حاشیه سود چیست و چه نقشی در عملکرد مالی بهتر دارد؟
اگر صاحب کسبوکار هستید، باید رابطهی میان هزینهی تولید محصول و حاشیه سود را بهخوبی درک کنید. حاشیه سود اصطلاحی در اقتصاد است که برای تعیین میزان سود استفاده میشود و با کمیت محصول ارتباط دارد. پس از کسب اطلاعات دربارهی حاشیه سود، در تجارت خود میتوانید عملکرد مالی بهتری داشتهباشید. در این مطلب، حاشیهی سود را تعریف و اهمیت آن را ارزیابی میکنیم و همچنین نحوهی عملکرد آن را توضیح میدهیم.
جدیدترین فرصتهای شغلی شرکتهای معتبر را در صفحه آگهی استخدام ببینید.
حاشیه سود چیست؟
حاشیه سود به بیشترین مبلغی که مصرفکننده مایل است برای کالا یا خدمات پرداخت کند، اشاره دارد؛ به عبارت دیگر، این تغییر سود ناشی از تغییر در تعداد واحدهای مصرفکننده است.
به عنوان مثال، فرض کنید یک جفت کفش به قیمت ۴۰ دلار فروخته میشود، اما مصرفکننده حاضر است ۵۰ دلار برای این کفش پرداخت کند. حاشیه سود حداکثر ۵۰ دلار خواهد بود. این بدان معناست که حاشیه سود حداکثر ۱۰ دلار بیشتر از قیمت واقعی کفش است.
همچنین، لازم است بگوییم که با مصرف کالاها یا خدمات بیشتر، حاشیه سود کاهش مییابد، زیرا هرچه مصرفکننده محصول یا خدمات موردنظر بیشتری داشتهباشد، تمایلش به خرید مجدد کاهش مییابد.
حاشیه سود را درآمد نهایی نیز مینامند. از نظر شغلی، هرچه خریدار کالا یا خدمات اضافی بیشتری را بخرد، درآمد آن تجارت کمتر خواهد شد، زیرا برای فروش آن، به عنوان یک کالای اضافی، باید قیمت کالا یا خدمات را کاهش دهند.
عملکرد حاشیه سود چگونه است؟
برای درک صحیح حاشیه سود، باید از نحوهی عملکرد آن آگاه باشید.
به عنوان مثال، فرض کنید یک شلوار ۵۰ دلار فروخته میشود، اما شما حاضر هستید ۶۰ دلار برای آن پرداخت کنید. حاشیه سود در این مثال ۶۰ دلار است، زیرا این بیشترین هزینهای است که شما حاضرید برای آن شلوار بپردازید. این بدان معناست که حاشیه سود ۱۰ دلار بیشتر از قیمت واقعی آن کالاست.
همچنین، باید بدانید که چگونه کمیت بر میزان سود تأثیر میگذارد. در بیشتر موارد، با مصرف محصولات اضافی حاشیه سود کاهش مییابد، زیرا هرچه کالای بیشتری در اختیار داشتهباشید، علاقهی شما به داشتن آن کمتر میشود؛ در مقابل، هرچه کالای کمتری در اختیار داشتهباشید، بیشتر به خرید آن علاقهمند میشوید.
در مثال بالا، شما به عنوان یک مصرفکننده میخواهید برای شلوار دوم ۵۰ دلار و برای شلوار سوم ۴۰ دلار بپردازید؛ بنابراین، هرچه بیشتر شلوار بخرید، حاشیه سود کمتر میشود. ۵۰ دلار برای خرید دوم سود ناچیزی را شامل میشود و بیشترین هزینهای است که شما حاضرید برای یک شلوار دیگر بپردازید.
اگر خریدار قیمت شلوار را روی ۵۰ دلار ثابت نگه دارد، این بدان معنی است که فقط ۲ جفت شلوار به شما فروخته میشود، زیرا حاشیهی سود خرید سوم کمتر از قیمت درخواستی شماست.
چرا حاشیهی سود مهم است؟
حاشیه سود روشی عالی برای تعیین میزان سود و ارتباط آن با کمیت است. اگر صاحب کسبوکار خودتان باشید، همواره میخواهید که حاشیه سودتان از هزینهی تولید محصول بیشتر باشد. این باعث میشود که مشتریان به محصول یا خدمات شما علاقهمند شوند؛ بنابراین، نیازی نیست که قیمت محصول یا خدمات خود را به میزان زیادی کاهش دهید. اگرچه شاید به نظر برسد که هرچه هزینهی محصول یا خدمات خود را کاهش دهید، درآمد کمتری به دست خواهید آورد، اما همیشه اینگونه نیست.
اگر فروشنده تصمیم گرفت که هزینهی شلوار دوم یا سوم را کاهش دهد، این امر شما را فریب میدهد که تعداد شلوار بیشتری بخرید، زیرا این شلوار قیمت کمتری دارد. تا زمانی که قیمت محصول بیشتر از هزینهی تولید باشد، تجارت ایشان در وضعیت بسیار بهتری قرار خواهد گرفت؛ علاوه بر این، کاهش قیمت شلوار برای شما نیز سودمند است، زیرا باعث میشود هزینهی کمتری را پرداخت کنید. این سناریو میتواند برای هر دو طرف سودمند باشد.
کاهش حاشیه سود چه تاثیری بر قیمت دارد؟
برای دانستن چگونگی تأثیر حاشیه سود بر قیمت، باید مطلوبیت نهایی را درک کنید. مطلوبیت نهایی به سود حاصل از مصرف یک محصول یا خدمات اشاره دارد. طبق قانون کاهش مطلوبیت نهایی، محصولات اضافهای که میخرید، مطلوبیت نهایی را کاهش میدهند.
به همین ترتیب، اگر فروشندهای تشخیص دهد که مشتریان علاقهی کمتری به پرداخت قیمت بالاتری برای کالا یا خدمات دارند، میتواند قیمت کالا یا خدمات موردنظر را کاهش دهد؛ به عبارت دیگر، کالا یا خدمات به فروش میرسند. این امر فروش محصولات را در پایان روز افزایش میدهد، زیرا قیمت کمتر میتواند شما را ترغیب کند تا بیشتر خرید کنید.
هر لحظه که فروشنده متوجه شود که خریداران به پرداخت هزینهی بیشتر برای آن کالا یا خدمات تمایلی ندارند، میتواند قیمتها را کاهش دهد.
آیا در دسترس بودن بر حاشیه سود تأثیر میگذارد؟
در دسترس بودن یک محصول یا خدمات میتواند بر حاشیه سود نیز تأثیر بگذارد. این بدان دلیل است که هرچه محصول یا خدماتی بیشتر در دسترس باشند، مصرفکننده بیشتر به خرید آن تمایل دارد.
به عنوان مثال، فرض کنید که شرکت شما بهتازگی یک لپتاپ شیک و جدید عرضه کرده که بسیار مورد توجه عموم قرار گرفته است. از آنجا که این محصول باکیفیت است و میدانید که تقاضای بسیاری هم خواهد داشت، قیمت بالایی برای آن تعیین میکنید و فقط تعداد مشخصی از آن را میفروشید.
مشتریان میدانند که فقط تعداد مشخصی از این لپتاپ موجود است؛ بنابراین، بدون آنکه به قیمت توجه کنند، میخواهند یکی از آن را بخرند. شاید در بسیاری از موارد حتی حاضر باشند هزینهی بیشتری را بپردازند؛ بنابراین، با کم شدن در دسترس بودن محصول، حاشیه سود افزایش مییابد.
برعکس، اگر شما بخواهید در آینده تعداد بیشتری لپتاپ بفروشید، از ارزش محصول شما کاسته خواهد شد، زیرا تعداد بیشتری لپتاپ بهراحتی در دسترس عموم قرار میگیرد. به طور کلی، مصرف کنندگان دوست دارند بدانند که یکی از معدود کالاهای منتخب موجود در کشور را دارند تا اینکه بخشی از اکثریت عمده باشند.
حاشیه سود (Profit Margin) چیست و چگونه محاسبه میشود؟
حاشیه سود یا Profit Margin یکی از نسبتهای سودآوری است که معمولا برای سنجش میزان درآمدزایی یک شرکت یا فعالیت تجاری مورد استفاده قرار میگیرد. این معیار نشان میدهد که چند درصد از فروش به سود تبدیل شده است. به عبارت ساده، عدد کنار این درصد نشان میدهد که چه مقدار سود برای هر دلار (یورو یا هر ارز دیگری) در فروش یک کسبوکار به دست آمده است. به عنوان مثال، اگر یک کسبوکار گزارش دهد که در سهماهه اخیر به حاشیه سود ۳۵ درصدی دست یافته، به این معنی است که برای هر دلار فروش ایجاد شده، خالص ۰/۳۵ دلار درآمد داشته است.
انواع مختلفی از حاشیه سود وجود دارد. با این حال، در استفاده روزمره، معمولا به حاشیه سود خالص اشاره میکنیم. این مهم در نتیجه نهایی که شرکت پس از اینکه همه هزینهها، از جمله مالیات و موارد اضافی را از درآمد خارج کرد، مشخص میشود. در متن پیش رو به بررسی فرمولها و انواع این نوع سوددهی پرداختیم تا درک بهتر این موضوع را برای شما آسان کنیم.
مبانی حاشیه سود
کسبوکارها و افراد در سراسر جهان، فعالیتهای اقتصادی انتفاعی را با هدف ایجاد سود انجام میدهند. با این حال، اعداد مطلق – مانند فروش ناخالص X میلیون دلار، هزینههای تجاری Y هزار دلار یا درآمد Z دلار – نمیتواند تصویری روشن و واقعبینانه از سودآوری و عملکرد یک کسبوکار ارائه دهد. چندین معیار کمی مختلف برای محاسبه سود (یا زیان) کسبوکار به کار میرود که ارزیابی عملکرد یک کسبوکار را در دورههای زمانی مختلف یا مقایسه آن با رقبا آسانتر میکند. این اقدامات حاشیه سود نامیده میشوند.
در حالی که کسبوکارهای اختصاصی، مانند مغازههای محلی، ممکن است حاشیه سود را به تعداد دفعات دلخواه خود محاسبه کنند (مانند هفتگی یا دو هفته یکبار)، کسبوکارهای بزرگ از جمله شرکتهای بازرگانی، موظفاند آن را مطابق با بازههای زمانی استاندارد گزارش (مانند سهماهه یا سالانه) گزارش دهند. کسبوکارهایی که با پول قرض شده کار میکنند ممکن است ملزم به محاسبه و گزارش آن به وامدهنده (مانند بانک) به صورت ماهانه به عنوان بخشی از روشهای استاندارد باشند.
سود یا حاشیه سود چهار سطح دارد:
- سود ناخالص
- سود عملیاتی
- سود قبل از مالیات
- سود خالص
این موارد در صورت درآمد شرکت به ترتیب زیر منعکس شده است: شرکت درآمد فروش را دریافت کرده، سپس هزینههای مستقیم محصول خدمات را پرداخت میکند. آنچه باقی مانده حاشیه ناخالص است. سپس هزینههای غیرمستقیم مانند دفتر مرکزی شرکت، تبلیغات، تحقیق و توسعه را پرداخت میکند. آنچه باقی مانده حاشیه عملکرد است. سپس سود بدهی را پرداخت میکند و هرگونه هزینه یا ورودی غیرمعمول غیرمرتبط با کسبوکارها اصلی شرکت را با حاشیه قبل از مالیات باقی مانده اضافه یا کم میکند. سپس مالیات میپردازد و حاشیه خالص را که به عنوان درآمد خالص نیز شناخته میشود، باقی میگذارد.
انواع حاشیه سود
اجازه دهید انواع مختلف حاشیه سود را با دقت بیشتری بررسی کنیم.
۱- حاشیه سود ناخالص
با فروش شروع کنید و هزینههایی را که مستقیما مربوط به ایجاد یا ارائه محصول یا خدمات مانند مواد اولیه، نیروی کار و غیره است، بردارید. این هزینهها معمولا به عنوان “هزینه کالاهای فروخته شده” یا “هزینه محصولات فروخته شده” یا ” هزینه فروش” شناخته میشوند. در صورت داشتن درآمد مناسب، شما حاشیه ناخالص دریافت میکنید. محاسبه آن بر اساس فروش هر محصول انجام میشود. حاشیه ناخالص برای شرکتی که مجموعه محصولات خود را تجزیهوتحلیل میکند (هرچند این دادهها با عموم به اشتراک گذاشته نمیشود) مفید است، اما به طور کلی حاشیه ناخالص تصویر ناخالص سودآوری یک شرکت را نشان میدهد.
۲- حاشیه حاشیه سود یعنی چه؟ سود عملیاتی
با کسر هزینههای فروش، هزینههای عمومی، اداری یا عملیاتی، از میزان سود ناخالص یک شرکت، ما حاشیه سود عملیاتی دریافت میکنیم که به عنوان سود قبل از بهره و مالیات یا EBIT شناخته میشود. در نتیجه رقم درآمد موجود برای پرداخت بدهی و دارایی صاحبان کسبوکارها و همچنین بخش مالیاتی، حاشیه سود یعنی چه؟ سود حاصل از عملیات اصلی و مستمر یک شرکت است. این سود اغلب توسط بانکداران و تحلیلگران جهت ارزشگذاری کل یک شرکت برای خریدهای احتمالی مورد استفاده قرار میگیرد.
۳- حاشیه سود قبل از مالیات
درآمد عملیاتی را کسر کرده و هزینه سود را با افزودن هرگونه درآمد از سود، حساب کنید. اقلام غیرتکراری مانند سود یا زیان ناشی از عملیات متوقف شده را تعدیل کنید و سود قبل از مالیات یا درآمد قبل از مالیات (EBT) داشته باشید. سپس بر درآمد تقسیم کنید تا حاشیه سود پیش مالیات را به دست آورید.
حاشیه سود قبل از مالیات، همه سطوح از سود باقی مانده را با فروش مقایسه میکند. به عنوان مثال، ۴۲ درصد حاشیه ناخالص به این معنی است که به ازای هر ۱۰۰ دلار درآمد، شرکت ۵۸ دلار هزینههایی را که مستقیما به تولید محصول یا خدمات مرتبط است، پرداخت میکند و ۴۲ دلار به عنوان سود ناخالص باقی میماند.
۴- حاشیه سود خالص
حاشیه سود خالص با تقسیم سود خالص بر فروش خالص یا تقسیم درآمد خالص بر درآمد حاصل از یک دوره زمانی معین محاسبه میشود. در زمینه محاسبه حاشیه سود، سود خالص و درآمد خالص به جای یکدیگر استفاده میشود. به طور مشابه، فروش و درآمد به جای یکدیگر استفاده خواهند شد. سود خالص با کسر تمام هزینههای مربوط از جمله هزینههای مربوط به مواد اولیه، کار، عملیات، اجاره، پرداخت سود و مالیات از مجموع درآمد ایجاد شده تعیین میشود. فرمول اصلی محاسبه این مورد به این شرح است:
آموزش مفهوم حاشیه سود در تحلیل بنیادی
بهطورکلی حاشیه سود برابر است با نسبت سود به فروش شرکت.
سود عملیاتی به تفاوت سود ناخالص و هزینههای عملیاتی(عمومی،اداری،توزیع،بازاریابی و فروش) اشاره دارد.نسبت سود عملیاتی به فروش همان حاشیه سود عملیاتی میباشد که در حقیقت به کنترل هزینههای عملیاتی در فرآیند سودآوری شرکت میپردازد و بیانگر این است که هرچه این نسبت بالاتر باشد میزان سودآوری شرکت و توانایی آن در کاهش هزینههای عملیاتی بیشتر است.
سود خالص نیز به تفاوت سود عملیاتی با اقلام خالص درآمدها و هزینههای غیرعملیاتی(مانند درآمدها و هزینههای مالی،سود و زیان فروش داراییها) و مالیات اشاره دارد.در حقیقت سود خالص میزان باقیمانده از سود شرکت پس از کسر تمامی هزینههاست.
نسبت سود خالص به فروش نیز همان حاشیه سود خالص میباشد که در حقیقت به کنترل هزینههای غیرعملیاتی در فرآیند سودآوری شرکت میپردازد و هرچه این نسبت بیشتر باشد بیانگر بالاتر بودن میزان سودآوری شرکت و توانایی آن در کاهش کل هزینههای شرکت و به عبارتی کارایی بالای آن است.
مثال:برای محاسبه حاشیه سود خالص و عملیاتی،آخرین صورت سود و زیان (۳ماهه ۹۴) شرکت ایرانخودرو را استخراج کردهایم:
حاشیه سود خالص شرکت برابر است با سود خالص تقسیمبر فروش:
۱۴۲۰۳۰/۳۱۲۵۳۳۲۰=۰٫۴۵%
حاشیه سود عملیاتی شرکت برابر است با سود عملیاتی تقسیمبر فروش:
۲۲۵۹۲۴۰/۳۱۲۵۳۳۲۰=۷٫۲%
چطور با تخفیف کارمزد در صرافی های ارز دیجیتال ثبت نام کنیم؟
نام صرافی | تخفیف کارمزد | IP خارج از ایران | لینک ثبت نام |
---|---|---|---|
![]() | دارد | نیاز دارد | ثبت نام با تخفیف کارمزد |
![]() | دارد | نیاز دارد | ثبت نام با تخفیف کارمزد |
![]() | دارد | نیاز ندارد | ثبت نام با تخفیف کارمزد |
آبانتتر | دارد | نیاز ندارد | ثبت نام با تخفیف کارمزد |
بیت 24 | دارد | نیاز ندارد | ثبت نام با تخفیف کارمزد |
نوبیتکس | دارد | نیاز ندارد | ثبت نام با تخفیف کارمزد |
توجه: با وجود اینکه دو صرافی کوینکس و کوکوین هر دو فعلا بدون نیاز به تغییر IP فعالیت میکنند اما بهتر است برای امنیت بیشتر از IP ثابت خارج از ایران استفاده کنید.
برای ورود به صرافی کوینکس حتما باید با IP خارج از ایران وارد شوید.
حاشیه سود چیست و چگونه محاسبه میشود؟
هر کسب و کاری برای رشد و توسعه خود باید اطلاعات مالی را پیگیری کرده و نحوه عملکرد و میزان پیشرفت خود را اندازه گیری کند. یکی از معیارهایی که باید به آن توجه داشت حاشیه سود یک کسب و کار است. در ادامه این مطلب بیشتر در خصوص حاشـیه سود، انواع آن و نحوه محاسبه حاشیه سود برای کسب و کارهای مختلف صحبت خواهیم کرد.
فهرست مطالب
حاشیه سود چیست؟
برای اینکه بتوانید حاشیه سود کسب و کار خود را تعیین و محاسبه کنید ابتدا باید با مفهوم حاشـیه سود آشنا شوید. حاشیه سود یکی از نسبتهای سودآوری است که معمولاً برای سنجش میزان درآمد یک شرکت یا یک فعالیت تجاری استفاده میشود. این مقدار نشان میدهد که چند درصد از فروش به سود تبدیل شده است. به بیان ساده، رقم درصد نشان میدهد که یک کسب و کار در ازای هر دلار فروش چند سنت سود ایجاد کرده است.
به عنوان مثال، اگر یک کسب و کار گزارش دهد که در سه ماهه گذشته به حاشیه سود 35 درصدی دست یافته است، به این معنی است که به ازای هر دلار فروش انجام شده، درآمد خالص 0.35 دلار داشته است.
ردیابی حاشیه سود به شما کمک میکند تا بر سلامت مالی کسب و کار خود نظارت داشته باشید و در آینده تصمیمات تجاری بهتری بگیرید. همچنین، به شما کمک میکند تا مسائل و مشکلات مالی را سریعتر حل کنید. حاشـیه سود خوب میتواند شرکت یا کسب و کار شما را برای سرمایه گذاران جذابتر کند.
انواع حاشیه سود
حاشیه سود انواع گوناگونی دارد که در ادامه به بررسی آنها میپردازیم.
حاشیه سود خالص
حاشیه سود خالص کل درآمدی است که پس از محاسبه تمام هزینهها و کسر آن از مقدار عایدی باقی مانده باشد. این مقدار حاشـیه سود کلی یا «متعارف» شماست. حاشیه سود خالص شما مواردی مانند بهای تمام شده کالای فروخته شده (COGS)، هزینههای عملیاتی، پرداخت بدهیها، مالیاتها، پرداختهای یکباره و هرگونه درآمد حاصل از سرمایه گذاری را در برمیگیرد.
حاشیه سود خالص توانایی کلی کسب و کار شما برای تبدیل درآمد به سود را نشان میدهد. شما میتوانید از حاشـیه سود خالص برای تعیین میزان سودآوری شرکت خود و نیز اندازه گیری میزان سود از کل درآمد کسب و کار خود استفاده کنید.
برای محاسبه حاشیه سود خالص کسب و کار خود از فرمول زیر استفاده کنید:
حاشیه سود خالص = (درآمد خالص تقسیم بر عایدی) ضربدر 100
اگر درآمد خالص کسب و کار خود را نمیدانید، میتوانید از فرمول سود زیر نیز برای محاسبه حاشیه سود استفاده کنید:
حاشیه سود خالص = [(درآمد – بهای تمام شده کالای فروخته شده – هزینه های عملیاتی – سایر هزینه ها – بهره – مالیات) تقسیم بر عایدی] ضربدر 100
حاشیه سود ناخالص
حاشیه سود ناخالص درآمد باقی مانده پس از حسابداری بهای تمام شده کالای فروخته شده را اندازه گیری میکند. حاشـیه سود ناخالص شما شامل هزینههای سربار، مانند آب و برق یا اجاره نمیشود. حاشیه سود ناخالص یکی از ساده ترین معیارهای سودآوری است زیرا سود را به عنوان درآمد باقیمانده پس از محاسبه بهای تمام شده کالای فروخته شده تعریف میکند.
به طور معمول، معادله حاشیه سود ناخالص برای تعیین حاشـیه سود یک سرویس یا تولید و فروش یک محصول استفاده میشود و به شما این امکان را میدهد که میزان درآمدی را که از هر مورد حاصل میکنید ببینید. معمولاً از حاشـیه سود ناخالص برای محاسبه حاشیه سود کل یک کسب و کار استفاده نمیشود. حاشیه سود ناخالص به شما میگوید که کدام اقلام بیشترین و کمترین سود را دارند.
خب، چگونه حاشیه سود ناخالص را محاسبه کنیم؟ برای تعیین حاشیه سود ناخالص از فرمول زیر استفاده کنید:
حاشیه ناخالص = [(درآمد کل – بهای تمام شده کالای فروخته شده) تقسیم بر کل عایدی] ضربدر 100
حاشیه سود عملیاتی
حاشیه سود عملیاتی تمام هزینههای سربار، عملیاتی، اداری و فروش لازم برای عملیات روزانه تجاری را در نظر میگیرد. با این حال، بدهی، مالیات و سایر هزینههای غیرعملیاتی را شامل نمیشود. اساساً، حاشیه عملیاتی درآمد حاصل از فعالیتهای عملیاتی را به شما نشان میدهد.
برای محاسبه حاشیه سود عملیاتی کسب و کار خود از فرمول زیر استفاده کنید:
حاشیه سود عملیاتی = (درآمد عملیاتی تقسیم بر عایدی) ضربدر 100
فرمول حاشیه سود
همانطور که مشاهده میکنید، چند راه برای تعیین حاشـیه سود وجود دارد. با این حال، تعیین این مقدار بستگی به نوع حاشیه سودی (به عنوان مثال، عملیاتی، ناخالص، و غیره) دارد که میخواهید محاسبه کنید.
برای تعیین حاشـیه سود کلی کسب و کار یا شرکت خود باید از فرمول حاشیه سود خالص استفاده کنید:
محاسبه حاشیه سود = (درآمد خالص تقسیم بر عایدی) ضربدر 100
- درآمد خالص کسب و کار خود را تعیین کنید (کل عایدی منهای هزینه ها).
- درآمد خالص خود را بر عایدی تقسیم کنید (که فروش خالص نیز نامیده میشود).
- کل این مقدار را در 100 ضرب کنید تا درصد حاشـیه سود خود را بدست آورید.
مثال هایی از نحوه محاسبه درصد حاشیه سود
در این بخش با ذکر چند مثال نحوه محاسبه حاشیه سود کلی یا خالص و همچنین حاشـیه سود ناخالص و عملیاتی را بررسی میکنیم.
مثال اول: محاسبه حاشیه سود خالص
برای این مثال، فرض کنید که نمیدانید میزان درآمد خالص کسب و کارتان چقدر است. از آنجایی که میزان درآمد خالص را نمیدانید، از فرمول زیر استفاده کنید:
حاشیه سود خالص = [(درآمد – بهای تمام شده کالای فروخته شده (COGS) – هزینه های عملیاتی – سایر هزینه ها – بهره – مالیات) تقسیم بر عایدی] ضربدر 100
- بهای تمام شده کالای فرخته شده (COGS): 4000 دلار
- هزینه های عملیاتی: 3000 دلار
- سایر هزینهها: 1500 دلار
- بهره: 500 دلار
- مالیات: 1000 دلار
فرض کنید عایدی شما 20000 دلار است. مجموع هزینههای شما به 10000 دلار میرسد. حالا این مقادیر را در فرمول بالا قرار دهید تا حاشیه سود خالص خود را پیدا کنید.
[(20,000 دلار – 4,000 دلار – 3,000 دلار – 1,500 دلار – 500 دلار – 1,000 دلار) تقسیم بر 20,000 دلار] ضربدر 100
حاشیه سود خالص کسب و کار شما 50٪ یا 0.50 [(10000 تقسیم بر 20000 دلار) ضربدر 100] خواهد بود.
اگر از قبل میزان درآمد خالص خود را میدانید، میتوانید از مرحله کم کردن هزینههای خود از عایدی صرف نظر کنید و به سادگی درآمد خالص خود را بر عایدی تقسیم کنید، سپس کل این عدد را در 100 ضرب کنید (یعنی از فرمول (درآمد خالص تقسیم بر عایدی) ضربدر 100 استفاده کنید).
شاید این مقاله نیز برای شما مفید باشد. حسابداری سرمایه گذاری چیست؟| نحوه حسابداری سرمایه گذاری چگونه است؟
مثال دوم: محاسبه حاشیه سود ناخالص
فرض کنید که میخواهید حاشیه سود ناخالص یک محصول خاص را پیدا کنید. برای یافتن حاشیه سود ناخالص، باید بدانید که این محصول با چه قیمتی یا به چه ارزشی فروخته میشود (یعنی عایدی) و هزینه ساخت آن چقدر است (یعنی بهای تمام شده کالای فروخته شده).
تصور کنید یک پیراهن را به قیمت 25 حاشیه سود یعنی چه؟ دلار میفروشید. هزینه تولید این پیراهن (COGS) 15 دلار است. برای پیدا کردن حاشـیه سود ناخالص خود، این ارقام را به فرمول زیر اضافه میکنیم:
حاشیه سود ناخالص = [(درآمد کل – COGS) تقسیم بر کل عایدی] ضربدر 100
حاشیه سود ناخالص = [(25 دلار – 15 دلار) تقسیم بر 25 دلار] ضربدر 100
حاشیه سود ناخالص کسب و کار شما 40 درصد یا 0.40 است. این به این معنی است که شما از هر پیراهنی که میفروشید 40 درصد درآمد کسب میکنید.
مثال سوم: محاسبه حاشیه سود عملیاتی
فرض کنید میخواهید حاشـیه سود عملیاتی کسب و کار خود را پیدا کنید. درآمد عملیاتی شما 10000 دلار و درآمد شما 40000 دلار است. اطلاعات عملیاتی خود را در فرمول حاشیه سود عملیاتی قرار دهید.
حاشیه سود عملیاتی = (درآمد عملیاتی تقسیم بر عایدی) ضربدر 100
حاشیه سود عملیاتی = (10000 دلار تقسیم بر 40000 دلار) ضربدر 100
حاشیه سود عملیاتی کسب و کار شما 25% یا 0.25 است.
حاشیه سود استاندارد
حاشیه سود در صنایع و حوزههای تجاری مختلف متفاوت است. حاشیه سود “خوب” برای یک شرکت ممکن است برای یک کسب و کار دیگر “بد” محسوب شود. به دلیل عوامل اقتصادی هر صنعت، صاحبان مشاغل در برخی از بخشها نسبت به سایر بخشها حاشـیه سود بیشتری دارند.
فرض کنید شما صاحب یک قنادی هستید و بهترین کیکهای عروسی شهر را درست میکنید. شما فروش بسیار خوبی داشتهاید و پس از انجام محاسبات، به حاشیه سود خالص 21% میرسید. اما دوست شما صاحب یک شرکت فناوری اطلاعات است که شبکههای کامپیوتری پیچیدهای را برای مشاغل مختلف نصب و راه اندازی میکند و حاشیه سود خالص آن 16 درصد است. آیا این بدان معناست که شما صاحب کسب و کار بهتری هستید زیرا حاشـیه سود شما پنج درصد بهتر است؟ نه. این درست نیست زیرا حاشـیه سود مختص صنعت است.
بر همین اساس، ممکن است به عنوان یک حسابدار انتظار حاشـیه سود 19.8٪ را داشته باشید. اگر در حوزه خدمات غذایی فعالیت میکنید، ممکن است فقط 3.8 درصد سود خالص داشته باشید. آیا این بدان معناست که شما باید قنادی خود را بفروشید و حسابدار شوید؟ خیر. حاشیه سود میزان درآمدی را که خواهید داشت یا میتوانید داشته باشید اندازه گیری نمیکند، بلکه فقط میزان درآمد واقعی از هر تومان فروش را اندازه میگیرد.
اگر مشاور هستید، احتمالاً حاشیه سود شما بسیار زیاد است، زیرا هزینه سربار بسیار کمی دارید. شما نمیتوانید خود را با تولیدکنندهای مقایسه کنید که فضا و تجهیزات را اجاره میکند و باید مواد خام حاشیه سود یعنی چه؟ بخرد.
میانگین حاشیه سود شما به چند عامل مختلف بستگی دارد. برخی از این عوامل شامل تعداد کارمندان، محل کسب و کار، نوع کسب و کار، اندازه، نحوه مدیریت موجودی و سیستمهای عملیاتی است. از آنجایی که حاشـیه سود هر شرکتی متفاوت است، بنابراین نمیتوانید حاشـیه سود خود را با شرکتهای فعال حاشیه سود یعنی چه؟ در صنایع دیگر مقایسه کنید. سوالی که اینجا مطرح میشود این است که حاشیه سود خوب چقدر است؟
با توجه به جدول زیر میتوانید برخی از حاشیه سود خالص و ناخالص استاندارد برای صنایع مختلف را مشاهده کنید:
راه های بهبود حاشیه سود
آیا حاشیه سود شما نیاز به کمی بهبود دارد؟ اگر چنین است، نگران نباشید … شما تنها نیستید. اگر میخواهید حاشـیه سود کسب و کارتان را افزایش دهید، ممکن است فقط نیاز به انجام چند تغییر کوچک داشته باشید. در نهایت، شما میتوانید هزینهها و مخارج کسب و کار خود را کاهش داده و فروش را افزایش دهید تا حاشیه سود خود را بهبود ببخشید.
- روابط خود با تامین کنندگان و فروشندگان را بهینه سازی کنید.
- به دنبال راه حل های جایگزین برای فرآیندهای فعلی باشید.
- محصولات و خدماتی را که فروش خوبی ندارند اصلاح و یا حذف کنید.
- هزینه های تجاری و عملیاتی خود را کاهش دهید.
- مواردی را که باعث هدررفت سرمایه و کاهش سود شما میشوند شناسایی و رفع کنید.
- موجودیهای قدیمی خود را با تخفیف به فروش برسانید.
- قیمتها را به تناسب و با قاعده افزایش دهید.
- از تکنیکهای بیش فروشی (Upselling) و فروش مکمل (Cross-selling) استفاده کنید.
- برای حفظ مشتریان و تبدیل آنها به مشتری وفادار راهکارهایی بیاندیشید.
- نظارت بر موجودی خود را ارتقا دهید.
شما میتوانید با استفاده از نرم افزارهای حسابداری پیشرفته، مثل نرم افزار حسابداری محک، تمام هزینههای کسب و کار خود را با دقت زیاد و به راحتی مدیریت کنید و حاشیه سود خود را بهبود دهید.
حاشیه سود (Profit Margin)
حاشیه سود (خالص) که مارجین هم به آن گفته می شود، یکی از نسبت های سودآوری است که از تقسیم سود (خالص) بر درآمد یا فروش به دست میآید. سود خالص که آخرین خط از صورت سود و زیان است، با کسر کردن همه هزینه های شرکت، از جمله هزینه های عملیاتی، هزینه مواد اولیه و هزینه های مالیاتی، از کل درآمد به دست می آید.
در حسابداری و مالی، میزان سودآوری یک شرکت را نسبت به درآمد (فروش) آن با استفاده از مارجین اندازه گیری می کنند.
حاشیه سود یا مارجین به زبان ساده
حاشیه سود به شکل درصدی بیان میشود و به عبارتی مشخص میکند که یک شرکت در ازای هر 100 میلیون تومان فروش (درآمد)، چند میلیون سود به دست می آورد. برای مثال، اگر مارجین سود خالص شرکتی 20% باشد، به این معنی است که این شرکت در ازای هر 100 میلیون تومان فروش، 20 میلیون تومان سود خالص کسب می کند.
انواع حاشیه سود و نحوه محاسبه آن ها
حاشیه سود انواع مختلفی دارد، که از طریق تحلیل عمودی صورت سود و زیان هم می توان آن ها محاسبه کرد.
حاشیه سود ناخالص (Gross Profit Margin)
حاشیه سود ناخالص از تقسیم سود ناخالص بر درآمد به دست می آید. برای محاسبه مارجین سود ناخالص از فرمول زیر استفاده می کنیم:
حاشیه سود عملیاتی (Operating Profit Margin)
حاشیه سود عملیاتی از تقسیم سود عملیاتی (EBIT) بر درآمد به دست می آید. مارجین سود عملیاتی برای ارزیابی سودآوری شرکت از عملیات اصلی آن مورد استفاده قرار می گیرد. برای محاسبه آن از فرمول زیر استفاده می کنیم:
حاشیه سود خالص (Net Profit Margin)
حاشیه سود خالص از تقسیم سود خالص (Net Profit) بر درآمد به دست می آید و یکی از پر کاربرد ترین نسبت های مالی است که تحلیلگر های مالی با استفاده از آن میزان سودآوری شرکت را با توجه به فروش یا درآمد های شرکت مورد ارزیابی قرار می دهند.
روش محاسبه مارجین سود خالص از طریق فرمول زیر نمایش داده شده است:
کاربرد ها و تحلیل حاشیه سود و مارجین
در سطحی ابتدایی، مارجین پایین میتواند اینطور تعبیر شود که سود دهی شرکت چندان ایمن نیست. اگر شرکتی با حاشیه سود پایین، با افت در فروش مواجه شود، مارجین آن حتی کمتر هم خواهد شد و حتی امکان دارد صفر یا منفی شود.
مارجین سود پایین میتواند به نکات خاصی درباره صنعتی که یک شرکت در آن فعالیت دارد یا شرایط کلان اقتصادی آشکار کند. به طور مثال، اگر مارجین سود یک شرکت کم باشد، میتواند نشان دهنده آن باشد که فروش کمتری از سایر شرکتها در همان صنعت (سهم بازار کم) داشته و یا اینکه صنعتی که شرکت در آن فعالیت دارد خودش از شرایط وخیمی رنج میبرد.
حاشیه سود همچنین به یک سری نکات راجع به توانایی شرکت در مدیریت هزینه هایش اشاره دارد. مخارج بالا نسبت به درآمد (مارجین سود پایین) ممکن است نشانگر این باشد که شرکت، احتمالاً به خاطر مشکلات مدیریتی، در حال تقلا برای پایین نگهداشتن هزینهها است. این امر مستلزم آن است تا هزینه ها بهتر تحت کنترل قرار گیرند. مخارج بالا ممکن است به دلایل مختلفی اتفاق بیفتند، مثلاً شرکت به نسب فروش خود موجودی کالای زیادی دارد، یا اینکه کارمندان زیادی استخدام کرده یا در فضای بیش از حد بزرگی فعالیت میکند و درنتیجه مجبور است پول اجاره زیادی بپردازد و دلایل دیگری از این دست.
از طرف دیگر حاشیـه سود بالا نشانگر سودآوری شرکت است که حاشیه سود یعنی چه؟ کنترل بهتری بر هزینههایش به نسبت رقبا دارد.
مارجین ها همچنین میتوانند جنبههای خاصی از استراتژی قیمت گذاری یک شرکت را مشخص نمایند. به طور مثال مارجین سود پایین ممکن است نشان دهد که شرکت کالاهای خود را کمتر قیمت گذاری کرده است.
محدودیتهای استفاده از مارجین ها
گرچه حاشیه سود نسبت مفید و محبوبی برای اندازهگیری سودآوری شرکتها است، اما مثل هر معیار یا نسبت مالی دیگری دارای محدودیتهایی است که سرمایه گذاران باید در هنگام استفاده از آن، این محدودیت ها را در نظر بگیرند.
اگرچه حاشیه سود میتواند برای مقایسه شرکتها با یکدیگر بسیار مفید باشد، افراد باید از این معیار فقط جهت مقایسه شرکتها در یک صنعت خاص و با مدلهای کسب و کار و سطح درآمدی یکسان استفاده نمایند. شرکتها در صنایع متفاوت اغلب مدلهای کسب و کار مختلف با مارجین های گوناگون دارند، به همین دلیل تفسیر مقایسهای بین حاشیههای سود آنها تقریباً بیمعنی است.
به طور مثال، شرکتهایی که اجناس لوکس میفروشند اغلب درصد سود بالایی در اجناس دارند، درحالیکه موجودی کالا و هزینه سربار کمی دارند یا درآمد متوسطی دارند اما از حاشیـه سود بالایی برخوردارند. در سویی دیگر، شرکتهای تولیدکننده کالاهای اساسی به دلیل نیاز به نیروی کار و فضای بیشتر، درصد سود کمی داشته و موجودی کالا و هزینه سربار نسبتاً بالایی دارند. همینطور ممکن است این شرکتها درآمد بالایی داشته باشند، اما از مارجین پایینی برخوردارند.
محاسبه حاشیـه سود برای شرکتهایی که در حال ضرر کردن هستند، خیلی مفید نیست، چون آنها هیچ سودی ندارند.
توضیحات مدیر مالی در مورد مارجین
اعدادی مثل فروش یا درآمد به ندرت میتوانند حاشیه سود یعنی چه؟ چیز خاصی راجع به سودآوری شرکت در اختیار قرار دهند و نگاه کردن به درآمدهای یک شرکت اغلب کل داستان را تعریف نمیکند. افزایش درآمدها خوب است، ولی افزایش بدین معنی نیست که حاشیـه سود یک شرکت در حال بهبود است. به طور مثال، فرض کنید که درآمد یک سال شرکت فرضی شناسا ۱ میلیارد تومان بوده و ۷۵۰ میلیون تومان هزینه داشته باشد که مارجین سود او را ۲۵% میکند (۲۵%=۱۰۰۰/(۷۵۰-۱۰۰۰)). اگر در طول سال بعدی درآمدش به ۱٫۲۵ میلیارد تومان افزایش یابد و هزینه های آن به ۱ میلیارد تومان برسد، حاشیـه سود آن ۲۰% میشود ((۱۲۵۰-۱۰۰۰)/۱۲۵۰=۲۰%). گرچه درآمد شرکت افزایش پیدا کرده، اما حاشیه سود شرکت به خاطر افزایش سریعتر هزینه ها نسبت به درآمد، کاهش یافته است.
به همین ترتیب، افزایش یا کاهشی در مخارج شرکت ضرورتاً بدین معنی نیست که حاشیه سود شرکت در حال رشد یا کاهش است. فرض کنید که شرکت فرضی پایا درآمد و مخارجش در یک سال ۲ میلیارد و ۱٫۵ میلیارد تومان باشد. در این صورت حاشیـه سود آن ۲۵% خواهد بود. در سال بعد، شرکت یک تغییر ساختار انجام میدهد و مخارج خود را با حذف یک خط تولید کاهش میدهد، به همین خاطر درآمد کل هم کاهش مییابد. اگر درآمد و مخارج شرکت پایا در سال دوم ۱٫۵ میلیارد و ۱٫۲ میلیارد دلار باشد، پس مارجین سود آن حالا ۲۰% است. گرچه شرکت پایا توانست هزینه های خود را به شکل قابلتوجهی کاهش دهد، ولی حاشیـه سود به شکل قابل ملاحظهای تحت تأثیر قرار گرفت. چون درآمد سریعتر از مخارج با کاهش روبرو شد.
دیدگاه شما