وارن بافت: نبوغ مالی
وارن بافت: نبوغ مالی
تصویری: وارن بافت: نبوغ مالی
او واقعاً یک نابغه مالی نامیده می شود ، زیرا وارن سود را در ساده ترین و عادی ترین چیزها "می بیند". بنابراین ، از همان دوران کودکی ، می توان به اشتیاق او برای امور مالی توجه داشت ، زیرا این ثروتمندترین مرد در زمینه فعالیت سرمایه گذاری در سن 6 سالگی ، هرچند زیاد نیست ، اما سود کسب می کند. 5.05 دلار بود که وی به لطف سه سهم و چندین بطری کوکاکولا دریافت کرد.
وارن بافت: نبوغ مالی
لازم به ذکر است که وارن اولین میلیون دلار خود را در سن 31 سالگی بدست آورد ، اگرچه برنامه های دریافت آن در سی امین سال زندگی او ذکر شده است. او حتی به خانواده اش گفت كه اگر در سن 30 سالگی نتواند میلیونر شود ، پس دلیلی برای زندگی نداشت و از سقف آسمان خراش می پرید.
وارن بافت چگونه ثروت خود را که بیوگرافی او سرشار از بسیاری از حقایق جالب است ، به دست آورد؟ فعالیت اصلی ، همانطور که در بالا ذکر شد ، برای وارن سرمایه گذاری است و سرمایه گذاری طولانی مدت است. وارن که در دوران جوانی خود سرمایه اولیه اندکی کسب کرده است ، از نزدیک با یکی از رهبران دانشگاه کلمبیا ارتباط برقرار می کند ، وی چشمان خود را به چگونگی زندگی و سود سرمایه گذاران باز می کند. و کتاب این معلم دانشگاه - "سرمایه گذار منطقی" ، برای بوف بهترین کتاب راهنما برای یک تاجر شد.
سپس اولین سرمایه قابل توجهی دریافت شد (حدود 10 هزار دلار) که W. Buffet می خواست در هر شرکتی سرمایه گذاری کند. وارن این کار را انجام داد ، بدون آنکه در تجارت و کار متوقف شود.
بنابراین ، تا سال 1956 ، او توانست شرکت خود را تأسیس کند و از پروژه های سرمایه گذاری خود سود قابل توجهی دریافت کند. در طی سالهای گذشته ، وارن فقط سهام شرکتهای آینده دار را خریداری کرده است که صدها درصد سود کسب می کنند.
به طور طبیعی ، نمی توان در مسیر شهرت یا ثروت اشتباه کرد. همانطور که وارن بافت اشاره کرد ، در بیوگرافی شکل گیری و توسعه تجاری وی نیز تعداد قابل توجهی از این اشتباهات وجود دارد. با این حال ، با وجود این ، او توانست الگوریتم لازم اقدامات را پیدا کند و وضعیت را به درستی ارزیابی کند تا حتی پس از سالها به نتیجه مطلوب برسد (به گفته وی ، سرمایه گذاری هایی که سود قابل توجهی به همراه خواهد داشت باید حداقل 10 سال کار کند)
محبوب موضوع
چگونه یک بالشتک ایمنی مالی تشکیل ، ذخیره و استفاده کنیم؟
قوانینی برای تشکیل ، ذخیره و هزینه صندوق ذخیره شخصی. بالشتک ایمنی مالی باید چه باشد. نحوه ایجاد و استفاده از آن در هر بودجه ای ، چه بودجه ایالت ، منطقه ، شهر یا بنگاه اقتصادی ، همیشه یک صندوق ذخیره وجود دارد - ذخیره مشخصی از وجوه که می تواند در صورت پیش بینی نشده استفاده شود
چگونه وضعیت مالی خود را تعیین کنیم
از چه معیارهایی می توان برای ارزیابی وضعیت مالی یک شخص یا خانواده استفاده کرد و اینکه چه می تواند باشد. کسی درآمد بیشتری دارد ، کسی کمتر. شخصی با درآمد متوسط خود زندگی می کند ، شخصی در بدهی فرو رفته است. شخصی املاک زیادی دارد ، کسی اصلاً آن را ندارد
تفاوت پول با امور مالی چیست؟
تفاوت بین مفاهیم "پول" و "مالی" چیست؟ چرا امور مالی گسترده تر و مهمتر از پول است؟ چگونه پول را به امور مالی تبدیل کنیم؟ در زندگی روزمره ، همه ما عادت داریم که با مفهوم "پول" کار کنیم. "درآمد کسب کنید"
سواد مالی چگونه سود می برد؟
تقریباً همه آرزوی ثروتمند شدن دارند. به امید تقویت موقعیت مالی ، افراد شروع به خواندن مشاوره در مجلات یا گوش دادن به صحبت های آشنایان می کنند ، اما آنها چندان ثروتمند نخواهند شد ، زیرا اساس آن باید سواد مالی باشد. همه چیز با یادگیری اصول اولیه ای که هر شخص به آن نیاز دارد شروع می شود
چه کسی یک دادستان مالی است
در انستیتوی مدافعان حقوق بشر روسیه ، سه نفر از مدافعان حقوق بشر فدرال موجود (برای حقوق بشر ، حقوق کودک و حمایت از حقوق کارآفرینان) اخیراً یکی دیگر از آنها - مدافع سپرده گذاران ، وام گیرندگان و بیمه شدگان - به آنها پیوسته است. یک مدافع حقوق بشر مالی
نبوغ مالی وارن بافت
با ۲۳پروتکل در یک اشتراک * قابل استفاده تمام وسیله ها و سیستم های مختلف * راهنمای قدم به قدم
- arrow_backآزاد و نامحدود بدون فیلترینگ
- arrow_backاستفاده در تمامی وسیله ها
- arrow_backراهنمای جامع قدم به قدم
- arrow_backبا ۲۳ پروتکل مختلف در یک اکانت
- arrow_backسازگار با تمامی سیستم ها
روش قدیمی دیگران
شبکه سی دی ان = آنتی فیلتر
بهره گیری از شبکه  CDN
ما به شما قدرت شبکه منسجم و یکپارچه سی دی ان را می دهیم. به دلیل ماهیت ابری شبکه هرگز دچار خلل نخواهد شد، همه سرور ها درون شبکه همزمان با تکنولوژی خاص در حال سرویس دهی می باشند و خارج شدن حتی چند تای آن ها حتی یک ثانیه سرویس را مختل نمی کند
نهایت محافظت و امنیت دیتا
این اطمینان داده می شود که تمام دیتای رد و بدل شده با قوی ترین متد وی پی ان رمز گذاری می شوند. استفاده از سرویس باعث غیر قابل شنود شدن ترافیک می شود و تمام دیتاهای ورودی و خروجی از بابت امنیت گارانتی است
روتینگ پشرفته در شبکه
در لحظه ترافیک توسط روتر ها و فایروال ها بین صد ها سرور فوق العاده قوی در شبکه ابری مسیر دهی می شود. این قابلیت ضامن ارایه نهایت کیفیت ممکن و نهایت بهره از پهنای باند ۵۴ گیگابیتی شبکه ما می باشد. به این دلیل تا به حال آپ تایم فوق العاده بی نظیر شبکه معادل ۱۰۰٪ بوده است
یک اکانت مولتی چند کاربره
اکانت مولتی این امکان را می دهد که روی چند سیستم استفاده کنید. بدون محدودیت پهنای باند - بدون محدودیت ترافیک - پینگ بهینه شده برای ایران مناسب گیم ها
کارکنان عاشق، راز موفقیت “وارن بافت”
بسپار/ایران پلیمر کارآفرین مشهور آمریکایی و مرد ثروتمند جهان، راز موفقیت خود را «کارکنان عاشق» عنوان میکند. «وارن بافت» میگوید: استخدام نیروهایی که در درجه اول «صداقت» و در عین حال «هوش بالا» و «انرژی فراوان» دارند، میتواند کسبوکار را به نتایج مثبت برساند. اما این، همه چیز نیست. مدیرانی که «آزادی عمل» کارکنان و «هدف محوری» را بر «مدیریت ذرهبینی» ترجیح میدهند، محیطکار را برای «عشق به کار» فراهم میکنند.
وارن بافت، مدیر ارشد هلدینگ برکشایر هاتاوی را همه به واسطه خرد و دانشش در حوزه سرمایهگذاری میشناسند اما او ادعا میکند که موفقیتش را تا حد زیادی مدیون استخدام افراد مناسب است. او که حالا ۹۱ سال دارد، به رهبران توصیه میکند که هنگام ارزیابی کارجوها در فرآیند مصاحبه، راستی و صداقت را در اولویت همه ویژگیها قرار دهند: «ما موقع استخدام به دنبال سه چیز هستیم. به دنبال هوش، انرژی یا ابتکار و راستی هستیم. و اگر فرد، ویژگی آخر را نداشته باشد، اولی و دومی، شما را خواهند کشت چون اگر میخواهید کسی را که صداقت ندارد استخدام کنید، بهتر است تنبل و کودن باشد.» منظور او این است که اگر کارمند مربوطه، هوش و انرژی داشته باشد اما صداقت نداشته باشد، آن دو ویژگی ممکن است به ضررتان تمام شود.
مقصود او از انرژی، انرژی روانی است. کسی که همیشه در حال تفکر است و ایده و درونداد برای ارائه دارد. هوش نیز میتواند طیف وسیعی را شامل شود، از هوش هیجانی گرفته تا نبوغ یا مهارتهای اجتماعی. هوش را به سختی میتوان در فرآیند مصاحبه شناسایی کرد اما شناسایی انرژی به مراتب آسانتر است. زبان بدن و حالت صورت و گفتار، فاکتورهای خوبی برای تشخیص انرژی هستند. اما از همه اینها مهمتر، صداقت و راستی است.
اهمیت راستی و صداقت
این روزها مدیران استخدام باید فرآیند مصاحبه را خوب بررسی کنند تا مطمئن شوند که فرد مورد نظرشان، دارای راستی و صداقت است؛ ویژگی که نمیشود از آن کوتاه آمد. بافت سالها پیش در نامه سالانهاش به سهامداران برکشایر نوشت: «۲۰ سال طول میکشد که برای خودتان وجههای دست و پا کنید و ۵ دقیقه کافیاست تا کاملا خرابش کنید.»
قطعا کارجوهایی هستند که در مصاحبه، عدمصداقت از خود بروز میدهند. این بهخصوص در دوره کرونا مصداق دارد که شرکتها عجله دارند زودتر نیرو استخدام کنند و ممکن است از رفتارهای غیرصادقانه کارمندها چشمپوشی کنند.
کارجوها بیش از آنچه فکر میکنید دروغ میگویند
شرکت چکستر که کارش کمک به سازمانها در بهبود تصمیمگیری استخدام است، چندی پیش از ۴۰۰ کارجو نظرسنجی کرد. نتیجه، شگفتانگیز بود: حدود ۷۸درصد اقرار کردند درباره قابلیتهایشان دروغ گفته یا ممکن است بگویند، مثلا در مورد معدل، دستاوردها، عنوانهای شغلی و حتی معرفها. و جالبتر اینکه وقتی از مدیران استخدام و کارشناسان منابع انسانی درباره معیارهای اخلاقی سوال شد، ۶۶درصد گفتند «اظهارات نادرست یا حتی دروغ را قبول میکنیم، اگر توضیح خوبی برایش وجود داشته باشد، یا اگر نتوانیم کارجوی بهتری پیدا کنیم.»
تنها ۱۶درصد کارجوها گفتهاند هرگز دروغ نمیگویند. چیزی که بیشتر ما را ناراحت میکند این است که این ماجرا، جاده دوطرفه است. یعنی شرکتها هم در آن دخیلند. اغلب شرکتها طی فرآیند استخدام، کارجوهای فریبکار را از گزینههایشان حذف نمیکنند. در حقیقت، ۶۶درصد کارفرماها اجازه میدهند کارجو، از دروغی که گفته قسر در برود. تنها ۳۴درصد شرکتها فردی که دروغ گفته را هرگز استخدام نمیکنند. بقیه، با تبصرههایی، از دروغ چشمپوشی میکنند. وقتی از هر ۱۰ نفر، ۸ نفر دست کم درباره یکی از جنبههای خود دروغ گفتهاند و دو سوم کارفرماها که میگویند در هر حال این افراد را استخدام میکنند، این یعنی بعید است نیروی کار شرکت شما، متشکل از افراد دارای انرژی و هوش و راستی باشد.
بافت این را نبوغ مالی وارن بافت میداند. به همین علت است که اینقدر به راستی اهمیت میدهد. شاید استخدام فرد مناسب طول بکشد اما در نهایت، زمانی که صرف کردید میتواند یک سرمایهگذاری با ارزش باشد.
استعفای بزرگ
نوامبر پارسال، حدود ۴/ ۵میلیون نیروی کار آمریکایی از کار خود استعفا داده و به دنبال فرصتهای شغلی دیگر رفتند. این بالاترین رقم استعفا در یک ماه است که از سال ۲۰۰۰ تا به حال ثبت شده (تا قبل از سال ۲۰۰۰، این آمار ثبت نشده بود). این اتفاق کوچکی نیست. حجم استعفاها آنقدر بالا بوده که نامش را «استعفای بزرگ» گذاشتهاند. استعفای بزرگ، باعث پیدایش روند دیگری به نام «شروع تازه» شده. مدیران ارشد نبوغ مالی وارن بافت و رهبران منابع انسانی شرکتهای بزرگ و کوچک حالا دارند درباره استراتژیهای حفظ و مشارکت نیروی کار خود تجدیدنظر میکنند تا تبعات ناشی از این استعفاها متوقف شود. در اینجا بد نیست دوباره سراغ توصیههای بافت برویم که بیارتباط به استعفای فلهای کارمندها نیست.
بافت: شغلی پیدا کنید که عاشقش هستید
وارن بافت یک راهحل ساده برای این مشکل دارد که بارها دربارهاش صحبت کرده. او در سخنرانیای برای دانشجویان مدرسه کسب و کار دانشگاه کالیفرنیا، این پیشنهاد را ارائه کرد:
«از شما خواهش میکنم شغلی انتخاب کنید که عاشقش هستید. باید عقلتان را از دست داده باشید اگر دائما شغلهایی انتخاب میکنید که دوست ندارید، صرفا به خاطر آنکه رزومهتان درخشان شود.» خب، این توصیه خوبی است اما یک کارجو نمیتواند در مصاحبه توی چشمهای مدیر استخدام زل بزند و به او اعلام کند: «من شغلی میخواهم که عاشقش باشم.» اگر امکان پیدا کردن شغلی که عاشقش هستیم وجود نداشت، شاید بشود کاری کرد که شغل فعلیمان را دوست داشته باشیم. سوال اصلیای که رهبران باید جوابش را پیدا کنند، سوالی است که فرهنگ شرکت را نشانه میگیرد: «چطور محیط کاری فراهم کنیم که در آن افراد، کاری که عاشقش هستند را انجام دهند و در نتیجه آن، کسب و کار به نتایج مثبت برسد؟» این مشکلی است که قبل از پاندمی باید حل میشد و قطعا حالا باید به آن رسیدگی کرد.
چطور از استعفای افراد جلوگیری کنیم؟
برای آنکه توصیه وارن بافت را در بستر کسب و کار محلی به کار ببرید، ابتدا باید این را بپذیرید که نسل جدید کارکنان، انتظارات کاملا متفاوتی دارد. بنابراین، مدیران باید بر اساس یکسری قوانین جدید، عمل کنند. در اینجا، یک نقشه راهنما را میبینید برگرفته از کتاب راهنمای مربیگری و آموزش خودم، که با استفاده از آن به کارکنانتان کمک میکنید شغلشان را دوست داشته باشند:
۱- کار را هدفمند کنید
عرصه کار در آینده، هدفمحور و دارای آزادی عمل است. یعنی هر کس مالک و مسوول کاری است که انجام میدهد، چه وقتی که برای خود کار میکنید و چه زمانی که با همکاران برای خلق یک ارزش، همکاری میکنید.
۲. محیطی دارای ارزشهای مشترک بسازید
بیایید قبول کنیم که بعضی محیطهای کار میتواند طاقتفرسا، دچار دسیسه و پر از افراد سمی باشد اما محیط کاری خوب است که افراد، «عاشق» آمدن به سر کار باشند. در چنین محیطی، فرهنگ مثبت و انگیزهبخش است. وقتی همکاران و مدیران در یک محیط امن روانی کار میکنند و ارزشها، اخلاقیات، اعتقادات و هنجارهای مشترک دارند، تک تک افراد به شکلی منحصر به فرد، در جایگاهی قرار گرفتهاند که عشق دهند و عشق بگیرند بدون ترس از جریمه. این به افزایش عملکرد کلی شرکت منجر میشود که نهایتا افراد مشابه را که عاشق کارشان هستند، جذب میکند.
۳- مدیران میانی را توانمند کنید
در بسیاری از سازمانهایی که آموزششان دادهام، وظیفه مدیری که بالای سر کارمند است، این است که ترتیبی دهد کارها جلو بروند و قوانین و سیاستها اجرایی شوند. در اینجا فرصتی هست که به آنها اختیار و قدرت داده شود تا مدیریت را یاد بگیرند اما آنها چنین امکانی ندارند چون آزادی و استقلال تصمیمگیری ندارند که بتوانند روی جنبههای انسانی کارشان تمرکز کنند.
وقتی به مدیران، آزادی داده میشود و شروع میکنند به تمرکز روی رابطه با کارمندها (گوش دادن به نیازها، دغدغهها و ایدههای آنها)، زودتر به راهحلهای نوآورانه میرسند.
بارها از مدیران شنیدهام که میگویند «نمیتوانم به درخواست کارمندم رسیدگی کنم چون سیاست شرکت اجازه نمیدهد و دستم بسته است.» حالا که دور، دور انعطافپذیری و سلامت است، مدیران ارشد باید به مدیران میانی آزادی عمل دهند تا بتوانند غریزه انسانی خود را تمرین و به واسطه آن، نیازهای کارکنانشان را رفع کنند. مثلا شاید لازم باشد سیاستها طوری تغییر کنند که متناسب با نقاط قوت و شخصیت اعضای تیم باشد. در نتیجه، محیطی شکل میگیرد که در آن، هم کارکنان و هم مدیران میانی دوست دارند در آنجا بمانند چون احساس «دوست داشته شدن» و حمایت شدن از مدیران ارشد میگیرند.
۴- مدیران دارای شخصیت را استخدام کنید و ارتقا دهید
افرادی که دارای شخصیت و صداقت هستند، قابل اعتمادند، حالا در هر سطحی از مدیریت که باشند. شما نگران اقدامات چنین فردی نیستید. نگران نیستید که شما را زیر پا له کند. و این محیط کار را جذاب و مملو از عشق میکند. فرد با شخصیت همچنین، صداقت و افراد صادق بیشتری را به سوی سازمان روانه میسازد. به این ترتیب، محیط کار برای کسانی که دنبال چنین چیزی هستند، جذاب میشود. همه دوست دارند چنین جایی کار کنند.
فراموش نکنید کارکنانی که عاشق کارشان هستند، انگیزه بیشتری دارند که زمان بیشتری برای انجام کارها صرف کنند. آنها کارها را انجام میدهند چون «دوست دارند» نه از سر رفع تکلیف یا اجبار.
قابلیت اعتماد
یکی دیگر از ویژگیهای مورد تاکید وارن بافت، مورد اعتماد بودن کارجو است. کارفرماها همواره به دنبال استخدام کارجوی بیعیب و نقص هستند اما در این راستا، معیارهای مناسبی را در اولویت قرار نمیدهند. آنها بیش از حد روی مهارتها و تجربیات زوم میکنند. اما به ندرت از خودشان میپرسند: «آیا این آدم قابل اعتماد است؟» بافت که یکی از موفقترین سرمایهگذاران جهان است در سخنرانیای در سال ۱۹۹۸ خطاب به دانشجویان دانشگاه فلوریدا بر اهمیت اعتماد تاکید کرد. اما منظور او از قابلیت اعتماد چیست؟
نیرویی که از ۱۰۰ نفر بهتر است
استخدام یک نیروی قابل اعتماد یعنی حصول اطمینان از اینکه او صادق و شریف باشد، یعنی حتی وقتی کسی حواسش به او نیست، به استانداردها و اصولی پایبند باشد. با وجدان و وظیفهشناس باشد، مطمئن باشید که درست قضاوت میکند و به آنچه میگوید عمل میکند.
نیازی به نظارت بر او یا مدیریت ذرهبینی او نداشته باشید: اهداف تیم را درک کند و به اندازه شما، به کیفیت کار اهمیت دهد.
خود بافت نیز این ویژگی را بسیار ارج مینهد تا جایی که در نامهای به سهامداران در سال ۲۰۰۳، عقد قرارداد با شرکت مکلین وابسته به والمارت را به عنوان مثال آورد. یک قرارداد عظیم با یک شرکت بزرگ. فرآیند تایید قاعدتا باید کلی طول میکشید. دهها وکیل باید تک تک قراردادها و اسناد و توافقات را میخواندند. یک لشکر حسابدار باید تک تک آیتمها در صورتهای مالی شرکت را بررسی میکردند. ومیلیونها دلار و ماهها زمان لازم بود تا پروسه کامل شود. اما بافت تنها با صرف دو ساعت، یعنی در یک جلسه دو ساعته و یک دست دادن، قرارداد را نهایی کرد. او میگوید: «بررسی خاصی نکردیم. میدانستم که همه چیز دقیقا همانی خواهد بود که والمارت گفته بود. و همانطور هم شد.»
یک جلسه دو ساعته و دست دادن و تمام؟ تصور کنید که چقدر زمان و پول و زحمت هدر میرفت اگر بافت به طرف مقابل اعتماد نداشت. جلوگیری از اتلاف این همه سرمایه، صرفا به این خاطر بود که یکی از طرفین مطمئن بود طرف مقابل به حرفهایش عمل میکند. در مورد استخدام هم همین است. داستان بافت نشان میدهد که اعتماد چه اهرم قدرتمندی است که با اتکا به آن، با تلاشی ناچیز میتوانید نتایج عالی بگیرید. بهتر است یک کارجوی کم تجربه اما صادق، مبتکر و باهوش را استخدام کنید. به هر حال اگر او سابقه خودجوش بودن و اخلاقمداری و تشخیص مشکل را داشته باشد، احتمالا عملکرد بالایی نیز خواهد داشت. بدون اعتماد، داشتن یک تیم با عملکرد بالا ممکن نیست.
صبر در بازار های مالی چیست ؟|سرمایه گذاری بلند مدت و کوتاه مدت + فیلم
صبر، صبر، صبر؛همش میگن توی بازار برای رسیدن به سود باید صبر در بازار های مالی داشته باشی. خوب تا کی باید صبر کنم؟ صبر همیشه خوبه؟ تو این ویدئو همه اینها رو بهت میگم.
شاید در مورد اهمیت دید بلندمدت در سرمایهگذاری بسیار شنیده باشید. توصیه بافت برای سرمایه گذاران این است که به جای تحلیلهای 10 دقیقهای به 10 سال صبر در سرمایه گذاری روی بیاورند. وارن بافت از بزرگترین سرمایه گذاران جهان تاکید میکند که اگر آمادگی و صبر و حوصله لازم برای نگه داری از یک سهم را نداریم، اصلا به خرید فکر نکنیم. منبع
وارن بافت یه جمله ای داره که میگه :
بورس جاییه که آدمای عجول پولشونو میدن به آدمای صبور.
چرا اینقدر صبر در بازار های مالی برامون سخته؟
جوابش توی نحوه عملکرد مغزمونه. مغز آدم جوری طراحی شده که به تهدید ها واکنش نشون میده. مهم نیست این تهدید فیزیکی باشه یا روانی. مغز ما تو این شرایط دوتا فرمان میده، بجنگ یا فرار کن!. تلاطم بازارها هم می تونه برای ما تهدید باشه و باعث بشه فکر کنیم تنها راه رهایی از این استرس، فرار از بازاره. فرار هم ینی داراییمونو بفروشیم و نقد کنیم تا به آرامش بریم. ولی نکته اینه که نوسان جزئی از بازاره که نمی تونیم تغییرش بدیم و اگه می خوایم سرمایه گذاری بلند مدت داشته باشیم باید به این ترس و استرس غلبه کنیم. در واقع باید صبر در بازار های مالی داشته باشیم.
سرمایه گذارهای بلند مساوی نتیجه بهتر
نتایج خیلی از تحقیقات نشون داده که سرمایه گذارهای بلند مدت عملکرد بسیار بهتری از تریدر های متوسط و حتی خوب داشتن. اتفاقی که برای خیلی از بزرگای سرمایه گذاری افتاده. مثل وارن بافت که تو سن 50 سالگی حاصل 3 دهه سرمایه گذاری خودش رو دید و اومد در لیست ثروتمندترین افراد دنیا.
اصولا صبر در بازار مالی برای دو دسته یعنی سرمایه گذارای بلند مدت و سرمایه گذارای کوتاه مدت دو معنی متفاوت داره.
سرمایه گذارای
صبر در بازار های مالی کوتاه مدت
اگه به عنوان یه تریدر یا سرمایه گذار کوتاه مدت وارد بازار میشی و هدفت استفاده از نوسانات بازاره، تو تا جایی صبر در بازار های مالی میکنی که سیستم معاملاتیت بهت اجازه میده. مثلا بیت کوین 30 هزاردلاری رو می خری که رو 36 هزار دلار بفروشی. ممکنه این نوسان 1 روز طول بکشه یا یک ماه، حتی ممکنه بیت کوین بره زیر 30 هزار دلار و حد ضررت فعال شه و از معامله خارج شی. پس به عنوان یه تریدر، زمانی که باید صبر کنی به حد ضرر و حد سودت و همینطور سرعت حرکت بازار بستگی داره.
صبر در بازار های مالی بلند مدت
اما اگه قرار نیست که یه تریدر باشی و فقط دوست داری که مثل هر آدم ثروتمند دیگه ای، همیشه بخشی از درآمدت رو سرمایه گذاری کنی، باید خودتو تو دسته سرمایه گذارای بلند مدت جا بدی و اینجاست که باید صبور بودن رو یاد بگیری. حالا سوال اینجاست آیا صبر کردنه برای ثروتمند شدن کافیه؟ قطعا نه! تو با فقط صبر کردن، خودت رو از نوسانات کوتاه مدت بازار محروم میکنی؛ فقط در صورتی در بلند مدت سود می کنی که سهام یا ارزی که میخری همیشه به خاطر افزایش تقاضا یا کاهش عرضه، قیمتش رشد کنه.
سرمایه گذارای
این موضوع در حیطه تخصص اقتصاددان ها و آینده پژوه هاست. خیلی از شما ها قطعا نه وقت اینکارو دارین نه تخصصش رو. اینجا چند تا کار می تونی انجام بدی یا خودت مهارت مالی و اطلاعات اقتصادیت رو افزایش بدی که حتما توصیه می کنم اینکارو بکنی یا اینکه می تونی از مشاورین یا بنگاه هایی که کارشون سرمایه گذاریه استفاده کنی مثل شرکت های سبدگردانی و صندوق های بورسی و غیره. تو این حالت تنها وظیفه تو انتخاب بهترین مشاورین و صندوقها و سبدگردانهاست.
وقتی مطمئن شدی که خودت یا کسایی که دارن برات سرمایه گذاری میکنن نبوغ و بلوغ مالی رو دارین، می تونین حالا صبر کنین و حاصلش رو ببینی. مطمئن باش اگه خودت بدون آموزش های مالی سرمایه گذاری کنی حتی ممکنه صبر هم بهت کمکی نکنه. یه مثال خیلی ساده بزنم.
روی شرکت استخراج نفت سرمایه گذاری نمیکنم
منی که می خوام برای 40 سال آینده سرمایه گذاری بلند مدت کنم، قطعا نمی رم روی شرکت استخراج نفت سرمایه گذاری کنم. چون می دونم تقاضای جهانی نفت با اومدن انرژی های نو و تجدید پذیر در حال کاهشه، از طرفی همچین شرکتی شاید اصلا40 سال دیگه وجود خارجی نداشته باشه. این البته فقط یک مثاله.
ولی گاهی ما نمیخوایم مثل وارن بافت دهه ها سرمایه گذاری کنیم تا ثروتمند بشیم. می خوایم توی بازارهای مختلف وارد بشیم و از دوره های رشد سود بگیریم. خوب اینجاست که باید دوره های بازارو بشناسیم. برای همون شرکت استخراج نفت که مثال زدم در صورتی که تحریمش برداشته شه میتونه بره با چند تا کشور دیگه قرارداد 5 ساله ببنده و در چند سال، رشد سودآوری عالی ای داشته باشه و گزینه خوب سرمایه گذاری چند ساله باشه.
سرمایه گذارای
دوره های رشد و رکود بازارهای مالی
اصولا بازارها همیشه دوره های رشد و رکود دارن. هر چقدر ما بتونیم پایان دوره های رکود بازار رو زودتر از بقیه متوجه بشیم، می تونیم با ورود به اون بازارها، بیشترین سود رو از دوره رشد ببریم و اگه بتونیم پایان دوره رشد رو بفهمیم دیگه نور علی نوره. در این صورت می تونیم سرمایمون رو بین بازار های مختلف به چرخش دربیاریم. همین وارن بافتی که اسطوره صبره، در سال 2008 که بحران اقتصادی در دنیا و مخصوصا آمریکا بوجود اومد و مردم آمریکا با ترس زیاد داراییشون رو به حراج گذاشته بودند، سهم هایی رو بعد از افت 80 تا 90 درصدی خرید و توی دو سال آیندش سودهای ده برابری کرد. پس وقتی میگیم صبر منظورمون صبر آگاهانه بعد از ورود آگاهانه به یک بازاره.
رکورد رکود، در بازار بورس ایران
حالا فرض کنیم به هر دلیلی سرمایه گذاری بلند مدت خودمون رو در جای بدی انجام دادیم، مثل اتفاقی که برای تازه وارد های بورس خودمون تو سال گذشته متاسفانه افتاد، فکر می کنی چقدر زمان نیازه تا کسی که تو شاخص 2 میلیونی وارد بورس شده از ضرر خارج بشه؟
بذار برگردیم به بلند ترین دوره رکود بورسمون، بورس قبلا هم در سال 92 بعد از یک صعود تند وارد یک دوره نزولی2ساله شد و بعد دوره صعودیش شروع شد و 2سال بعدش در سال 96 برگشت جای اولش. این به این معنی نیست که بورس الان هم 4 سال زمان نیاز داره که به شاخص 2 میلیونی برسه. چون شرایط الان بورس با اون موقع خیلی متفاوته و شخصا فکر می کنم، وضعیت بنیادی خیلی از شرکت ها بهتر از اون دوره هست و بتونیم براحتی در زمان کمتری به شاخص دو میلیونی برگردیم؛ البته زمان خودش رو می طلبه.
جالبه بدونین که بیت کوین هم در سال های 2013 و 2017 به دو نقطه اوج رسید و بعد نزولی شد و تقریبا هر دوبار چیزی حدود 3 سال طول کشید تا دوباره سقف قیمتی خودش رو پس بگیره. پس اگه سرمایه گذار بلند مدت هستی بدون قرار نیست یک عمر منتظر باشی؛ ماکزیمم 2-3 سال، تازه این بدترین شرایطه، ینی وقتی که تو در بدترین نقطه وارد بازار شده باشی. ولی نبوغ مالی وارن بافت اگه سرمایه گذاری بشه روتین زندگیت و همیشه بخشی از درآمدت رو تو بازارهای مختلف سرمایه گذاری کنی هیچ وقت بازار نمی تونه سورپرایزت کنه و مدت طولانی توی ضرر بمونی.
بازار بورس ایران
دوستان من بدونین، درآمد خوب می تونه مرفهت کنه ولی نمی تونه ثروتمندت کنه. سرمایه گذاریه که تو رو ثروتمندت می کنه. جف بزوس رو که میشناسین؟ موسس سایت آمازون. حقوق این مرد سالیانه 1.5 میلیون دلاره ولی سرمایش چیزی بیش از 190 میلیارد دلاره. شاید 5 سال بعد این آدم بازنشسته بشه و حقوقش مثلا باشه سالانه 2 میلیون دلار، ولی فکر میکنی سرمایش چقدر شده؟ 250 میلیارد دلار؟ 300 میلیارد دلار؟ کی میدونه؟
از این ماه به خودت یه قولی بده اونم اینکه حداقل 10 درصد از درآمدت رو پس انداز کنی و قبل از اینکه تورم ارزش پولت رو از بین ببره تبدیلش کنی به یک سرمایه گذاری. فارغ از اینکه بازارها صعودین یا نزولی. این سرمایه گذاری که میگم میتونه خرید 1گرم یا حتی 0.5 گرم طلا باشه؛ چند سال دیگه قطعا با خودت میگی این بهترین عادتی بود که من تو این سالها ساختم.
مطمئنم با سرمایه گذاری پیوسته و صبر آگاهانه مسیر ثروت سازی رو مثل هزاران و میلیونها آدم موفق دیگه طی میکنی و موفق میشی.
سوالات متداول
سرمایه گذاری های بلند مدت نتیجه بهتری داره یا کوتاه مدت ؟
نتایج خیلی از تحقیقات نشون داده که سرمایه گذارهای بلند مدت عملکرد بسیار بهتری از تریدر های متوسط و حتی خوب داشتن. اتفاقی که برای خیلی از بزرگای سرمایه گذاری افتاده.
چه مدت باید در بازارهای مالی کوتاه مدت صبر کرد ؟
اگه به عنوان یه تریدر یا سرمایه گذار کوتاه مدت وارد بازار میشی و هدفت استفاده از نوسانات بازاره، تو تا جایی صبر در بازار های مالی میکنی که سیستم معاملاتیت بهت اجازه میده. مثلا بیت کوین 30 هزاردلاری رو می خری که رو 36 هزار دلار بفروشی. ممکنه این نوسان 1 روز طول بکشه یا یک ماه .
۴ عامل کلیدی خرید سهام
ما این چهار اصل را ابداع نکرده ایم، آنها اصول اساسی هستند که سرمایه گذارانی، همچون وارن بافت “Warren Buffett” برای دهه ها دنبال کرده اند و باید هنگام انتخاب سهام به آنها توجه کرد.
*سرمایه گذاری در بخش ها و صنایعی که نسبت به آنها شناخت کافی داریم
*یافتن شرکت هایی که دارای مزیت های رقابتی طولانی مدت هستند
*شناسایی شرکت هایی که مدیر آنها اثر بخش و کارآمد است
* خرید سهام در حالتی که قیمت آن کاهش یافته و پایین تر از ارزش ذاتی است
1- سرمایه گذاری در بخش ها و صنایعی که نسبت به آنها شناخت کافی داریم:
اگر فکر کنیم همه چیز را در مورد همه بخش ها و صنایع می دانیم با عارضه سطحی نگری روبرو هستیم. این نگاه ریسک و خطر انتخاب سهام را افزایش می دهد. حتماً شما جمله معروف همه کاره و هیچ کاره را شنیده اید. این مصیبت در بازار سهام زمانی اتفاق می افتد که فکر کنید در همه بخش ها یا صنایع متخصص هستید. در بازار سرمایه همه کاره بودن به کار نمی آید و این تفکر اغلب با ازدست دادن سرمایه پایان خواهد یافت.
پایه و اساس داد و ستد در بازار سرمایه و همچنین سه اصل باقی مانده کسب تخصص در یک زمینه خاص از بازار است و بدون توجه به مرحله اول نمی توانیم به سه اصل دیگر وارد شویم.
2- یافتن شرکت هایی که دارای مزیت های رقابتی طولانی مدت هستند:
من سعی می کنم سهام کسب و کارهای فوق العاده ای را بخرم که یک نادان هم می تواند آنها را اداره کند. “وارن بافت”
قلعه ای را در دوران قرون وسطی تصور کنید، اطراف این قلعه را خندقی وسیع احاطه کرده که تنها راه دسترسی به آن یک پل متحرک است. لحظه ای به خندق فکر کنید! و به این پرسش پاسخ دهید که چرا در اطراف قلعه ها خندق حفر می کردند؟ جواب آن بسیار ساده است: محافظت! وارن بافت مزیت رقابتی بلند مدت یک شرکت را به خندق اقتصادی تشبیه کرده است؛ حال باید دید که چگونه می توان این شرکت ها را تشخیص داد. شرکت های دارای مزیت های اقتصادی معمولا از ویژگی های ذیل برخوردارند:
یک نام تجاری مشهور (برند)
توانایی تولید محصول با بهای تمام شده پایین
توانایی عرضه محصول ارزان تر از رقبا
توانایی توسعه و رشد با هزینه ای کمتر تر رقبا
انحصار! شرکتی که برصنعت تسلط دارد. (بوئینگ و ایرباس)
موارد فوق تنها تعداد اندکی از مزیت ها هستند که با آنها خندق های اقتصادی ساخته می شود.
3- شناسایی شرکت هایی که مدیر آنها اثر بخش و کارآمد است:
پیدا کردن شرکت هایی که از مدیر اثربخش و کارآمد بهره می برند کار ساده ای نیست. ساعت ها به کنفرانس ها گوش می دهیم، گزارش های فصلی و سالانه را می خوانیم و تاریخچه مدیریت جاری شرکت را مطالعه می کنیم تا متوجه شویم مدیر شرکت در حال انجام چه کاری است، چه کاری انجام خواهد داد و از چه ظرفیت هایی برخوردار است. روش هایی که می تواند به ما در یافتن یک مدیر کارآمد و اثربخش کمک کند شامل موارد ذیل است.
مطالعه تاریخچه ای از تصمیمات اخذ شده توسط مدیران! پاسخ به این پرسش که آیا مدیران شرکت در سابقه خود نشانی از کسب موفقیت دارند؟
منفعت ذینفعان! آیا تصمیم ها و اقدامات مدیران برای ذینفعان بهره ای داشته است؟
کسب موفقیت! مدیر ها چگونه اقدام می کنند؟ آیا اقدام آنها موفقیت شرکت را به همراه دارد؟
پاسخ به این سوال ها، به ما اجازه می دهد تا روشن کنیم که سابقه مدیر شرکت تا چه میزان ظرفیت خرید سهام آن را افزایش داده است.
4- خرید سهام در حالتی که قیمت آن کاهش یافته و پایین تر از ارزش ذاتی است:
تفاوتی ندارد که ما در مورد خرید یک کالا مانند جوراب یا سهام صحبت کنیم، آنچه مهم است خرید محصول یا سهام با کیفیتی است که قیمت آن کاهش یافته است. “وارن بافت”
تصور کنید برای خرید یک خودرو به نمایشگاه و یا نمایندگی رفته اید و در حال ورود به پارکینگ آن هستید. زمان ورود و هنگام تصمیم گیری برای خرید، می دانید که بهایی که باید پرداخت کنید برچسبی است که روی ماشین قرار گرفته است! شما ترجیح می دادید قیمتی بالاتر از برچسب پرداخت کنید یا پایین تر از آن؟ قطعا پرداخت قیمتی کمتر از برچسب بهتر است.
طبق اصل چهارم سهمی که پایین تر از قیمت برچسب (قیمت بازار) معامله می شود ارزش خرید دارد. اگر بتوانید سهم هایی را پیدا کنید که در قیمتی پایین تر از ارزش ذاتی (قیمت برچسب) معامله می شوند و سه اصل دیگر را هم دارند، در آن صورت فرمولی برای سرمایه گذاری خردمندانه سهام یافته اید.
اگر سهمی یافتید که با سه اصل اول همراه بود اما زیر قیمت برچسب معامله نمی شد باید صبر کنید. سرمایه گذاران باید بدانند بهایی که پرداخت می کنند یکی از مسایل بسیار مهم سرمایه گذاری است. اگرشما در پرداخت بهای سهم اشتباهی مرتکب شوید درآن صورت شرایط سختی را متحمل خواهید شد.
نتیجه گیری:
ما خود را سرمایه گذار می نامیم و به سرمایه گذاری هایی اقدام می کنیم که احتمال کسب سود در آن بالاتر از ضرر و زیان است. زمانی که هر چهار اصل عنوان شده در کنار هم قرار بگیرند احتمال کسب درآمد افزایش خواهد یافت. ممکن است ساعت ها، روزها، هفته ها و یا گاهی اوقات ماه ها طول بکشد، تا این اطمینان حاصل شود و احتمالات نشان دهد که زمان کسب سود فرا رسیده است.
دیدگاه شما