروتمند نخواهید شد. در صورتیکه بسیاری از افراد موفق و پولدار با ادامه یک شغل مکمل توانسته اند به مرور زمان پول کسب کنند و در مدار ثروت قرار بگیرند و یا حتی بعد از سال های طولانی شغل خود را تغییر داده اند.
اگر فکر کنید که برای پول بدست آوردن وقت کافی ندارید در اشتباه هستید! زیرا همه انسانها به یک اندازه زمان در اختیار دارند به عبارتی در 24 ساعت شبانه روز مشترک هستند.
واقعاً چه چیزهایی می تواند در مدار ثروت شما را قرار دهد؟ به غیر از باور گزینه های مهم دیگری هم هستند که مسیر موفقیت و ثروت را برای شما باز می کنند که عبارتند از:
1- تصمیم گیری شما
برای تغییر اوضاع به قدرت نیاز دارید به قدرت شهامت، اراده و تصمیم گیری! باید به خودتان تعهد بدهید و تلاش در این زمینه داشته باشید. تعهد برای آنچه باید انجام دهید، تعهد برای آنچه باید تغییر کند و همین تعهد است که نتیجه شما را مثبت و یا منفی می کند.
2- درک و دید مناسب
به همراه تلاش باید دید و درک درستی از تصمیم و انتخاب خود داشته باشید و گرنه پیروز نمی شوید.
3- قدرت پس انداز
یک جمله عالی در این زمینه وجود دارد که می گوید:” اول پسانداز و بعد خرج کردن!”
که البته بیشتر افراد دقیقاً برعکس عمل می کنند اول خرج می کنند تا اگر چیزی باقی ماند پس انداز کنند.باید برای مدار ثروت برنامه داشته باشید برنامه ای که در آن نقش پس انداز پر رنگ باشد. مدیریت در دخل و خرج و داشتن پس انداز یکی از اجزای مهم در زندگی ثروتمندان است.
4- تقاضای کمک از دیگران
سعی کنید در کارهایی که نیاز به مهارت و کمک دیگران دارید از آنها تقاضای یاری کنید؛ زمانی که مردم ببینند تو برای کمک به خودت با اراده و مصمم هستی، آنها هم برای کمک به تو با اراده و مستعد خواهند شد؛ البته نباید فراموش کنیم که نحوه کمک از دیگران مهم است! باید بدانید چطور از دیگران کمک بگیرید!
5- خودت را لایق بدان!
اگر شما خودتان را لایق ثروت ندانید چط.ر انتظار دارید دیگران شما را لایق بدانند و چطور امکان دارد طبق قانون هستی به آن دست پیدا کنی! اگر به خودتت باور داشته باشی که شایسته ثروت و قدرت هستی حتماً آن را دریافت خواهی کرد. شما باید همیشه خودتان را محترم و ارزشمند بدانید و با خودتان در حالت صلح و آشتی باشید.
6- توجه به زندگی ثروتمندان و ارتباط با آنها
الگوبردای و یادگرفتن از ثروتمندان به شما کمک می کند بهتر و درست تر در مدار ثروت قرار بگیرید. شما با بررسی زندگی ثروتمندان و رفتار آنها اشکالات کار خود را می شناسید و بهتر می توانید نکات مثبت و ارزشمند را یاد بگیرید. اگر با آنها ارتباط برقرار کنید می توانید به راحتی سبک زندگی خود را به آنها نزدیک کنید.
7- زمانی برای خود
برای طی کردن مسیر ثروت و استقلال مالی باید زمانی را برای خرج کردن خودتان بگذارید. به بیان ساده تر از پول اذت ببرید! چرا؟ چون این کار به شما انگیزه پول درآوردن بیشتر می دهد و بدست آوردن پول را سخت و دشوار جلوه نمی دهد.
8- داشتن هدف
در اول هر سال برای خودت هدف و نقشه داشته باش. افراد ثروتمند برای هر ماه،سال و هر روز خود هدف تعیین می کنند. آنها می دانند در پایان سال چه می خواهند و هر روز کاری برای اهداف خود انجام می دهند.
9- به همراه داشتن پول
در عصر جدید و با کارت های بانکی مردم از حمل پول به صورت نقدی بی نیاز شده اند اما به همراه داشتن پول به صورت نقدی به شما کمک می کند که اولاً از نظر روانی احساس بهتری داشته باشی و احساس ثروت بیشتر کنید دوماً با وجود پول خرج نکنی سوماً پولدار شدن را راحت بدانی و نکته آخر اعتماد به نفس شما هم زیاد خواهد شد.
ترس از خرج کردن پول در وجود بسیاری از افراد وجود دارد بعضی از افراد میگویند: «من نمیتوانم پولی با خودم به همراه داشته باشم، زیرا بلافاصله خرجش میکنم». شما با این کار تمرین و کنترل بیشتری خواهید داشت. همچنین اگر پول در جیبتان باشد و به خودتان اطمینان نداشته باشید، نمیتوانی انتظار پولدار شدن را داشته باشید!
نتبجه نهایی:
فقر یک بیماری است! فقر یک بیماری ذهنی و روانی است که بسیاری از ثروتمندان خود ساخته آن را شکست داده اند. آنها تواسته اند با جسارت و اراده و باور خودشان را درمان کنند. ثروتمندان خودساخته باور داشتند که این بیماری قابل درمان است آنها می دانستند که هر درمانی نیاز به تلاش، ایمان دارد و بر این اساس موفق شدند. اگر آنها موفق شدند و توانستند تو هم حتماً موفق می شوی!
آیا ثروتمندان خوشبخت هستند؟
نویسندگان: Long Wang و J. Keith Murnighan مترجم: شیرین امینیان اصول اخلاقی، درآمد و حس خوشبختی به طرق مختلفی برهم اثر میگذارند. کیث مورنیگهان میگوید: شما را نمیدانم ولی من طالب درآمد بیشتری هستم. اما آیا این واقعا مرا خوشحال میکند یا ترس از دست دادنش گریبانم را خواهد گرفت؟» مورنیگهان درمانگر، روانشناس و استاد رشته مدیریت و سازمانها در دانشکده «کلاگ» است. وی به بررسی یکی از مشهورترین نظریههای علوم اجتماعی به نام «پارادوکس ایسترلین» پرداخته است: پول تا آستانه مشخصی خوشبختی میآورد و پس از آن به کاهش این احساس میپردازد.
نویسندگان: Long Wang و J. Keith Murnighan مترجم: شیرین امینیان اصول اخلاقی، درآمد و حس خوشبختی به طرق مختلفی برهم اثر میگذارند. کیث مورنیگهان میگوید: شما را نمیدانم ولی من طالب درآمد بیشتری هستم. اما آیا این واقعا مرا خوشحال میکند یا ترس از دست دادنش گریبانم را خواهد گرفت؟» مورنیگهان درمانگر، روانشناس و استاد رشته مدیریت و سازمانها در دانشکده «کلاگ» است. وی به بررسی یکی از مشهورترین نظریههای علوم اجتماعی به نام «پارادوکس ایسترلین» پرداخته است: پول تا آستانه مشخصی خوشبختی میآورد و پس از آن به کاهش این احساس میپردازد.
او همچنین در پی این است که میزان تاثیر اخلاقیات را در رابطه بین درآمد و خوشبختی بسنجد. او میگوید: «من برنامه اجرایی در اصول اخلاقی و رهبری «MBA» را تدریس میکنم و ما اغلب در این باره صحبت میکنیم که چگونه فساد، رشوهخواری و سایر راههای کسب درآمد نامشروع در برخی کشورها رایج است.» وی همچنین میافزاید: «هرچقدر هم که این گونه اعمال رایج باشد باز هم مردم میدانند رشوهخواری امری غیراخلاقی است و این اعمال نتایج منفی در جامعه در پی دارد.»
مورنیگهان با کمک همکارش «لانگ وانگ» استاد دانشگاه هنگکنگ، تصمیم گرفت بفهمد چگونه پول، هیجان و اخلاقیات در مقیاس فردی و کشوری بر هم اثر میگذارد؟ او میگوید بخشی از مطالعات ما ریشه در طمع و حرصی دارد که پیشینیان هم به آن پرداختهاند. همانگونه که افلاطون و ارسطو میگویند: حرص از تنگنظری و بینش پایین افراد سرچشمه میگیرد و اکنون دادههای ما گفتههای ایشان را بعد از ۲۰۰۰ سال تایید میکند. در صورتی که این مساله را جدی تلقی کنیم باید به این سوال پاسخ دهیم که آیا به تناسب افزایش درآمد در برابر اصول اخلاقی بیبندوبارتر میشویم یا خیر؟
درآمدهای کلان و تاثیرات کلان
آنها برای بررسی تجربی این پرسش، در آمد ۲۷کشور را بین سالهای ۲۰۰۵ تا ۲۰۰۶ جمعآوری کردند درحالیکه میزان خوشبختی و پایبندی مردم به اخلاقیات را نیز در نظر گرفته بودند. به عبارت دیگر از شرکتکنندگان خواسته شد که به سوالات مربوط به حس خوشبختی و پایبندی به اخلاقیات از یک تا ۱۰ نمره دهند.
مورنیگهان میگوید: یک فرد ثروتمند ناخوشبخت چه بسا بهخاطر بیاخلاقی احساس ناخوشایندی دارد حال آنکه همین رفتار، او را ثروتمند کرده است. «آنها میزان فساد را در ۵۵ کشور منطبق بر «گزارشهای ثروت بانک جهانی» بررسی کردهاند. همین کشورها در بررسی میزان خوشبختی نیز شرکت داشتهاند. به گفته مورنیگهان مقایسه این دو آمار کسب پول و ثروت و خوشبختی میتواند انعکاسدهنده مطالب بسیاری باشد. مطالبی که شاید تاکنون از آن غافل بودهایم و میتواند ویژگی بارز عصر حاضر باشد. عصری که ما را مرتبا بر سر دوراهی اخلاق و منفعت شخصی قرار میدهد.
یافتههایی که این دو محقق نام «چالشانگیز» را بر آن گذاشتهاند درواقع رابطه بین پول، خوشبختی و اخلاقیات را بازگو میکند. از بین ۲۷۶۲۷ نفری که در این پرسشنامه شرکت کردهاند، آنهایی که زیاد به اخلاقیات و درستکاری پایبند نبودند رضایت کمتری از زندگی داشتند و آنهایی که علاوهبر درآمد بالا درستکار بودند از سطح رضایت بالاتری برخوردار بودند. وقتی این نتایج را در مقیاس کشوری در نظر بگیریم میبینیم که «فسادِ بیشتر، افراد ناخوشبخت بیشتری را به ارمغان میآورد».
مورنیگهان معتقد است این یافتهها میتواند به بازنمایی عواملی بپردازد که خوشبختی را در سطوح خرد و کلان تحت تاثیر قرار میدهد. او میگوید: نتایج خوشایند رضایت از زندگی و خوشبختی تنها محدود به افراد نیست بلکه بر جامعه نیز اثر دارد. البته در ادامه میافزاید: ما دقیقا نمیدانیم که کدام یک علت و کدام یک معلول است یعنی آیا ثروتمند بودن و خوشبختی ما را درستکار میکند یا درستکاری ما را ثروتمند و خوشبخت؟ اما میتوانیم نشان دهیم افرادی که از زندگی راضی هستند و درآمد خوبی هم دارند، درستکارترهستند.
در بررسی وجود همبستگی که بین درآمد بالا، رضایت پایین از زندگی و آستانه پایین رفتارهای غیراخلاقی صورت گرفته است، مورنیگهان این فرضیه را مطرح میکند که «شاید افرادی که خوشبخت نیستند رنجِ رفتارهای نادرستی را میکشند که برای ثروتمند شدن انجام دادهاند.»اگر چه یافتههای آنان علل و اثرات بین پول، خوشبختی و اخلاقیات را نشان نمیدهد اما مورنیگهان توانسته است این مساله که «پول خوشبختی میآورد» را به چالش بکشد. به بیان دیگر، این باور قدیمی که داشتن وضع مالی مناسب ذهن را از دغدغهها آزاد میکند تا فرد بتواند به سایر نیازها و جوانب زندگی توجه کند و احساس خوشبختی کند را به چالش کشیده است و برعکس آن را مطرح می کند:
«جای تعجب ندارد افراد ثروتمندی که ثروت خود را از راههای نامشروع به دست آوردهاند دارای تحمل بیشتری نسبت به دیگرانند و چه بسا به سختی در برابر رفتارهای سوء خود احساس گناه میکنند. همچنین ارسطو بیان میکند: چه بسا حس خوب خوشبختی همه آن چیزی نیست که ما میبینیم و معلول چندین علت است.»این تحقیق در آخر به نتایج گستردهتری اشاره دارد. از جمله اینکه مساله فساد و خوشبختی میتواند بستری برای مطالعه بسیاری از محققان و سیاستگذاران باشد و میگوید: «پرواضح است که ما فساد را که ریشه بسیاری از ناملایمات است برای مردم نمیخواهیم اما با روشهای دیگری نیز میتوان به مبارزه با آن پرداخت. اگر شما احساس خوشبختی بیشتری کنید بهطور کلی جامعه نیز چنین حسی را با رها شدن از فساد خواهد کرد و این همان چیزی است که ما برای جامعه میخواهیم، رفاه و خوشبختی با سوق دادن افراد به پاکدستی».
آیا پول خوشبختی می آورد؟
البته واضح و مبرهن است که علم بهتر است. علم کسب می کنیم که بیشتر قدر پول را بدانیم و بیشتر به ارزش آن پی ببریم. در عین حال، داشتن پول، راحتی خیال می آوردو تمامی دغدغه های ضروری زندگی را از میان بر می دارد؛ به عبارت دیگر، از نگرانی ها ، غم و غصه ها و نداشتن ها می کاهد. در مقابل، علت کسب علم آن است که اگر روزی پول نباشد، بتوانیم چکه کردن سقف اتاقمان را تعمیر کنیم.
درباره سؤال علم بهتر است یا ثروت؟ روانشناسان بار دیگر تحقیقاتی انجام داده اند. آن ها پس از پژوهش بر روی دوازده هزار فرد آمریکایی به این نتیجه رسیدند: ” پول خوشبختی نمی آورد، اما نداشتن آن عامل مهم بدبختی است!”
اگر شما درآمد بیشتری داشته باشید، کمتر احساس بدبختی می کنید. حال سؤال دیگری مطرح می شود: ” وقتی حساب بانکی پر می تواند لحظات درد و رنج را در زندگی روزانه افراد کاهش دهد، پس چگونه می گویند که پول خوشبختی نمی آورد؟! ”
روان شناسان به این سؤال این گونه پاسخ داده اند: ” حوادث ناگوار در زندگی هر فردی پیش می آید؛ اما فردی که پول دارد،راحت تر می تواند از عهده بحران پیش آمده برآید، سریع بر اوضاع مسلط شود و خود و خانواده اش را جمع و جور کند، طوری که آبرو و هویت آنان حفظ شود؛ برای مثال وقتی ، سقف اتاقش چکه می کند، بلافاصله تعمیر کار می آورد و آن را تعمیر می کند؛ اما کسی که پول ندارد، باید در زیر آن سقف سوراخ شده، چکه های باران را تحمل کند و خود و خانواده اش از سرما بلرزند.”
به زبان تخصصی تر:
به طور طبیعی و ناخودآگاه، افراد بی پول به سرعت کنترل اوضاع از دستشان خارج می شود و زندگی شان زودتر از فرد پولدار از هم می پاشد؛ مانند مواقع بحرانی و پیش بینی نشده؛ حتی در شرایط عادی هم وضع به همین منوال است. فرد پولدار همیشه آسان تر سرش را بر بالین می گذارد و خوابی شیرین را تجربه می کند. در حالی که فرد بی پول به دلیل دغدغه های فکری و نگرانی های فراوان اصلاً خواب به چشمش نمی آید
در نهایت پس از تحقیقات گسترده و جمع آوری آمار و ارقام حداقل و حداکثر درآمد افراد، از سالانه زیر پنج هزار دلار تا بالای پانزده هزار دلار آمریکا، روانشناسان به نتایج عملی رسیده اند: ” هرقدر در آمد جزئی تر و پایین تر باشد، فرد به همان میزان احساس بدبختی، سردرگمی و سردرگریبانی بیشتری می کند. این نسبت درباره افراد بیکار یا افراد شاغل با درآمدی بخور و نمیر نیز به همان میزان صدق خواهد کرد.همچنین از دیگر آسیب پذیرها می توان به موارد سن و سال، جنسیت و وضع تأهل فرد اشاره کرد؛ بنابراین :
“پول خوشبختی نمی آورد اما نداشتن آن عامل مهم درد و رنج است.”
بنابریان دیدگاه، دانش بهتر از دارایی است؛ زیرا دانش است که توان و دارایی به همراه می آورد. اما اگر پیشاپیش دارایی داشته باشید، ولی دانشی نداشته باشید، به سرعت تمام داشته هایتان را از دست خواهید داد.
دیدگاه شما