نکته اول: پولبک هنگامی رخ میدهد که شکست واقعی رخ دهد (شکست تثبیت شود). نکته دوم: ما باید در تایم فریم شکست (تایم فریم الگو) منتظر پولبک باشیم و در تایم فریم تریگر هنگام سیگنال دادن وارد شویم. نکته سوم: پولبک فقط یک بار ارزش ترید را دارد(در برخورد اول سفارشات در آن سطح به اتمام میرسد).
برک اوت یا شکست (Breakout)
اگر شما هم با بازار معاملات ارزهای دیجیتال آشنایی نسبی داشته باشید، احتمالا واژه برک اوت یا شکست را بار ها شنیده است. معامله گران و سرمایه گذاران بازار ارزهای دیجیتال در استراتژی های خود از برک اوت ها به عنوان سیگنالی استفاده می کنند که نشان دهنده پتانسیل شروع حرکت قیمت در روندی خاص است. تشخیص صحیح شکست در نمودار قیمت یک دارایی می تواند در تصمیم گیری های معاملاتی و تعیین نقاط ورود و خروج بازار بسیار موثر باشد. با این حال این تشخیص همیشه ساده نیست. در این مقاله به بررسی کامل پدیده برک اوت، سیگنال های آن و محدودیت هایی که تریدر ها و تحلیلگران برای تشخیص اعتبار آن دارند، خواهیم پرداخت.
برک اوت یعنی چه؟
در تحلیل تکنیکال، شکست یا برک اوت به ثبت قیمت دارایی که در بالای یک منطقه مقاومت یا زیر یک منطقه حمایت اشاره می کند. برک اوت معمولا زمانی رخ می دهد که قیمت به طور بالقوه برای مدتی در زیر سطح مقاومت یا بالاتر از سطح پشتیبانی قرار گرفته است. شکست ممکن است نشان دهنده این باشد که قیمت دارایی در مسیر شکست شروع به تشکیل یک روند جدید می کند.
برک آوت هایی که با حجم زیاد همراه هستند ممکن است سیگنال قوی تری در مقایسه با برک اوت با حجم متوسط در نظر گرفته شوند. این یعنی اگر حجم معاملات زیاد باشد ، احتمال بیشتری وجود دارد که قیمت در مسیر شکست شروع به روند کند.
شکست یا برک اوت محدود به شکست محدوده های حمایت و مقاومت نیست و می تواند در نتیجه شکستن دامنه یا کانال یا شکست الگوی قیمت مانند مثلث، پرچم، یا الگوهای سر و شانه اتفاق بیفتد. قبل از شکست معمولاً بازار شاهد دوره ای از کاهش نوسانات خواهد بود. معمولاً هرچه الگو بیشتر توسعه یافته باشد، شکست از اهمیت بیشتری برخوردار خواهد بود.
فرضیه پشت سر معامله با در نظر گرفتن برک اوت ها بسیار ساده است. اگر سطح حمایت و مقاومت قیمت را در محدوده ای حفظ کند ، شکسته شدن آن محدوده می تواند مقدمه ی یک حرکت بزرگتر باشد. از برک اوت می توان به عنوان یک استراتژی معاملاتی در تایم فریم ها و بازه های زمانی مختلف استفاده کرد.
چگونه از برک اوت سیگنال بگیریم؟
بسته به جهت حرکت، برک اوت می تواند سیگنال خرید یا فروش باشد. یک معامله گر برک اوت می تواند زمانی که قیمت به خارج از محدوده تعیین شده حمایت یا مقاومت شکسته می شود، وارد موقعیت لانگ (خرید) یا شورت (فروش) شود.
یک شکست معتبر در نمودار قیمت یک دارایی فرصت های معاملاتی احتمالی را فراهم می کند. شکست در جهت صعودی به معامله گران سیگنال می دهد که وارد موقعیت های لانگ (خرید) شوند یا موقعیت های شورت (فروش) را پوشش دهند. شکست در جهت نزولی به معامله گران سیگنال می دهد که وارد موقعیت های شورت شوند یا اقدام به فروش و خروج از موقعیت های لانگ نمایند.
اگر قیمت به سطوح بالاتر از سطح مقاومت شکسته شد، احتمالا قیمت یک روند صعودی شکل داده است. به همین صورت اگر قیمت به سطوح پایین از سطح حمایت شکسته شد، احتمالا یک روند نزولی در حال شکل گیری است.
توجه به این نکته مهم است که ، مشابه سایر روش ها و ابزار های تحلیل تکنیکال، برک اوت می تواند نسبی باشد و به طور کاملا دقیق و صحیح شناسایی نشود. چرا که سطوح حمایت و مقاومت و الگوهای نمودار که زمینه را برای وقوع شکست فراهم می کنند، ممکن است توسط معامله گران مختلف به شکل متفاوتی تفسیر شوند.
فیک اوت یا برک اوت اشتباه یعنی چه؟
اگر قیمت در خارج از محدوده تعریف شده شکسته شود اما به سرعت معکوس شود ، ممکن است یک فیک اوت یا شکست اشتباه (fake breakout) باشد. این اتفاق زمانی رخ می دهد که قیمت از محدوده مشخص خارج شود ، اما پس از مدت کوتاهی دوباره به محدوده بازمی گردد.
به عنوان یک اقدام پیشگیرانه در برابر به دام افتادن در برک اوت های اشتباه که ممکن است باعث ضرر معامله گر شود، برخی از معامله گران منتظر تأیید شکست در بازه های زمانی بالاتر برای ورود به یک موقعیت معاملاتی می مانند. این همچنین می تواند به معنای انتظار برای آزمایش سطح شکست باشد که به شکست سطوح چیست؟ عنوان پشتیبانی یا مقاومت تازه تشکیل شده (بسته به جهت) به عنوان یک نقطه ورود مجددا آزمایش شود.
تحلیل حجم معاملات و کندل های نمودار شاید بهترین ترکیب شاخص برای شناسایی شکست یا برک اوت واقعی در معاملات ارزهای دیجیتال باشد. به عبارت دیگر، هنگام پدید آمدن برک اوت در نمودار قیمت، شاخص اصلی برای تایید یک شکست در سطح حمایت و یا مقاومت این است که به اندازه کافی با حجم بالای معاملات همراه شود.
افزایش حجم نشان می دهد بسیاری از تریدر ها علاقه مند به سطح شکست هستند به همین دلیل حجم بالاتر از حد متوسط به تایید اعتبار برک اوت و تشخیص آن از فیک اوت کمک می کند.
Breakout فرصت های معاملاتی احتمالی را فراهم می کند. شکسته شدن صعودی به معامله گران نشان می دهد که ممکن است طولانی شوند یا موقعیت های کوتاه را پوشش دهند. دستیابی به روند نزولی به معامله گران نشان می دهد که احتمالاً کوتاه می آیند یا به فروش موقعیت های بلند می پردازند.
برک اوت هایی با حجم نسبتاً زیاد، علاقه را نشان می دهند. بنابراین قیمت به احتمال زیاد به حرکت در مسیر شکست ادامه می دهد. برک اوت هایی که با حجم نسبی کم همراه می شوند، بیشتر مستعد خرابی هستند، بنابراین احتمال تشکیل روند قیمت روند در مسیر شکست کمتر است.
محدودیت های استفاده از برک اوت
دو مشکل اصلی در استفاده از شکست یا برک اوت به عنوان سیگنال معاملاتی وجود دارد که در بخش های قبل هم به آن اشاره های کوچکی کرده ایم. مشکل اصلی تشخیص شکست معتبر است. قیمت ممکن است کمی فراتر از محدوده مقاومت یا حمایت حرکت کند ، و معامله گران فکر کنند که شکست رخ داده است و قیمت قرار است در جهت شکست روند خود را آغاز کند. اما قیمت پس از مدتی معکوس می شود و در جهت شکست ادامه پیدا نمی کند. این اتفاق حتی می تواند چندین بار قبل از وقوع یک شکست واقعی و معتبر رخ دهد.
محدودیت و مشکل بعدی این است که تشخیص سطح حمایت و مقاومت کاملا نسبی است و معمولا تشخیص دقیق آن دشوار است. سطح حمایت و مقاومت از نظر همه تریدر ها و تحلیلگران یکسان نیست. بنابراین شکست ها در نمودار نیز با توجه به اینکه همه معامله گران از سطح حمایت و مقاومت یکسانی استفاده نمی کنند، می توانند نسبی باشند.
ساختار شکست کار (WBS) چیست و چگونه تهیه میشود؟
ساختار شکست کار یا Work breakdown structure تجزیه یک کار بزرگ به مجموعهای از وظایف قابل مدیریت است. در واقع پس از تعریف پروژه، باید بدانید که برای موفقیت آن چه کارهایی لازم است. ساختار شکست کار (WBS) به شما کمک میکند به سؤالات مهم در مورد نحوه تخصیص مقدار مناسب زمان و هزینه پاسخ دهید.
فهرست مطالب
ساختار شکست کار (WBS) در مدیریت پروژه چیست؟
دستیابی موفقیتآمیز به اهداف یک قرارداد نیاز به برنامهای دارد که تمام تلاشهایی را که باید انجام شوند مشخص میکند، مسئولیتها را به یک عنصر سازمانی اختصاص میدهد و برنامهها و بودجه را برای انجام کار تعیین میکند. در برنامهریزی یک پروژه، مدیر پروژه باید پروژه را به عناصر کوچکی که دارای شرایط زیر هستند، تجزیه کند:
- قابل مدیریت
- مستقل، یا با حداقل ارتباط و وابستگی به دیگر عناصر در حال انجام
- قابل اندازهگیری از نظر پیشرفت
اولین گام عمده در فرآیند برنامهریزی پس از تعریف الزامات پروژه، توسعه ساختار شکست کار (WBS) است. WBS یک ساختار درختی محصول_محور است. به کمک WBS:
- برنامهریزی قابل انجام است.
- هزینهها و بودجه را میتوان تعیین کرد.
- زمان، هزینه و عملکرد را میتوان ردیابی کرد.
- تخصیص مسئولیتها را میتوان انجام داد.
مدیران پروژه از ساختار شکست کار (WBS) استفاده میکنند تا به تیم برای تجسم پروژه و محصولات مرتبط با آن کمک کنند.
اهمیت ساختار شکست کار (WBS)
مدیران پروژه باتجربه میدانند صرف نظر از اینکه پروژه چقدر با دقت برنامهریزی شده است، مسائل زیادی ممکن است در پروژه اشتباه پیش بروند. این اشتباهات زمانی رخ میدهند که ساختار شکست کار (WBS) توسعه نیافته یا ضعیف است. یک ساختار شکست کار (WBS) ضعیف میتواند منجر به خروجیهای نامطلوب، تخصیص وظیفه نامشخص، خزش محدوده، تغییر مکرر در محدوده، فراتر رفتن از بودجه، از دست دادن سررسیدها و محصولات غیرقابل استفاده شود.
نحوه اجرای ساختار شکست کار (WBS)
۱. هدف نهایی را بشناسید.
مرحله اول این است که بدانید هدف نهایی پروژه شما چیست. با مشورت تمام ذینفعان پروژه، محدوده پروژه و اینکه چگونه میخواهید به آنجا برسید را تعریف کنید. سپس، با تیم خود صحبت کنید تا دریابید که برای رسیدن به آن هدف نهایی، تیم باید چه چیزهایی را فراهم کنند. چه محصولات یا خدماتی برای رسیدن به آن نقطه مورد نیاز است؟
۲. وظایف مورد نیاز را شناسایی کنید.
در مرحله بعد، با تیم خود در مورد وظایف مختلفی که برای اطمینان از ارائه همه موارد یا خدمات برای رسیدن به هدف نهایی مورد نیاز است، صحبت کنید. اینجاست که باید کارها را حتی بیشتر از این تجزیه کنید و وظایف و کارهای فرعی ایجاد کنید. شما و تیمتان باید بفهمید که وظایف چیست، چگونه آنها را به درستی انجام دهید و تا حد ممکن در مورد جدول زمانی واقعبین باشید.
۳. نحوه اجرای وظایف را بدانید.
بیشتر تجزیه کنید. هدف نهایی شما باید در بالا باشد. زیر آن باید محصولات قابل تحویلی باشد که برای رسیدن به آن هدف نهایی باید فراهم شوند. در زیر هر یک از این محصولات قابل تحویل باید وظایفی که برای رسیدن به آنها لازم است، لیست شوند.
۴. جزئیات را مشخص کنید.
به تعیین زمان و سررسید بپردازید و برای هر یک از وظایف مختلفی که در حال انجام است، بودجه تعیین کنید. همچنین مطمئن شوید که هر وظیفه را به یک فرد محول میکنید تا همه بدانند که چه مسئولیتی دارند.
یک ساختار شکست کار (WBS) موثر دارای ویژگی های زیر است:
- محصول محور است.
- توسط کسانی که کار را انجام میدهند، ایجاد میشود.
- شامل ۱۰۰٪ کار تعریف شده در محدوده یا قرارداد است.
- پروژه را تعریف میکند، کار را روشن میکند و محدوده پروژه را به همه ذینفعان ابلاغ میکند.
- تمام محصولات قابل تحویل اصلی و فرعی را در یک ساختار سلسله مراتبی مرتب میکند.
- باید حداقل دو سطح داشته باشد.
سطوح ساختار شکست کار (WBS)
۳ سطح وابستگی اصلی وجود دارد، با این حال، ساختار شما ممکن است بیشتر یا کمتر از این مقدار سطح را نیاز داشته باشد. هر سطح به یک وظیفه والد متصل است و شامل کار مورد نیاز برای تکمیل وظیفه والد است. از آنجایی که پروژهها میتوانند بسیار متفاوت باشند، سطوح ساختار شکست کار نیز متفاوت خواهند بود، ممکن است با پروژههایی روبرو شوید که به وظایف فرعی نیاز دارند.
سطح ۱ ساختار شکست کار (WBS)
اولین سطح ساختار شکست کار (WBS) شامل وظیفه والد است که معمولاً همان هدف پروژه است. به عنوان مثال، فرض کنید که تیم شما در حال طراحی یک سایت جدید برای سازمان است. سطح اول WBS شما ممکن است چیزی شبیه به این باشد:
طراحی سایت جدید
سطح یک هدف اساسی و اولین مرحله از مراحل مدیریت پروژه شما است. وظایف مورد نیاز برای تکمیل این هدف در سطوح ۲ و ۳ خواهند آمد.
سطح ۲ ساختار شکست کار (WBS)
پیچیدگی ساختار شکست کار (WBS) به محدوده پروژه بستگی دارد. سطح ۲ از WBS شما شامل وظایف فرعیِ وظیفه والد است که با عنوان وابستگیها هم شناخته میشود.
به عنوان مثال، بیایید ببینیم چه وظایفی ممکن است برای طراحی جدید سایت مورد نیاز باشد:
این سطح (۲) همچنان نمای سطح بالایی از وظایف مورد نیاز برای تکمیل هدف پروژه است.
سطح ۳ ساختار شکست کار (WBS)
سطح بعدی WBS شما این وظایف را به وظایف یا وابستگیهای فرعی تجزیه میکند. این سطح شامل کارهای مورد نیاز برای تکمیل وظایف سطح ۲ است.
تجزیه وظایف سطح ۲ مثال بالا به سطح سوم:
سطح ۳ جایی است که شما هر کار را به وظایف فرعی تقسیم میکنید. همانطور که میبینید، در این مرحله کار مورد نیاز برای تکمیل هدف پروژه واضحتر میشود.
چه چیزی در ساختار شکست کار (WBS) گنجانده میشود؟
ساختار شکست کار (WBS) طرح پروژه را در یک سلسله مراتب بصری نمایش میدهد و همه مواردی را که یک منشور پروژه موفق دارد شامل میشود، مانند اهداف، محصولات، جدول زمانی و ذینفعان کلیدی است.
۱) فرهنگ لغت ساختار شکست کار (WBS)
هدف اصلی فرهنگ لغت WBS توضیح هر کار با جزئیات بیشتر است. این به این دلیل است که ماهیت بصری WBS جایی برای توضیحات دقیق ندارد. برای ایجاد این فرهنگ لغت، کمک گرفتن از اعضای بخشهای مختلف، میتواند مفید باشد. این کار باعث میشود مطمئن شوید که فرهنگ لغت تا حد امکان مفید است و همه موارد در آن به درستی توضیح داده شدهاند.
برخی از فیلدهایی که باید در فرهنگ لغت خود بگنجانید عبارتند از:
- نام وظایف
- توضیحات
- محصولات
- بودجه
- نقاط عطف
- تائیدیهها
هدف از ایجاد این فرهنگ لغت، منبعی است که اعضای تیم میتوانند در آن اطلاعات مورد نیاز برای تکمیل وظایف مختلف را بیابند.
۲) شرح وظیفه
شرح وظایف شامل نام کار و شرح مختصری از اهداف است. هدف از شرح وظایف این است که اعضای تیم به راحتی و در کوتاهترین زمان ممکن تشخیص دهند کار چیست. بنابراین خیلی درگیر جزئیات نشوید.
۳) مالک وظیفه
مالک وظیفه شکست سطوح چیست؟ هم برای مسئولیتپذیری و هم برای ارتباطات مهم است. هیچ چیز بدتر از اتلاف وقت برای جستجوی اطلاعات پروژه نیست. تخصیص مالکان وظیفه میتواند بهرهوری تیم را بهبود بخشد زیرا ذینفعان پروژه میتوانند به سرعت سوالات را از شخص مناسب بپرسند.
۴) بودجه وظیفه
پروژههایی که به بودجه زیادی نیاز دارند، باید با دقت ردیابی شوند. تخصیص سقف بودجه برای وظایف خاص مفید است، زیرا کمک میکند به راحتی ردیابی کنید که چقدر به بودجه اختصاص داده شده نزدیک هستید.
ردیابی نکردن بودجه میتواند منجر به خرج کردن بیش از حد انتظار شود و حاشیه سود شما را تحت تاثیر قرار دهد. بنابراین مطمئن شوید که نه تنها بودجه کل خود، بلکه هزینههای تک تک کارها را هم ردیابی میکنید.
۵) تاریخ تکمیل
شنیدن اینکه ردیابی تاریخ تکمیل هدف شما جزئیاتی مهم است، نباید شوکهکننده باشد. با این حال، مهم است که برای تغییرات در تاریخ تکمیل خود آماده باشید.
اگرچه مدیریت پروژههای متعددی که از جدول زمانی تعیین شده خود عبور میکنند، دشوار است اما این اتفاق اجتنابناپذیر است. برای ردیابی صحیح پیشرفت، باید هر کار را در یک جدول زمانی یا ابزار مدیریت پروژه تجزیه کنید. به این ترتیب میتوانید تأخیرهای جدول زمانی را در زمان واقعی دریافت کنید و برای جلوگیری از انباشته شدن مسائل مربوط به سررسیدها و از دست دادن تاریخ تکمیل اولیه خود، تلاش کنید.
۶) وضعیت وظیفه
همراه با ردیابی جدول زمانی، ثبت وضعیت کار برای بررسی سریع پیشرفت مهم است. این را میتوان به چند روش مختلف وارد کرد، به عنوان مثال عباراتی مانند منتظر انجام، در حال انجام و انجام شده. (مانند تسک بورد بهتایم)
این نه تنها به ردیابی پیشرفت کمک میکند، بلکه یک نمای کلی از سطح بهرهوری تیم ارائه میدهد. برای مثال، با تشخیص مشکلات اساسی در یک تیم، میتوانید برای حل حجم کاری تیم یا مشکلات ارتباطی قبل از تبدیل شدن به مشکلات بزرگ تلاش کنید.
نمونه ساختار شکست کار (WBS)
نام WBS: طراحی سایت
توضیحات: اصلاح طراحی سایت قدیمی بر اساس برندینگ جدید
تاریخ تکمیل: ۱۴۰۰/۱۰/۲۰
بودجه: ۱۰ میلیون تومان
سطح ۱:
طراحی سایت جدید
سطح ۲:
- اصلاح هویت بصری برند (brand guidelines) – (انجام شده)
- ایجاد چارچوبی برای پیام سازمان (messaging framework) – (در حال انجام)
- افزودن عکسهای جدید – (منتظر انجام)
سطح ۳:
۱. اصلاح هویت بصری برند
- رنگهای برند – کریمی
- تابلوی مود برند (Brand mood board) – کریمی
- طراحی UX – کریمی
۲. ایجاد چارچوبی برای پیام سازمان
- عناوین – ربیعی
- بیانیه ماموریت سازمان (Mission statement) – ربیعی
- زبان برند (Language guidelines) – ربیعی
۳. افزودن عکسهای جدید
- عکاسی – حسنی
- ادیت عکسها – حسنی
- انتخاب نهایی – حسنی
به یاد داشته باشید که WBS شما بر اساس اندازه پروژه، پیچیدگی آن متفاوت خواهد بود.
ساختار شکست کار (WBS) در نرم افزار مدیریت پروژه بهتایم
بهتایم به شما این امکان را میدهد که به تعداد دلخواه پروژه، بسته کاری و فعالیت ایجاد کنید و تخصیص وظایف و تعیین سررسیدها را هم انجام دهید. در بهتایم از ساختار درختی برای نمایش ساختار شکست کار (WBS) استفاده میشود.
ساختار درختی بهتایم:
- برای استفاده از این امکان در بهتایم به منوی پروژهها مراجعه کنید و پروژه جدید را تعریف کنید.
- پس از تعریف پروژه و دعوت اعضای تیم پروژه، روی نام پروژه کلیک کنید و به صفحه ساختار شکست کار (WBS) مراجعه کنید.
- در این صفحه باید بستههای کاری و فعالیتهای لازم برای تکمیل بستههای کاری را تعریف کنید. توجه بفرمایید که در بهتایم امکان تعریف بینهایت سطح برای پروژه وجود دارد. همانطور که گفته شد تعداد سطوح بستگی به پیچیدگی و جزئیات پروژه شما دارد.
- برای هر فعالیتِ بسته کاری، تیم فعالیت، زمان شروع و پایان و زمان تخمینی مشخص کنید.
- ساختار شکست کار شما آماده است.
پس از تعریف WBS در ساختار درختی، گانت چارت برای شما آماده میشود.
استراتژی معامله با خط روند به زبان ساده
استفاده از استراتژی معامله با خط روند به شما عزیزان کمک می کند تا بتوانند معاملات خود را به بهترین شکل بهینه کنند. این که خط روند در تحلیل تکنیکال چیست و چطور باید آن را رسم کرد را اشاره هایی کرده ایم و در ادامه به بررسی استراتژی معامله با خط روند پرداخته ایم و چند استراتژی موثر و مختلف را مورد بررسی قرار داده ایم که از هر کدام از این استراتژی های می توانید در بازارهای مالی مختلف مثل بازار ارز دیجیتال، بورس، فارکس، طلا و سکه، دلار و … استفاده نمایید. بنابراین اگر شما هم دوست دارید این استراتژی های معامله با خط روند را یاد بگیرید، همین الان این مطلب آموزشی و رایگان را تا انتها مطالعه کنید.
استراتژی معامله با خط روند
خط روند یا همان Trendline بهترین و مرسوم ترین ابزار تحلیل تکنیکال به حساب می آید و چنانچه اصولی استفاده شود، می تواند عملکرد تریدر را تا حدود زیادی بهبود بخشد. در این مطلب قصد داریم با چهار استراتژی قدرتمند معامله با خطوط روندی آشنا شویم، ولی پیش از این که معرفی استراتژی ها را آغاز کنیم، در نظر داشته باشید که خطوط روندی دو قابلیت مهم دارند؛ یک این که حداقل بازار سه بار شکست سطوح چیست؟ شکست سطوح چیست؟ به آن ها برخورد کرده و واکنش نشان داده، ثانیاً خط روندی هیچ وقت از بدنه کندل عبور نخواهد کرد.
خط روند می تواند از روی دنباله کندل عبور کند، ولی نباید از روی بدنه کندل عبور کرده باشد. پیش از این که استراتژی های کاربردی استفاده از خط روند برای انجام معاملات را بررسی کنیم، بهتر است به این که خط روند دقیقا به چه صورت رسم می شود و اصول ترسیم آن چگونه است پرداخته ایم تا دید مناسبی نسبت به این موضوع پیدا کنید و استراتژی های خط روند را بهتر درک نمایید.
اصول ترسیم خط روند در تحلیل تکنیکال
خط روند یکی از ابتدایی ترین مواردی است که در آموزش تکنیکال با آن مواجه می شوید. به صورت کلی رسم خط روند صعودی از اتصال نقاط پایین های بالاتر و خط روند نزولی نیز با اتصال نقاط بالاهای پایین تر در نمودار قیمتی قابل ترسیم است. پایین های بالاتر یعنی اتصال دره هایی که یکی پس از دیگری بالاتر می روند. بالاهای پایین تر یعنی اتصال قله هایی که با گذر زمان، پایین تر می آیند. در نظر داشته باشید که خط روند صعودی در پایین نمودار قیمتی با شیب مثبت و خط روند نزولی در بالای نمودار قیمتی با شیب منفی رسم می شود.
درصورتی که تمایل دارید تا از خدمات ۲۵ درصد تخفیف کارمزد در بورس، سرمایه گذاری بر روی حق تقدم و یا فروش آن و … بهره مند شوید میتوانید از طریق لینک زیر اقدام به ثبت نام نمایید.
دو نوع تفکر در رسم خط روند داریم؛ گروه نخست بر این باور است که برای ترسیم خط روند باید از سایه های بالایی و پایینی کندل ها کمک بگیرد. در روش گروه اول، هیچ بخشی از کندل ها بر روی خط روند قرار نخواهند گرفت. گروه دوم نیز بر این باورند که باید از انتهای بدنه کندل ها به منظور رسم خط روند نیز بهره برد. نکته حائز اهمیت اینجاست که هیچکدام از این دو روش را نمی توان اشتباه دانست، ولی توصیه ما بر این است که هر روشی را که انتخاب کردید، به هیچ عنوان آن را تغییر ندهید و همواره از همان روش بهره بگیرید.
تغییر روش امکان دارد موجب برداشت اشتباه از تحلیل شود. به صورت معمول روش دوم، سیگنال ها را سریع تر خواهد داد، ولی ریسک بالاتری را نیز به دنبال خواهد داشت. نکته حائز اهمیت اینجاست که خط روندی که به صورت کامل منطبق بر نقاط بالا و پایین یا باز و بسته شدن شمع های قیمتی باشد، در مواقع نادر ایجاد خواهد شد. لذا به صورت کلی قاعده خاص و تثبیت شده ای در این خصوص وجود ندارد و هر شخص قادر است بر اساس دیدگاه و تجربه های فردی خود یکی از دو روش را مورد استفاده قرار دهد.
۱) استراتژی خط روند پرچم – Trendline Flag
استراتژی خط روند پرچم برای معاملات پیرو روندی بهترین گزینه محسوب می شود. در این استراتژی شما می بایست برای اصلاح بازار خط روندی کوتاه ترسیم نمایید و در ادامه مانند الگوی پرچم در جهت روند غالب بر بازار وارد معامله شوید. در اینجا باید توجه داشته باشید که خط روند رسم شده، همان خطی است که برای الگوی پرچم رسم می شود و منظور از روند غالب هم روند بازار پیش از تشکیل الگوی پرچم به می باشد.
در تصویر بالا بازار ابتدا در یک روند نزولی قرار داشت شکست سطوح چیست؟ و در ادامه بازار وارد فاز اصلاحی شده و الگویی شبیه به پرچم را تشکیل داد. در اینجا هدف ما رسم خط روندی برای این الگوی شبیه به پرچم است و چنانچه الگوی پرچم هم نباشد، اشکالی نخواهد داشت، لذا این نکته حائز اهمیت است که خط روند کوتاهی را برای این حرکت اصلاحی ترسیم نماییم. شکست این خط روندی کوتاه مثل الگوی پرچم یا Flag عمل خواهد کرد و این بدین معنی است که با شکست آن، بازار در راستای روند غالب حرکت می کند.
شما می توانید در استفاده از این استراتژی از میانگین متحرک ۵۰ نیز برای تشخیص روند غالب بر بازار بهره بگیرید. در این استراتژی شما فقط در راستای روند غالب بر بازار می بایست معاملات خود را تنظیم کنید. یعنی چنانچه روند بازار نزولی بوده و در ادامه حرکت اصلاحی آغاز شده، شکست سطوح چیست؟ خط روندی برای این حرکت اصلاحی ترسیم نمایید و با شکست خط روندی وارد معامله فروش شوید.
۲) استراتژی معامله با جهش از خط روندی – Trendline Bounce
این استراتژی نیز در راستای روند غالب بازار مورد استفاده قرار می گیرد، ولی با این وجود در این استراتژی از خود خطوط روند برای ورود به معامله استفاده نمی شود، بلکه خط روند در قالب حمایت یا مقاومت عمل می کند. در تصویر زیر قیمت از خط روندی برای سومین بار متوالی جهش کرده و قدرت خط روند تایید خواهد شد. در ادامه تریدر می بایست به دنبال دیگر الگوی های تکنیکال در اطراف این جهش باشد. در این تصویر یک خط مقاومت افقی بعد از جهش بازار از خط روندی نشان داده شده است.
شکست این خط روند برای ورود به بازار کفایت می کند. در این استراتژی تریدران محافظه کار قادرند حد ضرر یا استاپ لاس را در زیر خط روند قرار دهند و یا حد ضرر را به زیر خط مقاومتی ببرند. همچنین می توان از استراتژی جهش از خط روند در تایم فریم های گوناگون استفاده کرد که این موضوع می تواند برای معامله گران مختلف بسیار جذاب باشد. زمانی که خط روند بلندمدت تائید شده، معامله گر می تواند به تایم فریم پایین تر نگاه کرده و از دیگر سطوح تکنیکال مانند حمایت برای زمان بندی ورود به معامله فروش بهره بگیرد.
این بدین معنی است که در نمودار روزانه خط روندی را تشخیص داده و در نمودار ۱ ساعته با شکست الگو یا خط حمایتی وارد بازار شده است. در نمودار ۶۰ دقیقه یا ۱ ساعته نخستین جهش از خط روند نزولی و روزانه در AUDUSD مشاهده خواهد شد.
در اینجا نوسانات بازار شدید بودند، از همین روی شاید ورود به معامله کار خیلی ساده ای نباشد، ولی در نمودار سمت راستی، الگوی سر و شانه ایجاد شده است و به کمک این الگوی تکنیکال می توان زمان ورود به معامله را به سادگی مشخص نمود.
۳) استراتژی شکست و برخورد دوباره – Retest
استراتژی شکست و برخورد مجدد یکی از استراتژی های پرطرفدار و مرسوم بین تریدران بازارهای فارکس و سهام به حساب می آید ولی با این وجود از این استراتژی می توان برای دیگر بازارها مانند بازار رمزارز و معاملات بیت کوین نیز بهره گرفت. گفتنی است که در این استراتژی پس از این که خط روند فعال بازار را مشخص کردید، باید برای شکست خط روند منتظر بمانید. بعضی مواقع شاید بازار پس از شکست خط روندی دیگر هیچ وقت با آن برخورد نداشته باشد ولی در بیشتر اواقت بازار پس از شکست خط روندی مجددا با آن برخورد خواهد داشت.
اما هنگامی که بازار برخورد مجدد به خط روندی را انجام داد، بهترین وقت برای ورود به معامله خواهد بود و باید در تایم فریم های پایین تر به دنبال سیگنال بود. خط روند می تواند سیگنالی برای ورود به معامله باشد و هم محلی برای تعیین حد ضرر. به صورت معمول حد ضرر را در سمت دیگر خط روندی قرار می دهیم و خط روند نیز به عنوان مانعی عمل خواهد کرد که نمی گذارد حد ضرر فعال شود. هر اندازه تعداد برخوردها به یک خط روندی بیشتر باشد، استراتژی شکست و برخورد مجدد نیز عملکرد بهتری از خود نشان خواهد داد.
در تصویر بالا بازار حداقل سه تا چهار بار با خط روند برخورد داشته است. در زمان شکست خط روند، نوسانات زیادی را در بازار مشاهده کردیم و قیمت در اطراف خط روند نوساناتی را تجربه کرده است. شدت نوسانات بازار در اطراف خط روند می تواند بیانگر این باشد که چقدر زودتر باید وارد بازار شد. چنانچه نوسانات زیاد باشد، تریدران ریسک پذیر قادرند با نخستین برخورد مجدد به خط روند شکسته شده وارد بازار شوند، ولی معامله گرانی که جوانب احتیاط را بیشتر رعایت می کنند، بهتر است که صبر کنند تا تایید سیگنال صادر شود. برای مثال زمانی که خط روند مقاومتی یا نزولی شکسته می شود، بهتر است که قبل از ورود به موقعیت خرید، صبر کنید و منتظر شکست نخستین مقاومت جزئی و نزدیک بمانید.
۴) استراتژی معامله بر اساس روند خنثی
استراتژی شماره ۴ استراتژی معاملاتی در روند خنثی است که باید در کف سهم را خرید و در سقف آن را به فروش شکست سطوح چیست؟ رساند. البته به منظور خرید سهم در کف قیمتی در روند خنثی می بایست عواملی مثل حجم معاملاتی را مد نطر قرار داد. برای مثال این طور فرض کنید که میانگین حجم معاملات سهمی به صورت روزانه ۵۰۰ هزار سهم باشد؛ از آنجا که انتظار این است که در حمایت ها حجم معاملات سهم افزایش پیدا کند، بنابراین می توان گفت که حجم معاملات در حمایت ها باید بالاتر از میانگین باشد تا بتوان به رشد قیمتی در حمایت تکنیکالی فکر کرد. از طرف دیگر در حمایت ها یا بایستی تعدل قدرت خریدار به فروشنده داشته باشیم و یا این که قدرت خریدار به فروشنده بیشتر باشد.
در مورد هر یک از روند ها در تحلیل تکنیکال باید گفت که هر معامله گری به سبک خاصی از فرصت های معاملاتی می تواند استفاده کند ولی نکته حائز اهمیت، ورود به یک فرصت معاملاتی جذاب به قصد کسب سود می باشد. اصطلاح رایج در بازارهای مالی این است که با روند دوست باشید و بر خلاف روند معامله را انجام ندهیم و این بدین معنی است که وقتی که روند میان مدت سهم نزولی است، در جهت خرید وارد معامله نشده و انجام معامله را به شرط تغییر روند نزولی و آغاز روند جدید در سهم انجام دهیم.
البته این را هم باید گفت که در بسیاری از روندهای نزولی میان مدت و بلندمدت، نوسانات قیمتی رو به بالا داریم و این به این معنی است که امکان دارد شاهد روند صعودی کوتاه مدت در نمودار باشیم و تریدر نیز قادر به استفاده از این فرصت در بازار باشد، ولی نکته بسیار مهم اینجاست که معامله با قصد نوسان گیری و به دست آوردن بازده های چند درصدی در روندهای نزولی با ریسک همراه است.
در مورد اعتبار روند هم باید گفت که هر اندازه نموداری از روند طولانی تری برخوردار باشد، اعتبار تحلیل به مراتب بیشتر خواهد بود. برای مثال تحلیل روند یک ساله در مقابل روند یک ماهه از اعتبار معاملاتی بیشتری برخوردار است و با اطمینان بیشتری می توانیم به تحلیل ها و روند های بلندمدت اعتماد کنیم و بر اساس آن ها معامله نماییم.
نکات مهم در مورد خطوط روند
- اعتبار خط روند به بازه زمانی مورد بررسی سهم وابسته است. برای مثال امکان دارد سهم شرکت الف در بازه زمانی دو ماه اخیر از خط روند نزولی برخوردار باشد و این در حالی است که در بازه زمانی ۱ ساله، خط روند صعودی داشته باشد و نزولی که در دو ماه اخیر داشته، صرفا یک اصلاح میان مدتی باشد. هر اندازه دوره زمانی بلندمدت تری را به منظور رسم خط روند انتخاب کنیم، اعتبار آن افزایش خواهد یافت.
- شیب زیاد خط روند موجب خواهد شد که تغییرات قیمتی سریع تر اتفاق افتد. این شیب زیاد، حاصل یک جهش یا افت ناگهانی در یک بازه زمانی کوتاه مدت می باشد. به صورت کلی در نظر داشته باشید که هر اندازه شیب خط روند بیشتر باشد، خط روند نامعتبرتر خواهد بود و احتمال شکست آن افزایش خواهد یافت. شیب ۴۵ درجه در تحلیل خط روند، شیبی مناسب و معتبر به شمار می رود.
- به منظور ترسیم خط روند به حداقل ۲ نقطه احتیاج خواهیم داشت. با وجود دو نقطه نمی توان انتظار اعتبار بالایی از خط روند ترسیم شده داشت. هر اندازه تعداد نقاط برخورد با خط روند بیشتر باشد، خط روند اعتبار و ارزش به مراتب بالاتری خواهد داشت.
همان طور که در ابتدای مطلب قول دادیم، ۴ استراتژی معامله با خط روند را به شما عزیزان آموزش داده ایم.
همچنین اگر دوست دارید آموزش پرایس اکشن به زبان ساده و عامیانه را نیز مطالعه کنید، از این مطلب کمک بگیرید.
به نظر شما استفاده از خط روند میتواند سیگنال خرید به ما بدهد؟
شکست سطوح چیست؟
در مباحث آموزش فارکس برگشت قیمت به یک سطح بعد از شکستن آن با عنوان پولبک (Pullback)از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است. پولبکها (برگشت قیمت به یک سطح بعد از عبور از آن) همیشه در فارکس اتفاق میافتند. قیمت بالاخره یا صعود میکند، یا نزول میکند یا بصورت سایدوی حرکت میکند، اما در هر صورت پولبک همیشه وجود دارد.
پولبکها به معاملهگران کمک میکنند تا در سطوح قیمتی مناسبی به معاملات وارد شوند. برای مثال در یک روند صعودی، معاملهگر به دنبال این است که آن جفتارز را در کمترین قیمت ممکن خریداری کند. بنابراین معاملهگر انقدر صبر میکند تا پیش از ورود به معامله، قیمت پولبک کرده باشد.
حالا ممکن است این سوال برای شما ایجاد شده باشد که «چگونه با استفاده از پولبکها معامله کنم؟». برای پاسخ به این سوال بایستی در ابتدا به این مطلب بپردازیم که اصلا چگونه پولبکها را تشخیص دهیم. اساساً چگونه تشخیص میدهید که قیمت در حال پولبک کردن است یا اینکه روند میخواهد تغییر کند؟
در این مقاله به استراتژیهایی برای معامله با پولبکها میپردازیم. در ادامه روشهایی را برای شناسایی پولبکها توضیح میدهیم.
۱) پولبک بعد از شکست سطح
این نوع از پولبکها را وقتی میبینید که قیمت از یک ناحیه رِنج (Range) خارج میشود. البته مشابه این حالت در حین تغییر روند نیز رخ میدهد.
در تصویر زیر مشاهده میکنید که قیمت در یک ناحیه رِنج افقی قرار گرفته و بصورت زیگزاگی بین دو سطح حمایتی و مقاومتی رفت و آمد میکند. اما زمانی که قیمت سطح مقاومتی را میشکند، طولی نمیکشد که مجدداً به همان سطح مقاومتی (که حالا نقش حمایتی دارد) برمیگردد. این حرکت برگشتی همان پولبک (Pullback) است.
در تصویر زیر یک تغییر روند را مشاهده میکنید. میبینید که قیمت کمی پس از تغییر روند پولبک کرده و سپس به مسیر خود ادامه داده است.
۲) پولبک به اندیکاتورها
اندیکاتورها هم ابزارهای مفیدی برای تشخیص پولبکها در نمودارها هستند، به ویژه اگر اندیکاتورهای مطمئنی باشند.
میانگینهای متحرک
اصلا اهمیتی ندارد که از چه دوره زمانی برای مووینگ اورج (میانگین متحرک) خود استفاده میکنید. این دوره زمانی میتواند ۲۰، ۵۰ یا ۱۰۰ باشد. هر چه باشد شما میبیند که قیمت مدام از مووینگ اورج عبور میکند و به آن برمیگردد. اما به خاطر داشته باشید که هرچه دوره زمانی مووینگ اورج کمتر باشد، احتمال شکستهای کاذب و در نتیجه صدور سیگنالهای اشتباه بیشتر است. بنابراین معاملهگران در استفاده از تایمفریمهای پایینتر بایستی بیشتر احتیاط کنند.
در نمودار بالا از یک مووینگ اورج با دوره زمانی ۳۰ استفاده شده است. همانطور که مشاهده میکنید قیمت چندین مرتبه و در موقعیتهای مختلف به این مووینگ اورج برگشته است.
۳) پولبک به سطوح فیبوناچی
استفاده از ابزار فیبوناچی اصلاحی نیز یکی دیگر از روشهای بسیار مفید برای شناسایی پولبکها است. فیبوناچی سطوحی دارد که در آن سطوح پولبک قیمت به پایان میرسد.
برای مثال در یک روند صعودی، فیبوناچی را از آخرین کف رسم کنید و تا آخرین سقف ادامه دهید. به این طریق، سطح ۱۰۰ فیبوناچی روی آخرین سقف قرار میگیرد. سطوحی که بین این دو کف و سقف قرار میگیرند، سطوح محتملی برای پولبک قیمت هستند. متداولترین این سطوح عبارتند از سطوح ۶۱٫۸، ۵۰، و ۳۸٫۲ درصد.
ورود به معامله در پولبک
اما بالاخره چطور میتوان از پولبکها استفاده نمود؟ روشهای مختلفی برای معامله کردن با پولبکها وجود دارد، اما در اینجا دو روش اصلی را معرفی میکنیم.
روش اول: در این روش معاملهگر صبر میکند تا قیمت به ناحیه پولبک شکست سطوح چیست؟ برسد و سپس در همین ناحیه بدون فوت وقت به معامله ورود میکند. این نحوه ورود با نقطه ۱ در تصویر زیر نشان داده شده است. اما اگر میخواهید به این روش کار کنید، باید چند نکته را در نظر داشته باشید:
- با این روش ممکن است در بهترین قیمت به معامله ورود کنید، چرا که این نقطه معمولا پایان موج اصلاحی و فاز پولبک قیمت محسوب میشود.
- نسبت سود به ریسک این روش زیاد است چرا که حد ضرر معامله خیلی کوچک میشود.
- عیب این روش این است که قیمت ممکن است به راحتی به مسیر خود ادامه دهد و حد ضرر معامله شما را فعال کند.
- بنابراین، این روش ممکن است نرخ موفقیت (win rate) کمتری داشته باشد. اما شاید نسبت سود به ضرر بالای این روش، وینریت پایین آن را جبران کند.
روش دوم: در این روش معاملهگر محتاطانه صبر میکند تا قیمت در جهت روند اصلی قرار بگیرد و از آخرین کف تشکیل شده عبور کند (نقطه ۲ در تصویر زیر). در این روش معاملهگر با مومنتوم بازار همراه میشود. این روش محتاطانه با تأخیر انجام میشود و لذا نسبت سود به ضرر کمتری هم دارد.
در هر صورت هیچ کدام از این روشها درست یا غلط نیستند. انتخاب بین این دو به روحیه معاملهگری خود شما وابسته است.
پولبک های قیمت اکثرا به سطوح مختلف بازار بصورت حرکات اصلاحی یا تغییر روند عکس العمل نشان می دهند،شناخت سطوح مهم مارکت می تواند کمک شایانی در افزایش بازدهی معامله گر در پولبک ها داشته باشد برای اطلاع از سطوحی که می توانند باعث تغییر روند شوند مقاله ” چگونه سطوح قوی تغییر روند را شناسایی کنیم؟ ” را مطالعه نمایید.
پولبک چیست، انواع آن و نکات مهم
پولبک در زبان لاتین به صورت pullback نوشته می شود و معنی آن عقب کشیدن می باشد. پولبک عملا حرکتیست که حمایت را به مقاومت و مقاومت را به حمایت تبدیل میکند.
پولبک یعنی قیمت بعد از رد کردن خط حمایت و مقاومت خود یک برگشت به همان سطح می زند سپس پر قدرت تر به حرکت خود در جهت شکست ادامه می دهد. سوار شدن بر قیمت هنگام پولبک، یکی از بهترین نوع موقعیت های معاملاتی می باشد، زیرا دیدگاه اکثر افراد بعد از پولبک ادامه روند می باشد.
برای درک بهتر پولبک میتوان گفت: قیمت بعد از شکست خط روند یا محدوده حمایتی و مقاومتی؛ در روند صعودی به شکل ۸ و در روند نزولی به شکل ۷ دیده میشود.(از پولبک به عنوان بوسه خداحافظی نیز یاد می شود)
چرا پولبک رخ میدهد؟
هنگامی که قیمت به سطحی مهمی می رسد، بعضی از معامله گران از پوزیشن خود خارج می شوند(زیرا احتمال شکست سطح را نمیدهند) سپس بین عرضه کننده ها و متقاضی ها جنگی رخ می دهد تا اینکه یک سمت (در این بحث جهت خروج از سطح) برتری پیدا میکند و قیمت از سطح مورد نظر خارج می شود. اکنون سطح شکسته شده است و پس از کمی حرکت به حمایت و مقاومت ضعیف پیش روی خود رسیده است. این اتفاق باعث ایجاد دیدگاه های متفاومتی میشود که باعث برگشت قیمت به سطح شکسته شده می شود؛ در زیر به آنها اشاره می کنیم:
- برخورد به TP1 & TP2
- برخورد به گره یا بیس معاملاتی
- سیگنال خروج دادن استراتژی های دیگر
- خروج معامله گران دارای دیدگاه متفاومت
- خروج اسکلپر ها (در بازار بورس=نوسان گیر ها)
- عدم پر شدن سفارش نهنگ های بازار و دستاکاری دوباره قیمت توسط آنها
- و در نهایت از نظر من دلیل اصلی این اتفاق دیدگاه و انتظار معامله گران برای ریورس دوباره قیمت و اتمام قدرت معامله گرانی است که با معاملات سطح را شکسته اند می باشد و به همین دلیل قیمت تقویت نمی شود و پولبک رخ می دهد
- و.
در نهایت زمانی که قیمت به سمت سطح بر میگردد موارد زیر اتفاق می افتد:
- برخورد به حمایت یا مقاومت (تغییر ماهیت سطحی که شکسته شده است)
- معامله گرانی که هنگام برخورد به سطح در جنگ بین عرضه و تقاضا خارج شدند یا به استاپ برخورد کردند.
- ورود نهنگ های بازار
- ورود دوباره اسکلپر ها
- ورود سویینگر ها
- سیگنال دادن استراتژی های دیگر
- ایجاد دیدگاه معاملاتی مناسب برای اکثر معامله گران
- و.
به علت تمامی دلایلی که بالاتر ذکر شد بعد از پولبک قیمت با قدرت بیشتری به روند خود ادامه می دهد.
نکته جالب پولبک:
پولبک مختص پرایس اکشن نیست! مطمئنا شما می دانید که هر سبکی در بازار های مالی دارای روش های خاصی می باشد که با سبک های دیگر متفاوت است: برای مثال ما در پرایس اکشن الگوی مثلث داریم که در سبک های دیگر نیست، در ایچیموکو مثلث برمودا داریم که در سبک های دیگر نیست و . پس چیزی که پولبک را خاص می کند این است که اکثر سبک ها با پولبک آشنا هستند.
گاهی اوقات انتظار پولبک داریم اما رخ نمیدهد:
وقتی قیمت خط روندی را در سطح 5 دقیقه شکسته است، به سمت اهداف حرکت میکند تا اینکه به سطح مهمی در تایم بالا تر می رسد و باعث ریورس قیمت می شود، ما دریغ از دیدن بیگ پیکچر (تصویر بزروگ) هنگام برخورد به سطح شکسته شده (در پولبک) وارد پوزیشن می شویم و استاپ میخوریم. اما معامله گر حرفه ای می داند، وقتی سطح بالاتر باعث ریورس قیمت شده است، خط روندی در تایم 5 دقیقه نمیتواند در برابر حجم معاملات استقامت کند. از طرفی اخبار مهم و تغییر دیدگاه کلی معامله گران باعث می شود تمامی سطوح به راحتی بشکنند.
انواع پولبک:
پولبک عادی (Normal Pullback)
پولبک نوع عادی، همان حالتی است که اکثر اوقات قابلمشاهده است. بهصورت خیلی ساده در این نوع پولبک، قیمت به سطح شکسته شده برخورد میکند و مجدد به حرکتش ادامه میدهد.
پولبک به گره خروج (Pullback to exit node)
در این حالت، قیمت قبل از رسیدن به سطح شکسته شده، به حرکت قبلی ادامه میدهد. اما چه چیزی باعث می شود؟ اگر به یاد داشته باشید در بالا گفتیم وقتی قیمت به سطح مهم برسد، جنگی بین معامله گران رخ می دهد که باعث در جا زدن چند کندلی در آن منطقه می شود(در تایم فریم تریگر) و سفارشاتی باقی میماند. بار دیگر زمانی که قیمت به این محدوده برمیگردد، قیمت به کندل شکست واکنش نشان میدهد، سفارشات جا مانده فعال می شوند و قیمت ریورس می شود.
نکته اول: پولبک هنگامی رخ میدهد که شکست واقعی رخ دهد (شکست تثبیت شود).
نکته دوم: ما باید در تایم فریم شکست (تایم فریم الگو) منتظر پولبک باشیم و در تایم فریم تریگر هنگام سیگنال دادن وارد شویم.
نکته سوم: پولبک فقط یک بار ارزش ترید را دارد(در برخورد اول سفارشات در آن سطح به اتمام میرسد).
پولبک ما را از ضرر نجات میدهد؟
هنگامی که ما بر روی سطح مهمی وارد پوزیشن می شویم، اما روند بر اساس پیش بینی ما حرکت نمیکند، این احتمال وجود دارد که قیمت در تثبیت شکست به استاپ لاس ما برخورد نکند و پولبک بزند و فرصت خروج به ما بدهد. اما اینکه وارد پوزیشن شوید و به امید پولبک استاپ لاس نگذارید مرگبار ترین اشتباه می باشد؛زیرا پولبک فقط یک احتمال می باشد پس ما باید حتما استاپ لاس (SL) داشته باشیم و از برخورد به استاپ لاس هراسی نداشته باشیم
پولبک کندلی:
این نوع پولبک فقط در بازار فیوچرز کاربرد دارد؛ زمانی که قیمت 3 کندل یا بیش از 3 کندل در یک جهت تشکیل میدهد، اگر کندل رنگ مخالفی بعد از کندل های همرنگ پیاپی رخ دهد، میگوییم پولیک کندلی رخ داده است. این نوع پولبک در میکرو کانال ها و تغییر چرخه های بازار کاربرد دارد.
دیدگاه شما