«این احتمال وجود دارد که که پس از آنکه نرخ بهره به یک سطح معین کاهش یافته باشد. نقدینگی ممکن است که به طور کامل مطلق شود. به این معنا که تقریبا همه ترجیح میدهند که پول نقد نگه داری کنند. اما در حالی که ممکن است این مورد محدودکننده در آینده اهمیت پیدا کند من هیچ کدام از آنرا تاکنون نمیدانم»
پایه پولی بانک مرکزی چیست؟
پایه پولی (پول پرقدرت) در واقع سکه، اسکناس، و اعتباری است که بانک مرکزی به طور مستقیم آن را انتشار میدهد و موارد ترازنامهی بانک مرکزی را شامل میشود. به بیان سادهتر، پول پرقدرت به مجموع اسکناس، سکه و سپردههای بانکیای گفته میشود که به منظور استفاده شدن در چرخهی اقتصاد در اختیار بانک مرکزی قرار میگیرد. سایر بانکهای تجاری میتوانند با استفاده از این منابع و با خلق پول بانکی، حجم پول را گسترش دهند. پایهی پولی با توجه به منابع و مصارف تعریف شده و قابل محاسبه است.
انواع منابع پایه پولی کشور
ذخیرهی طلا اولین منبع پایه پولی است. وقتی در ترازنامهی بانک مرکزی یک مبلغ ریالی برای ذخایر طلا عنوان میشود، به این معنی است که بانک مرکزی به منظور تنظیم جریان پول کشور، به ازای دریافت مقدار معینی طلا، معادل ریالی آن را به صاحبان طلا پرداخت کرده است. بنابراین پول پرداختی به بیرون از بانک مرکزی راه پیدا کرده و پایه پولی افزایش یافته است.
داراییهای خارجی
دومین منبع پایه پولی، خالص داراییهای خارجی بانک مرکزی است. هنگامی که ارزهای خارجی به بانک مرکزی وارد میشوند، به معادل ریالی ارز تبدیل شده و به همان صورت (پول پر قدرت) از بانک مرکزی انتشار مییابند. در این حالت میبینیم که بانک مرکزی ارز را به شکل ریال تحویل میدهد. بنابراین در این روش با تغییر در خالص داراییهای خارجی بانک مرکزی میتوان در بازار ارز تغییر ایجاد کرد.
دارایی ترازنامه
میزان خالص بدهی دولت به بانک مرکزی تحت عنوان خالص داراییهای ترازنامه بانک مرکزی تعریف میشود. زمانی که بانک مرکزی کشوری استقلال نداشته باشد و یا نظام مالیاتی در آن کشور بسیار ضعیف باشد، دولت برای جبران کمبود بودجه خود از بانک مرکزی قرض میگیرد. در مقابل، بانک مرکزی در کشورهایی که توانایی عملکرد مستقل برای آن فراهم شده، جهت تنظیم پول و نقدینگی، اوراق قرضه دولتی را با مردم خرید و فروش میکند؛ و از این طریق با کاهش یا افزایش حجم پول در جریان، تنظیمات پایه پولی را به انجام میرساند.
حتما بازدید کنید: دوره آموزش فارکس در مشهد
بانکهای بدهکار
برای درک بهتر این قسمت نیاز به دانستن اصطلاح “نرخ تنزیل” داریم. وقتی قرار است به سازمان یا کسی مبلغی امانت دهیم، مایلیم ارزش پول ما به روز نگه داشته شود. روشی که این مهم را ممکن کرده به نرخ تنزیل شهرت پیدا کرده است. اگر بخش خصوصی به وام بشدت نیاز داشته باشد و نرخ بهرهی بازار از نرخ تنزیل بانک مرکزی بیشتر باشد، بانک مذکور درخواست وام خود را به بانک مرکزی ارائه میدهد. بانک مرکزی از طریق اختصاص دادن پول پرقدرت به بخش خصوصی، پول وام گرفته شده را چندین برابر کرده و خلق اعتبار میکند. ماندهی بدهی بانکها به بانک مرکزی، از منابع داراییهای این محل به شمار میآید.
خالص داراییها
منبع دیگری که از پایههای پولی به شمار میرود، خالص سایر داراییهای بانک مرکزی است. این رقم با احتساب کسر سایر بدهیها، ودیعه ثبت سفارش کالاهای بخش غیر دولتی، پیش پرداخت اعتبارات اسنادی بخش دولتی و حساب سرمایه از سایر داراییها حاصل میشود. عرضهی پول، مبادلات بین بانک مرکزی، بانکهای تجاری و تخصصی، سپردهگذاران و دریافتکنندگان وام را شامل میشود. در اقتصادهایی که سیاستهای پولی از سیاستهای مالی تقریبا مستقل است، اهرم اصلی مقامات پولی کشور برای تأثیرگذاری بر اقتصاد، حفظ ارزش پول ملی و حفظ ثبات اقتصادی داخلی و خارجی، به وسیلهی کنترل بانک مرکزی بر پایه پولی صورت میپذیرد.
دلایل رشد نقدینگی در ماههای اخیر چیست؟
تهران- ایرنا- بر اساس آنچه که از یادداشتهای رئیس کل بانک مرکزی در خصوص رشد «کلهای پولی» در سهماهه نخست سال ۱۳۹۹ مستفاد میشود، حجم نقدینگی در سه ماهه سال ۱۳۹۹ معادل حدود ۱۸۰ هزار میلیارد تومان افزایش یافته است که به معنی رشد ۳۳ الی ۳۴ درصدی نقدینگی در دوازده ماهه منتهی به پایان خرداد ۱۳۹۹ است.
شاید برخی بر این باور باشند که بخش قابل توجهی از این تحولات، متاثر از مساعدتهای دولت و بانک مرکزی در زمینه مواجهه با بیماری کروناست، اما با توجه به حجم مازاد بسیار بالای ذخایر در بازار بین بانکی، به نظر میرسد که هنوز آثار کامل افزایش پایه پولی از محل مساعدتهای کرونا بر نقدینگی تخلیه نشده و احتمال افزایش نقدینگی با همین روند فعلی همچنان وجود دارد.
حال، سئوال اساسی این است که چرا علیرغم عدم تخلیه پایه پولی بر نقدینگی، همچنان رشد نقدینگی بالاست. کارشناسان فعال در این حوزه دلایل مختلفی را برای این رشد تعریف نقدینگی چیست؟ بالا اعلام میکنند (که اعطای تسهیلات به اشخاص حقیقی و حقوقی جهت ورود به بازار سرمایه یکی از آنهاست) که بنده نیز حداقل با آنها مخالف نیستم؛ ولی از نظر من بخش قابل توجهی از رشد نقدینگی در سه ماهه نخست را باید در عدم محو نقدینگی منبعث شده تعریف نقدینگی چیست؟ از استمهال تسهیلاتی گسترده در شبکه بانکی جستجو کرد که ریشه در مساعدتهای شبکه بانکی در فرایند مواجهه با بحران کرونا داشته است. به چه معنی؟
به این معنی که هر گونه اعطای تسهیلات توسط یک بانک به یک تسهیلاتگیرنده به معنی بستانکار کردن سپردههای آن شخص است (شارژ کردن یا ثبت اعداد مثبت در حساب سپردهای) که روی دیگر آن، افزایش نقدینگی است.
در مقابل، هر گونه بازپرداخت تسهیلات از سوی تسهیلاتگیرندگان در سررسیدهای مرتبط با قراردادهای تسهیلاتی به معنی بدهکار کردن سپردههای بخش غیردولتی است (حذف کردن اعداد از حساب سپردهای سپردهگذاران) که به معنی کاهش نقدینگی و یا محو نقدینگی است.
بنابراین، رشد نقدینگی نتیجه دو فرایند سرعت خلق و سرعت محو نقدینگی است. طبیعتاًٌ همراستا با واقعیتهای اقتصاد ایران در طول دهههای گذشته، همواره سرعت خلق نقدینگی بسیار بیشتر از سرعت محو آن بوده است.
همه ما میدانیم که در سهماهه نخست سال جاری، خلق نقدینگی از مسیر اعطای تسهیلات جدید، ثبت سود سپردهها، شناسایی درآمدهای موهومی و سایر عوامل موجود در سمت داراییهای ترازنامه بانکها، سرعت بالایی داشته است.
در مقابل، به دلیل استمهال گسترده صورت گرفته در سهماهه نخست ۹۹، سرعت محو نقدینگی (بدهکار کردن سپردهها) بسیار اندک بود؛ بدین معنی که نه اصل و نه سود مترتب بر بخش قابل توجهی از تسهیلات اعطایی توسط تسهیلاتگیرندگان تسویه نمیشد. بنابراین رشد نقدینگی در سه ماهه نخست سال جاری از روند بلندمدت خود اندکی فراتر رفت.
البته این نکته را هم باید ذکر کنم که سیاستگذار علاوه بر اینکه باید رصدکننده حجم و رشد نقدینگی باشد، باید روند سرعت گردش پول را که نشانگر اثرگذاری انباشت نقدینگی (و نه رشد آن) بر قیمت کالاها و خدمات است، همواره مد نظر قرار دهد.
در غیاب رشد متناسب تولید ناخالص داخلی، بالا بودن رشد شبه پول خود نشانهای از تورم آینده است، تا چه زمانی؟ زمانی که این شبه پول در حال تبدیل به پول است. اینجاست که پای سرعت گردش پول به میان میآید.
در حال حاضر محدودیتهای موجود پیشروی عملیات بازار باز چیست و راهکار کدام است؟
قبل از هر چیز باید بگویم که عملیات بازار باز یک ابزار است نه کل چارچوب سیاستگذاری پولی. نکته مهم این است که بدون در اختیار داشتن این ابزار، بانک مرکزی به احتمال قریب به یقین در دستیابی به هدف عملیاتی (نرخ سود یکشبه در بازار بینبانکی) موفق نخواهد شد؛ ولی بر عکس آن صادق نیست؛ بدین معنی که تمهید ابزار عملیات بازار باز توسط بانک مرکزی لزوماً به معنی موفقیت در دستیابی به هدف عملیاتی و به تبع آن هدف میانی و نهایی نیست.
بنابراین باید انتظاراتمان از عملیات بازار باز را متناسب با شرایط موجود و لحاظ محدودیتهای بانک مرکزی برقرار کنیم. با توجه به مازاد قابل توجه ذخایر در بازار بین بانکی، نیاز است که بانک مرکزی عملیات بازار باز با موضع انقباضی را در دستور کار خود قرار دهد و این در حالی است که پورتفوی این بانک خالی از هر گونه اوراق دولتی قابل مبادله (فروش قطعی یا رپوی معکوس) در بازار بین بانکی است.
هر چند که بالا بردن نرخ سود کف دالان به متقارن کردن دالان نرخ سود کمک کرده و نرخ سیگنالدهنده در اقتصاد را تقویت میکند، لیکن از آنجا که سپردهگذاری یکشبه بانکها نزد بانک مرکزی جذب کننده ذخایر از بازار بینبانکی نبوده و کلیه مبالغ سپردهگذاری شده، ابتدای روز کاری بعد مجدداً به حساب جاری بانکها واریز میشود، این ابزار جایگزینی برای عملیات بازار باز با موضع انقباضی نخواهد بود.
با توجه به فقدان اوراق بدهی دولتی در ترازنامه بانک مرکزی، این بانک میتواند در مقابل بدهیهای انباشت شده دولت و بانکها در ترازنامه بانک مرکزی، از آنها اوراق بهادار دولتی گرفته و این اوراق را جایگزین مانده بدهیهای پیشین کند تا بتواند از اوراق مزبور در عملیات بازار باز با موضع انقباضی استفاده کند (به مفهوم تبدیل بدهی دفتری به بدهی اوراق-محور).
در صورتی که این امر نیز با محدودیتهایی روبرو باشد، روشهای دیگری نیز وجود دارد که بانک مرکزی میتواند از آنها استفاده کند تا ذخایر مازاد بانکها نزد بانک مرکزی را جذب کند.
این روشها شامل مجاز شمرده شدن سپردهگذاری مدتدار بانکها نزد بانک مرکزی (یک هفته، دو هفته، یک ماهه و . )، تسویه بدهیهای بانکها به بانک مرکزی از طریق ذخایر مازاد و تسویه سپردههای ارزی بانک مرکزی نزد بانکها از طریق حساب جاری ریالی هستند که تلویحاً میتوانند نقدینگی مازاد در بازار بین بانکی را خشک کنند(تأکید بر نقدینگی مازاد است نه نقدینگی مورد نیاز متناسب با نرخ سود هدف).
نقش اوراق بدهی دولتی در بازار تعریف نقدینگی چیست؟ بین بانکی چیست؟
در پاسخ به این سئوال، صرفاً بر ترازنامه بانکها تأکید میکنم. همه ما میدانیم که پول نقد یا سپردههای دیداری بانکها نزد بانک مرکزی، بازدهی مشخصی برای بانکها نداشته و صرفاً نیازهای نقدینگی بانکها در بازار بینبانکی یا الزامات سپرده قانونی را مرتفع میکند.
بنابراین در صورتی که بانکها وجه نقد بالایی را نگهداری کنند، احتمالاً از نقطه نظر سودآوری تضعیف خواهند شد؛ با این حال این را هم میدانیم که اگر یک بانک خاصی در یک روز کاری در «ساتنا»، وجه نقد لازم جهت تسویه مبادلات خود را نداشته باشد، یا باید با هزینه بالاتری از بانکهای دیگر قرض کند و یا اینکه با هزینه بسیار بالایی از بانک مرکزی اضافه برداشت کند. حال در این شرایط چه باید کرد؟
اگر من به عنوان مدیر مالی یک بانک بتوانم در ترازنامه خود اوارقی را در اختیار داشته باشم که ضمن داشتن بازدهی مناسب، تعریف نقدینگی چیست؟ نقدشوندگی آن نیز تقریباً شبیه به سپردههای دیداری باشد، آنگاه مجبور به نگهداری حجم بالایی از وجه نقد در ترازنامه خود نیستم. بنابراین با یک تیر دو نشان میزنم؛ هم پورتفوگردانی میکنم و هم در هر لحظه از زمان قادر به تبدیل این اوراق به سپردههای دیداری نزد بانک مرکزی خواهم بود.
چه اینکه بر اساس ابزار توافق بازخرید (رپو) میتوانم، به منظور بدست آوردن پول نقد، اوراق بهادار موجود در پورتفوی خودم را نفروشم (بهصورت قطعی) و آن را به مدت یک هفته (در قالب رپو) در اختیار تدارکگر نقدینگی قرار دهم و صرفاً با پرداخت سود متناسب با یکهفته مجدداً آن را در هفته بعد پس بگیرم و از این مسیر از بروز اختلال در پورتفوی خود جلوگیری کنم.
این اوراق کدام اوراق هستند؟ پاسخ اوراق بدهی دولتی است که کمریسکترین و نقدشوندهترین اوراق موجود در هر اقتصادی را نمایندگی میکند. حال اگر حجم این اوراق در بازار بسیار بالا بوده و با سررسیدهای بسیار متنوع منتشر شوند، آنگاه با کمک بانک مرکزی در تعیین نرخ سود شبانه در بازار عمدهفروشی پول (بازار بینبانکی) که در حقیقت ناظر بر عرض از مبداً منحنی بازده است (انتهای منحنی بازده)، آنگاه با اضافه شدن پرمیوم زمان، منحنی بازده کاملی از اوراق بدهی دولتی در اقتصاد شکل میگیرد که میتواند علامتدهنده نرخ تأمین مالی در سررسیدهای مختلف برای تمامی انواع نهادهای مالی و غیرمالی باشد.
بنابراین، بدون داشتن اوراق بدهی، مکانیزم اشاعه پولی مورد نظر بانک مرکزی نیز به خوبی شکل نخواهد گرفت.
حسابداری تعریف نقدینگی چیست؟ و حسابرسی
نسبتهای مالی مقادیر عددی هستند که با هدف به دست آوردن اطلاعات معنادار از صورتهای مالی یک شرکت استخراج میشوند. اعداد استخراج شده از صورتهای مالی شرکت مانند ترازنامه، صورت سود و زیان و صورت جریان نقدینگی، در مواردی هم چون آنالیزهای مقداری و ارزیابی نقدینگی، رشد، حاشیه سود، سودآوری، نرخ بازگشت، ارزشگذاری و غیره استفاده میشوند. یکی از متداولترین راههای تحلیل مالی، محاسبه و بررسی نسبت های مالی است. این نسبتها در چندین گروه تعریف شدهاند و هر کدام به یکی از جنبههای وضعیت مالی شرکتها میپردازند. نسبت های مالی به دستهبندیهای اصلی زیر تقسیمبندی میشوند:
نسبتهای نقدینگی
نسبتهای اهرمی و پوششی
نسبتهای فعالیت
نسبتهای سودآوری
نسبتهای ارزش بازار
نگاهی به کاربردها و کاربران تحلیل نسبت های مالی
تحلیل نسبت های مالی دو هدف اساسی را دنبال میکند:
پیگیری عملکرد شرکت
تعیین نسبت های مالی در هر دوره و پیگیری تغییر مقادیر آنها در طول دوره، با هدف کشف سرنخهایی است که موجب پیشرفت موسسه میشوند. مثلا افزایش نرخ بدهی نسبت به دارایی میتواند نشان دهنده این باشد که شرکت تحت فشار بدهی است و در نهایت آن موسسه را با خطر ورشکستگی مواجه کند.
امکان مقایسه عملکرد شرکت
مقایسه نسبت های مالی با رقبای اصلی به این منظور صورت میگیرد که مشخص شود کدام قسمت شرکت عملکرد بهتر یا بدتری نسبت به میانگین صنعت مربوط به خودش دارد. مقایسه بازده دارایی بین شرکتها به یک تحلیلگر یا سرمایهگذار کمک میکند تا تشخیص دهد کدام شرکتها در جهت افزایش سودآوری، استفاده بهینهتری از داراییشان داشتهاند. استفاده کنندگان نسبت های مالی به دو گروه استفاده کنندگان داخلی و خارجی تقسیم میشوند:
استفاده کنندگان خارجی: شامل تحلیلگران مالی، سرمایهگذاران خردهفروشی، اعتباردهندگان، رقبا، مقامات مالیاتی، مقامات نظارتی و ناظران صنعت میشوند.
استفاده کنندگان داخلی: شامل مدیر تیم، کارمندان و مالکان میشوند
منظور از نسبتهای نقدینگی چیست؟
نقدینگی را میتوان این طور تعریف کرد: «میزان توانایی شرکت در بازپرداخت دیون کوتاهمدت خود.» بنابراین نسبتهای نقدینگی اطلاعاتی در مورد توانایی شرکتها در پرداخت دیون کوتاهمدت یا عمل به تعهدات کوتاهمدتشان فراهم میآورند.
نسبتهای نقدینگی متداول شامل موارد زیر میشوند:
نسبت جاری:
توانایی شرکت در پرداخت بدهیهای کوتاهمدت با داراییهای جاری
نسبت جاری: داراییهای جاری/ بدهیهای جاری
نسبت آنی:
توانایی یک شرکت در پرداخت بدهیهای کوتاهمدت خود از محل داراییهای نقدی
نسبت آنی (سریع) = داراییهای جاری – موجودی مواد و کالا / بدهیهای جاری
نسبت وجه نقد:
توانایی شرکت در پرداخت بدهیهای کوتاهمدت خود از محل وجوه نقد. این نسبت محافظه کارانهترین نسبت نقدینگی است که حسابهای دریافتنی نیز در آن لحاظ نمیشود.
نسبت وجه نقد = موجودی نقدی+ سرمایهگذاریهای کوتاهمدت / بدهیهای جاری
بررسی نسبتهای اهرمی یا ساختار سرمایه
نسبتهای اهرمی مقدار منابع دریافت شده از بدهی را اندازهگیری میکنند. در واقع، از نسبتهای اهرمی برای ارزیابی سطح بدهیهای کوتاه و بلندمدت شرکت استفاده میشود.نسبتهای اهرمی شامل موارد زیر میشوند:
نسبت بدهی:
توانایی یک شرکت در پرداخت بدهیهای کوتاه و بلندمدت با کل داراییهای موجود
نسبت بدهی = مجموع بدهیها / مجموع داراییها
نسبت تسهیلات به سرمایه:
میزان اتکای شرکت به استقراض از بانک و حقوق صاحبان سهام برای تامین مالی خود
نسبت تسهیلات به سرمایه = مجموع تسهیلات / مجموع تسهیلات + حقوق صاحبان سهام
نسبت پوشش بهره:
نشان دهنده توان شرکت در پرداخت هزینههای مالی مثلا بهره وامهای دریافتنی از محل سود عملیاتی
نسبت پوشش بهره = سود عملیاتی/ هزینههای مالی
معرفی نسبتهای فعالیت
نسبتهای فعالیت یا کارایی ابزارهایی هستند که برای سنجش کاربرد داراییهای شرکت مورد استفاده قرار میگیرند و از طریق ارزیابی میزان فروش و تاثیر داراییها بر آن اندازهگیری میشوند. این گروه از نسبتها، حجم فروش شرکت را با سرمایهگذاری در داراییهای مختلف مانند موجودی کالا، دارایی ثابت و … مقایسه کرده و میزان به کارگیری موثر منابع شرکت و راندمان عملیات آن را در دوره عملیات ارزیابی میکنند.
دوره گردش موجودی کالا یا میانگین سنی کالا:
دوره گردش موجودی کالا، بازه زمانی را نشان میدهد که در آن دفعات گردش کالا اتفاق افتاده است. گردش موجودی کالا بیانگر این است که موجودی کالا و مواد اولیه شرکت در یک بازه زمانی مشخص – مثلا یک سال مالی – چند بار به فروش رسیده و جایگزین شده است.
دوره گردش موجودی کالا = متوسط موجودی مواد و کالا *۳۶۵ / بهای تمام شده کالای فروش رفته
دوره وصول مطالبات:
نشان دهنده فاصله زمانی تحویل کالا به مشتری تا دریافت وجه نقد از مشتری است. به بیان دیگر، مدت زمانی است که طول میکشد تا شرکت مطالبات خود را از مشتریان دریافت کند. با این نسبت درمییابیم که شرکت درآمد فروش خود را در چه بازه زمانی به چرخه عملیاتی بازمیگرداند.
دوره وصول مطالبات = متوسط حسابهای دریافتنی *۳۶۵ / فروش نسیه
دوره گردش عملیات:
به دورهای گفته میشود که در طول آن، یک شرکت، مراحل خریداری مواد اولیه، تولید کالا، ارسال به دست مشتری و در نهایت دریافت وجه نقد را سپری میکند.
دوره گردش عملیات = دوره وصول مطالبات + دوره گردش موجودی کالا
گردش دارایی:
میزان تأثیرگذاری گردش داراییها را در کسب درآمد شرکت نشان میدهد و بیانگر تعریف نقدینگی چیست؟ این است که چگونه داراییهای شرکت برای ایجاد درآمد به کار گرفته میشوند. با مقایسه این نسبت در دورههای گذشته میتوان به این نتیجه رسید که افزایش داراییها در کسب درآمد بیشتر توسط شرکت، تأثیرگذار بوده است یا خیر.
گردش دارایی = فروش خالص / میانگین جمع داراییها
گردش داراییهای ثابت:
بیانگر میزان تأثیرگذاری داراییهای ثابت شرکت بر کسب درآمد آن است.
گردش داراییهای ثابت = فروش خالص / میانگین داراییهای ثابت
دوره پرداخت بدهیها:
نشان دهنده مدت زمانی است که طول میکشد تا شرکت بدهی خود را با تامین کنندگان – بدهی بابت خرید مواد اولیه بهصورت نسیه – تسویه کند.
دوره پرداخت بدهیها = متوسط حسابهای پرداختنی *۳۶۵ / خرید نسیه
نسبت گردش سرمایه جاری:
سرمایه در گردش، تفاوت دارایی جاری از بدهی جاری شرکت است. این سرمایه، بخشی از خالص داراییهای جاری است که مستقیم یا غیرمستقیم تسهیلاتی را در چرخه تولید ایجاد میکند.
گردش سرمایه جاری = فروش / سرمایه در گردش
نسبت موجودی کالا به سرمایه در گردش:
با توجه به اینکه یکی از اجزای تشکیل دهنده دارایی جاری، موجودی کالا است، نسبت موجودی کالا به سرمایه در گردش نشان دهنده آن است که چه مقدار از سرمایه در گردش شرکت را موجودی کالا تشکیل داده است.
موجودی کالا به سرمایه در گردش = موجودی کالا / سرمایه در گردش
منظور از نسبتهای سودآوری چیست؟
توانایی شرکت برای تولید درآمد مرتبط با عملکرد و سود سهام، داراییهای ترازنامه، هزینههای عملیاتی و سهام را اندازهگیری میکند. مهمترین نسبت های مالی سودآوری شامل موارد زیر میشوند:
بازده داراییها:
نشان دهنده آن است که شرکت چگونه از منابع و دارایی تحت اختیار خود برای کسب سود بهره برده و برای سرمایهگذاران و اعتباردهندگان خود بازدهی ایجاد کرده است. نسبت بازده داراییها میتواند شاخص نهایی برای ارزیابی کفایت و کارایی مدیریت شرکت باشد.
بازده دارایی = سود خالص / میانگین جمع داراییها
بازده حقوق صاحبان سهام:
شیوهای برای اندازهگیری میزان سودآوری شرکت است که روش ایجاد سود با استفاده از سرمایه سهامداران را روشن میکند.
بازده حقوق صاحبان سهام = سود خالص / حقوق صاحبان سهام
حاشیه سود ناخالص:
عملیات اجرایی و کسب درآمد شرکت را ارزیابی میکند و همچنین توانایی شرکت در کنترل بهای تمام شده کالای فروش رفته را بررسی کرده و رابطه بین فروش و هزینههای تولید کالای فروخته شده را نشان میدهد.
حاشیه سود ناخالص = سود ناخالص / فروش
حاشیه سود عملیاتی:
نسبت سود عملیاتی نشان دهنده این است که هر یک ریال فروش محصولات یا خدمات چه تأثیری در سود عملیاتی شرکت دارد.
حاشیه سود عملیاتی = سود عملیاتی / فروش
حاشیه سود خالص:
درصد حاشیه سود خالص شرکت نشان دهنده این است که از هر ۱ تومان فروش شرکت چه مقدار آن به سود خالص تبدیل شده است.
حاشیه سود خالص = سود خالص / فروش
برای دانستنیهای مالیاتی و حسابداری با موسسه حساب جم همراه باشید.
دام نقدینگی چیست؟ توضیح و مثال از liquidity-trap
دام نقدینگی چیست؟ چه زمانی اتفاق می افتد؟ راه های پیشگیری از آن چیست؟ در این مقاله مثال هایی از دام نقدینگی در کشور های مختلف و نحوه مقاله با آن را برای شما آورده ایم. اما در ابتدا به تعریف دام نقدینگی پرداخته ایم و سپس نحوه شکل گیری آن را توضیح داده ایم. از تاریخچه آن برای شما سخت گفته ایم . در نهایت نیز راه های مقابله با دام نقدینگی را توضیح داده ایم. پس با بیلان مهر تا انتها یاین مقاله علمی همراه باشید. ( شرکت حسابداری بیلان مهر ارائه دهنده خدمات مالی در اصفهان )
دام نقدینگی (فهرست مطالب)
دام نقدینگی چیست؟
با وجود نرخ کم سود های بانکی سیاست های پولی ناکارآمد میشود. در این زمان مردم می خواهند به جای هزینه کردن در صنعت یا خرید اموال ، پول نقد را نزد خود نگه دارند . در این شرایط مردم سعی می کنند که سرمایه خود را برای به حداقل رساندن ضرر ناشی از افزایش نرخ بهره به صورت راکد نگه دارند. این وضعیت در شرایط رکود اقتصادی ایجاد می شود. تزریق پول توسط بانک مرکزی در از بین بردن دام نقدینگی بی تاثیر است.
نشانه های دام نقدینگی چیست؟
- نرخ های بسیار کم بهره
- تورم پایین
- رشد اقتصادی آهسته / منفی
- اولویت صرفه جویی به جای هزینه و سرمایه گذاری
- سیاست های پولی در افزایش تقاضا ناکارآمد می شوند
راه حل برای تله نقدینگی چیست؟
نظریه پرداز مدرن پولی ( جان مینارد کینز ) معتقد است ما باید نرخ تورم بالاتری را هدف قرار دهیم. انتظارات تورمی را تعریف نقدینگی چیست؟ افزایش دهیم. عرضه پول را افزایش دهیم. در صورت لزوم مستقیم قرار دادن پول در دست خانوارها هم میتواند انجام شود.
اقتصاددانان معتقدند که بانک های مرکزی برای افزایش عرضه پول باید از تسکین کمی استفاده کنند. در صورت لزوم اوراق قرضه و دارایی را برای کاهش بازده اوراق مشارکت و شرکت ها خریداری کنند.
تاریخچه دام نقدینگی
جان مینارد کینز، در نظریه عمومی خود در سال ۱۹۳۶ چنین مینویسد:
«این احتمال وجود دارد که که پس از آنکه نرخ بهره به یک سطح معین کاهش یافته باشد. نقدینگی ممکن است که به طور کامل مطلق شود. به این معنا که تقریبا همه ترجیح میدهند که پول نقد نگه داری کنند. اما در حالی که ممکن است این مورد محدودکننده در آینده اهمیت پیدا کند من هیچ کدام از آنرا تاکنون نمیدانم»
جان هیکس اقتصاددان انگلیسی :
«دام نقدینگی ممکن است به عنوان وضعیتی تعریف شود که در آن سیاستهای پولی متعارف غیر فعال شده باشند. زیرا نرخ بهره در صفر یا نزدیک به صفر است. تزریق پول توسط بانک مرکزی هیچ تاثیری ندارد. زیرا همه افراد پول نقد را نگه داری میکنند»
در دام نقدینگی مردم بین اوراق قرضه و وجه نقد بیتفاوت هستند. زیرا نرخ بهره هر دو ابزار مالی با هم برابر هستند. سود نقدی صفر است و بهره اوراق قرضه نزدیک صفر است. از این
رو بانک مرکزی دیگر نمیتواند نرخ بهره را تحت تاثیر قرار دهد.
نمونه ای از تله های نقدینگی
- افسردگی بزرگ 1929-1933
- ژاپن در دهه 1990 و اوایل 2000
- انگلیس ، اتحادیه اروپا ، ایالات متحده – 2009-15
- دام نقدینگی بین 15-15 2009
رشد عرضه پول در دام نقدینگی
ویژگی یک دام نقدینگی این است که افزایش عرضه پول تأثیر کمی در افزایش تقاضا دارد. یک دلیل این است که افزایش عرضه پول هیچ تاثیری در کاهش نرخ بهره ندارد. هنگامی که نرخ بهره 0.5٪ است و افزایش بیشتر در عرضه پول وجود دارد ، تقاضای نگه داشتن پول به صورت نقد به جای سرمایه گذاری در اوراق بهادار کاملاً منطقی است. این بدان معنی است که تلاش برای افزایش عرضه پول در دام نقدینگی باعث تحریک فعالیت های اقتصادی نمی شود. زیرا مردم فقط پول نقد بیشتری را ذخیره می کنند.
نظریه پولی مدرن
نظریه پولی مدرن (MMT) استدلال می کند که در یک دام نقدینگی ، سیاست مالی توسعه انبساطی می تواند با افزایش عرضه پول تأمین شود و وام دولت نیازی نیست. تا زمانی که تورم در یک هدف قابل قبول باقی بماند ، دولت می تواند برای تامین هزینه ها پول چاپ کند.
سیاست های غلبه بر این مشکل
سیاست برای ایجاد پول و کاهش بازده اوراق قرضه دولتی و شرکت ها
به جای خرید دارایی از بانکها ، پول مستقیماً به مردم داده می شود.
لازم است دولت سرمایه گذاری مستقیم در اقتصاد را دنبال کند. به عنوان مثال ، ساختن طرح های کار عمومی باعث ایجاد تقاضا و بازگشت منابع بلا استفاده به گردش دایره ای می شود.
تعریف نقدینگی چیست؟
ابراهیم نکو تعریف نقدینگی چیست؟ با اشاره به افزایش حجم نقدینگی در اقتصاد میگوید: رقم نقدینگی اعلامشده یک فاجعه اقتصادی بوده و باید برای آن چارهاندیشی کرد و برنامههای دقیقی را برای مهار آن در نظر گرفت.ابراهیم نکو با اشاره به افزایش حجم نقدینگی در اقتصاد میگوید: رقم نقدینگی اعلامشده یک فاجعه اقتصادی بوده و باید برای آن چارهاندیشی کرد و برنامههای دقیقی را برای مهار آن در نظر گرفت.
بارهای شنیدهایم که نقدینگی معضل اقتصاد ایران است. اما مفهوم نقدینگی چیست ؟ نقدینگی پولهای نقدی است که نه در دست سیستم بانکی قرار دارد و نه در خدمت تولید است. اگر تعریف نقدینگی چیست؟ بخواهیم سادهتر آن را تعریف کنیم هر دارایی که بتوانیم در کمترین زمان ممکن به وجه نقد البته بدون تغییر در ارزش اصلی آن تبدیل کنیم به مفهوم نقدینگی نزدیکتر خواهد بود.
تبعات افزایش نقدینگی
تورم از مهمترین آثار افزایش نقدینگی است، از دیگر آثار افزایش نقدینگی، رکود در تولید و بزرگ شدن بخش غیرمولد، دلالی و سوداگرانه در اقتصاد است. بزرگ شدن بخش غیرمولد در کشور سبب خروج سرمایهها از تولید به سمت فعالیتهای سوداگرانه میشود، به همین دلیل تحلیلگران افزایش نقدینگی را آفت و سمی برای اقتصاد ایران میدانند.
ریشه افزایش نقدینگی، ناترازی بودجه و نظام بانکی است
وقتی صحبت از نقدینگی میشود این پرسش مطرح خواهد بود که ریشه افزایش نقدینگی چیست؟ وحید شقاقیشهری در این خصوص با تاکید بر اینکه دو ناترازی باعث به وجود آمدن افزایش نقدینگی شده گفته است: «در وهله اول ناترازی بودجهای و مالی، موجبات آن را فراهم آورده تا کسری بودجه زیادی به وجود آید، اقداماتی مانند، افزایش ۵۰ درصدی حقوق کارگران، ریخت و پاشهای اضافه در بودجه و. همگی از جمله عوامل تشدیدکننده ناترازی بودجه هستند، در چنین شرایطی دولت برای حل این مشکل دست در جیب بانک مرکزی و یا سایر بانکها میکند و با استقراض باعث افزایش نقدینگی میشود. با چاپ پولی که طی این سالها دولتهای مختلف برای جبران کسری بودجه انجام دادهاند. ناترازی دوم نیز مربوط به نظام بانکی است. در حال حاضر بر اساس آمارهای منتشر شده بخش زیادی از دارایی بانکهای منجمد و به اصطلاح فریز است و تا زمانیکه این ناترازی بانکها حل نشود، خلق نقدینگی و افزایش تورم از سوی آنها انجام میشود، از سویی هرچند در این زمینه اقداماتی از صورت بانک مرکزی از جمله فروش اموال مازاد بانکها، پیگیری وصول مطالبات معوق و. انجام شده، اما این اقدامات کافی نبوده و باید اقدامات موثرتر دیگری نیز پیگیری شود، در نهایت نیز میتوان گفت تا زمانیکه این دو ناترازی وجود داشته باشد، رشد نقدینگی اجتناب ناپذیر است و به دنبال آن نیز افزایش تورم رخ خواهد داد.»
این کارشناس مسائل اقتصادی در گفتوگو با فرارو با اشاره به اینکه رشد نقدینگی در کشور حدود ۳۷ درصد بوده، گفته است: « عملا رشد نقدینگی با توجه به وضعیت رشد اقتصادی و وضعیت تولید در کشور عدد بالایی است و این رقم باید زیر ۲۰ درصد باشد، از سویی تفاضل رشد اقتصادی و رشد نقدینگی در کشور به تورم ختم میشود.»
نقدینگی یک فاجعه برای اقتصاد تعریف نقدینگی چیست؟ ایران است
ابراهیم نکو، کارشناس مسائل اقتصادی با اشاره میزان نقدینگی در اقتصاد به «ابتکار» گفت: رقم نقدینگی اعلامشده یک فاجعه اقتصادی بوده و باید برای آن چارهاندیشی کرد و برنامههای دقیقی را برای مهار آن در نظر گرفت. اکنون نگرانیهایی وجود دارد که در صورت تداوم رشد نقدینگی اقتصاد به سمت ورشکستگی سوق داده شود. متاسفانه از گذشته تا کنون سیاستهای غلط اقتصادی باعث شده است تا سیاستگذاران ما نتوانند برنامهریزی صحیحی به منظور هدایت نقدینگی به سمت و سوی صحیحی داشته باشند.
دبیر دوره نهم کمیسیون اقتصادی مجلس با اشاره به راهکار کشورهای دیگر برای هدایت نقدینگی به سمت بخشهای مولد اقتصاد ادامه داد: کشورهای موفق به گونهای عمل میکنند که افراد جامعه ترجیح دهند همکاری لازم را با دولتمردانشان داشته باشند تا نقدینگی را به سمت تولید روانه کنند.
وی اظهار کرد: حجم نقدینگی بالا در اقتصاد نشان از بیتدبیری بسیاری از افراد اقتصادی در دولتها دارد. مشخص است که افراد اقتصادی دولتها در هیچ دورهای نتوانستند برای نقدینگی و کنترل آن برنامه مناسبی داشته باشند.
نقدینگی رابطه میان عرضه و تقاضا را به هم میزند
این کارشناس مسائل اقتصادی به تبعات افزایش نقدینگی اشاره کرد و در این خصوص گفت: وقتی نقدینگی در اقتصاد افزایش یابد رابطه میان عرضه و تقاضا به هم میخورد و این یکی از مهمترین معضلات رشد سرسامآور نقدینگی در جامعه است. برهم خوردن ریتم عرضه و تقاضا در شرایطی که اقتصاد با چالشهای بسیاری مواجه است منجربه گرانی کالاها خواهد شد.
وی افزود: امروزه چشماندازی برای کاهش نقدینگی و رساندن آن به زیر 20 درصد وجود ندارد و ما یک نقشه راه برای کنترل نقدینگی در دولت نمیبینیم. به نظر میرسد مسئولان بیشتر از رشد نقدینگی گلهمند هستند تا اینکه به دنبال راه و برنامهای برا کنترل آن باشند.
دبیر دوره نهم کمیسیون افتصادی مجلس تاکید کرد: نقدینگی با رقمهای فعلی اقتصاد را با مشکلاتی مواجه کرده است اما در صورت هدایت صحیح آن به سمت تولید و بازار سرمایه میتوان اتفاقات مثبتی را در جامعه رقم زد. من معتقدم دولت باید در ابتدای راه یک اعتماد میان خود و مردم بسازد و در قدم بعد یک تعریف دقیق و مشخص از نقدینگی داشته باشد تا بتواند یک نقشهراه برای کنترل آن در نظر بگیرد. اگر به این مسائل توجه نشود ما یک سیکل معیوبی خواهیم داشت، به گونهای که نقدینگی همچنان ادامه خواهد داشت با این تفاوت که تبعات آن روزبهروز بیشتر میشود.
دیدگاه شما