” برنامه خوبی که امروز اجرا شود بهتر از برنامه کامل فردا خواهد بود” ژنرال ویلیام
راز موفقیت ثروتمند ترین مرد دنیا چیست؟
به گزارش بانک اول،ایلان ماسک، مدیر شرکت خودروسازی تسلا و برنامه فضایی اسپیسایکس به تازگی با پشت سرگذاشتن جف بزوس، موسس آمازون به عنوان ثروتمندترین فرد جهان معرفی شد.
به دنبال رشد سهام شرکت تسلا، ارزش داراییهای این کارآفرین آمریکایی از مرز ۱۸۵ میلیارد دلار گذشت.
اما راز موفقیت او چیست؟ چند سال پیش نزدیک راز موفقیت چیست؟ به یک ساعت با ایلان ماسک در این باره حرف زدم و حالا که او به موفقیتی تازه رسیده، تصمیم گرفتم دستی به سر و روی مصاحبهام بکشم و آن را با شما به اشتراک بگذارم. پس این شما و این هم توصیههای ایلان ماسک برای موفقیت در کسب و کار:
۱- مسأله پول نیست
این نکتهای کلیدی در نگرش ایلان ماسک به تجارت محسوب میشود. سال ۲۰۱۴ که با او مصاحبه کردم، او گفت نمیداند چقدر ثروتمند است: «این راز موفقیت چیست؟ طور نیست که انبوهی از پول نقد در جایی وجود داشته باشد. واقعیت فقط این است که من تعدادی رای مشخص در تسلا، اسپیسایکس و سولارسیتی دارم و بازار روی آن آرا ارزش میگذارد.»
آقای ماسک با ثروتاندوزی «از راه درست و اخلاقی» مخالفتی ندارد، اما میگوید انگیزه اصلی برای او پول نیست. رویکردی که ظاهرا نتیجه هم داده است.
نمایش خودروی تسلا مدل ایکس ۹۰دی در یک نمایشگاه بازرگانی در بروکسل
ارزش دارییهای آقای ماسک که شخصیت تونی استارک، کاراکتر اصلی مجموعه فیلمهای مرد آهنین با بازی رابرت داونی جونیور از او الهام گرفته شده، در ۲۰۱۴ و موقع انجام این مصاحبه شاید به ۱۰ میلیارد دلار میرسید.
شرکت تولید خودروهای برقی او، تسلا به ویژه بسیار خوب عمل کرده است. سهام این شرکت طی سالهای گذشته رشدی چشمگیر داشته و ارزش کنونی آن به بیش از ۷۰۰ میلیارد دلار میرسد. با این پول میشود فورد، جنرال موتورز، بیامو، فولگسواگن و فیاتکرایسلر را خرید و باز هم پول کافی برای خرید فراری داشت.
اما آقای ماسک که امسال ۵۰ ساله میشود انتظار ندارد ثروتمند بمیرد. او گفت فکر میکند بیشتر پولش را صرف ساخت پایگاهی در مریخ کند و تعجب نخواهد کرد اگر همه ثروتش هم خرج این پروژه شود.
احتمالا او هم مثل بیل گیتس داشتن میلیاردها دلار پول در حساب بانکی خود موقع مرگ را نشانه شکست میداند، چون معنایش این است که از ثروتش به خوبی استفاده نکرده است.
۲- به دنبال علایق خود بروید
گفته میشود رابرت داونی جونیور برای اجرای نقش مرد آهنین از ایلان ماسک الهام گرفته است
ساخت پایگاه در مریخ، کلید فهم آن چیزی است که از نظر ایلان ماسک نقشی اساسی در موفقیت دارد.
او به من گفت: «میخواهی همه چیز در آینده بهتر شود. میخواهی این چیزهای هیجانانگیز تازه، زندگی را بهتر کنند.»
برای نمونه اسپیسایکس را در نظر بگیرید. او به من گفت این شرکت را راهانداخته، چون انتظار داشت برنامه فضایی آمریکایی جاهطلبانهتر باشد.
او گفت: «انتظار داشتم از زمین فراتر برویم، آدم به مریخ ببریم و در ماه پایگاه بسازیم، میدانی، فکرم این بود که پروازهای مرتب به مدار زمین داشته باشیم.»
وقتی این اتفاق نیفتاد، ایده ماموریت «مارس اوسیس» به ذهنش رسید؛ پروژهای که هدفش فرستادن یک گلخانه مینیاتوری به سیاره سرخ بود. ایلان ماسک با این کار میخواست مردم را دوباره به فضا علاقهمند کند و دولت آمریکا را به افزایش بودجه ناسا وا دارد.
اما در حالی که برای راهاندازی این پروژه تلاش میکرد، متوجه شد مسأله «نبود خواست و اراده نیست» و فناوری فضایی بیش از آنچه باید، هزینه به همراه دارد؛ و به این ترتیب کمهزینهترین شرکت پرتاب موشک جهان پا به عرصه وجود گذاشت.
موشک ستارهپیمای اسپیسایکس برای پرتاب آزمایشی در تاسیسات این شرکت واقع در دهکده بوکا چیکای ایالت تگزاس آماده میشود
اما نکته مهم این است که هدف او از این کار پول در آوردن نبود بلکه میخواست انسان را به مریخ ببرد.
ماسک به من گفت خودش را بیشتر یک مهندس میداند تا یک سرمایهگذار و علاقهاش به پیدا کردن راهحل برای مشکلات تاکتیکی چیزی است که هر روز صبح برای بیدار شدن از خواب به او انگیزه میدهد؛ و معیار او برای سنجش پیشرفت هم همین است، نه پر کردن حساب بانکی اش. او خوب میداند هر مانعی که در کسب و کار خود پشت سرمیگذارد، به همه کسانی که به دنبال راهحل برای مشکلی مشابه هستند، کمک خواهد کرد و اثرش همیشگی خواهد بود.
به همین دلیل هم بود که چند سال پیش کمی قبل از همین مصاحبه، اعلام کرد برای سرعت بخشیدن به روند ساخت خودروهای برقی در سراسر جهان، حقوق انحصاری ثبت اختراع تسلا را همگانی میکند.
۳- از داشتن فکرهای بزرگ نترسید
یکی از نکات قابل توجه در رابطه با ایلان ماسک، جسارت و بیپروایی او در کسب و کار است.
تصویری از کارخانه در دست احداث تسلا در شانگهای چین، سال ۲۰۱۹
او میخواهد انقلابی در صنعت خودروسازی ایجاد کند. به دنبال تبدیل کردن مریخ به سکونتگاهی برای انسانهاست و قصد دارد قطارهای فوقسریعی راه بیندازد که در تونلهای زیرزمینی خالی از هوا حرکت میکنند. پیوند زدن هوش مصنوعی به مغز انسان و ایجاد تحولی عظیم در صنایع انرژی خورشیدی و باتریسازی از جمله دیگر اهداف اوست.
اما پروژههای او یک وجه اشتراک دارند: همگی یادآور خیالپردازیهای آینده گرایانهای هستند که اوایل دهه ۸۰ میلادی در مجلههای کودکان زیاد دیده میشد.
خود ماسک هم همیشه آشکارا گفته کتابها و فیلمهای دوران کودکیاش در آفریقای جنوبی، الهام بخش او بودهاند و این مساله ما را به سومین توصیه ایلان برای موفقیت در کسب و کار میرساند، این که هیچوقت پا پس نکشیم.
او معتقد است سیاستهای تشویقی بیشتر شرکتها روی بلندپروازیهای کوچک تمرکز دارند: «بسیاری از شرکتها به دنبال تغییرات کوچک تدریجی هستند. اگر به عنوان مدیرعامل یک شرکت بزرگ، به دنبال پیشرفتی در مقیاس کوچک باشید و این روند بیشتر از حد انتظار طول بکشد و نتیجه چندانی هم به دنبال نداشته باشد، هیچکس شما را سرزنش نخواهد کرد.» میتوانید بگویید تقصیر شما نبوده و آن را به گردن شرکتهای تامینکننده کالا و مواد اولیه بیندازید.
ایلان ماسک معتقد است اگر مدیرعامل جسوری باشید و هدفتان دستیابی به پیشرفتی واقعا قابل توجه باشد، در صورتی که به نتیجه نرسید قطعا اخراج خواهید شد. او میگوید به همین دلیل است که بیشتر شرکتها حتی جرات تصور تولیدات جدید را ندارند و راز موفقیت چیست؟ روی پیشرفتهای کوچک در تولیدات کنونی خود تمرکز کردهاند.
بنابراین، توصیه آقای ماسک این است که مطمئن شوید روی اهداف به تعبیر او «مهم» تمرکز دارید.
در میان اهداف خود او دو مورد بسیار تاثیرگذار به چشم میخورند.
اول این که او به دنبال سرعت بخشیدن به روند گذار از سوختهای فسیلی است. خودش در این باره میگوید: «نفت و گاز را از میادین بسیار عمیقی بهرهبرداری میکنیم که از دوره کامبرین (۵۴۲ میلیون سال پیش) نور به آنها نتابیده است. اگر آخرین مواجهه یک ماده با نور به زمانی بازمیگردد که اسفنج پیچیدهترین جاندار محسوب میشده، واقعا باید به عاقلانه بودن اقداممان شک کنیم.»
دومین اقدام مهم او این است که میخواهد با تبدیل مریخ به سکونتگاهی انسانی و «ایجاد زندگی چند سیارهای»، بقای طولانی مدت بشریت را تضمین کند.
پس همانطور که گفتم، افکار بزرگ داشته باشید.
۴- برای ریسک کردن آماده باشید
این مسالهای کاملا بدیهی است.
هر روز به تعداد ایستگاههای شارژ خودروهای برقی در مراکز شهرها افزوده میشود
برای رسیدن به هدف باید آمادگی رویارویی با ریسک مالی را داشته باشید و این طور که پیداست ایلان ماسک بیشتر از خیلیها دست به خطر زده است.
او در سال ۲۰۰۲، دو شرکت اول خود (زیپ۲ که به روزنامهها خدمات راهنمای شهری آنلاین ارایه میداد و پیپل که در زمینه تجارت الکترونیکی فعال است) را فروخته بود و در حالی به دهه ۳۰ زندگی خود پامیگذاشت که ۲۰۰ میلیون دلار پول در حساب بانکیاش داشت.
او میگوید برنامهاش این بوده که نیمی از ثروت خود را صرف کسب و کارهایش کند و بقیه آن را نگه دارد. اما اوضاع طبق برنامه پیش نرفت. وقتی با او ملاقات کردم، تازه تاریکترین دوره زندگی حرفهایش را پشت سر گذاشته بود.
شرکتهای جدید او با انواع و اقسام مشکلات اولیه روبرو شده بودند. اسپیسایکس در سه عملیات اول پرتاب موشک خود شکست خورده و شرکت تسلا هم با مشکلات مختلفی در زمینه تولید، زنجیره تأمین و همینطور طراحی روبرو شده بود.
بعد هم بحران مالی از راه رسید.
ماسک بر سر دوراهی سختی قرار گرفته بود: «یا باید پولم را حفظ میکردم که در آن صورت شرکتها نابود میشدند، یا همه چیز را دست شانس میسپردم و هر چه برایم باقیمانده بود را سرمایهگذاری میکردم.»
او همه پولش را صرف سرمایهگذاری کرد و به گفته خودش به جایی رسید که آنقدر بدهکار بود که برای پرداخت هزینههای زندگی از دوستانش پول قرض میگرفت.
اما آیا تصور ورشکستگی او را به وحشت میانداخت؟
آن طور که خودش به من گفت از این بایت هیچ ترسی نداشت: «شاید مجبور شوم بچههایم را به مدرسه دولتی بفرستم. چه اهمیتی دارد، خود من هم در مدرسه دولتی درس خواندهام.»
۵- به منتقدان توجه نکنید
آنچه او را به شدت شوکه کرد، خوشحالی برخی کارشناسان و مفسران از مشکلات او بود. اثرات این دلخوری حتی در ۲۰۱۴ و موقع انجام این مصاحبه هم کاملا حس میشد.
آقای ماسک گفت: «این همه شادمانی از بدحالی دیگران واقعا حیرتانگیز بود. برخی وبلاگها برای مرگ تسلا ساعتشماری میکردند.»
به ایلان گفتم به نظر من مردم دوست دارند شکستاش را ببینند، چون نوعی از تکبر در بلندپروازی او وجود دارد.
اما خودش موافق نبود: «من فکر میکنم این که بگویی قطعا یک کاری را انجام خواهی داد، متکبرانه است، اما فرق میکند اگر بگویی رویای چیزی را در سر داری و همه تلاشت را برایش میکنی.»
این نکتهای است که ما را به درس بعدی ایلان ماسک برای موفقیت در کسب و کار میرساند: به حرف آنهایی که انتقاد میکنند، گوش ندهید.
ایلان به من گفت موقع راهاندازی شرکت اسپیسایکس یا تسلا حتی فکرش را هم نمیکرده بتواند از آنها پول دربیاورد. واقعیت این است که خیلیهای دیگر هم چنین تصوری داشتند.
اما ایلان به آدمهای بدبین اعتنایی نکرد و در هر شرایطی به کار خود ادامه داد.
اما چرا؟ یادتان باشد در مورد مردی حرف میزنیم که معیارش برای موفقیت نه میزان درآمد که موفقیت در حل مشکلات مهم است و میتوانید تصور کنید این رویکرد چه حس رهاییبخشی دارد. او نگران این نیست که به خاطر نتیجه بخش نبودن ریسک بزرگ اقتصادیاش احمق به نظر برسد و تنها چیزی که برایش اهمیت دارد، دنبال کردن ایدههای مهم است.
چنین رویکردی تصمیمگیری را هم بسیار سادهتر خواهد کرد، چون میتوانی تنها روی چیز تمرکز داشته باشی که به اهمیت آن باور داری.
به نظر میرسد بازار هم کاری که او انجام میدهد را دوست دارد.
در ماه اکتبر، بانک سرمایهگذاری مورگان استنلی آمریکا روی شرکت اسپیسایکس او ۱۰۰ میلیارد دلار ارزش گذاشت.
اسپیسایکس تحولی در اقتصاد پروازهای فضایی ایجاد کرده، اما آنچه ماسک بیش از هر چیز به آن افتخار میکند، نقش شرکت او در تقویت برنامه فضایی آمریکاست.
فضاپیماهای کرو دراگون ساخت شرکت او سال گذشته ۶ فضانورد را به پایگاه فضایی بینالمللی بردند. از زمان بازنشستگی شاتلهای فضایی در۲۰۱۱، این اولین بار بود که در خاک آمریکا چنین ماموریتی انجام میشد.
۶- از زندگی خود لذت ببرید
اگر از این راهنماییها پیروی کنید و کمی هم شانس بیاورید، به ثروت و شهرتی باورنکردنی خواهید رسید. بعد از آن میتوانید کم کم از لاک خود بیرون بیاید.
ایلان ماسک به اعتیاد به کار شهرت دارد و میگوید ۱۲۰ ساعت در هفته کار میکند تا تولید خودروی تمام برقی مدل ۳ تسلا طبق برنامه پیش برود، اما به نظر میرسد دارد از زندگیاش لذت هم میبرد.
شکایتهایی که به اتهام توهینهای اخلاقی ایلان ماسک علیه او مطرح شد، همینطور استفاده از مواد مخدر در یک مصاحبه زنده و واکنشهای جنجالیاش در شبکههای اجتماعی، او را به موضوع داغ بحثها تبدیل کرد.
در ۲۰۱۸ وقتی از برنامه خود برای تبدیل تسلا به یک شرکت خصوصی خبر داد، با نهاد ناظر بر مقررات اقتصادی آمریکا به مشکل خورد. سال گذشته هم وقتی شیوع کووید-۱۹ تسلا را مجبور کرد کارخانه خود در سانفرانسیسکو را تعطیل کند، او به یکی از مخالفان محدودیتهای مربوط به مهار ویروس کرونا تبدیل شد.
او در توییتر خود نوشت ترس از ویروس "احمقانه "است. او دستور ماندن در خانه را اقدامی «فاشیستی» و ناقض حقوق اساسی خواند و آن را با «به اجبار زندانی کردن مردم» مقایسه کرد.
ایلان ماسک در تابستان اعلام کرد قصد دارد تمامی داراییهای مادیاش را بفروشد، چون «روی شانهاش سنگینی میکنند.»
چند روز بعد هم در توییتر نوشت میخواهد اسم «x æ a-۱۲» را روی پسر تازه متولد شدهاش بگذارد.
اما این رفتارهای غیرقابل پیشبینی ظاهرا بر کسب و کار ایلان ماسک تاثیری نگذاشته و این کارآفرین آمریکایی هنوز هم مثل گذشته بلندپرواز است.
او در ماه سپتامبر از عرضه خودروی «مسحور کننده» ۲۵ هزار دلاری خود ظرف سه سال خبر داد و گفت در آینده نزدیک ماشینهای همه شرکتهای خودروسازی به طور کامل خودران خواهند بود.
اما سال گذشته میلادی برای او با یک انفجار واقعی در ماه دسامبر به پایان رسید. نمونه اولیه موشک ستارهپیمای اسپیس ایکس که انتظار میرود حامل اولین انسانها به مریخ باشد، ۶ دقیقه پس از پرتاب آزمایشی مجبور به بازگشت و در لحظه فرود منفجر شد. آزمایشی که خود ایلان ماست آن را موفقیتی «شگفتانگیز» توصیف کرد.
موفقیت موفقيت، راز موفقيت، جملات موفقيت، مجله موفقيت، راه موفقيت، رمز موفقيت، موفقيت چيست، روانشناسی موفقیت، سایت موفقیت، موفقيت مالي، موفقيت در کسب و کار
داستان زندگی زنان موفق و ثروتمند ایرانی و خارجی چه نقاط اشتراکی با هم دارند
دانستن داستان زندگی زنان موفق و ثروتمند ایرانی و خارج کشور می تواند زمینه ساز کسب موفقیت های بیشتر ب…
کنترل استرس و اضطراب با ۵ راه حل ساده در زندگی فردی
استرس می تواند مثل یک قارچ در درون ما رشد کند و در ذهن ما تکثیر پیدا کند و اگر ما سستی کنیم و در صدد…
موفقیت شخصی خود را در زندگی با ده گام عملی کنید
در طول سال ها موفقیت شخصی به صورت های مختلفی تعریف می شود. درکل، موفقیت شخصی این است که بتوانید با ت…
تفکر مثبت چیست و چگونه افکار مثبت داشته باشیم
این موضوع که بدانیم تفکر مثبت چیست و تاثیر افکار مثبت در زندگی ما چقدر می تواند زیاد باشد، به تعیین …
زندگی بهتر با برداشتن ۸ گام موثر اما بسیار ساده
زندگی بهتر چیزی نیست که از روی امید اتفاق بیفتد. بلکه داشتن زندگی بهتر از راه سرسختی و پایداری اتفاق…
مقالات
روش هایی که می تواند بهره وری در سازمان شما را بالا ببرد
اگر تیم خود را مدیریت می کنید، برای بالا بردن بهره وری در سازمان خود …
آنتونی رابینز را بیشتر بشناسید و با زندگینامه وکتاب های او آشنا شوید
هوش هیجانی چیست [چطور آن را ارتقا دهیم]
و حالا وقت آن است که زندگی خود را طراحی کنید !
۱۰ سایت موفق ایران در ارائه قیمت دلار , سکه و طلا
محصولات
فروش ویژه
درس خواندن صحیح در ۱۲ قدم
معجزه هدفگذاری
نسخه صوتی: معجزه هدفگذاری
پکیج کامل جملات تاکیدی
جملات تاکیدی برای موفقیت
جملات تاکیدی برای ثروت
برای دستیابی به موفقیت در زندگی و کسب و کار لازم است یکسری اصول را بدانید در صورتی که با ما همراه باشید به این موارد دست خواهید یافت
راز موفقیت انسان های بزرگ چیست؟
بسیاری از مردم فکر می کنند برای موفقیت در زندگی به شرایط خاصی (مانند پول ، امکانات ، پشتیبانی و …) نیاز دارند. اما نگاهی به زندگی افراد موفق نشان می دهد که بسیاری از آنها نه ثروتمند بودند و نه خاص. آنها فقط اسرار و اسرار موفقیت را درک می کنند و آنها را در زندگی به کار می برند. آیا راز موفقیت بزرگ انسان را می دانید؟ اگر می خواهید در زندگی موفق باشید ، 7 راز افراد موفق را در این مقاله بخوانید و سعی کنید به تدریج در زندگی خود تغییر ایجاد کنید.
راز اول: پول را هدف اصلی خود قرار نمیدهند
اگر فکر می کنید هدف اصلی افراد موفق کسب درآمد است ، در اشتباه هستید. اگر فقط برای پول کار کنید ، هرگز به جایی نخواهید رسید. علاوه بر هدف اصلی خود ، سعی کنید پول را به عنوان یک هدف ثانویه از کار سخت و مطالعه در نظر بگیرید. افراد موفق تقریباً همه موقعیت های بازار را کنترل می کنند.
پزشکی که سعی می کند درمان یک بیمار را مشخص کند ، وکیل از همه ترفندها برای پیروزی در دادگاه استفاده می کند و مهندسی که با وسواس زیادی برنامه هایی برای ساختن یک ساختمان منحصر به فرد طراحی می کند ، همه یک هدف را دارند. در مسیر موفقیت ، هیچ تفاوتی بین این مشاغل پردرآمد و ایجاد یک نقاشی توسط یک شاعر ، موسیقیدان یا هنرمند وجود ندارد. افراد موفق تقریباً همه شرایط را کنترل می کنند.
راز دوم: از طرد شدن نمیترسند
در هر زمینه ای از فعالیت های اقتصادی ، همیشه دو راه وجود دارد. یکی از این دو مسیر خطرناک است و اگر آن را انتخاب کنید ، با بقیه متفاوت خواهید بود. فرض کنید در یک زمینه خاص می خواهید روی رویکرد جدیدی سرمایه گذاری کنید که دیگران آن را مخاطره آمیز می دانند. بدون شک این اقدام بسیاری از فعالان آن حوزه احمقانه خواهد بود. اما اگر کاملاً به تصمیم خود اعتقاد دارید ، به دنبال آن بروید و از رد شدن نترسید. البته این روش مزایا و معایب خود را دارد. با این حال ، مهم است که از عملکرد خود و کاری که بر آن تمرکز کرده اید راضی باشید.
راز سوم: سختتر از همیشه کار میکنند
تعداد افرادی که حاضرند برای تحقق رویاهایشان هزینه و فداکاری کنند ، اندک است. اگر کسی از قبل به شما بگوید که چقدر طول می کشد و چقدر برای رسیدن به هدف به مطالعه نیاز دارید ، احتمالاً هرگز شروع نمی کنید.
راز چهارم: شکست را به عنوان عاملی برای پیشرفت در نظر میگیرند
افراد موفق از شکست و اشتباهات اجتناب ناپذیر در طول راه نمی ترسند ، اما می راز موفقیت چیست؟ ترسند! در حالی که اکثر مردم از شکست و شرمندگی و همچنین هزینه بالای موفقیت می ترسند و سعی می کنند از آن اجتناب کنند ، افراد موفق می دانند که اشتباهات به ما کمک می کند بفهمیم چه کارهایی را نباید انجام دهیم و چه کارهایی باید انجام دهیم. در مسیر موفقیت به چه تجربیاتی نیاز داریم؟ افرادی که هرگز اشتباه نمی کنند آمادگی شکست را ندارند و بنابراین در صورت مواجهه با آنها آسیب جدی خواهند دید. و چون تجربه شکست ندارند ، اغلب هرگز بهبود نمی یابند. وقفه های کوچکی که در فواصل کوتاه رخ می دهد باعث می شود بیشتر به خودمان نگاه کنیم و در نتیجه به فردی عاقل و محافظه کار تبدیل می شویم.
راز پنجم: صبور هستند چون موفقیت در راه است
در دنیای امروز ، همه می خواهند یک شبه موفق شوند. فقط به تعداد فزاینده فضای مجازی و رسانه های اجتماعی نگاه کنید. افراد موفق تقریباً هر لحظه را کنترل می کنند ، اما سالها طول می کشد. جای تعجب نیست که بسیاری از کودکان متولد خانواده های ثروتمند ، ستاره های سینما یا کتابفروشان در نهایت دچار افسردگی ، اعتیاد به الکل و مواد مخدر می شوند. زیرا آنها می دانند که زمان و تلاش خود را برای سزاوار آنچه از شانس خوب دریافت کرده اند ، صرف نکرده اند و بنابراین برای آنها ارزشمند نیست. اعتماد به نفس این افراد نیز بسیار پایین است. خوشبخت ترین افراد کسانی هستند که با تلاش خود به مرور زمان به اهداف خود می رسند و در این راه چیزهای زیادی یاد می گیرند و فراز و نشیب هایی را تجربه می کنند که آنها را قوی تر می کند.
راز ششم: هنگامی که به بنبست میرسند مسیر خود را تغییر میدهند
بسیاری از مردم همیشه در یک مسیر هستند و به جای آنکه ایده های خود را با تغییرات در طول مسیر تطبیق دهند ، سعی می کنند از هر گونه تغییری اجتناب کرده و در مسیری ثابت حرکت کنند. اما ثروتمندترین ، شادترین و بزرگترین افراد کسانی هستند که دنیا را آنگونه که هست پذیرفته اند. آنها از تغییراتی که در طول راه اتفاق می افتد استقبال می کنند و از هر فرصتی برای افزایش شانس خود برای تحقق رویاهای خود استفاده می کنند. البته ، این درست است که نیازی نیست مدام جهت خود را تغییر دهید یا همه چیز را به طور کامل تغییر دهید ، اما به یاد داشته باشید که انعطاف پذیری کلید موفقیت است.
راز هفتم: نقاط قوت خود را میشناسند و نقطه ضعفهای خود را اصلاح میکنند
همه ما نقاط قوت و ضعف داریم و این هیچ ارتباطی با میزان استعداد یا سخت کوش بودن یک فرد ندارد. بنابراین ، نباید از ضعف در برخی مهارت ها شرمنده باشید. به هر حال ، نقاط ضعف باعث می شود از نقاط قوت خود بیشتر و بهتر استفاده کنید.
راز موفقیت در اعمال استراتژی چیست؟
نویسنده: David J. Collis مترجم: مریم مرادخانی منبع: HBR : در بخش قبلی مقاله، گفتیم که این روزها شرکتهای قدیمی و بزرگ که سالها بازار را در دست داشتهاند، حالا ممکن است از سوی عوامل متعددی مورد تهدید قرار بگیرند که یکی از این عوامل، شرکتهای نوپا با مدلهای جدید کسبوکار هستند. اما حتی خود شرکتهای نوپا نیز از خطر سقوط در امان نیستند.
علت عمده شکست شرکتهای کهنهکار و نوپا این است که نگاه مدیران ارشد به مقوله استراتژی، جامع نیست. استراتژی در واقع یک دورنمای متشکل از عناصر متعدد است که بسیاری از رهبران، تنها به قسمتی از آن توجه دارند. سپس عوامل شکست هر دو گروه را به تفصیل برشمردیم. گفتیم که شرکتهای نوپا، غالبا به سرعت رشد میکنند و به سودآوری میرسند اما نمیتوانند ارزش به دست آمده یا مزیت رقابتی خود را در بلندمدت حفظ کنند. مشکل عمده شرکتهای قدیمی اما، مقاومت نسبت به تکنولوژیهای جدید و عدم هماهنگی با سلیقههای متغیر مشتریان است. و همه این مشکلات، به استراتژی برمیگردد. فرآیند اجرای استراتژی باید همواره با محیط بیرون تطبیق یابد و قابلیتهای لازم برای حفظ ارزش در بلندمدت، تقویت شود.
در پایان، به اشتباهات رایج شرکتهای قدیمی و نوپا اشاره کردیم. گفتیم که شرکتهای قدیمی، به روشهای جدید حفظ ارزش، تکامل قابلیتها و شناسایی نیازهای ناشناخته مشتریها توجه چندانی ندارند چون روشهای قدیمی، از دیرباز تا به امروز برایشان جواب داده. اشتباه رایج شرکتهای نوپا و کارآفرینان اما از جنس دیگری است. آنها در زمان تاسیس، اصلا رقیبی ندارند چون خدمات یا محصولی که میفروشند، اولین بار توسط خودشان کشف و ارائه شده. این شرکتها، هیجانزده از موفقیت زودهنگام، فراموش میکنند که هر روز، رقبای جدیدی برایشان پیدا میشود؛ رقبایی که پیش از این، اصلا وجود نداشتند. آنها برای ماندن در عرصه رقابت، باید سه عنصر اصلی حفظ ارزش را همواره در نظر داشته باشند: جذابیت صنعت، حفظ جایگاه رقابتی و تعامل رقابتی.
شروع با گامهای کوچک
وقتی دائم با فرصتهای متغیر مواجهید، کشف مدلهای جدید و جایگاه رقابتی متمایز، به تنهایی نمیتواند ضامن موفقیتتان باشد. برای حفظ ارزش در بلندمدت، باید میان چابکی و کنترل، توازن ایجاد کنید. چطور؟ باید به تیمها آزادی عمل دهید تا روشهای جدید را امتحان کنند و همزمان، در قابلیتهای مورد نیاز آینده، سرمایهگذاری کنند. مشکل شرکتهای جا افتاده، ایجاد یک جایگاه رقابتی جدید نیست، بلکه ادامه فعالیتهای کارآفرینی و بهبود ادامهدار و تدریجی است.
یک رستوران زنجیرهای همبرگر را در نظر بگیرید. تا به امروز، استراتژیاش این بوده: همبرگر ارزان برای بازار جوان. حالا تکنولوژی موبایل به یک موضوع داغ تبدیل شده و برای آنها شبیه یک فرصت است، مخصوصا حالا که به دلیل پاندمی کرونا، تمایل مردم به ماندن در خانه و سفارش آنلاین غذا بیشتر از قبل شده. این رستوران تصمیم میگیرد از این فرصت استفاده و رویآن سرمایهگذاری کند. دهها گزینه در مقابلشان ایجاد میشود که میتواند تقریبا تک تک فعالیتهایشان را تحتالشعاع قرار دهد. از خودشان میپرسند: آیا باید طراحی منو را تغییر دهیم تا آیتمها از قبل آماده باشند؟ آیا باید طراحی رستوران را عوض کنیم و جایی برای ارسال سفارشها در نظر بگیریم؟ آیا باید رستورانها را جابهجا کنیم چون ممکن است الگوی ترافیک مشتریها تغییر کند؟
همانطور که میبینید، فعالیتهای شرکت باید تغییر کنند و این، نیازمند اجرای برنامههایی است که به مرور اجرا میشوند. به واسطه اجرای همین برنامههاست که استراتژی، نمود پیدا میکند و اثراتش محسوس میشود، نه طرح کلی و اولیه آن. این تغییرات و تطبیقها، گرچه ممکن است تاکتیکی به نظر برسند اما اتفاقا، از اساس استراتژیک هستند چون رد پایشان در تکتک عملیاتهای شرکت دیده میشود و این نیازمند تغییر سیستمی است. با این وجود، بسیاری از مدیران این تغییرات را دست کم میگیرند.
همانطور که گفتیم، یکی از عوامل شکست شرکتهای کهنهکار، عدم هماهنگی با تحولات است. برعکس آن، شرکتهای نوپا و کارآفرینان هستند که گاهی بیش از حد به همخوانی محصول با بازار توجه دارند و زود به زود محصول یا خدمات خود را متناسب با تغییر سلیقه مشتری تغییر میدهند. همین باعث میشود نتوانند قابلیتهای سازمانی لازم برای موفقیت بلندمدت را در خود تقویت کنند. مثلا شرکت پوشاک زنانه Nasty Gal را در نظر بگیرید. این شرکت یکی از پیشروها در فروش آنلاین پوشاک و از لحاظ گسترش، سریعترین شرکت در میان خردهفروشان بود اما پس از مدتی به دلیل تلاشهای بیش از حد برای راز موفقیت چیست؟ گسترش، فقدان رهبری موثر و گسستگی پیوند میان مشتری و برند، ورشکست شد. راهحل ما هم برای شرکتهای کهنهکار و هم شرکتهای نوپا، یک رویکرد استراتژیک است که «اجازه آزمون و خطا و تجربه را در یک چارچوب مشخص» بدهد.
این چارچوب را مدیر ارشد تعیین میکند. هر پروژه اکتشافی باید فرآیند، هدف، زمانبندی، معیارها و نقاط سنجش مشخص داشته باشد. افراد باید بتوانند طی فرآیند، تصمیمات مهم بگیرند (مبنی بر ادامه یا اتمام پروژه یا بخشی از آن) و پس از هر اقدام، آن را مورد بررسی قرار دهند. البته مدیران ارشد نباید خود را وارد جزئیات کماهمیت پروژه کنند چون برایشان خستهکننده میشود (وقتش را هم ندارند).
مفهوم کنترل
کنترل، دارای دو مکانیزم است. نخست، از طریق تعهد و وفاداری نسبت به استراتژی محقق میشود؛ استراتژیای «کلاسیک» که به خوبی طراحی و به همه تفهیم شده باشد و توضیح داده باشد که شرکت چگونه با اجرای همان مدل کسبوکار همیشگی، از رقبا پیشی خواهد گرفت. (در این استراتژی)، محدودههایی که سازمان نباید از آنها فراتر رود، مشخص میشوند تا تیمهای اجرا مطمئن شوند که راهحلهایشان، در چارچوب ارزش پیشنهادی، فعالیتها و محدوده کسبوکار است.
استراتژی، یک دورنمای گسترده و دارای ابعاد مختلف است که برخی از آنها از دید مدیران پنهان میمانند.
تطبیق استراتژیک باید یک فرآیند تکرارشونده باشد؛ فرآیندی شامل فرضیهها، آزمایشها، یادگیری و اقدام. هرچه سرعت یک سازمان در طی کردن این چرخه بیشتر باشد، تاثیرگذاریاش در بازار بیشتر است. «جورج استاک جونیر» و «سم استوارت» از گروه مشاوره بوستون معتقدند هرچه یک شرکت بتواند زمان این چرخه را کمتر کند، مزیت قدرتمندتری را نصیب خود خواهد کرد. مکانیزم دوم کنترل، مربوط به انتخاب پروژههای تاکتیکی است. در اینجا، مدیر ارشد باید بتواند فشار لحظهای را به خوبی بسنجد و در عین حال، تعداد محدودی از اقدامات بلندمدت را نیز در نظر داشته باشد تا افراد بتوانند از آن طریق، دست به آزمون و خطا بزنند. در شرکتهای بزرگ، این اقدامات را «اقدامات شرکتی» مینامند. اینها، هدف نیستند چون چارچوب زمانی و معیار مشخصی ندارند، بلکه بیشتر شبیه طرحهای گستردهای هستند که ترتیب، انتخاب و طراحی چندین پروژه را تحت کنترل دارند. اینها باید در هر برنامه تغییری که فراتر از مرزها و واحدها و عملیاتهاست، گنجانده شوند.
این اقدامات گسترده باید به لحاظ تعداد، قابل مدیریت باشند (بهتر است تعدادشان هفت تا یا کمتر باشد)، تا بودجه کافی به هر کدام برسد، هر یک از نظارت کافی برخوردار باشند و همواره ارتقا یابند. و نباید دائما تغییر کنند. اگر چنین اتفاقی بیفتد، به آنها به چشم «موضوع جذاب زودگذر» نگاه خواهد شد که ممکن است به مرور نادیده گرفته شوند یا دیگر حمایت نشوند. این برنامههای استراتژیک سطح بالا باید توسط خود مدیر ارشد حمایت شوند. فقط رهبر ارشد سازمان، اشراف و اختیارات کافی را دارد تا اطمینان حاصل کند که برای تقویت مهارتهای مورد نیاز این پروژهها، سرمایه کافی در دست هست. یکی از مثالها مربوط به برنامه «دیجیتالسازی» شرکت زیمنس است که «جو کایسر»، مدیر عامل شرکت پرچمدارش بود.
نمونه دیگر، کمپین «خلق کردن» در آدیداس بود که سردمدار آن، «هربرت هاینر» بود و حالا جانشینش «کسپر روراستد» آن را ادامه میدهد. تمرکز اصلی آن، «سرعت» (تا به مشتری، دقیقا آن چیزی که میخواهد بخرد را، در هر زمانی، هر جایی و به هر شکلی که میخواهد ارائه دهند)، شهرهای مهم استراتژیک (برای شناسایی ترندهای نوظهور) و نوآوری متن باز است (همکاری با شرکتهای شخص ثالث در این حوزه و حوزه ورزش و سرگرمی). مثال سوم، تعهد «باب ایگر» به سرمایهگذاری در تکنولوژی و جهانیسازی در دوران ۱۴ ساله اشتغالش در والت دیزنی است. هر یک از این مدیران ارشد، نسبت به پیشرفت این اقدامات، احساس مسوولیت فردی دارند.
این نبردها را «باید برد». نتیجه این نبردهاست که موفقیت بلندمدت و پیروزی در جنگ را تضمین میکند. گرچه این اقدامات گسترده، استراتژیهای شرکتی نیستند (هرچند به اشتباه، به این نام خوانده میشوند)، اما اجرایشان، لازمه داشتن یک استراتژی کامل است.
لزوم ادغام عناصر دورنمای استراتژی
یکی از شرکتهایی که عناصر استراتژیاش را با هم ادغام کرده، «ادوارد جونز» است؛ شرکتی واقع در سنت لوئیس که ۲۰ سال است به آن مشاوره میدهم. در سال ۲۰۲۰، آنها تصمیم گرفتند ارزش خود را افزایش دهند. این برنامه در قالب یکسری پروژه به اجرا درآمده که بسیاری از متدهای کسبوکارشان را تغییر داده. اما هیچیک، محدوده مشتریان فعلی شرکت یا جایگاهیابی رقابتی آن را تغییر نخواهد داد که از این قرار است ارائه راهنمایی به افراد محتاطی که ترجیح میدهند تصمیمات مالی خود را به مشاوران بسپارند.
عملکرد این شرکت عالی بوده و سودآوریاش بالاتر از میانگین. نامش در لیست صد شرکت برتر فوربس آمده. پس چرا مدیرش، پنی پنینگتون و تیمش تصمیم به تغییرات اساسی گرفتند؟
مشکل، جایگاه رقابتی شرکت نبود. مشتریان این شرکت، یعنی افراد محتاطی که هنوز سر جای خود هستند. تازه!، شمار این افراد، زیادتر هم شده. ارزش پیشنهادی شرکت هم، نزد مشتریان کمتر از قبل نیست: احساس امنیت و آرامش خاطر از اینکه بدانی سرمایهات در جای امنی است، هنوز هم یک ارزش است. مشکل، رقیبان هم نیستند. هیچ رقیبی هنوز نتوانسته در برابر این شرکت قد علم کند.
مشکل اصلی این است که جذابیت مدیریت سنتی سرمایه، تحت تاثیر تغییرات محیطی، کمتر شده. تغییراتی از این قبیل:۱.ظهور شرکتهای فینتک، مثل رابینهود با مدلهای جدید کسبوکار که توسط تکنولوژیهای جدید اجرا میشوند، ۲. تغییرات جمعیتی. مثلا بیبیبومرها حالا شروع کردند به خرج کردن پساندازهایشان، ۳. قانونگذاریهای جدید و لزوم توجه بیشتر به حسابهای کوچکتر و ۴. گرایش سرمایهگذاران به مدیریت دارایی منفعل. این تحولات (و سایر تغییرات)، باعث شده ارزش خدماتی که ادوارد جونز از قدیم ارائه میکرده از نظر مشتریان، کمتر شود. امروزه، یک تراکنش (و بسیاری از فعالیتهای مالی) به صورت رایگان و آنلاین انجام میشود.
در نتیجه، مدیریت سرمایه عادی و سنتی، گرچه هنوز برای مشتریان بسیار مفید است اما ارزش کافی ارائه نمیکند که شرکتهایی مثل ادوارد جونز بتوانند به آن اتکا کنند و از آن طریق رونق یابند.
راهحل، تغییر جایگاه رقابتی شرکت نیست. اگر این شرکت، محدوده مشتریانش را تغییر دهد، در جایگاه رقابت مبتنی بر قیمت بازار قرار خواهد گرفت. اگر مدل خود، یعنی مشاوره کارآفرینانه با تکیه بر مشاورانی که جزئی از جمعیت شرکتند، را تغییر دهد، فرهنگ مشارکتی و مبتنی بر سلیقه مشتری خود را از دست خواهد داد. تنها روزنه امید، یک نوآوری در مدل کسبوکار است که ارزش بیشتری بیافریند و از راههایی به جز دریافت کمیسیون بابت هر تراکنش، درآمد کسب کند.
به این منظور، این شرکت، مسیری را پیش گرفته تا از یک مدل تراکنشی (یا ارائهدهنده محصول) خارج شود و به شرکتی تبدیل شود که راهحلهایی مادامالعمر در رابطه با امور مالی به افراد ارائه میکند.
آنها حالا مسیر جدیدی را پیش گرفتهاند. حالا اهداف هر مشتری را ثبت میکنند، به هر یک از آنها مشاورههای شخصیسازی شده ارائه میکنند و راهحلهایی مادامالعمر برای رفع نیازها به مشتریان ارائه میدهند. گرچه این رویکرد، نیازمند ارتباط بیشتر با مشتری است اما قطعا ارزش بیشتری برای آنها خلق میکند.
طی این سالها، ادوارد جونز برای تغییر مدل کسبوکار خود، نبردهای بسیاری را در حوزههای مختلف پشت سر گذاشته، از جمله در حوزه متنوعسازی نیروی کار و ارائه خدمات از طریق چندین کانال توزیع. این شرکت چندین تیم تشکیل داده که هر کدام روی بخشی از یک طرح بزرگ، کار میکنند. مثلا «چطور وارد بازارهای شهری با بیشترین اقلیت نژادی شویم؟»
آنها رویکردهایی طراحی و آزمایش میکنند تا راهی برای رفع چالشها پیدا کنند. پروژههای موردی و خاص، میآیند و میروند اما تمرکز اصلی، روی تقویت قابلیتهای لازم برای موفقیت بلندمدت است.
همانطور که میبینید ما برای درک تغییر پیش رو، باید به کل دورنمای استراتژیک نگاه کنیم. در ادوارد جونز، ابتدا تغییرات جدید (در جمعیت، قوانین و . ) را نگاه میکنیم تا فرصتها و تهدیدها را شناسایی کنیم. سپس میبینیم که کاهش ارزش ارائه شده توسط شرکت، نشان از ایراداتی در مدل کسبوکار قدیمی دارد. در مرحله سوم، مدل کسبوکار باید نوسازی شود تا ارزش بیشتری خلق شود، گرچه جایگاهیابی رقابتی دستنخورده باقی میماند. و در پایان، بازنگریها و تصویرهای جدید، از طریق پروژههای کوچک، صورت میگیرند. این پروژهها در راستای اقدامات بزرگ استراتژیک هستند.
درس بزرگ این است که شرکتها باید برای طراحی یک استراتژی برگشتپذیر، تمامی عناصر دورنما را با هم ادغام کنند. فرآیند استراتژی باید با یک گفتوگوی پایان باز و خلاقانه درباره پتانسیل ارزشآفرینی از طریق مدلهای کسبوکار آلترناتیو، آغاز شود و با ارائه رویکردی درباره نحوه اجرای آن، پایان یابد.
اجرای استراتژی، شامل آزمون و خطاهای مداوم و تغییرات عملیاتی و در عین حال، سرمایهگذاری در قابلیتهای مورد نیاز است. استراتژی این روزها دیگر، فقط حرکت در یک مسیر مشخص نیست بلکه تلفیقی از انتخابهای مختلف درباره مدل کسبوکار، جایگاه رقابتی و قابلیتهای لازم برای موفقیت بلندمدت است.
تعریف موفقیت چیست ؟ فرد موفق کیست؟
تعریف موفقیت چیست ؟ موفقیت در زندگی چگونه ممکن است؟ برای موفقیت در فروش چه باید کرد؟ شاید در دنیای مادی امروزه ما شادی حاصل از عنوان ها، یک خانه لوکس، ماشین جدید و … معنای حس خوشبختی و موفقیت باشند. اما آیا به راستی این چیزها خوشبختی هستند. این چیزها ذاتاً بد نیستند اما پایدار و ماندگار هم نیستند. کم کم ذوق و شادی شما نسبت به این چیزها کم رنگ تر می شود. ماشین های جدیدتر، خانه های لوکس تر می آیند که شما را دوباره در حسرت می گذارند. پس موفقیت چیست ؟ فرد موفق کیست ؟این چیزی که می خواهیم در این مقاله بررسی کنیم. اگر شما هم دوست دارید معنای درست موفقیت و فرد موفق را بدانیدبا ما همراه باشید.
ابتدا باید برای موفقیت احساس نارضایتی از زندگی را کنار بگذارید و با جان و دل اهداف خود را ادامه دهید.
اکثر افراد برای موفقیت تلاش می کنند اما آنچه آرزو دارند را پیدا نمی کنند. دلیلش چیست؟ آیا موفقیت فرمول دارد؟ فرمول موفقیت چیست ؟ آیا هدف آنها مشخص بوده است؟ چه چیزی می تواند مسیر موفقیت را ناکام گذارد؟ قبل از پاسخ به این پرسش ها بهتر است تعریف موفقیت را بدانیم.
تعریف موفقیت چیست؟
شاید گفت موفقیت یعنی موفق شدن و رشد در تمام امور از جمله:موفقیت در سلامتی، موفقیت در معنويت، موفقیت در ثروت، موفقیت در آرامش، موفقیت در عشق، موفقیت در تحصیل، موفقیت در زندگی، تیم، خدمت به ديگران و حتی موفقیت در ارتباط با دیگران این ها یک موفقیت تمام عیار هستند.
تا به حال این سوال را که از انسان های خوشبخت می پرسند! شنیده اید، راز موفقیت شما در چیست؟
جواب هر کس در مورد این سوال باورها و برداشت های درونی خود است. شاید باورتان نشود اما موفقیت برای شما یعنی حس درونی شما نسبت به باورها و انتظاراتتان و این را هیچ کس به غیر از خود شما نمی تواند درک کند. حتی دیگران هم نمی توانند به شما بگویند خوشبخت یا موفق هستید در حالی که خود باور ندارید. برعکس آن هم صادق است. مهم ترین ویژگی موفقیت داشتن هدف است. بعد از آن داشتن راه های درست و مناسب برای رسیدن به هدف.
از نظر بزرگان موفقیت چیست ؟
اگر بخواهم از نظر بزرگان معنای موفقیت چیست ؟ را بیان کنم. این اینفو گرافیک می تواند یک راهنمای کامل برای موفقیت و خوشبختی باشد.
واقعیت این است که هر فردی سکان دار زندگی خود است و زمانی این سکان شما را در دریای پر تلاطم مشکلات به ساحل موفقیت می رساند که اول خوب فکر کنید، دوم هدف گذاری کنید، سوم روش های درست را شناسایی کنید.
پیشنهاد یک عمل ساده: لطفاً چند دقیقه دست از مطالعه این مقاله بردارید و الان موفقیت را از دیدگاه خود تعریف و بررسی کنید. اهداف خود را چه کوتاه مدت باشند و چه بلند مدت بنویسید. یادتان باشد اگر برای موفقیت امروز خود تلاش کردید حتماً برای موفقیت در اهداف بلند مدت هم قدم بزرگی برداشته اید. این تلاش های روزانه، شما را به اهداف اصلی و بزرگ تر نزدیک تر می کند.
موفقیت یعنی رها شدن از تعاریف پوسیده و دیکته شده، یعنی دست برداشتن از تلاش مدوام برای جلب رضایت دیگران، یعنی زندگی مطابق خواسته ها و انتظارات خودتان یعنی بی اهمیت بودن نسبت به شادی های زودگذر و تمرکز بر روی کارهایی که شما را رو به جلو ببرد.
فرد موفق کیست؟
فردی که خود را در تمام ابعاد رشد دهد و نه تنها با پرورش یک بعد، بلکه در تمام ابعاد خود را پرورش دهد و به رشد برسد موفق است. به یاد داشته باشید یک فرد با نگرش مثبت و باورهای درست می تواند به این رشد برسد و افکار منفی همیشه باعث دور شدن فرد از خواسته ها و اهدافش هستند. این افکار ممکن است ریشه در کودکی داشته باشد و شما را از اهدافتان دور کند و شما را در مسیری قرار دهد که نمی خواهید در آنجا باشید.
پس یکی از عواملی که باعث می شود افراد در مسیر اهداف و آرزوهایشان حتی با تلاش کردن هم نرسند همین افکار منفی است.
باورهای مثبت
اگر شما باورهایتان به موفقیت مثبت باشد از نتایج آن نیز بهره می برید. نتایج باورهای مثبت عبارتند از:
ویژگی افراد موفق
اما آیا یک شخص موفق ویژگی های منحصر به فرد دارد. اگر بخواهیم شخصیت یک فرد موفق را بررسی کنیم 7 چیز می تواند در شخصیت یک فرد موفق نقش داشته باشد.
1- هدف گذاری
جالب است بدانید خیلی از افراد می خواهند بدون تلاش و بدون مقصد به جایی برسند. این مثل یک دوچرخه سوار است که بخواهد دوچرخه سواری کند اما بدون پا زدن و بدون هدف به جایی برسد. برای اینکه بتوانید در این راه موفق شوید بهتر است اول دست از گذشته بردارید و به آینده فکر کنید. سپس هدف گذاری را آغاز کنید. آموزش هدف گذاری در 21 روز یک راهنمای کامل برای هدف گذاری شماست.
2- تفاهم و سازگاری
بیشتر دلخوری ها و ناکامی ها از همین تفاهم و سوء برداشت ها ناشی می شود. باید یاد بگیرید برای برخورد با مسائل اول نسبت به آنها اطلاع پیدا کنید و بعد تصمیم بگیرید. بیشتر افراد فکر می کنند در مورد یک واقعیت باید دیگران هم مثل آنها برداشت کنند این درحالی است که هر فردی نسبت به هر واقعه و رویدادی از دیدگاه خود می نگرد و واکنش نشان می دهد. شاید باور نکنید اما بیشتر اوقات واکنش افراد به شما به خاطر اذیت و بد خواهی نیست به این دلیل است که فرد طور دیگری مساله را درک کرده است. ما باید اشتباهات و اشکالات خود را نیز ببینیم. اگر شما از این دیدگاه به افراد بنگرید سطح تفاهمات و سازگاری تان بالاتر می رود.
3- اقدام شجاعانه
هدف گذاری و برنامه ریزی برای آن کافی نیست، تنها اقدام شجاعانه است که می تواند باورها و آرزوها را تبدیل به یک حقیقت کند. فرق بین آدم های موفق و ناموفق هم در همین است. انسان های موفق برای خواسته های خود هر روز تلاش و اقدام عملی انجام می دهند اما افراد ناکام فقط حرف می زنند. خیلی افراد هم بسیار محتاط هستند و از تایجه مطمئن نیستند پس منتظر اتفاقی هستند تا نتیجه مطمئنی داشته باشد هر دو دسته دست روی دست می گذارند و ناکام می مانند.
4- داشتن روحیه خیرخواهی
راز موفقیت افراد موفق چیست ؟ افراد موفق دیگران را نادیده نمی گیرند و به آنها اهمیت می دهند. اگر به دیگران حس خیرخواهی داشته باشیم بدون شک به خودمان نیز خیرخواه تر می شویم. اما چگونه می توان به یک خیرخواهی برسیم. اول اینکه گناه و اشتباهات خود را به گردن دیگران نیندازیم. دوم سعی کنید با فهمیدن حقایق درباره افراد، شان آنها را در نزد خود بالا ببرید. سوم تفکر در احساسات، نقطه نظرات، درک نیازهای دیگران به عبارت ساده خود را در شرایط آنها قرار دهید. چهارم مردم را مهم بدانید و با این روحیه با آنها برخورد کنید. هر برخوردی که داشته باشید با احساسات شما رابطه مستقیمی دارد.
5- عزت نفس
از تمام چالش های موفقیت که بگذریم افراد موفق دارای عزت نفس بالایی هستند یعنی برای خود ارزش قائلند. کسانی که موفق هستند نسبت به دیگران احساس دشمنی نمی کنند زود می بخشند. درصدد اثبات های تحمیلی نیستند و حقایق را خیلی بهتر درک می کنند. خوب سوال این است چگونه عزت نفس خود را بالا ببریم؟ اول اینکه تصور ذهنی که انسان شکست خورده هستیم را پاک کنیم و به دست فراموشی بسپاریم. دوم قدر و ارزش خود را بدانیم، این بدان معنی نیست که تکبر داشته باشیم. باید از مردم بیشتر تشکر کنیم و برای تک تک افراد ارزش و احترام قائل شویم زیرا همه بندگان خدا هستند. با این نگرش می توان به عزت نفس بالا برسیم. اگر شما به دنبال افزایش عزت نفس هستید مقاله افزایش عزت نفس با 35 راهکار می تواند یک راهنمای کامل برای شما باشد.
6- موفقیت در اعتماد به نفس
اشتباه نکنید اعتماد به نفس با عزت نفس فرق دارد. عزت نفس یعنی برای خود ارزش قائل باشید و احساسات و تفکرات منطقی و طرز رفتار خودتان است اما اعتماد به نفس یعنی باورهاست که نسبت به آن تردید دارید اما انجامش می دهید که البته در صورت موفقیت باعث می شود گام های بعدی برای موفقیت رقم زده شود. اما برای افزایش اعتماد به نفس چه باید کرد؟ گام های کوچک برداریم و در صورت موفقیت موارد بعدی را انتخاب کنیم یک راه دیگر به یادآوردن موفقیت های گذشته و فراموشی ناکامی هاست، همچنین پند گرفتن از اشتباهات گذشته که همگی باعث تقویت اعتماد به نفس می شوند.
7- پذیرش خود
تا زمانی که خود را نشناخته اید به خوشبختی و موفقیت نمی رسید. سعی کنید خودتان را همانگونه که هستید بپذیرید با تمام نواقص، کمبودها و نقاط ضعف،نقاط قوت و … . سعی نکنید خود و دیگران را مجاب به قبول چیزی کنید که نیستید. از اینکه کامل نیستید ناراحت نباشید هیچ کس کامل نیست و هر کس ادعایی جز این داشته باشد تظاهری بیش نیست. اما در مورد نواقص و نقاط ضعف می توانید درصدد بهبود و رشد مهارت های فردی خود برآیید.
8- صبوری کردن
صبور باشید که داشتن احساسات همچون خشم، حسادت، رنجش جایی در موفقیت ندارد. هر چه برای بهتر شدن مشتاق تر باشید به خاطر پیشرفت احساس موفقیت را بیشتر درک می کنید و حس لذت را با تمام وجود می چشید.
9- ثبات قدم
افراد موفق ثابت قدم هستند. خیلی از افراد که فاقد تجربه هستند نمی دانند می توانند مهارت ها و توانایی های خود را با ثبات قدم بهبود ببخشند. ثابت قدم به عبارت ساده یعنی انجام کارهای کوچک در هر روز و به مدت طولانی می تواند یک موفقیت بزرگ به همراه داشته باشد.
ابزراهایی که برای ثبات قدمم حیاتی و لازم هستند عبارتند از :
شما هر چقدر اطلاعات بیشتری وارد ذهن خود کنید از آن طرف باید اطلاعات دیگری را از ذهن خود پاک کنید و این کار به اختیار شما نیست. اگر شما از آن دسته افراد هستید که هر روز چند مقاله یا پادکست گوش می کنید و یا اخبار شبکه های اجتماعی را پیگیری می کنید احتمالاً نمی توانید بر روی چیزهایی که باید فراموش کنید کنترل داشته باشید. به همین دلیل باید بدانید چه چیزهایی را وارد مغز خود می کنید.
برای دستیابی به این هدف باید در هر روز یک کار کوچک را انتخاب کنید و روی آن متمرکز بمانید. اگر برای پیشرفت تلاش می کنید روزانه مدت زمان مشخصی را فقط صرف مطالعه و یادگیری از یک منبع معتبر کنید و این کار در موفقیت شما بسیار موثر و شگفت انگبر خواهد بود.
افراد موفق می دانند نمی توانند تمام کارهای روزانه را هر روز انجام دهند آنها فقط به سراغ کارهای مهم و با الویت بالا می روند. سعی کنید قبل از اینکه روزتان شروع شود سه مورد از کارهای روزانه را برای خود مشخص کنید و به آنها بپردازید. ثبات قدم در انجام این امور و فعالیت ها شما را به موفقیت می رساند.
اصلاح و بهبود باعث پیشرفت می شود. با هر حرکت کوچک برای اصلاح می توان نتایج بزرگی را گرفت. در این مسیر انگیزه و اشتیاق بسیار مهم است. بهتر است به دنبال اصلاح و بهبود صدها کار نباشید زیرا در نهایت هیچ کاری اصلاح نخواهد شد. اگر تنها بر روی یک کار کوچک در روز متمرکز شوید موفقیت بیشتری کسب خواهید کرد.
از زبان بزرگان راز موفقیت چیست ؟
”وقتی می فهمی در مسیر موفقیت قرار گرفته ای که کاری را انجام دهی که دوستش داری حتی اگر دستمزدی بابت آن دریافت نکنی.”
اپرا وینفر
- از نظر بزرگان افکار بزرگ می تواند یک عامل موفقیت باشد.
” خطری که بسیاری از ما را تهدید می کند تعیین اهداف بلند و نرسیدن به آن ها نیست بلکه اغلب ما اهداف کوچکی انتخاب می کنیم و به همان می رسیم.”
میکل آنژ
- ایجاد تعادل در زندگی یک راز موفقیت است.
” در زندگی شخصی و کاری همیشه جنگ دائمی میان آرامش و آشفتگی هست که هیچ یک پیروز نمی شود اما اینکه چگونه هر دوی آن ها را مدیریت کنید رمز موفقیت در زندگی است.”
فیل نایت
- یکی از رموز موفقیت عمل گرا بودن است. پس مرد عمل باشید.
از مدت ها قبل متوجه شدم که افرادی که اهل عمل هستند به ندرت عقب می ایستند تا اتفاقی برایشان رخ دهد، آن ها بیرون می روند و به آن چه می خواهند می رسند.”
لئوناردو داوینچی
- به توانایی هایتان باور داشته باشید.
” اگر بتوانی چیزی را تصور کنی، میتوانی آن را انجام دهی.”
والتر دیزنی
- نگرش مثبت داشته باشید تا در راه موفقیت بدون ترس و هراس وارد شوید.
” هیچ چیز نمی تواند انسانی با نگرش مثبت را از دستیابی به هدفش بازدارد و هیچ چیز نمی تواند به انسانی با نگرش منفی کمک کند.”
توماس جفرسون
- شجاعت پیروی از قلب خود را داشته باشید و به دنبالش بروید.
”شجاعت پیروی از قلب و بصیرت خود را داشته باشید، آن ها می دانند شما واقعا می خواهید به چه کسی تبدیل شوید، بقیه چیزها ثانویه است.”
- اگر می خواهید در هر زمینه ای موفقیت بدست آورید. سختکوش باشید و تلاش بی قفه کنید.
” اگر نخواهید بیشتر از ظرفیت های یک انسان معمولی تلاش کنید به موقعیت های بالا دست پیدا نمی کنید.”
جی سی پنی
راز موفقیت افراد موفق در اراده و عزم راسخ است. برای رسیدن به هدف هایتان مصم باشید.
” پس از آن که تصمیم گرفتم به چیزی که می خواهم برسم، دیگر نه زمان، نه میزان نیروی کار و نه پول نمی تواند جلوی من را بگیرد که به بهترین چیزی که برای من است دست پیدا کنم. تا امروز این کار را کرده ام و با آن پیروز خواهم شد، می دانم.”
کلنل سندرز
هرگز و هرگز ناامید نشوید و تصمیم های خود را به عقب نیندازید.
” برنامه خوبی که امروز اجرا شود بهتر از برنامه کامل فردا خواهد بود”
ژنرال ویلیام
راز موفقیت در تمرکز است.سعی کنید بر روی یک هدف وقت بگذارید و قدم به قدم پیش بروید.
“مردم با تمرکز بر روی چند هدف در یک زمان، برای هدفی که می توانند در یک سال به دست آورند بیشتر از ده سال وقت صرف می کنند.”
آنتونی رابینز
دیدگاه شما