ریسک و بازده چه می‌گوید؟


بررسی رابطه جایگزینی ریسک و بازده

ریسک و بازده واژه­هایی هستند که در کنار یکدیگر معنی و مفهوم می­یابند. دادوستدهای بازارهای مالی ریسک و بازده را با هم در خود جای داده­اند و این دو مفهوم کلیدی همواره با یکدیگر بکار برده می­شوند

بررسی رابطه جایگزینی ریسک و بازده

ریسک و بازده واژه­هایی هستند که در کنار یکدیگر معنی و مفهوم می­یابند. دادوستدهای بازارهای مالی ریسک و بازده را با هم در خود جای داده­اند و این دو مفهوم کلیدی همواره با یکدیگر بکار برده می­شوند. سرمایه گذاران و معامله­گران کارآزموده در هر معامله، ریسک و بازده را می­سنجند و هیچ گاه نگاه یک سویه به تجارت ندارند. آنها می­دانند که تجارت و دادوستد در بازارهای مالی تنها بازده و سود را دربرنمی­گیرد و هیچ معامله­ای در آن خالی از ریسک نیست. آیا می­توانید نمونه­ای از یک مبادله یا دادوستد بدون ریسک را در بازار اوراق بهادار ایران پیدا کنید؟ آیا می توان در بازارهای فرابورسی نظیر پیمان سلف ارز ریسک و مخاطره را نادیده گرفت؟
بیایید در این رابطه نگاهی به بورس اوراق بهادار ایران داشته باشیم. از زمانی که شرکت­کنندگان در این بازار گردهم آمدند و قیمتها را به جریان انداختند، فراز و نشیب های زیادی در قیمت سهام و شاخص کل بورس رخ داده است. این طبیعی است که قیمتها بر اساس سازو کار عرضه و تقاضا تغییر یابند و نباید انتظار داشته باشیم که قیمتها تنها در راستای خواست ما حرکت کنند. زمانی که دارنده سهام یک شرکت می شویم، انتظار داریم که قیمت آن افزایش یابد و به سرعت به سود دست یابیم. اما اگر چنین نشود، واکنش ما چه خواهد بود؟ آیا باید تنها بازده و سود را در نظر داشته باشیم؟ آیا در هر مبادله و دادوستد ریسک ناشی از کاهش قیمتها وجود ندارد؟
هرگاه مفاهیم سرمایه­گذاری و ریسک و بازده را نادیده ­گیریم و نگاه یک طرفه به بازار داشته باشیم، ناامیدی در کنار ما خواهد بود. در شرایطی که بازار بر خلاف روند مورد انتظار ما حرکت می­کند و یا به دلیل عوامل مالی، سیاسی و یا اقتصادی در دوران رکود قرار می­گیریم، بازگشت به مفاهیم سرمایه­گذاری و درک عمیق از ریسک و بازده مفید خواهد بود.
هنگامی که به عنوان یک سرمایه­گذار در دادوستد سهام شرکت می­کنیم، باید مخاطرات و ریسکهای آن را در نظر داشته باشیم. در واقع شرکت­کنندگان در این بازار ریسکهای آن را پذیرفته­اند و بابت وجود ریسکهای آن پاداش یا بازده طلب می­کنند. هر چه فعالیت تجاری ریسک بیشتری داشته باشد، بازده بالاتری در انتظار است.
تصور کنید به عنوان یک معامله­گر در شرایطی قرار می­گیرد که یک مخاطره سیاسی بازار را از حرکت بازداشته و اغلب سرمایه­گذاران در ابهام هستند. شرایط آینده و پیش­بینی آن دشوار است و هاله­ای از تاریکی در پیش­رو قرار می­گیرد. اکنون چه تصمیمی باید گرفت؟ آیا باید زیان را پذیرفت و یا این که برای همیشه بازار را ترک کنیم؟
همانطور که اشاره شد، ریسک و بازده در کنار هم هستند. در واقع فرصتهای سرمایه­گذاری و مخاطرات را باید در هر زمان بررسی و مطالعه کرد. این یک حقیقت است که هرگاه به یک فرصت سرمایه­گذاری می­اندیشیم، ریسک و مخاطره­ای در کنار آن نهفته است و در ریسک و بازده چه می‌گوید؟ هنگامی که به مخاطرات و ریسکهای بازار فکر می­کنیم، ممکن است فرصتهای سرمایه­گذاری در پیش رو باشند.
نمونه­های واقعی بسیاری در می­توان در طی زمان بازسازی کرد. به طور نمونه مخاطرات سیاسی و مسائل مربوط به پرونده هسته­ای ایران در نیمه دوم سال ۱۳۸۳ و ۱۳۸۴ موجب شد که شاخص کل و قیمت سهام افت شدیدی پیدا ریسک و بازده چه می‌گوید؟ کنند، اما در کنار شرایطی که پیش­بینی آینده دشوار به نظر می­رسید، فرصتهای سرمایه­گذاری در صنعت پتروشیمی، گروه شیمیایی و دارویی، گروه معادن و کانیهای فلزی بوجود آمد. به نظر می­رسد برخی موفقیتهای تجاری می­توانند در شرایط فروشهای افراطی بازار پدید آیند. همچنین هرگاه نگاه بسیار خوشبیانه­ای داشته باشیم و تنها به بازده فکر کنیم، این ریسک همواره وجود دارد که روند کنونی ناپایدار شود و سودهای بدست آمده را از دست دهیم.
برای گذر از دوران کاهشی بازار، راهبرد مناسب و بررسی موقعیت نیاز است. باید اوضاع را به درستی تجزیه و تحلیل نمود و سناریوهای آینده را ترسیم نمود. بدین ترتیب می­توان تصمیم گرفت که با وجود سناریوهای احتمالی چه راهبردهایی را می­توان برگزید. استفاده از چنین رویکردی می­تواند شانس بهره­مندی از فرصتهای سرمایه­گذاری و برخورد مناسب با ریسکها را بالا ببرد و شناسایی فرصتها را ساده­تر می­کند. می­دانیم که رویدادهای آینده به درستی و با دقت کامل قابل پیش­بینی نیستند. از این رو قیمتها به عنوان یک متغیر تصادفی در نظر گرفته می­شوند. ریسک آینده، شانس و احتمال وقوع ریسک و بازده چه می‌گوید؟ رویدادی در آینده را بازگو می کند. هرگاه داده های پیش بینی آینده را در دست داشته باشیم می توانیم با استفاده از توزیع احتمالات، شانس هر رخداد را بررسی و برآورد نماییم. بنابراین با بهره گیری از رابطه انحراف استاندارد (معیار) و در دست داشتن داده های پیش بینی آینده ریسک ورقه بهادار بدست خواهد آمد. چنانچه بتوانیم احتمال وقوع رویدادهای آینده را بدست آوریم، با استفاده از تئوری احتمالات می­توان راهبردهای مشخصی را تنظیم نمود.

ریسک نقدشوندگی

یکی از موضوع های اساسی در سرمایه گذاری ارزشیابی دارایی هاست. ارزش ذاتی هر دارایی عبارت است از ارزش فعلی جریان های نقدی آتی دارایی، که علاوه بر زمان وقوع، نرخ تنزیل نیز مورد توجه قرار میگیرد. نرخ تنزیل یا بازده مورد انتظار هر دارایی، نشان دهندة بازدهی از دست رفته تحت شرایط ریسک مساوی ناشی از تحصیل آن دارایی است . یکی از عوامل مؤثر بر ریسک دارایی ها قابلیت نقدشوندگی آنهاست نقش عامل نقدشوندگی در ارزش گذاری داراییها حایز اهمیت است، زیرا سرمایه گذاران به این موضوع توجه دارند که اگر بخواهند دارایی های خود را به فروش رسانند، آیا بازار مناسبی برای آنها وجود دارد یا خیر؟

شواهد تجربی نیز نشان میدهند که عامل نقدشوندگی در تصمیمگیریها نقش مهمی را ایفا مینماید، اما بهرغم مطالعات بسیاری که در این زمینه از سوی پژوهشگران صورت گرفته است، هیچ یکنواختی در انتخاب معیار قابل قبول از نقدشوندگی بازار وجود ندارد.

هر چه بازارها توسعه یابند، ابزارهای جدیدتری برای پاسخگویی به نیازهای سرما یهگذاران تعریف میشوند. سرمایهگذاران در صورتی دارایی با ریسک بالاتر را میپذیرند که بازده بالاتری را عاید آنها سازد و لذا یکی از عوامل مؤثر بر ریسک د ارایی قابلیت نقدشوندگی آن است. هر چه نقدشوندگی کمتر باشد، سهم جذابیت کمتری پیدا میکند.
تحقیقات اخیر بر نگرش سرمایهگذاران در مورد نقدشوندگی و این که آیا نقدشوندگی نماینده فاکتور ریسک سیستماتیک است یا خیر، تمرکز دارند و در پی بهترین تعریف از نسبت عدم نقدشوندگی هستند. در این رابطه آمیهود نسبت عدم نقدشوندگی را به صورت نسبت قدر مطلق بازده روزانه سهام به حجم معامله آن سهم در همان روز تعریف کرده است. یکی دیگر از مواردی که اخیراً مدنظر قرار گرفته ، میزان سهام شناور شرکت است . سهام شناور آزاد درصدی از سهام یک شرکت است که برای معامله دربازار سهام در دسترس سرمایه گذاران بوده ، بدون هیچ گونه محدودیتی قابل معامله باشد. ویل سهام شناور آزاد را به عنوان سهمی از سرمایه موجود برای فروش در بازار تعریف و از آن را به عنوان معیار نقدشوندگی استفاه می کند.
مدل بازده تعدیل شده به لحاظ سهام شناور بیان می نمایدکه در معادله ریسک نقدشوندگی با معکوس سهام شناور متناسب است تحقیق حاضر به منظور آزمون اینکه آیا ریسک نقدشوندگی تنها عاملی است که در مدل پیشنهاد شده توسط ویل در قیمتگذاری سهام شرکت های بورس اوراق بهادارتهران لحاظ شده است. برای سال های 1383_1386 صورت گرفته است. همچنین، سایر فاکتورهای ریسک (ریسک سیستماتیک، اندازه شرکت ، ارزش دفتری به ارزش بازار سهام) و همچنین سهام شناور را نیز که به طور گسترده در قیمتگذاری دارایی ها به منظور توضیح بازدههای مقطعی استفاده می شده است ، در نظر می گیرد.

شروع تحقیقات در رابطه با ریسک عدم نقدشوندگی که گاهی با عنوان ریسک نقدشوندگی به آن پرداخته شده است، به اواسط دهه 80 میلادی بازمیگردد. این موضوع بهرغم ریشهای بودن آن جزو تحقیقات جدید در زمینه مدیریت مالی محسوب می شود. هر چند که طی همین مدت اندک نیز افراد بسیاری به مطالعه این جنبه از ریسک دارایی های مالی، بخصوص در بازار سهام پرداخته اند و نتایج مطالعات اولیه در این زمینه بسیار متفاوت بود . در برخی موارد میان بازده و عدم نقدشوندگی رابطه مثبت بسیار قوی نشان داده شده است، در حالی که در برخی دیگر رابطه خاصی میان این دو به اثبات نرسیده است. بعضی دیگر وجود این رابطه را مختص به ماه ژانویه دانسته اند.

اما به طور کلی، این پرسش که آیا نقدشوندگی بازده دارایی را تحت تأثیر قرار میدهد یا خیر تاکنون به طور کامل و با اطمینان پاسخ داده نشده است. البته با این حال مطالعات در این زمینه متوقف نشده است، چرا که همین تحقیقات نشان داده است که این عامل بر بازده دارایی مؤثر است و سرمایه گذاران همواره آن را در نظر دارند.
عدم نقدشوندگی موردانتظار بازار دارای رابطه مثبت با مازاد بازده پیش بینی شده سهام است. او در پژوهش خود اثبات نموده است که بخشی از مازاد بازده موردانتظار را میتوان به وسیله صرف عدم نقدشوندگی بیان نمود. او از نسبت قدرمطلق بازده سهام به حجم معاملات برحسب دلار به عنوان معیار عدم نقدشوندگی در تحقیق خود استفاده نموده است. وی اثبات کرده است که عدم نقدشوندگی تأثیر بیشتری بر صرف سهام شرکت های کوچک دارد.
اندازه شرکت به عنوان شاخص نقدشوندگی اثر منفی و معناداری بر بازده شرکت ها دارد. آنها اعلام نمودند که شرکت هایی که نسبت ارزش دفتری به ارزش بازار آنها بالا (پایین) است، به طورکلی خیلی ضعیف (قوی) هستند . بنابراین، سرمایهگذاران نیازمند صرف بازده برای جبران ریسک اضافی متحمل شده از طریق نگهداری سهام شرکت هایی با نسبت ارزش دفتری سهام به ارزش بازار افتادگی کاهش یابد، سهام موردنظر دارای ریسک بیشتری خواهد بود، زیرا تغییرات بازده افزایش مییابد.
تعداد بسیار زیادی از داراییها دارای خصوصیات نقدشوندگی اندکی هستند و همیشه نمیتوان آنها را فوراً معامله کرد. او در این تحقیق نقش عامل نقدشوندگی را در قیمتگذاری داراییها بررسی نموده است . در بازارسهام برخی داراییها دارای نقدشوندگی بالایی هستند، اما برخی دیگر در دوره های نسبتاً طولانی مورد معامله قرار میگیرند . عدم نقدشوندگی تأثیر بسیار چشمگیری بر تصمیمگیری پرتفوی بهینه دارد .ارزش یک دارایی با نقدشوندگی بالا میتواند 25 درصد بیش از ارزش یک دارایی غیرنقدشونده ارزش داشته باشد.

مارشال و یانگ به رابطه نقدشوندگی و بازده سهام پرداختهاند. معیارهای نقدشوندگی مورد استفاده در این تحقیق، شکاف بین قیمت پیشنهادی خرید و فروش و نرخ گردش است. او در مدل خود از عوامل بازده بازار و اندازه شرکت استفاده نموده است. او نتیجه گرفت که تأثیر عامل اندازه شرکت بربازده سهام منفی بوده است.
آچاریا و پدرسن یک مدل قیمت گذاری داراییهای سرمایهای ارائه دادند که در آن ارتباط بین بازده موردانتظار بازار و نقدشوندگی موردانتظار یک سهم بررسی گردید. آنها معتقدند که یک سهم با نقدشوندگی کم تأثیر همزمان اندک بر بازده سهم و همچنین تأثیر آن بر بازده قابل پیشبینی آینده آن سهم زیاد است. همچنین، سهام دارای بازده جاری اندک، ولی بازده قابل پیشبینی آتی بالا باشد، دارای نقدشوندگی باثبات است. داتار نایک و راد کلیف نسبت گردش را که آمیهود و مندلسون در سال 1986 پیشنهاد نموده اند، به عنوان شاخصی برای نقدشوندگی استفاده کردهاند. آنها دریافتند که نقدشوندگی نقش معنیداری در توضیح تغییرات برش عرضی بازده سهام دارد. آنها از عوامل کنترلی مانند اندازه شرکت، نسبت ارزش دفتری به ارزش بازار و بازده بازار به عنوان عوامل نقدشوندگی استفاده نموده اند.

ریسک نقدشوندگی که به عنوان معیار حساسیت بازده سهام تعبیر میشود و بیان شده است که از آنجا که این ریسک نقدشوندگی نمیتواند کلیه تغییرات مقطعی در بازده را توضیح دهد، سایر عوامل ریسک (ریسک بازار یا ریسک سیستماتیک، اندازه شرکت و نسبت ارزش دفتری به ارزش بازار) و سهام شناور نیز باید در نظر گرفته شوند، که در این مقاله همبستگی معیار ریسک نقدشوندگی تأیید میشود، اما به دلیل معناداری بسیار ضعیف آن را به عنوان یک معیار تجربی منطقی در نظر گرفته نمی شود، اما ریسک بازار یا ریسک سیستماتیک، اندازه شرکت و سهام شناور قدرت مشخصی در توضیح تغییرات مقطعی در بازده دارند . همچنین، در بررسی ها مشخص شد که ریسک بازار یا ریسک سیستماتیک و ریسک نقدشوندگی نیز رابطه معناداری دارند.

ریسک ها و خطرات سرمایه گذاری کدامند؟

در اصطلاح مالی به احتمال تفاوت ببین سود و بازده مورد انتظار با، بازده و سود واقعی ریسک گفته میشود. که این بازده میتواند مثبت یا منفی باشد. در صورتیکه این بازده بسیار منفی باشد واحتمال عدم موفقیت بیشتر،ریسک سرمایه‌گذاری بالاتر می‌رود.

انواع ریسک های اساسی در سرمایه‌گذاری

خطر نقدینگی

در ریسک و خطر نقدینگی این احتمال وجود دارد. برای فروش محصول قیمت پایین تری را نسبت به احتمال قبلی ، بپذیرید. در حالتی حتی ممکن است نتوانید محصول خود را به فروش برسانید. این حالت در سرمایه‌گذاری را خطر نقدینگی میگویند.

ریسک بازار

در ریسک بازار ، با خطر کم شدن ارزش واقعی سرمایه‌گذاری روبرو هستیم که با تحولات اقتصادی و یا حتی سیاسی در بازار رخ میدهند.

انواع ریسک بازار عبارتند از:

ریسک حقوق صاحبان سهام : قیمت سهام به عرضه و تقاضا در بازار بستگی دارد‌

ریسک نرخ بهره: نرخ بهره شامل بدهی ها میشود و سرمایه‌گذاری هتیی مانند اوراق قرضه را در بر میگیرد.

ریسک ارزی: این ریسک زمانی رخ میدهد که در بازار سرمایه تغییر در نرخ ارز رخ بدهد. مانند سرمایه گذاری خارجی

خطر تمرکز

خطر تمرکز زمانی که در یک سرمایه گذاری ،سرمایه خود را قرار بدهید وجود دارد. در صورتی این ریسک پایین خواهد آمد که سرمایه خود را در چند مکان مختلف سرمایه گذاری کنید.

خطر تورم

در این خطر احتمال این وجود دارد، با افزایش نرخ تورم ارزش سهام شما پایین آمده و نتوانید محصول بیشتری خریداری کنید .چراکه هیچگاه نرخ تورم با ارزش سرمایه هماهنگ نیست.

خطر افق

این ریسک بر اثر عواملی که پیش بینی نشده اند رخ میدهد به صورتیکه ممکن است مجبور به تغییر شغل یا فروش سهام خود در زمانی که قیمت پایین است بشوید. که باعث زیان مالی شما میشود.

خطر ماندگاری

خطر زنده ماندن برای افرادی که بازنشسته هستن یا در معرض ان قرار دارند وجود دارد.

ریسک سرمایه‌گذاری خارجی

این ریسک در زمانی که سهام در خارج کشور خریداری کردید تهدید هایی مانند خطر ملی شدن، روابط کشورها و ارزش ارز وجود دارد.

ریسک اعتباری

در این ریسک شرکت ها و نهاد های دولتی که اوراق قرضه صادر مردند را در بر میگرد. بطوریکه شرکت و نهاد مربوطه قادر به پرداخت سود یا ختی اصل سرمایه نیست.

طبقه بندی افراد از نظر پذیرش ریسک

افراد خنثی: این افراد مقدار واقعی و ارزش پولی را ارزش اسمی او میدانند.

افراد ریسک پذیر: این افراد رویکردی جسورانه دارند چراکه ریسک بالا را برای دستیابی به سود بیشتر می‌پذیرد.

افراد ریسک گریز: این افراد رویکردی محافظ کارانه دارند، این افراد میزان موفقیت را بر میزان سود دهی بیشتر ترجیح میدهند.

مدیریت ریسک بازار سرمایه

به فرآیندی کاملاً آگاهانه و مدیریت شده که باعث کاهش میزان،زیان مالی میشود،مدیریت ریسک میگویند.

همچنین مدیریت رخدادها و احتمالات پیش رو با نظارت بر این رخدادها و برنامه ریزی کاملا واقعی با هدف زیان پذیری کمتر است.

کمترین ریسک در سرمایه‌گذاری

صندوقهای سرمایه‌گذاری کمک میکنند تا کمترین ریسک را تجریه کنید و یا به عبارتی این صندوق‌ها بدون ریسک هستند.

این صندوق ها عبارتند از:

یک. صندوق سرمایه گذاری با در آمد ثابت

دو.صندوق سرمایه گذاری در سهام

سه.سرمایه گذاری مختلط

چهار.صندوق سرمایه‌گذاری بازگردانی

پنج.صندوق سرمایه گذاری طلا

ریسک سرمایه‌گذاری در ارزهای دیجیتال

امروزه در ایران با نوسان بازار بورس ،اکثر سرمایه گذاران به ارزهای دیجیتال متمایل شده اند. اما باید ریسک ها و خطرات این سرمایه گذاری را خاطر نشان کرد تا از ورشکستگی سرمایه‌گذاران اندکی جلوگیری شود.

این ریسک ها عبارتند از:

یک نوسان و دستکاری قیمت:

قیمت بیت کوین که شناخته شده ترین ارز دیجیتال است نوسان قیمت بسیاری دارد و نسبت به حوادث و اخبار سیاسی واکنش بسیاری نشان میدهد.برای مثال در سال ۲۰۲۰ با تایید خبر مرونا ارزش این ارز تقریبا نصف شد.همچنین دستکاری قیمت و کلاهبرداری که بیشتر در کانال های تلگرامی رخ میدهد بطوریکه همزمان اقدام به خرید یک محصول میکنند تا ارزش آن را بالا ببرند.

دو.عدم قانون مندی:

به دلیل نوظهور بودن این ارزها هنوز قانون و مقرراتی برای آن در کشورهای مختلف ارائه نشده است.همین موضوع باعث به خطر افتادن سرمایه میشود. به گونه ای که چین در مبارزه با پولشویی باعث شد قیمت بیت کوین ۵۰۰ دلار کاهش یابد.

سه. مشکلات امنیتی

سرمایه‌گذاری در این ارزها کاملا مجازی بوده و این ارزها برای بقای خود به فناوری احتیاج دارند. شخصی که ملک ،زمین و ماشین معامله میکند در واقع بر روی چیزی سرمایه‌گذاری کرده که وجود خارجی دارند. اما در ارز دیجیتال شما چیزی در دسترس ندارید و کاملاً مجازی است به همین خاطر ریسک و خطر آن بالاست و امنیت کافی را ندارد. مسئله دیگر احتمال سرقت سرمایه در بنگاه های دیجیتال است‌

چهار.ازدست رفتن سرمایه به دلیل عدم آگاهی

اکثر افراد تنها به دلیل سود بالا رو به سوی این ارزها می اورند در صورتی که آگاهی کافی از این بازار ندارند و همین امر باعث از بین رفتن سرمایه آنها میشود.

و برخی دیگر با آگاهی ناکافی ورود به صرافی های خارجی و معاملات اهرمی میکنند که تا بخواهند بفهمند چه اتفاقی افتاده سرمایه آنها بر باد رفته است.

تاثیر استراتژی کسب و کار بر رابطه بین ریسک پذیری و ارزش شرکت

این پژوهش به بررسی تاثیر استراتژی کسب و کار بر رابطه بین ریسک پذیری و ارزش شرکت می‌پردازد. پژوهش حاضر از لحاظ هدف، کاربردی بوده و از بعد روش‌شناسی از نوع تحقیقات علّی (پس رویدادی) می‌باشد. جامعه آماری پژوهش، کلیه شرکت‌های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران می‌باشد و با استفاده از روش نمونه‌گیری حذف سیستماتیک، 125 شرکت به عنوان نمونه پژوهش انتخاب و در دوره‌ی زمانی 7 ساله بین سال‌های 1390 تا 1396 مورد تحقیق و بررسی قرار گرفتند. روش مورد استفاده جهت جمع‌آوری اطلاعات، کتابخانه‌ای بوده و برای آزمون فرضیه‌ها از رگرسیون چندگانه با الگوی داده‌های تابلویی استفاده شده است. نتایج پژوهش نشان می‌دهد که بین بین ریسک پذیری و ارزش شرکت رابطه مثبت و معناداری وجود دارد و نیز استراتژی کسب و کار (تدافعی) بر رابطه بین ریسک پذیری و ارزش شرکت تأثیر مستقیم و معنادار دارد. ولی تاثیر استراتژی کسب و کار (تهاجمی) بر رابطه بین ریسک پذیری و ارزش شرکت معکوس و معنادار است.

کلیدواژه‌ها

اصل مقاله

مقدمه

ارزشگذاری شرکت‌ها از ضروریات برنامه‌ریزی برای مدیران و سرمایه‌گذاران است. ارزشگذاری نمایشگر چگونگی تاثیر استراتژی و ساختار مالی بر ارزش بازار سهام شرکت‌ها است. ارزش شرکت برای سهامداران، سرمایه‌گذاران، مدیران، اعتبار‌دهندگان و سایر ذینفعان شرکت در ارزیابی آن‌ها از آینده شرکت و تاثیر آن در برآورد ریسک و بازدهی سرمایه‌گذاری و قیمت سهام اهمیت به سزایی دارد. (پورزمانی و خریدار، 1392). ارزش‌گذاری شرکت ها از ضروریات برنامه ریزی برای مدیران و سرمایه گذاران است. ارزش‌گذاری نمایشگر چگونگی تاثیر استراتژی و ساختار مالی بر ارزش بازار سهام شرکت ها است. ارزش شرکت برای سهامداران، سرمایه گذاران، مدیران، اعتبار دهندگان و سایر ذینفعان شرکت در ارزیابی آن ها از آینده شرکت و تاثیر آن در برآورد ریسک و بازدهی سرمایه گذاری و قیمت سهام اهمیت به‌سزایی دارد (حساس یگانه و همکاران، 1387). از طرفی تصمیم‌های مالی باید براساس ریسک و بازده انجام شود. یعنی در یک سطح مشخص بازده، کمترین ریسک و در یک سطح مشخص ریسک، بیشترین بازده را نصیب سرمایه‌گذار کنند (مارکویتز [1] ، 1959). امروزه دغدغه بسیاری از مدیران سرمایه گذاری، دقت در برآورد ریسک و در پی آن، مدیریت ریسک جهت کاهش آن به حداقل ممکن است. دقت در برآورد ریسک به اندازه ای با اهمیت است که اشتباه در برآورد آن موجب زیان های فاجعه آمیزی می شود. اما با توجه به مشکلات غیر قابل اغماضی که مقیاس های سنتی ریسک شامل معیارهای حساسیت و نوسان همچون دیرش، ضریب ریسک و بازده چه می‌گوید؟ بتا، واریانس و انحراف معیار دارند، نمی توان در همه شرایط بخصوص در بازار امروزه به دلیل پیچیدگی بر آنها تکیه کرد. در نتیجه استفاده از این معیارها، انحراف در تصمیمات سرمایه گذاری را موجب می شود. در این میان مفهوم ارزش در معرض ریسک که بدترین زیان مورد انتظار را محاسبه می کند، می تواند معیار مناسبی برای برآورد ریسک مدنظر مدیران سرمایه گذار باشد. به جرأت می توان گفت که ارزش در معرض ریسک یکی از پرکاربردترین معیارها در سال های اخیر به جهت مفهوم گسترده آن در جهت پاسخگویی به نیازهای متنوع مدیران بوده است (رستمی و نیک نیا،1391). از سوی دیگر با وجود فعالیت‌های همزمان بخش‌های مختلف سازمان، هنوز دو فعالیت مهم و اساسی مالی و استراتژی در بیشتر بخش‌های سازمان، به صورت منفرد و جدای از هم شکل می‌گیرد. تصمیمات و فعالیت‌های مربوط به این دو حوزه توسط کارشناسان متفاوت از هم در گروه های کاری متفاوت ایجاد می شود که نتیجة آن معمولاً پیگیری اهداف و استانداردهای متفاوت و حتی متضاد بوده است. (بقایی و همکاران، 1388). در بحثهای جدید استراتژی و مالیة شرکت‌ها، مدیران و استراتژیست‌ها به دنبال تلفیق این دو حوزه‌اند تا با ایجاد استراتژی مالی و از طریق ایجاد ارتباط بین استراتژی‌های مهم سازمان و فعالیت‌های مالی در یک شرکت، به هدف اجرای تصمیم‌گیری‌های بهتر و مؤثرتر در سازمان نزدیک شوند. نتایج قابل انتظار از این رویکرد عبارت است از: ریسک و بازده چه می‌گوید؟ 1) دستیابی به استراتژی‌ای که به صورت روشن تولیدات آتی را هدایت می‌کند. 2) تصمیمات مناسب تجاری که به صورت کاراتری منابع کمیاب را برای اجرای نوآوری‌های استراتژیک تخصیص می­دهد.3) ملاک و معیار مناسبی برای ارزیابی عملکرد سازمان ارائه می‌دهد.

با توجه به مطالب فوق پژوهش حاضر به دنبال پاسخگویی به این سوال است که: استراتژی کسب وکار بر رابطه بین ریسک پذیری و ارزش شرکت چه تاثیری دارد؟

چارچوب نظری پژوهش

ارزش­گذاری شرکت­ها از ضروریات برنامه­ریزی برای مدیران و سرمایه گذاران است. ارزش گذاری نمایشگر چگونگی تاثیر استراتژی و ساختار مالی بر ارزش بازار سهام شرکت­ها است. ارزش شرکت برای سهامداران، سرمایه گذاران، مدیران، اعتبار دهندگان و سایر ذینفعان شرکت در ارزیابی آن­ها از آینده ریسک و بازده چه می‌گوید؟ شرکت و تاثیر آن در برآورد ریسک و بازدهی سرمایه­گذاری و قیمت سهام اهمیت به سزایی دارد (پورزمانی و خریدار، 1392). برنامه‌ریزی استراتژیک چیز جدیدی نیست. حدود سه دهه قبل، آکف [2] درباره برنامه‌ریزی شرکت­ها مطالبی را نوشت و به تبع آن آکومب و موریسی [3] نیز مبحثی را به ادبیات مربوط اضافه نمودند. برایسون [4] توجه‌اش را بر روی بخش غیر انتفاعی متمرکز کرد. مینتزبرگ [5] در سال 1994 عیبی را در فرآیندهای برنامه‌ریزی یافت که اثر محدودی داشت. مولهار [6] سودمندی برنامه‌ریزی استراتژیک را در سازمانهای غیر انتفاعی مورد بررسی قرار داده است. به هر حال فرآیندی که سنگین و گران نباشد، می تواند تلاش در برنامه‌ریزی را به همان خوبی پیاده سازی نتایج برنامه تسهیل کند.‌ نتیجه تحقیقات نشان می دهد سازمان هایی که از مدیریت استراتژیک استفاده می کنند (در مقایسه با آنها که از این شیوه مدیریت یا مفاهیم آن استفاده نمی کنند) سودآورترند. برای مثال، یک تحقیق که برای یک دوره سه ساله بر روی 101 شرکت خرده فروشی، خدماتی و تولیدی انجام شد، به این نتیجه رسید، شرکت هایی که از مفاهیم و اصول مدیریت استراتژیک استفاده می کردند، در مقایسه با شرکت‌هایی که بدون این فعالیت های برنامه ریزی منظم بودند، از نظر فروش، سوددهی و بهره‌وری، در وضع بسیار بهتری قرار داشتند. نتیجه تحقیق دیگری نشان داد که 80 درصد افزایش سودآوری شرکت‌ها به سبب تغییراتی بود که از نظر استراتژیک در شرکتها ایجاد شده بود. دو پژوهشگر به نام های کوک و فریس گزارش کردند که عملکرد بسیار عالی شرکت‌های مورد تحقیق گویای دیدگاه های استراتژیک و توجهی است که آنها به دوره‌های بلندمدت‌تر می نمایند (رابینسون [7] ، 1982). شرکت‌هایی که عملکردی عالی دارند به صورت منظم برنامه‌ریزی می کنند تا همواره آماده رویارویی با نوسانات و تغییراتی باشند که در محیط های داخلی و خارجی شرکت رخ می دهد. چنین به نظر می رسد شرکت هایی که دارای عملکرد عالی می باشند با توجه به انتظاراتی که از نتایج کوتاه مدت و بلندمدت دارند تصمیماتی آگاهانه‌تر اتخاذ می نمایند. از سوی دیگر اغلب شرکت هایی که عملکردی ضعیف دارند به فعالیت هایی می پردازند که کوتاه‌بینانه است و به هیچ وجه شرایط آینده را پیش بینی نمی کنند و این فعالیت ها بازتابی از شرایط آینده نیست. آلن به این نتیجه رسید که مدیریت استراتژیک توانسته است عملکرد بسیاری از شرکت های بزرگ را بهبود بخشد (آلن [8] ، 1985).

پیشینه پژوهش

حبیب و حسن [9] (2017) در پژوهشی نشان دادند که استراتژی مدیریتی بر خطر سقوط قیمت سهام تأثیر دارد و چنین تأثیری در شرکت‌های تهاجمی به‌صورت افزایشی و در شرکت‌های تدافعی، به‌صورت کاهشی است.

نورالحق و همکاران[10](2013) در تحقیقشان با عنوان استراتژی مدیریتی و کیفیت سود بیان می‌کنند که شرکت‌های با استراتژی تدافعی با سطوح بالایی از مدیریت سود و شرکت‌های با استراتژی آینده‌نگر با سطوح بالایی از محافظه‌کاری حسابداری مرتبط هستند.

بنتلی وهمکاران [11] (2012)درتحقیقیبهایننتیجهرسیدند کهشرکت‌هایبااستراتژیآینده‌نگربیشتردرگیرتخلفات گزارشگریمالیوبهتبعآن مستلزمتلاشحسابرسیبیشتریهستند. بهعلاوهبنتلیوهمکاران(2012)درتحقیق دیگری بهایننکتهدستیافتندکهشرکت‌هایبااستراتژیآینده‌نگرباسطوحپایین‌تریازعدم تقارناطلاعاتیدر مقایسهباشرکت‌هایبااستراتژیتدافعیمرتبطهستند.

مارتینز سولا و همکاران[12](2011) به بررسی رابطه بین مدیریت وجه نقد و ارزش شرکت پرداختند. آنها ابتدا به آزمون تجربی سطح بهینه وجه نقد برای حداکثر کردن ارزش شرکت پرداختند. ثانیا نشان دادند که انحراف از سطح مطلوب وجه نقد باعث کاهش ارزش می­شود. نتایج آنها نشان داد که رابطه مقعر بین مدیریت وجه نقد و ارزش شرکت وجود دارد.

اتوکایت و مولای[13](2010) به بررسی تاثیر وجه نقد نگهداری شده و مدیریت سرمایه در گردش بر ارزش شرکت در بورس اوراق بهادار فرانسه پرداخت. آن­ها بیان کردند که اگر چه شرکت­ها هر روز برای برنامه ریزی کوتاه­مدت تصمیم­گیری می­کنند اما موضوع ارزش شرکت مقوله­ای است که در زمره برنامه­های بلندمدت شرکت­ها مطرح می­شود. شواهد بدست آمده اثبات کرد که سهامداران وجه نقد نگهداری شده و سرمایه در گردش را کمتر از واقعیت ارزیابی می­کنند.

علی شاه و همکاران[14](2009) مطالعه ای در خصوص ارزش شرکت ریسک و بازده چه می‌گوید؟ و هزینه تبلیغات انجام دادن. نتایج نشان داد که بین هزینه تبلیغات و ارزش شرکت رابطه معنادار مثبت وجود دارد. همچنین، نتایج نشان داد که اختلاف کمی بین هزینه تبلیغات و اندازه شرکت نسبت به ارزش بازار وجود دارد.

تنانی و محب خواه (1393) در پژوهشی نشان دادند که میزان مدیریت سود در شرکت‌های تدافعی نسبت به شرکت‌های تهاجمی (پیشگام) بیشتر است. همچنین، نتایج بیانگر آن است. نتایج حاکی از آن است که محیط اقتصادی بر رابطه بین راهبردهای تجاری شرکت و بازده سهام آن مؤثر نیست.

ستایش و نمازی (1394) در پژوهشی نشان دادند که بین تغییرات دارایی‌های نامشهود و تغییرات سود کوتاه مدت و بلند مدت، بازده دارایی ها و تغییرات ارزش شرکت رابطه معنادار وجود ندارد.

روش‌شناسی پژوهش

این پژوهش ازلحاظ روش گردآوری اطلاعات، به‌صورت کتابخانه‌ای صورت می‌گیرد. مبانی نظری از کتب و مجلات، مقالات، پایان‌نامه‌های تخصصی فارسی در زمینه مالی و حسابداری گردآوری‌ شده است. در این تحقیق جهت گردآوری اطلاعات از بانک‌های اطلاعاتی، اسناد، سوابق و گزارش‌های حسابرسی شرکت‌ها و صورت‌های مالی و سایر اسناد و مدارک و یادداشت‌های همراه برگرفته از آرشیو بورس اوراق بهادار تهران (سایت کدال) و نرم‌افزار ره‌آورد نوین می‌باشد.

این تحقیق از نوع مطالعه کتابخانه‌ای و تحلیلی– علی از نوع میدانی بوده و از حیث هدف کاربردی و از حیث روش توصیفی- همبستگی قلمداد می‌گردد.

در این تحقیق جامعه‌ی آماری پژوهش، کلیه شرکت‌های پذیرفته شده در بورس واراق بهادار تهران می‌باشد. از روش نمونه‌گیری حذفی سیستماتیک (غربالگر) استفاده‌شده است. دلیل استفاده از این‌ روش و تعریف چنین شرایطی همگون نمودن نمونه آماری با کل جامعه و امکان تعمیم نتایج حاصل از آزمون‌ها به جامعه آماری می‌باشد. کلیه شرکت‌های جامعه آماری که دارای شرایط زیر بوده‌اند (در طی بازه زمانی 1390 الی 1396) به‌عنوان نمونه انتخاب می‌شود:

1- به لحاظ افزایش قابلیت مقایسه، دوره مالی آن‌ها منتهی به پایان اسفندماه باشد.

2- در طی دوره مورد بررسی (1390-1396) تغییر سال مالی نداشته باشد.

3- اطلاعات مالی آن قابل‌دسترس باشد.

4- جزء شرکت‌های مالی (مانند بانک‌ها، مؤسسات مالی) و شرکت‌های سرمایه‌گذاری یا شرکت‌های واسطه‌گری مالی نباشد.

5- اطلاعات موردنیاز در بخش تعریف متغیرها در دسترس باشد.

6- ریسک و بازده چه می‌گوید؟ ریسک و بازده چه می‌گوید؟ وقفه معاملاتی بیش از سه ماه نداشته باشند.

فرضیه‌ها

فرضیه اول: بین ریسک پذیری و ارزش شرکت رابطه وجود دارد.

فرضیه دوم: استراتژی کسب و کار (تدافعی) بر ارتباط بین ریسک پذیری و ارزش شرکت تاثیر دارد.

فرضیه سوم: استراتژی کسب و کار (تهاجمی) بر ارتباط بین ریسک پذیری و ارزش شرکت تاثیر دارد.

مدلهای رگرسیونی آزمون فرضیه­ها

برای ریسک و بازده چه می‌گوید؟ آزمون فرضیه های تحقیق از مدلهاب رگرسیون زیر استفاده خواهیم نمود:

تعریف عملیاتی متغیرها

متغیر وابسته: ارزش شرکت (Firm Value)

برای سنجش ارزش شرکت به پیروی از گایو و راپوسو [15] (2010) و آلایانیس و وستون [16] (2001)، از یکی از رایج­ترین شاخص های ارزش شرکت، یعنی Q توبین استفاده شده است. نسبت مذکور از تقسیم ارزش بازار به ارزش جایگزینی دارایی های شرکت حاصل می­شود. مقادیر بزرگتر از یک این نسبت بیانگر استفاده بهینه از دارایی های شرکت است. به دلیل دشواری برآورد ارزش بازار بدهی و ارزش جایگزینی داریی ها، برای محاسبه کیوتوبین از مدل ساده شده آن به شرح زیر استفاده
می شود (نوروش و همکاران، 1394).

Q = مقدار کیو توبین شرکت i در سال t

BVA = ارزش دفتری کل دارایی های شرکت i در سال t

MVE = ارزش بازار حقوق صاحبان سهام شرکت i در سال t

BVE = ارزش دفتری حقوق صاحبان سهام شرکت i در سال t.

متغیر مستقل: ریسک پذیری (RISK)

ریسک پذیری شرکت با استفاده از خطای استاندارد (انحراف معیار یا جذر واریانس) بازده روزانه سهام برای دوره یک ساله اندازه گیری می شود (مطابق، ساندرز و همکاران،۱۹۹۰؛ ارکنس و همکاران [17] ، ۲۰۱۲ و ایمهوف و سیوی [18] ، ۲۰۱۴). این اندازه‌گیری هم ریسک سیستما یتک و هم غیر سیستماتیک را در بر می گیرد (کار، ۱۹۹۷).

متغیر تعدیلگر: استراتژی کسب و کار (STR)

در مقاله حاضر برای تعیین نوع استراتژی هر شرکت از سیستم امتیاز دهی ترکیبی ایتنر و لرکر[19] (۱۹۹۷) استفاده می کنیم؛ بدین صورت که برای بدست آوردن امتیازات ترکیبی از پنج نسبت نرخ رشد فروش، هزینه تبلیغات به کل فروش، تعداد کارمندان به فروش، ارزش بازار شرکت به ارزش دفتری آن و نسبت دارایی های ثابت به کل دارایی ها استفاده می شود. سیستم امتیاز دهی بدین صورت است که ابتدا شرکت ها را بر اساس چهار نسبت اول به ترتیب از بالا به پایین در پنج گروه تقسیم می کنیم. بدین صورت که شرکتی که در بالاترین پنجک قرار دارد امتیاز ۵ و شرکتی که در پایین ترین پنجک قرار می گیرد امتیاز ۱ را کسب می کند و بقیه شرکت ها متناسب با پنج مربوطه امتیاز دهی می شوند. سپس شرکت ها را بر اساس نسبت آخر به پنج گروه تقسیم می کنیم. این بار شرکتی که در بالاترین پنجک قرار می گیرد امتیاز ۱ و شرکتی که در پایین ترین پنجک قرار دارد امتیاز ۵ را کسب می کند و بقیه شرکت ها متناسب با پنج مربوطه امتیاز دهی می شوند. در مرحله آخر امتیازات بدست آمده از دو مرحله فوق را با یکدیگر جمع می نماییم تا امتیاز نهایی هر شرکت بدست آید. دامنه امتیازات ترکیبی مجموع پنج نسبت فوق) هر شرکت طی یک سال بین ۵ تا ۲۵ خواهد شد. شرکت هایی که مجموع امتیاز شان در بازه ۵ تا ۱۵ با شد بعنوان شرکت های تدافعی و شرکت هایی که مجموع امتیازشان در بازه ۱۵ تا ۲۵ باشد به عنوان شرکت های تهاجمی تعیین می گردند (ایتنر و همکاران، ۱۹۹۷).

اندازه شرکت (SIZE): اندازه شرکت عموما به عنوان متغیر کنترلی در مطالعات حوزه راهبری شرکتی و ریسک پذیری شرکت‌ها در نظر گرفته می شود (از قبیل پاثان [20] ، ۲۰۰۹؛ لاون و لوین [21] ، ۲۰۰۹)؛ زیرا با افزایش اندازه شرکت، احتمال پایش و نیاز به ساز و کارهای کنترلی افزایش می یابد. در این پژوهش این متغیر با استفاده از لگاریتم طبیعی کل دارایی ها اندازه گیری شده است.

ارزش بازار به ارزش دفتری (M/B): نسبت ارزش بازار به دفتری به عنوان یک عامل ریسک مهم در حوزه قیمت گذاری دارایی‌های سرمایه ای مورد توجه است (برای نمونه، فاما و فرنچ [22] ، ۱۹۹۲). هم چنین این معیار به عنوان معیار فرصت رشد مطرح است (باباجانی و همکاران، ۱۳۹۳). و برخی سرمایه گذاری ها در شرکت های با رشد بالا ممکن است در آینده به ثمر ننشیند.

اهرم مالی (LEV): نسبت اهرم مالی به عنوان عامل دیگری که نشانگر ریسک مالی است (مطابق میتون [23] ، ۲۰۰۲) در نظر گرفته شد. این نسبت از تقسیم بدهی بر مجموع بدهی به علاوه ارزش بازار حقوق صاحبان به دست می آید این نوع محاسبه اهرم در مقاله پیترسون و پاملا[24] (1999) به کار رفته است).

بازده دارایی ها (ROA): از طریق نسبت سود خالص قبل از بهره و مالیات بر کل دارایی‌ها اندازه‌گیری می‌شود.

یافته‌های پژوهش

به‌منظور بررسی مشخصات عمومی متغیرها و تجزیه‌وتحلیل دقیق آن‌ها، آشنایی با آمار توصیفی مربوط به متغیرها لازم است. جدول (1)، آمار توصیفی داده‌های مربوط به متغیرهای مورداستفاده در تحقیق را نشان می‌دهد. آمار توصیفی مربوط به 125 شرکت نمونه طی دوره زمانی 7 ساله (1390 تا 1396) می‌باشد. نتایج تحلیل توصیفی داده‌ها را می‌توان در قالب موارد زیر خلاصه نمود:

در جدول (1) مقدار میانگین برای متغیر ارزش شرکت برابر با (1.862) می‌باشد که نشان می‌دهد بیشتر داده‌ها حول این نقطه تمرکز یافته‌اند. مقدار انحراف معیار برای اندازه شرکت برابر با 1.525 و برای بازده دارایی‌ها برابر است با 0.15 می‌باشد که نشان می‌دهد این دو متغیر به ترتیب دارای بیشترین و کمترین انحراف معیار هستند. کمترین مقدار برای ریسک پذیری برابر با 0.002 و بیشتر مقدار برابر با 4.613 می‌باشد.

مدل قیمت گذاری دارایی های سرمایه ای

مدل قیمت گذاری دارایی های سرمایه ای مدلی است که رابطه بین ریسک و بازده مورد انتظار یک دارایی را توصیف کرده و برای قیمت گذاری اوراق بهادار پر ریسک مورداستفاده قرار می‌گیرد. فرمول مدل قیمت گذاری دارایی های سرمایه ای برای محاسبه بازده مورد انتظار عبارت است از:

مدل قیمت گذاری دارایی های سرمایه ای
Rs = Rf + β (Rm – Rf )
در این فرمول:

Rs= نرخ بازده مورد انتظار دارایی

Rf= نرخ بهره بدون ریسک

β= بتای اوراق بهادر یا دارایی

Rm = بازده پیش‌بینی‌شده بازار

ایده اصلی پشت مدل قیمت گذاری دارایی های سرمایه ای این است که بازده سرمایه سرمایه گذاران باید از دو راه جبران شود: اول ارزش زمانی پول و دوم پاداش ریسک.

ارزش زمانی پول با نرخ بهره بدون ریسک در فرمول نشان داده می‌شود و سرمایه آن‌ها را با سرمایه گذاری در هر نوع دارایی در یک بازه زمانی جبران می‌کند. نیمه دوم از فرمول، پاداش ریسک را نشان می‌دهد و مقدار پاداشی را که سرمایه گذار برای ریسک اضافی مطالبه می‌کند، نشان می‌دهد.

مدل قیمت گذاری دارایی های سرمایه ای می‌گوید که سود مورد انتظار سهام یا پرتفوی برابر با نرخ بهره بدون ریسک به‌علاوه پاداش ریسک پذیری است. اگر بعد از محاسبه از طریق این فرمول مشخص شود که سود مورد انتظار شما، سود موردنیازتان را برآورده نمی‌کند، قطعاً شما سرمایه گذاری نخواهید کرد.

با استفاده از مدل قیمت گذاری دارایی های سرمایه ای و فرضیات زیر، می‌توانیم بازده مورد انتظار از سرمایه گذاری در یک سهام را در این مثال محاسبه کنیم: اگر نرخ بهره بدون ریسک ۱۵ درصد باشد، بتای سهم موردنظر شما ۲ باشد و بازده مورد انتظار بازار بورس هم ۲۲ درصد باشد، انتظار می‌رود سهام سودی در حدود ۲۹ درصد ایجاد کند.

((۱۵%-۲۲%)۲+۱۵%)
معادل‌ انگلیسی مدل قیمت گذاری دارایی های سرمایه ای عبارت است از:



اشتراک گذاری

دیدگاه شما

اولین دیدگاه را شما ارسال نمایید.